۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

چه زمانی اعتصابات باید انجام شوند وچگونه میتوانند اعتصابات موفقیت امیز باشند؟

قبل از هر چیز باید گفت که مهمترین اصل برای موفقیت اعتصابات، وجود یک هماهنگ کننده است که همه متحدانه دستور های او را اجرا کنند اگر هم که معتقد باشند که دستور او ممکن است درست نباشد.
البته اعتصاباتی که هدف انها سرنگون کردن یک رژیم باشد ویا هدفش کمک به مردمی باشد که میخواهند نیروهای انتظامی رژیم را با دست خالی شکست دهند، باید 100% زیر یک رهبری واحد دور از دسترسی رژیم   باشند و بیشتر مدتشان کوتاه میباشد ومعمولا زمان کوتاهی قبل از قیام مردمی اغاز میشوند.
اینکه در کشوری مثل ایران زیر حکومت اسلامی تاکنون اعتصاباتی نتوانسته صورت گیرد میتواند این علت ها را داشته باشد: 1. ترس مردم از از دست دادن شغل. 2. ترس از کم شدن حقوق. 3. ترس از احضار به حراست ودیگر نهاد های امنیتی وبه زندان افتادن وغیره. 4. اینکه  ما اعتصاب کردیم اگر این اعتصاب به سرنگونی رژیم نیانجامید  چه فایده خواهد داشت. 5. عللی دیگر.
در اینجا اگر بخواهیم که با وجود بر جا ماندن رژیم صرفا رژیم را مجبور کنیم که کمتر در درامد کشور دزدی کند و حقوق شاغلان رابالا ببرد میتوان مثلا  با همان اکسیونهای بیخطر و دیوانه کننده برای حکومت مانند نهضت کیف عمل کرد. یا اینکه همه شاغلان دل به دریا بزنند و متحدانه دست به اعتصاب بزنند. البته در اینجا به ظاهر باید دلیلش را کمبود حقوق اعلام کنند ونه مخالفت با رژیم. این اصل باید مورد توجه باشد که همه به یک اندازه مسئول هستند و در کشوری که برای ترس  دیگران هم که شده فوری ادم دستگیر وشکنجه میشود کسی در درون کشور نباید کوچکتری نشانه ای از خود نشان دهد که نقش سردستگی و رهبری اعتصاب را دارد. با این رویه امکان زندانی کردن از سوی حکومت کمتر میشود. حتی اگر این حرکت از یک صنف هم شروع شود و  حکومت عقب نشینی کند، یک پیروزی کامل برای شاغلان است زیرا اگر دولت حقوق همه را زیاد نکند هر صنفی میتواند به همان روش صنف پیشین حکومت را مجبور به عقب نشینی بکند. اگر این حکومتی که به گفته خودش میخواهد جهان را مدیریت کند توانست سطح در امد مردم را درحد  کشورهای اروپایی بالا بیاورد ما دیگر خواهان براندازیش هم نمیشویم!
چه چیزهایی را مردم اول بدانند:  اینکه با این حکومت ارتجایی نا کارامد وبا سیاستش نه تنها در امد سرانه سال به سال پایین میاید بلکه کم کم بیشتر مردمی هم که الان شاغل هستند کارشان را از دست خواهند داد. کسانی که همیشه با این رژیم شغل خواهند داشت نیرو های سرکوبگر ونظامی و کارکنان شرکت نفت در صورت تحریم نشدن نفت میباشند. این رژیم مانند سرطان است که تنها با شیمی درمانی و جراحی که برای بیمار هم درداور است از بین میرود ونه با خوردن قرص ویتامین واسپرین. بنابراین اگر شاغلین میخواهند که حکومت را در نهایت سرنگون کنند نباید ترسی از این عواملی که در بالا ذکر شد داشته باشند واتفاق اقتادن اینها را به جان بخرند. البته رویه هوشمندانه انست که این خطر ها را هم به حداقل برساند. البته اگر یک رهبری در خارج از کشور باشد برای مردم خیلی اسانتر میشود که این ریسک را  بکنند. فرض کنید با به اجرا گذاشتن اکسیون هایی مانند نهضت کیف مردم احساس بکنند که حکومت دارد سرنگون میشود وبا وجود یک رهبری هم در خارج مردم بدانند که جانشینی هم وجود دارد. مسلما اعتصاب کردن برایشان بسیار راحت تر میشود وحتی ان قشری که ترسو