۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

اگر امریکا و اروپا اعلام میکردند که شرکت مردم ایران در انتخابات جمهوری اسلامی را نشانه حمایت مردم از نظام محسوب نمیکنند.

اگر امریکا و اروپا اعلام میکردند که شرکت مردم ایران در انتخابات جمهوری اسلامی را نشانه حمایت مردم از نظام محسوب نمیکنند، انگاه دیگر حکومت اخوندی مجبور نبود که اینهمه برای کشاندن مردم پای صندوق های رای زور بزند و در انتخابات بعدی (اگر که اصلا جمهوری اسلامی ای وجود داشته باشد واصلا انتخاباتی برگزار شود)، مردم میتوانستند پی کار وزندگی خودشان باشند. متاسفانه این ضدیت غرب با مردم ایران و مماشاتش با ج.ا بوده است که تا به حال مانع اعلام این موضوع شده است. متاسفانه بی عرضگی و بازی خوردن خود ما هم در دوره های پیشین انتخابات قلابی ج.ا، باعث این بوده که نظام این بازی را دائم تکرار کند.
تا چند ماه دیگر ما میتوانیم اینبار در راستای تحریم فعال انتخابات چند اقدام انجام دهیم: 1. از جهان غرب بخواهیم که مطلب بالا را اعلام کند. با تذکر دادن این نکته که نظام اگر پشتیبانی مردم را داشت رفراندوم برگزار میکرد و یا در هر دوره از انتخاباتش در کنار انتخابات این پرسش را هم از مردم مستقیما میکرد. مثلا پایین همان برگ رای این پرسش را درج میکرد: ایا شما پشتیبان نظام هستید؟ اری یا خیر.  حتما متقاضیان ویزا از امریکا میدانند که سفارت های امریکا از متقاضیان میخواهند که ثابت کنند که پس ار از پایان مدت ویزایشان امریکا را ترک خواهند کرد. اگر بپرسید که چه مدارکی را باید برای این اثبات به انها ارائه دهید به شما پاسخی نمیدهند. در مورد انتخابات اخوندی هم امریکا باید خیلی ساده بگوید که ج.ا باید به ما ثابت کند که شرکت مردم در انتخابات به منظور پشتیبانی از رژیم بوده است! همین وبس. 2. از نظام اخوندی بخواهیم (البته فقط برای مطرح کردن وگوشزد کردن این موضوع به نظام که خر خودت هستی، زیرا ما میدانیم که اگر میخواستند به این حرف ها گوش بدهند که دیربازی بساط خود را جمع کرده و رفته بودند) که در زیر برگه های رای و یا در برگه جداگانه همین ادعای خود که شرکت مردم در انتخابات به معنای پشتیبانی انها از نظام است را  در قالب یک پرسش مطرح کند. 3. از نظام بخواهیم که دیگر مهر در شناسنامه نزند. بر کسی پوشیده نیست که مردمی که در انتخابات شرکت میکنند بیشتر برای مهر خوردن شناسنامه شان میباشد. زیرا همه از این ترس دارند که مثلا مهر نخوردن شناسنامه شان باعث مثلا قطع و یا اصلا تعلق گرفته نشدن یارانه شان نشود. برای جلوگیری از شرکت کردن دوباره رای دهنده (که این بهانه رسمی مسئولان برای مهر زدن شناسنامه میباشد)، میتوان از انگشت زدن در جوهر پاک نشونده استفاده کرد. این خیلی به نفع خود نظام هم هست چون بسیجی ها میتوانند با همان کلک هایی که تا به حال میزدند با این روش خیلی راحت تر چند بار رای بدهند. البته اینبار برای اینکه فقط چند بار تو صف ها بایستند که صدا وسیما بتواند از صف های طولانی فیلم بگیرد! زیرا اینبار دیگر انتخاب بین بد و بدتر نخواهد بود بلکه انتخاب بین بدتر وبدتر است و یا بهتر بگوییم دیگر همان انتخاب فرضی هم مطرح نیست و دیگر احتیاجی نیست مردم دنبال رای خود باشند زیرا اینبار خود جناح های مافیایی نظام به جان هم خواهند افتاد و امیدواریم که بین خودشان بزن و بکش بشود. 4. در روز انتخابات مردم به خیابان ها امده و خودشان رای خود را روی یک برگ کاغذ بنویسند و به در و دیوار ودرخت ونیمکت پارک بچسبانند. پیشنهاد میشود که به اقای ایکس X که در این مقاله توصیف شده است رای دهید. کافی است روی برگ کاغذ خود بنویسید اقای ایکس ویا فقط یک X روی کاغذ خود بنویسید.  

۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

وضعیتی را که امریکا برای مردم ایران بوجود اورده است، به چه میتوان تشبیه کرد؟

قبل از تشریح این موضوع، امیدوارم که ایرانیان گرامی با اعلام موافقت خود به سفیر خود اقای ایکس X ، ماموریت دهند که پرسش های مطرح شده در پایان مقاله را با دولتمردان امریکا در میان بگذارد و از انها پاسخ دادن به انان را خواهان شود. هر ایرانی خود هم میتواند در صورتیکه این پرسش ها را مهم دانست، از طریق ایمیل و فاکس وتلفن و نامه این پرسش ها را با انها در میان بگذارد و ازانها پاسخ بخواهد.
وضعیتی که امریکا برای ملت ایران در صحنه جهانی وخلیج فارس ایجاد کرده است را میتوان اینچنین خلاصه کرد. به یک رژیم اشغالگر وغارتگر کمک کرده است که بتواند مردم ایران را به گروگان گرفته وغارت کند و میهن ما را از هر جهت عقب بیاندازد. برای همسایه های ما که همگی دشمن ما بوده و از ضعف کشور ما سود میبرند، این وضعیت ایده ال است. ترکیه به جای ما مورد حمایت غرب و امریکا قرار گرفت و تکنولوژی و سرمایه دریافت کرد. کشورهای عرب همسایه از میدان های نفتی وگازی مشترک برداشت چندین برابر که سالیانه بالغ بر بیش از صد میلیارد دلار میشود کرده و دارند از پولداری میترکند و از انسو با پول سرشار خود که بخش بزرگی از ان هم پول غارت شده از ما میباشد، بهترین ومدرترین اسلحه ها را از امریکا میخرند. با همدیگر هم که جنگی ندارند، پس با این اسلحه ها بالقوه توانایی این را پیدا کرده اند که پس از جدا شدن بحرین از ایران بوسیله محمد رضا شاه دیکتاتور، نه تنها سر بزنگاه جزایر سه گانه را از ایران جدا کنند بلکه طمع خوزستان ما را هم کرده اند. طنز تلخ زمانه در این است که اگر تا به حال اقدام به شروع جنگی بدین منظور نکرده اند (که در حال حاضر این توانایی را دارند و در اینده با حمله در پیش روی امریکا ونابودی توان دفاعی عقب مانده فعلی حکومت ملایان، این توانایی بیشتر هم خواهد شد)، به خاطر حضور امریکا در منطقه است. حالا اگر امریکا واقعا این نقشه را در دراز مدت داشته باشد یعنی به عرب ها اجازه دهد بخشی از خاک ایران را جدا کند، ما چه باید بکنیم. تا به حال که با حضورش اجازه دزدی نجومی عرب ها را از میدان های نفتی وگازی مشترک داده است و به نظر میرسد که اقای اوباما خیلی از این سیاست ضد ایرانی و عرب پرستانه خودش خوشش هم امده است و میخواهد ان را ادامه دهد. در اینجا هیچ چاره ای نیست جز انکه بویژه ایرانیان خارج از میهن یک صدا و شبیه لابی جهانی یهودیان دست به کار شوند و ایرانیان داخل وخارج با اقدامات رسانه ای و قضایی خود از نظر اخلاقی و دادگاهی دولت امریکا را درهم بپیچیند.  از نظر اخلاقی اگر که واقعا بخواهیم این کار، کار سختی نیست چون حق واقعا با ماست واگر این عمل وقیحانه ای را که امریکا دارد انجام میدهد افشا کرده و برای مردم امریکا وجهان تشریح کنیم، مطمئنا فشار بسیار بزرگی روی دولت امریکا از نظر افکار عمومی گذاشته خواهد شد. و اما برای قابل فهم تر شدم موضوع باید یک تشبیه برای مردم امریکا و خود سیاستمداران امریکا اورد، شاید واقعا خودشان هم نمیدانند که چه دارند میکنند. وضعیتی را که امریکا برای ملت ایران در رابطه با همسایگان عربش بوجود اورده است میتوان به این وضعیت در یک شهر تشبیه کرد: یک پلیس در یک محله با یک شهروند روابط خوبی دارد و از او هدیه هم میگیرد. همسایه این شهروند که مقدار زیادی پول و طلا هم در خانه اش داشته، اما از بخت بد مدتی است که یک دزد به خانه اش زده و او را به گروگان گرفته است. ان همسایه اولی با این همسایه بد بوده است وبه پلیس میگوید بی غم، یک کاری بکن که من که به تو هدیه میدهم به یک نوایی برسم وبتوانم به تو هم هدیه بیشتر بدهم. پلیس هم فکری میکند و وارد خانه همسایه به گروگان گرفته شده میشود و به گروگان گیر میگوید نگران نباش ما به تو اجازه میدهیم این ادم بیچاره را همچنان در گروگانی خودت داشته باشی اما ان یکی همسایه میاید در این خانه وتو نصف پول و طلای این گروگان بیچاره را بده به ان همسایه. ان همسایه هم ان پول وطلا را گرفته و سهم پلیس را هم پنهانی به او میدهد. در اینجا اگر امریکا را جای ان پلیسه و کشورهای عربی همسایه را جای ان همسایه هه و گروگانگیر را جای جمهوری اسلامی و گروگان بدبخت را هم جای ملت بدبخت ایران بگذاریم، داستان شباهت بسیار زیادی به واقعیت پیدا میکند. فکر کنم اگر اقای ایکسی پیدا شود و این موضوع را با مردم امریکا در میان بگذارد انها حداقل کمی خجالت زده خواهند شد با توجه به اینکه وضع فعلی دارد نه تنها بسیاری از مردم ایران را غیرمستقیم بدست امریکا میکشد بلکه اقای اوباما خیلی قاطعانه میخواهد ما را بمباران هم بکند. اقای ایکس باید با ملاقات حضوری ویا اگر این ممکن نشد با نامه وایمیل و غیره این مطلب را با سیاستمداران امریکا در میان گذاشته و از انها پاسخ قطعی بخواهد و از انها بپرسد که از نظر انها ملت ایران چکار باید بکند که امریکا بخواهد ویا بتواند به این وضعیت خاتمه دهد.
پرسشات از اوباما و کنگره و سنای امریکا: 1. با توجه به وضعیت تشریح شده در بالا توضیح و راه حل شما چیست؟ 2. ایا امریکا میداند که اکثریت قاطع مردم ایران از همان ابتدا و الان خیلی بیشتر حکومت رژیم اسلامی را نمیخواهند و اگر امریکا این را نمیداند ایا مایل به این هست که ما این موضوع را برایش ثابت کنیم؟ 3. اگر این موضوع را میداند بر طبق وظیفه امریکا در حمایت از دمکراسی ایا به این عقیده دارد که مردم ایران باید از شر این رژیم خلاص شوند؟ 4. امریکا سهم خود را با توجه به از بین بردن حکومت مصدق و حمایت از خمینی برای بوجود اوردن جمهوری اسلامی، در وضعیت فعلی بوجود امده برای مردم ایران چه قدر بزرگ میبیند؟ 5. اگر سهم خود را بزرگ میبیند و قبول دارد که این یک تقصیر بزرگ بوده است، برای سرنگونی ج.ا چه کمک موثری حاضر است به مردم ایران بکند؟ 6. ایا امریکا خواهان تجزیه و یا بخشیدن بخشی از خاک ایران به اعراب است و موضعش در برابر حمله احتمالی اعراب به ایران چه خواهد بود؟ 7. این وضع تا کی ادامه باید پیدا کند؟ 8. اگر ج.ا حاضر به تسلیم کامل در مسئله اتمی شد اما امریکا بداند که مردم ایران در هر شرایطی این حکومت را نمیخواهند، ایا امریکا مانند موضع فعلیش بر این عقیده خواهد ماند که برای مردم ایران تعیین تکلیف کند که نه همین حکومت برای شما خوب است؟ 9. با توجه به این دانسته که ج.ا هر گونه قیام مردم را به خون واتش میکشد، ایا در انصورت امریکا حاضر به مداخله نظامی بشردوستانه به نفع مردم ایران خواهد بود؟ 10. ایا مردم ایران این حق را دارند که ارتش مدرنی داشته باشند که بتوانند در مقابل تجاوز کشور های همسایه از خاک خود دفاع کنند و ایا امریکا حاضر خواهد بود به حکومت اخوندی در صورت تسلیم شدنش در زمینه هسته ای تجهیزات مدرن نظامی را بدهد و اگر این پاسخ، منفی قاطع است ایا راه حل فقط در این نمیباشد که این حکومت سرنگون شود تا دولت بعدی بتواند این تجهیزات را از امریکا خریداری کند؟ 11. نظر امریکا در مورد تشکیل یک نیروی هوایی مدرن توسط اپوزیسیون تا زمانی که ج.ا هنوز سرنگون نشده است چه میباشد؟ این نیروی هوایی میتواند وظیفه کمک رسانی نظامی بشردوستانه به مردم ایران را انجام داده و از این راه سرنگونی ج.ا را به دست مردم ممکن سازد. 12. نظر امریکا در مورد حواله شدن پول فروش نفت ج.ا به یک حساب بانکی "تراست" که توسط سفیر منتخب مردم ایران اقای ایکس ویا اپوزیسون اداره میشود چیست؟ پول نفت در این حساب بانکی صرفا خرج خرید دارو و تجهیزات پزشکی و بیمارستانی و اذوقه و خوراک برای مردم ایران خواهد شد. امریکا باید در صورت موافقت خود با این موضوع، تلاش کند با روش هایی که خود میداند خریداران نفت ایران را عملا به حواله پول نفت به این حساب بانکی  مجبور کند.
در صورت روشن شدن این پرسش ها پرسشات دیگر و مراحل بعدی اقدامات را با دولت امریکا مطرح میکنیم.

در همین رابطه:  خانم یا اقای ایکس (X) را به عنوان نماینده وسفیر ایران در جهان انتخاب کنید.

۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعه

کدامیک از روسای جمهور امریکا برای مردم ایران مضرتر بودند؟

ایا او جیمی کارتر بود که خمینی را برداشت اورد ایران و بعد هم در راستای سیاست "کشیدن کمربند سبز اسلامیش"، به حکومت اخوندی اجازه قتل عام مردم ایران را داد؟ ایا او ریگان بود که به حکومت اخوندی کاری نداشت وحتی برای ادامه جنگش با عراق به ان اسلحه هم میداد؟ ایا او کلینتون بود که راه مماشات با حکومت اخوندی وطیف اصلاح طلب را در پیش گرفته بود و در راهروی سازمان ملل به انتظار خاتمی ایستاده بود که در توالت پنهان شده بود؟ ایا او جورج بوش پسر بود که دائم میگفت به ایران حمله خواهد کرد اما این کار را نکرد و زمانی که نخست وزیر اسرائیل به امریکا رفته بود و از او اجازه میخواست که به تاسیسات اتمی ایران حمله کند، با یک تشر او را سر جایش نشاند. (زیرا میگویند خانواده بوش تا حدی برای مردم ایران احترام قائل بودند.) و اما ایا او باراک اوباما میباشد که از همان اغاز کارش از در مماشات با حکومت اخوندی در امد و مردم به گروگان گرفته شده ایران را هیچ به حساب نیاورد و در طی جنبش سبز جز یک چند جمله تسلیت امیز برای کشته شدگان جنبش سبز، چیزی نگفت و تا به امروز هیچوقت نگفته است که حکومت اخوندی باید برود در صورتیکه این را برای تمام حکومت های دیگری منطقه خاورمیانه که در انها اخیرا انقلاب شده بود گفت. تحریم نفتی را حداقل دو سال دیر اغاز کرد. هر وقت که نتانیاهو میگفت خودم حمله میکنم، دست پاچه میشد و به اوتجهیزات نظامی و بمب های سنگر شکن و کمک های مالی کلان میداد. حالا هم تنها راهی که برای مردم دربند ایران در صورت عمل نکردن تحریم ها و دیپلماسی به فکرش رسیده است بمباران ویرانگر ایران و ایجاد هولوکاست اتمی برای ایران میباشد. نظر شما چیست؟

۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه

امریکا نوکر نمی خواهد! من نوکری امریکا را به تو سری خوردن از عرب ها ترجیح میدهم!!!

گروهی از روشنفکران و سازمان های سیاسی وجود دارند که فکر میکنند که امریکا و غرب در گذشته و حال و حتی در اینده برای ایران یک حکومت دست نشانده خود را میخواهند که نوکر حلقه به گوش شان باشد وهمه منابع زیر زمینی ما را مفت بدهد به انها بخورند و یا از ان انتظار دارند که در سیستم سرمایه داری و حلقه تولید و مصرف این سیستم حل شود و اله و بله. از جمله اینها اقای بنی صدر  وسازمان خود رها گران میباشند. اقای بنی صدر که اسثقلال به معنای ضدیت در حد بالا با غرب که اصلا جزء ی از وجودش میباشد و چنان با لحن حماسه ای و سرزنش امیز از مردم میخواهد که همین جوری اینقدر تظاهرات بکنند و کشته بدهند تا یک زمانی دیگر رژیم فشنگی برایش نماند و سقوط کند ومردم بتوانند به ازادی واستقلال مورد نظر او برسند. سازمان خود رها گران در اصل همان عقیده اقای بنی صدر را دارد اما روشی را که برای براندازی رژیم در نظر دارد کارشناسانه تر است بدین صورت که میگوید مردم اگر خودسازماندهی بکنند میتوانند با دست وشکم خالی با سازماندهی درون خود و بدون فرماندهی واحد بر کلیه نیروهای سازماندهی شده و دارای تجهیزات و سلاح گرم و دارای فرماندهی رژیم غلبه پیدا کنند و بعدش هم یک جورایی حکومتی تشکیل میشود واگر ان حکومت هم خواست دیکتاتوری بشود ما دوباره نیروهای خود سازمانده خود را داریم و شروع میکنیم به براندازی ان دیکتاتوری بعدی. هر دو هم با تشکیل اپوزیسیون در خارج مخالفند مگر اپوزیسیونی که عقبه داخلی داشته باشد. چه گونه میتوان این عقبه داخلی را پیدا کرد و نشان داد ، نمیدانند ونمی گویند. ایا اصلا مردم با روش های مورد نظر این دو موافقند و خواهان روش های دیگر که شاخص ترین انها کمک نظامی هوایی غرب و تشکیل اپوزیسیون ملی وانتخاب شده در خارج میباشد نیستند، برای این دو مهم نیست. اصل برای اینها اینست که انها تشخیص داده اند که این روش ها درست هستند و مردم هم باید همین روش ها را اجرا کنند. حالا اگر اجرا نکنند هر بلایی از قبیل تجزیه کشور، سلطنت سلطانی موروثی و بمباران ویرانگر بر سر ایران امد به دلیل گوش نکردن به حرف این بزرگان بوده است. معلوم نیست اگر مردم به روش های این دو دقیقا عمل کردند و در اخر کار برایشان چیزی بجز تعداد زیادی کشته و اعدامی وزندانی بر جای نگداشت، انگاه ایا مسئولیتی بر عهده خواهند گرفت؟ ایا نمیتوانند تصور این را بکنند که رژیم اخوندی حتی ممکن است سبعانه تر از رژیم سوریه مردم را قتل عام کند ومردم ایران بر عکس مردم سوریه همان کشورهای سنی وعرب و ترکیه را هم پشتیبان خود نخواهند داشت؟
 راهکار ساده تر و مطمئن تر کدام است؟ همانگونه که ما در یکی دو سال اخیر با چشم خود مشاهده کردیم، دیکتاتوری های منطقه فقط توانستند با کمک نظامی غرب سرنگون شوند.  این موضوع کاملا در مورد 3 رژیمی که از نظر جانی بودن با رژیم اخوندی قابل مقایسه هستند یعنی رژیم صدام، قذافی و اسد کاملا صادق است که دو تای اولی سرنگون شده و سومی هم با کمک های نظامی فعلی وکمک نهایی غرب سرنگون خواهد شد. در جنگ جهانی دوم هم تنها ورود امریکا به جنگ بود که با ان تمام کشورهای اروپایی اشغال شده بوسیله نازی ها توانستند ازاد شوند. امریکا نخواست هیچکدام از انها را نوکر خود کند و رژیم دست نشانده خود را انجا سر کار بیاورد. عراق ولیبی هم چشم انداز اینده شان حتما بهتر از ادامه یافتن حکومت های صدام و قذافی مییباشد که قطعا جمهوری های خانوادگی موروثی ودیکتاتوری باقی میماندند. حالا اگر حکومت های فعلی این دو کشور نفت را در میاورند و میفروشند و باهاش هر کاری که دلشان خواست میکنند، دیگر تقصیر امریکا و غرب نیست؛ کار دیگری بلد نیستند. حداقل لیبی  حوزه های نفتی مشترک مانند ایران با همسایه هایش را ندارد که سالانه همسایه هایش از انها 100 میلیار دلار بیشتر استخراج بکنند. تازه این همسایه های گل ما به این هم بسنده نکرده بلکه طمع خاک ایران را هم کرده اند. حالا در این شرایط این روشنفکران و سیاستمداران ما هنوز بفکر مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم و استقلال و جلوگیری از دست اندازی سرمایه داری جهانی ( که فعلا بجز کوبا و چند کشور فقیر دیگر تمام اسیای شرقی و بقیه جهان را هم در بر گرفته است) بر ایران میباشند. ان طرف قضیه  هم دست راستی های افراطی و شاه اللهی ها میباشند که معتقدند انور سادات و حسنی مبارک هم بسیار ادم های خوبی بوده اند و ما هم  دوباره احتیاج به اینچنین حکومتی با پادشاهی اعلی حضرت رضا شاه دوم و یا یک دیکتاتور کراواتی ریش دو تیغ در نقش رئیس جمهور داریم.
 . اما امریکا در کشور ما خواهان چه حکومتی است؟  این بسیار بستگی به رفتار خود ما دارد. امریکا اگر عقلی داشته باشد که بسیار هم دارد، میداند که بهترین حکومت برای ایران (که مردم ایران هم از تمامی مردم منطقه لیاقت ان را بیشتر دارند)، یک حکومت دمکرات در ایرانی یک پارچه میباشد. هیچ احتیاجی به یک دیکتاتور دست نشانده خود ندارد، زیرا در بهترین حالت تبدیل به یک محمدرضا شاه دیگر میشود که این بار مانند ج.ا برای جلوگیری از براندازیش بوسیله امریکا مطمئنا دنبال بمب اتمی هم خواهد رفت. اگر امریکا بداند که یک اپوزیسیون معقول که واقعا دمکرات باشد و معقولانه در چهارچوب نظم جهانی حرکت کند، وجود دارد قطعا به سوی ان خواهد رفت و به براندازی رژیم اخوندی کمک هم خواهد کرد و پس از ان هم دیگر از دیکتاتوری در ایران پشتیبانی نخواهد کرد و این هم باعث خواهد شد که دیگر هیچ فردی در ایران که بر سر حکومت است به فکر دیکتاتوری کردن نیافتد.( زیرا و اگر که  میداند و بداند که در انصورت امریکا او را بدون شوخی برمی اندازد).  بنابراین در حال حاضر فقط لازم است که افرادی در اپوزیسون پیدا بشوند که از خود بروز  و نشان بدهند که واقعا در راستای این سیاست معتدل و خردمندانه حرکت میکنند، انگاه امریکا بدنبال انها خواهد رفت و به براندازی ج.ا کمک هم خواهد کرد و هیچ توقع نوکری هم ندارد. اصلا اگر این جناب اپوزیسیون ( با مشخصات اقای ایکس در مقاله مربوطه)  پیدا بشود و دستور خود را از مردم بگیرد، میتواند برود پیش امریکا و اگر امریکا از او خواست که نوکر باشد بیاید به ما مردم گزارش دهد، ما خودمان میرویم بیخ خر امریکا را میگیریم که چطور خواستی نماینده ما را نوکر خود بکنی؟  پس ما در اینجا میبینیم که چه در اپوزیسیون و چه بر سر حکومت، زمانی امریکا جرات میکند که درخواست نوکری از کنشگر سیاسی بکند که او یا منتخب مردم نبوده باشد و یا اگر که یک زمانی بوده الان راه خود را در پیش گرفته و خواست مردم را اجرا نمیکند و تبدیل به یک دیکتاتور شده است.  اگر که هنوز در اپوزیسیون باشد و بخواهد سر خود عمل کند معلوم است که اگر طرفش روس وچین و صدام و ملک سعود باشد باید نوکری کند. امریکا در حال حاضر فقط زمانی نوکر ان چنانی را میخواهد که اپوزیسیون ایران اینقدر ناسازگاری وحماقت از خود نشان بدهد که امریکا به این نتیجه برسد که باید خوزستان را از ایران تجزیه کند و بگذارد بقیه ایران هر غلطی خواستند برای خودشان بکنند. خوزستان در دست عرب ها! عرب است دیگر، نفت را میفروشد و مثل این ایرانی های  ناسازگار نیست. نفتش را میفروشد و عشقش را میکند.  تنها در این حالت است که امریکا دنبال نوکر دربست میگردد و این نوکر دربست را هم حاضر واماده دارد و ان سازمان مجاهدین خلق میباشد. انگاه سناریو این خواهد بود که پس ازحمله نظامی حکومت تمام ایران را به دست مجاهدین میدهد و انگاه انها سند جدایی خوزستان از ایران را به عنوان حکومت رسمی ایران امضا کرده و در بقیه خاک بی نفت ایران حکومتی استالینی راه میاندازند و یا با اشغال خوزستان بوسیله امریکا در انجا یک حکومت نفت فروش دیکتاتوری موافق خواست امریکا مانند شیخ نشین ها تشکیل میدهند که البته مردمش مرفه تر از بقیه خاک ایران خواهند شد و در بقیه خاک ایران اخوندها و یا پاسداران به حکومت طالبان شیعه ای ویا دیکتاتوری نظامی خواهند پرداخت. نکته مهم در اینجا اینست که اگر این حضرات روشنفکر مورد نظر ما تغییر عقیده میدادند و در نقش یک اپوزیسیون ملی ومردمی به حرکت در می امدند و منسجم و با تکیه بر رای مردم اعلام موجودیت میکردند، انگاه شاید میتوانستند این سناریو را اگر هم از سوی امریکا برای ایران مهیا شده است، با مشکل مواجه و یا کاملا بلوک وجلوگیری کنند.

در همین رایطه: خانم یا اقای ایکس (X) را به عنوان نماینده وسفیر ایران در جهان انتخاب کنید

۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

نگاهی به سازمان خودرهاگران؛ (بخش دوم): سازمان خود رهاگران باید در پی سازماندهی اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور باشد


اقای عرفانی با اشاره به حمله نظامی ویرانگری که ممکن است ایران را از نقشه جهان حذف کند میگویند یک کشور 8 میلیونی به نام اسرائیل انجا نشسته و تعیین میکند که کشور ما نباید وجود داشته باشد. ایشان چرا از خود نمیپرسند چرا این کشور به یک چنین قدرتی رسیده است. چرا ما ایرانی ها نمیبایستی مشابه این توانایی را داشته باشیم و کشورمان را توانسته باشیم از اشغال اخوند نجات دهیم واین اجازه را یه اسرائیل و هیچ کشور دیکری نداده باشیم؟ مگر اسرائیلی ها سلول های مفزشان دو برابر ما بوده که به این توانایی دست یافته اند؟ ایا یهودی ها و لابی شان در امریکا و اروپا سعی کردند در کشور های عربی و فلسطین مردم را سازماندهی کنند و به انها بگویند حالا بروید حکومت خودتان را در فلسطین درست کنید؟ در اینجا ما در جستجوی پاسخ یه این پرسش ها به این نتیجه میرسیم که از ماست که بر ماست. ایراد ما همانا در روشنفکران چپگرا و غیر واقع بین و کله شق بوده است. ایراد ما در نداشتن اتحاد ومنافع شخصی و گروهی را بر منافع ملی وجامعه مقدم داشتن بوده است. ایراد ما در گردن شق کردن در مقابل قدرت هایی بوده است که توانایی مصاف با انان را نداشته ایم. حال اگر این قدرت ها قصد نابودی ما را هم نداشته اند واز ما تنها انتظار یک رفتار معمولی ومتعارفی را داشته اند قبول نکرده ایم و در سر خود خیال پروری کرده و پارانوئید داشته ایم.
جناب اقایان افتخاری وعرفانی؛ راهکار پیش نهادی شما مانند دیوار را شکافتن با کوفتن کله بر ان است. شما هر چه هم یک کسی را شارژ بخواهید بکنید و او را تشویق کنید که با کله به دیوار بزند تا ان را بشکافد او موفق به این کار نخواهد شد. پس بیایید دنبال کلنگی وسیله دیگری باشید که به دست ان کس برای شکافتن دیوار بدهید.
 این وسیله در وضعیت فعلی ما همان یک ارگان یا فرد نماینده واقعی مردم در خارج از کشور میباشد. این ارگان یا فرد دو وظیفه مهم میتوانند داشته باشند: یک: با دولت های جهان مانند یک دولت واقعی وارد مذاکره شوند و بر حسب توان و قدرتی که شرایط فعلی به انها میدهد خواهان همکاری و کمک انها به مردم ایران برای براندازی ج.ا بشوند. کار عجیبی هم لازم نیست بکنید. بگویید که ما میخواهیم مانند دیگر کشورهای جهان در حد قد و قواره خودمان در جهان موجودیت داشته باشیم و سر دعوا وادعاهای بیجا هم با کسی نداریم. هر چه هم که زیاده خواه باشند، این را حاضرند که حقی مثلا به اندازه عربستان برای ما قائل شوند. وضع مان دیگر از اینی که هست که بدتر نمیشود.  مگر نه ان است که شما میگویید بشار اسد بزودی نابود میشود برای اینکه کشورهای غربی به انها کمک میکنند و شورای ملی انها را به رسمیت شناخته اند؟ مگر نمیگویید که وضع اقتصادی کشورمان بر اثر تحریم ها فاجعه بار خواهد شد واین باعث شورش مردم گرسنه میشود. خوب در اینجا که غربیها دارند غیر مستقیم به موفقیت برنامه خودسازماندهی شما هم کمک میکنند. شما چه جواب مردم را میدهید، اگر با برنامه شما شورش کردند و بعد هزاران کشته بر جای گذاردند وهزاران نفر اعدام فله ای شدند؟ ایا حاضرید جای خود را با دو نفر از مردم ایران عوض کنید بدین ترتیب که ان دو نفر بیایند برنامه خود سازماندهی شما را در رادیو اجرا کنند و شما بروید زیر رگبار گلوله و چماق به سازماندهی شورشی ها بپردازید؟ دو: اگر واقعا نقشه تجزیه ایران در کار بود همه اختیار و سرنوشت ایران را به اخوند و پاسدار بیوطن و اشغالگر نسپارد. انها معلوم است میایند و سند تجزیه ایران را برای بقای ننگین خودشان امضا میکنند. با توجه به این موضوع هم اکنون ضروری ترین کاری که ما ایرانیان خارج از کشور باید بکنیم اینست که تمام کوشش خود را بکنیم یک چنین ارگانی را در خارج تشکیل دهیم و رای ایرانیان خارج از کشور را هم در پشت ان داشته باشیم وثابت کنیم که ان را داریم. انگاه اگر زمانی ایرانی خواست تجزیه شود ما با تمام وجودمان این موضوغ را رد کنیم و در دادگاه ها وارگان های بین المللی بر ضد ان اقدام کنیم. اخر هر ایرانی ای که به خارج امد که خائن و بی عرضه وبی وطن نمیشود اتفاقا بسیاری از انان مبارزانی بوده اند در داخل که با فرار به خارج جانشان را نجات داده اند و اگر در ایران 1% مردم دلسوز و کنشگر سیاسی یعنی همان یک در صدی های مورد اشاره شما وجود دارند این در صد در بین ایرانیان خارج کشور به مراتب بیشتراست.
پس سروران سازمان خود رها گران اگر واقعا میخواهید کاری برای میهن بکنید بیایید اپوزیسیون خارج را سازماندهی کنید که 1000 بار مهمتر از سازماندهی مردم در داخل است. بیایید به ما معرفی کنید افراد میهن دوستی را که قابلیت تشکیل اپوزیسیون را دارند. خودتان عضو این اپوزیسیون و یا لیدر های ان شوید و ابزارهای مشروعیت اپوزیسیون را درخارج مانند رای گیری و انتخابات ونظر سنجی علمی بکار بگیرید و یک اپوزیسیون مشروع و متکی بر رای مردم را ایجاد کنید. چرا خودتان و افراد میهن دوست دیگری پیشقدم نمیشوید. چه اشکالی دارد که شما از سوی مردم ایران با قدرت های غربی وارد معامله شوید ومیدان را به بی وطنان و بی لیاقتان واگذار نکنید.

نگاهی به سازمان خودرهاگران؛ (بخش اول): خودسازماندهی برای براندازی رژیم کافی نیست

موسسان این سازمان اقایان دکتر کوروش عرفانی جامعه شناس و دکتر بیژن افتخاری اقتصاددان میباشند.  پیش از هر چیز باید که شود که این دو شخصیت بسیار باسواد میباشند و در برنامه خود در رادیو اتحاد بهترین تحلیل های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را میکنند. برای مثال اقای افتخاری پیش بینی میکند که امریکا و دولت های غربی قطعا دیگر تصمیم به برانداختن جمهوری اسلامی گرفته اند زیرا انها دیگر نمیتوانند اختیار منابع عظیم گاز ونفت ایران را به دست یک حکومت ارتجاعی متشکل از یک مشت اخوند ویک مشت پاسدار دزد و جانی بدهند. زیرا این جماعت در طی 33 سال ثابت کرده اند که به هیچ اصلی پایبند نیستند و اگر این کشورها بخواهند در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند مسلما این کار را با وجود این نظام نخواهند کرد. اما غرب میاید و ایران را بمباران میکند و یا ایران را تجزیه میکند و یا یک حکومت دست نشانده دیگر را سر کار میگذارد. بنابراین مردم ایران از غرب انتظار هیچ کمکی را نباید داشته باشند.
این دو استاد اما مثل اینکه گرایش های چپ گرایانه دارند و مانند بسیاری از روشنفکران دیگر ایران فکر میکنند که امریکا واسرائیل و انگلیس هنوز چشم به منابع طبیعی ما دارند ومیخواهند حکومت دست نشانده خود را در ایران روی کار بیاورند و منابع ما را دوباره غارت کنند. همچنین عقیده دارند که اپوزیسیون ایران در خارج یک مشت فرصت طلب و بیوطن و بی عرضه هستند و اصلا در خارج نباید و نمیتواند اپوزیسونی تشکیل شود و مردم ایران باید فقط با «خود سازماندهی» و فقط در ایران خودشان رژیم را براندازند. به گفته خودشان، این سروران سه سال است که دارند به مردم اموزش خود سازماندهی میدهند و سخت معتقدند که اگر مردم فقط بیایند به این اموزش ها عمل کنند و غیرت به خرج دهند میتوانند رژیم را براندازند. هسته اموزش این سروران هم در این خلاصه میشود که بیایید و گروه های چند نفری تشکیل دهید و زمانی که شورش های خودجوش مردمی شروع شد گروه های سازمان دهی شده رهبری این شورش ها را بر عهده بگیرند و مثلا پاسگاه ها و مراکز دولتی را بگیرند و با این روش حکومت را براندازند. اقای افتخاری اما بشدت به طرح تیمسار روحانی هم حمله میکند با اینکه طرح او هم شبیه طرح سازمان خودشان است و سازمان تیمسار روحانی شامل متخصصان نظامی است ومسلما کار براندازی و قیام های مردمی بیشتر در حیطه تخصص سازمان او میباشد.
ایا سازماندهی ممکن است؟ فرض کنید من فردا خواستم یک همچنین دسته عملیاتی را تشکیل دهم و بخواه در اداره به همکارم این پیشنهاد را بکنم از کجا بدانم که او بسیجی ویا حراستی مخفی نیست؟ تازه من رفتم این کار را کردم ایا همکار من جرات میکند با من موافقتی نشان دهد در صورتیکه او هم نمیتواند مطمئن باشد که من بسیجی و اطلاعاتی نیستم. پس ما میبینیم که تشکیل یک مولفه مهم این سازماندهی از همان اول کار بسیار مشکل است و حتما رژیم میتواند ان را کنترل کند. اینکه شورش های خیابانی ای یک زمانی شروع شوند و کسانی بتوانند ان را سازماندهی کنند خواب وخیالی بیش نیست. رژیمی که توانست تظاهرات 3 میلیونی را سرکوب کند خواهد توانست این شورش ها را هم سرکوب کند و بویژه ان کسانی را که میخواهند سازماندهی کنند اول از همه دستگیر و ضرب وشتم و شکنجه و اعدام میکند. بهترین راهکاری که شانسی برای موفقیت قیام مردمی میتوانست داشته باشد همان طرح تیمسار روحانی بود که ان را هم دیدیم که به جایی نرسید زیرا: مردم ایران غریزی احساس میکنند که با این روش ها فقط جان خودشان را فدای هیچ و پوچ میکنند. زیرا میدانند که مسئله، شورش حالا سازماندهی شده و یا سازماندهی نشده، مسئله یک نیروی بدون فرماندهی وبدون اسلحه گرم و بدون امکانات جنگی و در نتیجه مرعوب در مقابل یک نیروی با امکانات جنگی! و سازماندهی واموزش کامل داده شده و دارای فرماندهی وهمه تسلیحات دیگر است. در این مصاف نابرابر بستگی به طرف مقابل دارد که با چه میزان از جنایت و ادمکشی پیروز مصاف شود اما در این که پیروز میشود هیچ شکی نمیتواند وجود داشته باشد. بجز این محاسبه مردم ایران دیگر دنبال شهادت برای دین و خدا مانند مردم سوریه و یا کشته شدن برای ارمان گروه و حزبشان مانند قبل و چند سالی پس از انقلاب 57 نیستند. سخن کوتاه قیام مردمی برای براندازی اگر هم ممکن باشد ان با همان روش تیمسار روحانی ممکن است و این سروران باید اموزش وسازماندهی شان را با ایده تیمسار روحانی ترکیب کنند. تازه ان هم به احتمال زیاد  به جایی نمیرسد مگر انکه ان را تقویت کرد با یک فرد و یا شورای اپوزیسیون مردمی وملی در خارج از کشور که اول مردم بتوانند با دستورات این فرد وشورا از سردرگمی و کوری قیامشان درایند و دوما بدانند که پشت سرش چه میاید. یعنی مردم باید از این هم مطمئن باشند که این شورا و یا فرد ملی و دکراسی خواه هستند و توانایی ایجاد نظم و جلوگیری از هرج ومرج را دارند و دیکتاتوری دیگری را ایجاد نخواهند کرد.  تازه اگر این 3 عامل  یعنی سازماندهی، طرح نظامی شبیه طرح تیمسار روحانی و شورا یا لیدر ملی مورد اعتماد در خارج با هم جمع شوند، انوقت ممکن است که قیام مردم موفقیتی داشته باشد اما ممکن هم هست بگونه ای خونبار و جنایتکارانه سرکوب شود.

۱۳۹۱ دی ۲۵, دوشنبه

خانم یا اقای ایکس (X) را به عنوان نماینده وسفیر ایران در جهان انتخاب کنید. (دنباله)

با توجه به مقاله:  خانم یا اقای ایکس (X) را به عنوان نماینده وسفیر ایران در جهان انتخاب کنید کاندید های انتخاب شدن به عنوان این شخص، لطفا فقط یک لینک از وبسایت و یا وبلاگ خود و یا هر نوع لینک دیگری برای معرفی خود و اعلام کاندیداتوری به بخش نظرات بفرستند.
نمونه درج لینک شما در وبلاگ:
 کاندید شماره 1: روزبه فراهانی پور http://www.farahanipour.com/

خانم یا اقای ایکس (X) را به عنوان نماینده وسفیر ایران در جهان انتخاب کنید

اقای ایکس مذکور مشخصات یک فرد ایرانی را بیان میکند که با برنامه ذکر شده در زیر از شما می خواهد که در درجه اول به برنامه اش رای دهید و او فقط اجرا کننده این برنامه از سوی شما میباشد و مهمترین اصل در کار او اینست که برنامه اش را جزء به جزء و در فواصل زمانی کوتاه بر طبق خواسته شما تغییر میدهد. فعلا روش اگاهی او از نظر شما بر اساس نظرسنجی علمی خواهد بود وتنها ان را ملاک قرار میدهد.
در زیر اقای ایکس برنامه اش را ارائه میکند و از کلیه ایرانیان دعوت میشود اگر این صلاحیت و توانایی را در خود میبینند، خود را کاندید برای انتخاب شدن به عنوان اقای  ایکس بکنند وامیدوار باشیم که ایرانیان این روش انتخاب نماینده و سفیر خود را پسندیده  و با کاندید شدن و یا شرکت در نظرسنجی علمی نماینده خود را انتخاب کنند.
از کلیه ایرانیانی که میخواهند کاندید شوند دعوت میشود فقط با ارسال یک لینک از وبسایت و یا وبلاگ و یا هر لینک دیگری که انها را معرفی میکند، خود را کاندید کنند. این لینک در این وبلاگ درج خواهد شد و باید حداقل نام و نام خانوادگی و سن و کشور محل سکونت و عکس کاندید را نشان دهد. در مرحله بعدی با ماموریت دادن به بنگاه های نظرسنجی معتبر خارجی ویا انجام نظرسنجی علمی با انتخاب اتفاقی تعدادی از ایرانیان و جویایش رای انان، فرد و یا افراد به عنوان خانم و یا اقای ایکس و یا شورای متشکل از خانم ها واقایان ایکس برگزیده و معرفی خواهند شد.
اقای ایکس خود را اینگونه معرفی میکند: من پس از انتخاب شدنم به عنوان نماینده واقعی ملت ایران برای حفظ منافع و تمامیت ارضی ایران و تصدی دولت دوران گذار پس از سرنگونی جمهوری اسلامی در این مقطع حساس تاریخی، انجام وظیفه خواهم کرد.
سیاست کلی من پیش و پس از سرنگونی ج.ا حاوی این سرخط ها میباشد: من اعتقاد دارم که تنها با پشتیبانی نظامی نیروی هوایی کشور های دمکرات جهان، مردم ایران این امکان را پیدا میکنند که برای سرنگونی ج.ا قیام کنند. من با درخواست و برگزاری مذاکرات با کشورهای دمکرات جهان و با یاداوری مسئولیت تاریخی و تقصیر انها در پیداش وضع فعلی برای مردم ایران و اینکه منافع خود انها هم در یکپارچگی و حمایت از یک حکومت صد در صد دمکرات در ایران میباشد، از انها خواهم خواست که تضمین این پشتیبانی نظامی هوایی را به من بدهند. تنها پس از گرفتن این تضمین است که من از مردم برای براندازی دعوت خواهم کرد. البته اگر ببینم که مردم در ایران اماده قیام بوده و حاضرند در صورت اعلام قیام در یک روز معین به خاطر نجات میهنشان خطر را به جان خریده و به شماری میلیونی به خیابان ها برای سرنگونی سریع ج.ا بیایند، پس از مشورت با متخصصان سیاسی و نظامی این دعوت را از مردم خواهم کرد. اما الویت من همان تضمین پشتیبانی نظامی هوایی خواهد بود که در عمل میتواند اینگونه باشد که جنگنده ها و پهپادها برای اخطار، یک یا چند پادگان سپاه پاسداران (و یا فرماندهان سپاه) را بمباران کرده و به انها اخطار بشود یا اظهار بیطرفی و پیوستن به قیام مردم را بکنند و یا بمباران تدریجی پادگان های انان تا نابودی کاملشان ادامه خواهد یافت. من در مذاکراتم با ناتو و بویژه امریکا به انها اطمینان میدهم که ما ملت ایران خواهان همکاری با کشورهای دمکرات جهان برای  حفظ امنیت وصلح جهانی وهمچنین جریان بدون مانع نفت از خاورمیانه بوده و بدین منظور همکاری کامل را در اینده خواهیم کرد. با این تضمین ها خوشبین هستم که کشورهای غربی با دادن این پشتیبانی نظامی موافقت بکنند. راهکار دیگری که من به انان پیشنهاد خواهم داد اینست که با توجه به اینکه یک ایران دمکرات با سیاست معقول جهانی در اینده باید یک نیروی هوایی در خور داشته باشد از انها خواهم خواست که اگر وقتشان برای جلوگیری از برنامه اتمی ج.ا انقدرها تنگ نیست فعلا تعدادی پهپاد و جنگنده که به منظور حمله هوایی برای سرنگونی ج.ا به روش ذکر شده لازم است، به ما اجاره دهند و یا به روش نسیه پیش فروش کنند تا ما بتوانیم خودمان به عنوان نیروی هوایی ازادیبخش عملا و یا به عنوان ماموریت دهنده، این پشتیبانی هوایی نظامی را به مردم ایران بدهیم. من به ناتو پیشنهاد میدهم که برای استقرار نیروی هوایی ازادیبخش ایران پایگاه هایی در افغانستان و یا تاجیکستان موقتا به ما اجاره داده شوند. برای این منظور سعی میکنم با دولت تاجیکستان وارد مذاکره بشوم. در مورد بمب اتمی به کشورهای غربی اطمینان خواه داد که نه تنها تمام برنامه اتمی را تعطیل خواهم کرد بلکه حتی از انرژی خطرناک هسته ای هم صرفنظر خواهم کرد. در مورد نفت به انها خواهم گفت که سیاستم بر این است که نفت جریان بدون توقف خود را داشته باشد و با در خواست از انها برای پایین اوردن مصرف نفت خود، ما هم با افزایش تولید باعث پایین امدن قیمت نفت خواهیم شد. در اینجا یاداور میشوم که با پایین امدن قیمت نفت ما زیانی نمیبینیم. اولا ما نمیخواهیم و نمیتوانیم اقتصادمان را فقط بر پایه نفت بگذاریم. زیرا اولا نسبت به کشورهای حاشیه خلیج فارس که دشمنان قسم خورده ما هستند همیشه عقب خواهیم ماند زیرا ما تقریبا 6 برابر کمتر از انان ذخایر نفتی داریم. بنابراین هدف ما باید اقتصاد تولیدی باشد که نفت حداکثر در ان یک نقش 10 در صدی را بازی کند. بنابراین با غرب این معامله راپیشنهاد میکنم که در ازای نفت ارزان خواهان تسهیل انتقال تکنولوژی و ایجاد کارخانه و صنعت تولیدی مدرن میباشم. در مورد استخراج و قرارد های نفتی و گازی به انها اطمینان میدهم که به دلیل تکنولوژی برتر انها در این زمینه ها و سودجویی روسیه وچین وهمراهی این دو با ج.ا، قراردادها را با الویت کامل به شرکت های انها خواهم داد. بطور کلی به انها خواهم گفت که ما پارانوئید غرب را نداریم وفکر نمیکنیم که انها میخواهند ما را غارت کنند و اتفاقا انتخاب اول ما در جهان برای همکاری، انها میباشند. در مورد اسرائیل به انها اطمینان میدهم که به دلیل داشتن دشمن مشترک یعنی اعراب ما با این کشور همکاری را در همه زمینه ها بویژه دفاع مشترک سریعا اغاز خواهیم کرد. سعی میکنم با سیاستمداران اسرائیلی هم تماس بگیرم و این پیشنهاد را به انها بدهم. هم چنین به انها یاداور میشوم که هر گونه حمله نظامی اسرائیل و یا تحریک امریکا به حمله به تاسیسات اتمی که باعث کشتار جمعی مردم بی گناه شود در اینده اتحاد ایران و اسرائیل را به خطر جدی میاندازد والبته ما ایرانیان خارج از کشور هم پس از ان همان کاری را از نظر شکایت وافشاگری با اسرائیل خواهیم کرد که اسرائیل و جامعه یهودی جهانی با المان پس از جنگ جهانی دوم کرد. در زمینه رسانه ای هم سعی میکنم برای افکار عمومی غرب وبویژه امریکا توضیح دهم که تمام بلایی که در طی این 33 سال بر سر ما امده است مستقیم وغیرمستقیم کار امریکا و اسرائیل بوده و اما البته انتقامی نمیتوانیم ونمیخواهیم بگیریم اما از این دو کشور انتظار داریم که هر چه زودتر به ما کمک واقعا موثر بکنند ج.ا را از بین ببریم. این کار کار مشکلی برای این دو کشور نمیباشد و بدون این کمک هم، برای مردم ایران براندازی ج.ا امری ناممکن است. البته من به انها یاداوری خواهم کرد که اگر انها حل مسئله را فقط در این ببینند که یا با ج.ا بخواهند کنار بیایند ویا ایران را بمباران کرده و ول کنند بروند و یا بخواهند ایران را تجزیه کنند، من در حد امکانات از دولت های انان و خودشان تا حدی که امکان داشته باشد با کمک یک تیم داوطلب حقوقی، در دادگاه های بین المللی و دادگاه های کشورهای خودشان شکایت خواهم کرد. سیاست من اصرار کردن مداوم بر دادن پاسخ های روشن از سوی این کشورها به پرسش هایی است که از پاسخ دادن به انها مدام طفره میروند. مثلا از اقای اوباما خواهم خواست به ما این پاسخ را بدهد که ایا او ج.ا را نماینده مردم ایران میداند یا نه؟ و اگر نه او چه اقدامی برای عوض کردن ج.ا با حکومت دلخواه  مردم ایران حاضر است انجام بدهد و یا او چه انتظاری از مردم ایران دارد و فکر میکند که انها چه اقداماتی میتوانند بکنند که این تغییر را انجام دهند؟ و اگر فلان اقدام را انجام دادند و فلان وضعیت پیش امد ایا انگاه حاضر است که به مردم ایران کمک کند؟
پس از سرنگونی ج.ا من مطمئن هستم که سریعا نظم به جامعه برخواهد گشت و حداکثر پس از 3 ماه در انتخاباتی کاملا ازاد مردم شورای گذاری را انتخاب میکنند که این شورا وظایف قوه مجریه و مقننه را مثلا برای یک سال در دست میگیرد و در طی این زمان قانون اساسی موقت جدید تصویب و براساس ان انتخابات بعدی انجام خواهند گرفت. همه قوانین جزایی ومدنی ج.ا با سرنگونی ج.ا منسوخ خواهند شد و تا تصویب قوانین جدید، قوانین کیفری ومدنی یک کشور مدرن جهان مثلا المان در کشور جاری و ملاک خواهند بود.

۱۳۹۱ دی ۲۴, یکشنبه

طرح اقدام برای شکایت چند هزار میلیارد دلاری ملت ایران بوسیله اپوزیسیون از دولت امریکا

فرض کنیم که اقای اوباما بخواهد در طی 4 سال دوره دوم ریاست جمهوریش به سیاست 4 سال گذشته اش  و به مماشات با ج.ا ادامه داده و در نتیجه ادامه حکومت ایران فروش ان را ممکن سازد. ایا ما باید بیکار بنشنیم و این اجازه را به او بدهیم؟ اگر که بخواهیم کاری بکنیم چه ابزاری را باید بکار ببریم؟ انجوری که ما در طول این 4 سال مشاهده کردیم، ایشان یک انسان دیکتاتور منش است و علاقه ای هم به رهایی مردم ایران از چنگال این رژیم ندارد و این سیاستش هم شاید به خاطر این باشدد که ایشان بیشتر علاقه به کشورهای عربی دارند و ما میدانیم که دشمن ترین کشورها از نظر تاریخی و عملی با ما کشورهای عرب همسایه میباشند. در اینجا ما میتوانیم راحت پیش بینی بکنیم که اگر بخواهیم با روش چند سال گذشته یعنی خواهش ودرخواست و گاه گاهی سرزنش و شماتت او برای همراهیش با اخوندها بسنده بکنیم، احتمالا به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید. بنا براین باید از راه فشار سیاسی واخلاقی از طریق افشاگری و شکایت در دادگاه های امریکا ودادگاه های بین المللی بر ضد امریکا وارد عمل بشویم.
اما شکایت به چه دلیل ودلایلی؟ ما میدانیم که رژیم های گذشته که یکی پادشاهی دیکتاتوری و دیگری دیکتاتوری مذهبی غارتگر و ضد ایرانی بوده اند، هر دو با دخالت مستقیم امریکا بر روی کار امدند و سرنگونی اولی و ابقای دومی هم با مماشات و موافقت اشکار وپنهانی امریکا صورت گرفته است. بنابراین هر بلایی که بر سر کشور ما در این دوران امده است و هر اندازه که کشور ما نسبت به کشورهای دیگر عقب افتاده است و هر چه ثروت هایش حیف ومیل و غارت  و حقوق بین المللی اش پایمال شده است، همه کمابیش تقصیر امریکا بوده و امریکا باید در این زمینه از سوی اپوزیسیون ایران در خارج از کشور به نمایندگی از سوی ملت ایران، به محاکمه کشیده شود.
اگر بخواهیم خسارت ایران را در این دوران در قالب ارقام بگنجانیم میتوانیم برای نمونه چنین لیستی را تهیه کنیم: 1000 میلیارد دلار برای اینکه به دلیل وجود ج.ا ملت ایران نتوانسته است خسارت جنگ 8 ساله را از عراق بگیرد. 1000 میلیارد دلار برای اینکه به همین دلیل ایران نتوانسته است به گونه ای معمولی ار مخازن مشترک نفتی و گازی مشترک با کشورهای عربی استفاده برابر و انچه حقش بوده را بکند. در اینجا قابل توجه است که امریکا عملا با وضعی که در خلیج فارس بوجود اورده است،  ملت ایران را در بن بستی قرار داده است که او باید حتی به قطع کامل صادرات نفت ایران راضی باشد زیرا در غیر این وجه حکومت ج.ا با فروش نفت مستحکمتر و پایدارتر شده وبا وجود این حکومت، ایران هیچگاه روی سعادت و پیشرفت را نخواهد دید. در هر حال امریکا با به وجود اوردن این وضع مستقیما دارد به کشورهای عربی اجازه میدهد که سالیانه حداقل 100 میلیارد دلار از ثروت ایران را راحت بدزدند و در حقیقت نه تنها شریک دزد شده است بلکه کلا باعث شده است که دزد بتواند اصلا اینگونه دزدی کند.  وکلای بین المللی باید تحقیق کنند که این پدیده چه نام دارد و چه قانون بین المللی ای برای ان وجود دارد.  همین وضعیت بدترش در دریای خزر برای ما بوجود امده است که انهم مسئولیتش غیرمستقیم متوجه امریکاست زیرا با بر سر کار اوردن این حکومت ضد ایرانی و با در افتادن ظاهری با ان تا به حال ویا واقعی با ان (اما نه به خاطر سرنگونیش بلکه به خاطر نابودی و ضعیف نگاه داشتن و احتمالا تجزیه کردن کشور ایران)؛ باعث شده است که این رژیم مجبور شود به دامن روسیه پناه برده و بهای ان را با واگذاری منافع و خاک ایران بپردازد. در اینجا هم میتوان یک خسارت 500 میلیارد دلاری منظور کرد.  حال اگر بخواهیم ضررهایی که مردم ایران برای پرداخت واردات بی کیفیت وگرانتر از چین و سراسر جهان  و باج دهی های نقدی و کمک های مالی کلان به گروه های تروریستی و هم چنین خسارت شهیدان و مجروهان جنگ و خسارت به سلامت مردم از بابت تصادفات رانندگی و فقر و داروها و مود غذایی سمی وغیره را به حساب بیاوریم؛ مبلغ حاصل شده سر به تریلیون ها میزند.
ایا این شکایت ها فایده ای خواهد داشت؟  هر چه هم که بی فایده باشد، فایده اش بیشتر ار نشستن و هیچ اقدامی نکردن است.  کمترین فایده اش اینست که افکار عمومی مردم امریکا و جهان به ناعدالتی های کشورهایشان در مورد مردم ایران اگاهی پیدا میکند و مسلما فشار افکار عمومی روی کمتر کردن و یا پایان دادن این ناعدالتی ها نسبت به مردم ایران تنظیم میشود. این کم اثری نیست و میتواند فشارهای تعیین کننده ای روی سیاستمداران این کشورها وارد کند.
ایا اصلا میشود این شکایت ها را انجام داد و چه کسانی باید این شکایت ها را انجام دهند؟  این را باید حقوقدانان ایرانی تبار و یا ایرانیانی که حقوقدانان امریکایی را میتوانند به این کار مامور کنند، روشن کنند. اگر هم به احتمال بسیار ضعیف در این جهت هیچ شکایتی در هیچ مرجع قضایی ممکن نباشد باید ایرانیان بگونه سمبلیک چنین شکایتی را مطرح کرده و رسانه ای کنند. از انجایی که ما ایرانیان بسیار خسیس هم هستیم و مخارج چنین شکایت هایی سر به میلیون ومیلیارد میزند ما باید در پی وکیلان جوان و یا دانشجویان زمسترهای اخر رشته های حقوقی چه ایرانی تبار و چه امریکایی باشیم و از انها بخواهیم این کیس ها را برای معرفی و توصیه کردن خودشان به جامعه ایرانی به صورت افتخاری به عهده بگیرند.
مسلما اگر چنین برنامه ای به گونه ای فراگیر ومورد حمایت بسیاری از ایرانیان در جریان بیافتد، میتواند در حد بسیار کم تا بسیار زیاد روی جناب اوباما اثر بگذارد و احتمالا سیاست او را در جهت سرنگونی رژیم ج.ا جهت دهد.