تر هستند وحتی قشر بادمجان دور قاب چین هم از ترس اینکه در رژیم مردمی اینده  مشکل پیدا بکنند همراهی میکنند. البته الان اگر بخواهیم اعتصاب را شروع کنیم باید برای ریسک حداقلی سعی کنیم که قبل از هر چیز اتحاد خود را محکم کنیم. مثلا کارگران فلان صنف بدون انکه به ان رنگ سیاسی بدهند تقاضای اضافه حقوق خود رابکنند وبا هم عهد کنند که رویه زیر را در هر صورتی ادامه خواهند داد: == رویه ای بسیار ساده وان اینکه زمانی که دولت تهدید به اخراجشان میکند وچند تایی را هم اخراج کرد  این عکس العمل را که بترسند وسر کار روند، انجام ندهند؛ بلکه بنابر عهدشان دیگران هم سر کار نروند. میبینیم که ایراد اصلی اعتصابات تا کنون این بوده که با یک اخراج بقیه ترسیده اند و سر کار امده اند. البته هیچ تضمینی نیست که دولت همه این اعتصابی ها را اخراج نکند ولی اگر باز همه شاغلان یک صنف در یک شهر یا در تمام کشور هم به جای اینکه بترسند وسر کار بروند 80% بعد 90% مثلا دست از کار بکشند دولت حتما باید کوتاه بیاید. البته باید اعتصاب کنندگان هر جور که میتوانند پیش اقوام خود ودوستان خود یک تضمینی بگیرند که اگر خودشان را قربانی کردند انها باید برای مدتی بهشان کمک بکنند وامیدواریم که دیگر مردم هم همکاری کنند واز قشر اول اعتصاب کنندگان که از کار بیکار میشوند حمایت مالی بکنند. مثلا صندوق های کمک تشکیل دهند یا شخصا کمک برسانند. البته همه باید بدانیم که همانگونه در بالا گفته شد با این رژیم همه یکزمانی دچار بیکاری وبینوایی خواهیم شد. این ریسک هارا کردن درحقیقت جلو انداختن ان بیکاری های اینده خواهد بود با این تفاوت که سودی که ممکن  است و باید  داشته باشند این است که بتوانیم این رژیم را ساقط کنیم واینده خود و نسل های بعدی را نجات دهیم. در اینجا ما باید حساب این ا هم بکنیم که ممکن است بر اثر ترسیدن و وازدن دیگران از کار هم بیکار بشویم ولی باید این سختی ها را  به خود روا کنیم حتی اگر یک سال بی خانمان شویم ویا بچه مان  را مجبور باشیم نزد اقواممان بگذاریم تا لااقل او بی خانه  نباشد. البته این احتمال نصف نصف است. زیرا دولت حتما عقب نشینی میکند. اصلا 1 سال زندگی را به حداقل برسانیم.  بچه را هم به مدرسه نفرستیم. همه ایرانیان وبه ویژه افراد کم در امد هم  بشدت از بچه دار شدن پرهیز کنند. اعتصاب کنیم ببینیم چی میشود. همه ما اگر خوب فکر کنیم میبینیم که چاره ای جز این نداریم. البته اعتصابی ها هم زیاد بیکار نمی نشینند. بچه هایشان را در خانه درس میدهند. کیف فرزندشان را به دست گرفته و با ان توی خیابان میایند. کاغذ توی ان میگذارند واگر پلیس نبود شعار مرگ بر... را روی ان مینویسند و کف خیابان می اندازند. باید خیابانها هروز پر از کاغذ  شعار شود. حکومت اگر پولی داشته باشد باور کنید عقب نشینی میکند وحقوق شما را زیاد میکند. پول زیادتر که توی دستتان امد دوباره اعتصاب میکنید وحقوق بیشتر تقاضا میکنید. این مدار اینقدر تکرار میشه تا دولت دیوانه بشود. انگاه سرنگون کردنش بسیار اسانتر میشود.
      مردم عراق خود راتکانی محکم ندادند تا انکه با صدها هزار نفر کشته انهم با حمله امریکا از شر صدام خلاص شدند. ایا ما مردم ایران انچنان اینده نگری را فراموش میکنیم و مسحور خیمه شب بازی های حکومت اسلامی میشویم ومثل مردم عراق نا متحد و بی عمل مینشینیم، تا اینکه ما دومین ملتی باشیم که پس از عراق این بلا سرمان خواهد امد؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست: