۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

ایرانیان مقیم خارج باید مانند یهودیان اروپا وامریکا به کمک مردم اسیرشان بشتابند.

ایا یهودیان ساکن فلسطین ودیگر کشورهای عربی میتوانستند به تنهایی و فقط با اتکا به قدرت خودشان در سرزمین نیاکان شان یک کشور مستقل تشکیل دهند؟ پاسخ این پرسش مسلما منفی است. یهودیان هم مانند ما ایرانیان در طول تاریخ قربانی عربها و خوی وحشی وغارتگر انها بوده اند. از سرزمین هایشان رانده و قتل عام شده و مالشان به تاراج برده شده بود. اما یک بخت تاریخی ای که انها داشتند این بود که از صدها سال پیش گروه هایی از انان توانستند به کشورهای مختلف اروپایی مهاجرت کنند. چون این کشور ها دارای تکنولوژی برتر و ثروتمند بودند، یهودیان مقیم این کشورها هم که جزئی از این جوامع شده بودند تکنولوژی و هنر انها را یاد گرفته و ثروت هم اندوختند. کم کم به فکر این افتادند که سرزمین اشغالی خودشان بوسیله اعراب را پس بگیرند و با قدرت مالی ای که پیدا کرده بودند و پشتیبانی  سیاسی و همچنین نظامی برخی کشورهای اروپایی وامریکایی محل سکونتشان توانستند به سرزمین اباء و اجدادیشان باز گشته و کشوری مستقل را به راحتی تشکیل دهند. تا کنون و حتما از این به بعد هم، همدینان شان در اروپا وامریکا بدون چون وچرا بخش بزرگی از قدرت مالی و سیاسی خود را صرف دفاع از این همکیشان خود در این کشور کوچک میکنند واجازه نمیدهند که اعراب بخیل با ان همه سرزمین وجمعیت به ان صدمه ای برسانند.
 ما ایرانیان هم متاسفانه وضعی مشابه پیدا کرده ایم. نه تنها در طول تاریخ قربانی غارت گری و وحشی گری اعراب بوده ایم بلکه از بخت شور در کشورخودمان هم تروجان های ساخته پاخته اعراب به قدرت رسیده و ان را همانند اعراب اشغال کرده و در این میان اعراب همسایه بیشترین سود را از وجود این تروجان های اشغالگرشان در کشورمان میبرند. نه تنها جنگی دوباره برایمان درست کردند و 1 میلیون کشته ومعلول روی دستمان گذاشتند و حتی 1 دلار هم خسارت ندادند، بلکه همگی کما بیش مشغول غارت منابع مشترک نفت وگازمان هم هستند. از همه بدتر ادعاهای ارضی هم دارند و اگر وضع همینگونه پیش برود، نه تنها ان ادعای ارضی کوچکشان را به دست میاورند بلکه ممکن است بخش های بسیار بزرگ تری از سرزمین مان را هم بتوانند به یغما ببرند.
 اما دو امید وجود دارد. یکی اینکه ایرانیانی که مقیم خارج میباشند مانند یهودیان خارج از فلسطین به فکر کشور در اشغالشان باشند و با اتحاد خود و با استفاده از قدرت مالی و جمعیت خود به دنبال نفوذ سیاسی در این کشورها بوده و از این کشورها بخواهند و بر انها فشار وارد کنند، بیش از این حق مردم ایران را نادیده نگیرند و هر چه زودتر به مردم ایران کمک کندد تا از شر این تروجان های ساخته و پاخته اعراب رهایی یابند.
 دوم اینکه مردم اسرائیل به خود امده و بدانند که دوست ومتحدشان در منطقه یک ایران بدون اخوند تروجان عرب میباشد و به جای اینکه این همه دنبال ضعیف کردن و اعمال نفوذ سیاسی وفشار به کشورهای اروپایی و امریکا برای ضربه زدن به مردم ایران و نه به اخوندان حاکم باشند، به خود امده از تغییر بدون چون و چرای رژیم اخوندی در ایران حمایت کرده و نفوذ سیاسی ومالی ونظامی خود را در این جهت به کار بیاندازند.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۳, یکشنبه

پیشنهادات و توصیه هایی به اقای دکتر ارام حسامی.

 توضیح: ایشان عضو سکولارهای سبز هستند و در حال تلاش هستند که با گرد هم اوردن اپوزیسیون، یک تشکل و ارگان کارامد از اپوزیسون ایجاد کنند.
 اولا کار شما راحتتر میشود اگر در ابتدا وظایف این تشکل و ارگان را به  برعهده گرفتن الویت های مهمتر محدود کنید. الولیت ها در این شرایط زمانی و سیاسی جهان به ترتیب اینها هستند: 1) جلوگیری از حمله نظامی به ایران. 2) حفظ منافع وحقوق بین المللی ملت ایران. مهمترین این حقوق تمامیت ارضی ایران، حفظ منافع ایران در حوزه های مشترک نفت وگاز با کشورهای همسایه، حقوق ایران در دریای خزر میباشند. 3) برنامه ریزی برای براندازی ج.ا در کوتاه مدت ویا دراز مدت.
 با در نظر گرفتن اولویت اول ما میبینیم که وقت برای تشکیل این ارگان اگر که مدتها تمام نشده باشد، بسیار کم است. بنابراین اپوزیسون باید سریعا حتی اگر شده فقط برای انجام این الویت این ارگان را تشکیل دهد و رئیس خود را انتخاب کرده و به کشورهای درگیر در این ماجرا مانند امریکا واسرائیل معرفی کرده و با انها سریعا وارد گفتگو شده و با ارائه پیشنهادات عملی مانند طرح ایجاد دولت موقت ایران در جزایر ایرانی خلیج فارس از سوی اپوزیسیون برای ازاد کردن بقیه ایران، تلاش کند از حمله ویرانگرانه به کشورمان جلوگیری کند.
 طرح شما مبنی بر انتخابات ازاد با شرکت ایرانیان خارج از کشور بهترین وتنها طرح منطقی میباشد. البته میتوانید این طرح و دیگر طرح های موجود از جمله طرح های مطرح شده در کنفرانس واشنگتن را به نظرسنجی بگذارید. خواهید دید که طرح شما با فاصله زیاد بیشترین رای را میاورد.
وقت خود را بیش از اندازه روی این تلف نکنید که حتما ادم های سیاسی کار مطرح را دور هم جمع کنید تا بتوانید الترناتیو را شکل بدهید. یک فردی که مانند این اقایی که زود عصبانی میشود و همیشه در موقع حرف زدن سرش را حداقل 45 درجه به عقب خم میکند و نه قیافه درستی دارد و نه اخلاق درستی و طرح انتخابات ازاد را میدهد که مرغ پخته را به خنده وا میدارد، صرفا به خاطر اینکه این اقا زود عصبانی میشود و اگر در نشستی دعوت نشود فکر میکند که ان نشست از بیخ بی اعتبار است؛ اگر در الترناتیو وجود نداشته باشد خیلی کار الترناتیو سازی را راحت تر میکند. افرادی که عضو این ارگان الترناتیو میشوند کافی است چند خصلت داشته باشند. 1) میهن پرست بوده و فقط به منافع میهن شان فکرکنند. 2) پر تلاش و پرکار باشند. 3) انتنی برای دریافت خواسته های مردم داشته باشند و به حرف مردم گوش کنند. 4) تا حدودی از چم وخم کار لابی گری و تماس با سیاستمداران کشورهای دمکرات اگاهی داشته باشند.
 در مورد مقبولیت طرح خود، شما نباید این اندازه  خود را دست کم بگیرید وفکر کنید که مثلا اگر 3000 نفر در انتخاباتی که شما برگزار میکنید شرکت کردند شما فقط نماینده ان 3000 نفر میباشید. اولا شما این انتخابات را برگزار کنید، خواهید دید که نه 3000 نفر، شاید حتی 30000 نفر و شاید 300000 نفر وبیشتر در این انتخابات شرکت خواهند کرد. در ضمن هر تعداد کمی هم که شرکت کنند افرادی که انتخاب میشوند حتما نماینده همه ایرانیان مقیم خارج  و بلکه نماینده همه ایرانیان هستند.  زیرا که مردم درون ایران که امکان شرکت در این انتخابات را ندارند واگر فرض را بر این بگذاریم که انها ج.ا را نمیخواهند مجبورند که انتخاب هم میهنان خود در خارج را به عنوان انتخاب خودشان بپذیرند. والبته  ما فرض را بر این میگذاریم که انها اتفاقا درخواستشان هم از هم میهنان مقیم خارجشان همین است که حالا که دست خودشان بسته میباشد این کار را ایرانیان خارج برایشان انجام دهند. پس ایرانیان خارج باید بدانند که نه تنها برای خودشان بلکه هر کدام از انها برای حدود 20 نفر هم میهن درون ایران هم رای میدهد. در ضمن این شورا در ابتدا وظیفه خود را حفظ منافع و حقوق بین المللی مردم ایران میداند و تصور نمیشود که هیچ ایرانی ای چه در داخل وچه در خارج بر این عقیده باشد که حکومت اخوندی ایران فروش، حکومتی باشد که بتواند یا بخواهد حقوق ومنافع بین المللی مردم ایران را حفظ کند.
 روش رای گیری چگونه باشد؟... اقای رضا پهلوی در مصاحبه اخیرشان اعلام کرده بودند که مخالف انتخاب کنگره ملی به روش پیشنهادی سکولارهای سبز از طریق اینترنت هستند، زیرا انهایی که اینترنت ندارند نمیتوانند در این انتخابات شرکت کنند! اولا ایرانیان خارج از کشور مسلما بیش از 90% دسترسی به اینترنت دارند. مسئله ما اینست که برای رای دادن باید بیاییم التماس کنیم به مردم که بیایند و5 دقیقه وقت بگذارند واز طریق همان اینترنت  رای بدهند! در ضمن رای گیری از طریق اینترنت هر چه هم که بد وناقص باشد که بهتر از کنار گذاشتن کلی رای و انتخابات است که نتیجه اش همین 33 سال به دور خود چرخیدن وبه نتیجه نرسیدن شده است!  تازه این موضوع را هم میتوان مثلا با این روش حل کرد: (انتخابات از طریق برگه رای و پست) :  سکولارهای سبز میتوانند از طریق اینترنت اعلام کنند که تمام ایرانیانی که میخواهند در انتخابات مثلا شورای ملی حفظ حقوق و منافع ایران شرکت کنند، یک کپی از پاسپورت ویا کارت ملی ویا اگر پاسپورت ایرانی ندارند از یک کارت شناسایی کشور محل خود به یک ادرس سکولارهای سبز در کشورهای مختلف ویا از طریق اسکن کردن و فرستادن با ایمیل و یا فکس تقاضای برگ رای بکنند تا به ادرس انها فرستاده شود. سپس انها میتوانند رای خود را با این برگ رای به ادرس سکولارهای سبز بفرستند. البته همه میدانند وسکولارهای سبز هم باید اعلام کنند که نام ونشان رای دهندگان محفوظ میماند. اگر که فرض را بر این بگذاریم که کل ایرانیان خارج از کشور که در این رای گیری میخواهند شرکت کنند تعدادشان 10000 نفر باشد از نظر لجستیکی هم این کار یک کار ساده میباشد. مخارج را هم میتوانند سکولارهای سبز براورد کنند و یک حساب باز کنند و ایرانیان برای تامین این مخارج  هر کدام به اندازه توانشان یک مبلغی 20 سنت و 50 سنت و 1 دلار حواله کنند. مهم اینست که سکولارهای سبز به محض اینکه مخارج برگذاری چنین انتخاباتی تامین شد، به مردم اعلام کنند و حساب را ببندند. زیرا ما میدانیم که ایرانیان به این موضوع خیلی حساس هستند که کسی از این جور راه ها پولی به جیب نزند. مطمئنا مخارج یک چنین برنامه ای در عرض چند روز و چند هفته بوسیله مردم تامین خواهد شد.
 شایسته است که این انتخابات  حداقل در ابتدا در فاصله های زمانی کوتاه تکرار وانجام شود. زیرا مردم با دیدن عملکرد خوب چنین ارگانی مرحله به مرحله با تعداد بیشتر در انتخابات شرکت کرده و اعتبار ان را بالاتر میبرند.
 بزرگترین وتنها اشتباه و خطایی که میتوان الان  انجام داد، برگزار نکردن چنین انتخاباتی و تشکیل ندادن چنین ارگانی  میباشد.
 اشتباهاتی که سکولارهای سبز میکنند: اینکه خیال میکنند حتما باید بدیلی در مقابل ج.ا و حکومت دینی ایجاد کنند و ان حتما باید یک چیزی باشد که سکولار باشد و حتما بر مبنای حقوق بشر باشد. / اینکه خودبخود حکومت اینده ایران سکولار خواهد بود در این شکی نیست واینهمه تکیه و تاکید نمیخواهد واین هم مهمترین مسئله ومشکل ما در حال حاضر نیست. مشکل اصلی ما فعلا بر باد رفتن خاک ومنافع و ابروی کشورمان وشاید ویرانی کامل ان بر اثر حمله نظامی در چند ماه دیگر باشد. حالا سکولارهای سبز امده اند بیخ خرخره مردم را در این وضعیت گرفته اند و میگویند اقا یا الان امضا کنید که میخواهید سکولار باشید و یا ما دنبال الترناتیو درست کردن برای شما نمیرویم. این باز هم همان تحمیل یک ایدئولوژی میباشد، هر چند که ایدئولوژی خوب و درستی باشد.
ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که این مته ته خشخاش گذاشتن ها ممکن است کار ما را به جایی برساند که در صورت سقوط ج.ا یک سازمان ایدئولوژیکی مرتجع و مزدور صدام و عربستان، مانند سازمان مجاهدین خلق  بیاید و قدرت را در دست بگیرد و ما دوباره 33 سال دیگر مجبور باشیم به جای  دیکتاتوری اسلامی با دیکتاتوری ارتجاعی دیگری مبارزه کنیم. از سوی دیگر،  ایجاد نکردن یک ارگان و برنیامدن یک چهره ملی و معرف از درون ان که مردم بتوانند به ان اعتماد و اتکا کنند هم ممکن است موجب این شود که بخشی از مردم به شخصی مانند اقای رضا پهلوی اتکا کرده و او با استفاده از جوی هیجانی و رفراندومی کم و بیش تقلبی بتواند نظام پادشاهی در ایران ایجاد کند که انهم در کشوری مانند ایران دیر یا زود به دیکتاتوری شخصی منجر خواهد شد. تکیه بر منشور حقوق بشر هم بسیار خوب و درست است اما ان را بالاتر از رای مردم قرار داددن و اعلام این را کردن که اگر مردم بخواهند قانونی را بر ضد منشور حقوق بشر تصویب کنند ما نباید اجازه ان را به مردم بدهیم ایده ای توهین امیز و نشانه ای از استبداد عقیده میباشد. اولا در کشوری که مردمش دارای فرهنگ و سواد شده باشند معمولا نمی ایند قانونی را  که ضد قانون بشر هست به ان رای بدهند. دوما قانون حقوق بشر قانونی است که 60 سال پیش تصویب شده است و اگر روزگاری مردم ایران مثلا بخواهند قانونی را تصویب کنند که مثلا مالکیت خصوصی را محدود کند کسی حق ندارد بیاید بگوید نه من این اجازه را به شما نمیدهم چون این مخالف منشور حقوق بشر است.
اقای نوری علا، اولا تا انجایی که مردم دوباره جرات پیدا کند و در خیابان ها بروند و انگاه بخواهند صرفا برای الترناتیو سکولار شما فریاد بزنند، اگر هم که شما همین امروز الترناتیو سکولار خود را اماده میداشتید؛ هنوز راه درازی را در پیش داشتیم. (اصلا این رفتن به خیابان ها وفریاد زدن یک چیزی را با وجود این حکومت سرکوبگر از مردم انتظار داشتن، نشانه ضعف برنامه ریزی و راهنمود نشان دادن یک الترناتیو برانداز میباشد). دوما بیایید در ابتدا یک الترناتیو ملی و در عمل توانمند تشکیل بدهیم و با ان بتوانیم بر جامعه بین المللی فشار اورده و یک مقداری از منافع و حقوق بین المللی ملتمان را حداقل برای نسل های اینده حفظ کنیم، براندازی رژیم فعلا پیشکشمان!
وظیفه اپوزیسیون در خارج هم این نیست که یک الترناتیو برای قانون گذاری و قانون اساسی نوشتن و تعیین نوع حکومت اینده و غیره باشد بلکه مهمترین وظیفه اپوزیسون در خارج اینست که الترناتیوی بسازد که به عنوان نماینده مردمی که در زیر دیکتاتوری و در مورد ایران دیکتاتوری ضد ملی و میهنی میباشند، نماینده واقعی وحافظ منافع و حقوق بین المللی انان باشد و در ضمن رهبری و برنامه ریزی براندازی رژیم دیکتاتوری را با هدایت درست مردم در داخل و با همکاری  کشور های دمکرات جهان ، انجام دهد و همچنین اماده در دست گرفتن زمام امور کشور برای مدت کوتاهی پس از سرنگونی دیکتاتوری و انجام انتخابات ازاد هر چه زودتر در داخل کشور باشد.
 پس اقایان بیایید اولا با زبان ساده با مردم حرف بزنید و دوما اولویت ها را بشناسید و سوما بجنبید که بزودی ایران از دست میرود و جز پشیمانی و به همان نظریه پردازی پرداختن چیز دیگری برای شما باقی نمی ماند.

  

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه

توافق هسته ای رژیم با غرب چه تاثیری بر اپوزیسیون برانداز خواهد داشت؟

این توافق مطمئنا به نفع اپوزیسون برانداز خواهد بود. اولا اپوزیسون برانداز دیگر نباید انرژی خود را روی جلوگیری از  حمله نظامی تلف کند. دوما راه همکاری با کشورهای دمکرات جهان برای ایجاد طرح های براندازی که به سود دو طرف باشد هموارتر میشود. دولت های غربی و اقای اوباما مختارند هر گونه تضمین امنیتی به ج.ا وبقای ان بدهند. در عمل اما اگر هم بخواهند نمیتوانند  ان را اجرا کنند. زیرا میلیون ها ایرانی مخالف ج.ا در این کشور ها ساکن هستند و بر روالی که کارها در حال پیش رفتن میباشد، حتما دیر یا زود اپوزیسون برانداز متحد شده و یک  چهره و صدای قوی پیدا میکند و میتواند چنان فشار رسانه ای و حقوقی ایجاد کند که  اجبارا  صدا و خواسته اش مورد توجه دولتهای دمکرات واقع شود. حکومت اخوندی هم که زیر قراداد های اتمی اچمز شده است و فشاری را که  تا الان توانسته است در اثر ایجاد بحران و بی پروا نشان دادن خود از حمله نظامی و قربانی کردن مردم ایران بر غرب داشته باشد، دیگر در اختیار نخواهد داشت. تنها کاری که میتواند در صورت همکاری غرب با اپوزیسون بکند اینست که دوباره ا.ن و یا یکی بدتر از ا.ن را جلو بیندازد و قرادارهای اتمی را دو باره بر هم بزند و اخرین راه چاره برای بقای خودش یعنی همان حمله نظامی  و امید به حکومت بر یک کشور ویران شده به طریقه طالبانی و کره شمالی داشته باشد. اما تا زمانی که حکومت قراداد های اتمی را بر هم نزده، حتی اپوزیسیون داخل کشور هم میتوانند خیلی به گشایش های بیشتری امیدوار باشد. وقتی که بازرسان اتمی بتوانند دائما  به کشور ما رفت وامد کنند، همین موضوع باعث میشود که رژیم نتواند دیگر جو سرکوب و بلوکاد خبری را تشدید کند. در ضمن اخوندان و دیگر گوریل ها (پاسداران) وعنتر(ا.ن و رفقایش)های حاکم بر ایران اگر نتوانند به امریکا و اسرائیل فحش بدهند و دشمن دشمن بگویند که حناق میگیرند و میمیرند. (ترک عادت موجب مرض است). خلاصه تمام رشته هایشان در این 33 سال به یک باره پنبه خواهد شد.
 پس بنابراین اپوزیسون برانداز در خارج از کشور نباید از توافق اوباما و غرب با ج.ا نگرانی ای داشته باشد و هر چه سریعتر یک تشکل و چهره و صدا به خود بدهد و به عنوان نماینده و دولت واقعی ملت ایران با جدیت در جهت حفظ منافع ملی وبین المللی مردم ایران و جلوگیری از ایران فروشی بیشتر بوسیله حکومت اشغال گر ضد ایرانی اخوندی بکوشد.
 پس امیدوار باشیم که دری به تخته بخورد و حکومت اخوندی در خرداد با ذلت کامل جام زهر را سر بکشد و قرار داد اتمی را اضا کند.
 مورد دیگری که میتواند به سود مردم ایران باشد اینست که اقای اوباما با وجود امضای قرارداد اتمی با اخوندان برای بار دوم انتخاب نشود. زیرا این خطر وجود دارد که به محض انتخاب شدنش به اسرائیل اجازه دهد حمله خودش را انجام دهد، اما بدون تغییر ج.ا اسلامی. اما اگر اقای رامنی انتخاب شود، ممکن است که حمله به ایران صورت بگیرد با این تفاوت که او با این حمله دنبال تغییر  وبراندازی ج.ا هم خواهد بود و این گزینه در هر حال برای مردم ایران بهتر از ان گزینه اول میباشد.

۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

یک راه ساده و میان بر برای اتحاد اپوزیسیون در خارج. (تشکیل شورای حفظ منافع ملت ایران)

با این تدبیر در ابتدا لازم نیست که  اپوزیسون بر سر مشکلاتی که تا به کنون مانع جمع شدن انها شده بحث کند. مهمترین این مشکلات ومسائل، مسئله چگونگی براندازی ج.ا و مجاز بودن کمک گرفتن از قدرت های خارجی، مسئله فدرالیسم و تقسیم قدرت در اینده و موضوعاتی از این قماش بوده است که مانع اتحاد اپوزیسیون شده است که البته بسیار شرم اور و مایه سرزنش برای اپوزیسون میتواند باشد که در چنین وضعیت حساسی که کشور ما دارد اینها روی این مسائل تا به حال کل انرژی شان را صرف کرده اند.   منافع بین المللی  مردم ایران یک مواردی مشخص و مورد پذیرش همه گروه های اپوزیسیون میباشند. در حقیقت تشکیل یک ارگانی از سوی اپوزیسون برای این هدف، فقط اجبارا منجر به همان تقسیم کار و وظیفه میگردد که در اصل مهمترین وظیفه یک ارگان برانداز اپوزیسون هم می بود. با این تدبیر و راه میان بر اما در ابتدا ان تقسیم قدرت خیالی که مانع اتحاد اپوزیسون شده بود، حذف میشود و حداقل یک موضوع بسیار مهم و انجام شدنی یعنی حفظ منافع و حقوق بین المللی مردم ایران که توسط ج.ا به حراج گذاشته شده،  در دستور کار قرار میگیرد.
 البته این ارگان در ابتدا با این هدف شروع به کار میکند و کم کم حتما این اخلاق های مخرب وزشت ایرانیان یعنی ناسازگاری با هم، پرخاشگری ، تنبلی و بدنبال قدرت و مفتخوری و چپاول پس از به قدرت رسیدن به جای دنبال کارکردن و خدمت به میهن کردن بودن؛  از بین میرود و این ارگان کم کم میتواند دنبال بررسی و مهیا کردن سقوط ج.ا  هم برود.
 وظایف ابتدایی این ارگان میتوانند این موارد باشند:  *دفاع از تمامیت ارضی در مرزهای زمینی و دریایی ایران. * دفاع از بهره برداری منابع نفتی و گازی مشترک ایران با همسایگان. * باطل اعلام کردن قرادادهای استثماری نفت وگاز ج.ا با هر کشوری بویژه چین و روسیه وتهدید به ادعای خسارت از این کشورها. * اعلام غیر قانونی بودن ج.ا و اقدام برای اخراج ان از سازمان ملل متحد. *مقابله با ادعاهای شیخ نشین های عرب و اقامه شکایت بر علیه انها در مجامع بین المللی. *باطل اعلام کردن قرادادهای احتمالی ج.ا در زمینه واگذاری احتمالی خاک ایران به همسایگان. *تلاش برای ایجاد یک جو قوی در افکار عمومی جهانی در مقابل نقشه های احتمالی کشورهایشان برای تجزیه ایران و باطل اعلام کردن هر گونه اقدامی در این زمینه از سوی هرکشوری، حتی اگر ج.ا چنین قراداد هایی را امضا کند. * تلاش برای جلب همکاری کشورهای غربی و دمکرات جهان برای حمایت از مردم ایران برای براندازی ج.ا با گوشزد کردن این حقیقت که این کشورها خود باعث بر سر کار امدن ج.ا وبقای 33 او  شده اند و  از این نظر اجحاف  بزرگی در حق مردم ایران کرده و بدین دلیل وظیفه دارند به مردم ایران در تلاش برای براندازی ج.ا  کمک کنند. *ایجاد سازمان هایی برای کمک به ایرانیان پناهنده سیاسی وجلوگیری از دیپورت انان به ج.ا. *بسیاری از مسایل دیگر از این قبیل.
 طریقه تشکیل این ارگان: در ابتدا شخصیت های سیاسی ایرانی مقیم خارج که در این راستا کار کرده اند سریعا یک هسته ابتدایی بوجود میاورند و اعلام میکنند هر ایرانی دیگری که میخواهد در این راستا همکاری کند میتواند به این ارگان بپیوندد. چنانچه تعداد داوطلبان عضویت در این شورا بسیار زیاد شد، اعضا میتوانند با روش هر نفر یک رای تعداد متعارفی را که بیشترین رای را اورده اند  ، در این شورا باقی بگذارند وبقیه حذف میشوند. در این مرحله این ارگان رسمیت پیدا کرده و میتواند شروع به کار بکند. این ارگان و شورا باید هر چه سریعتر مقدمات یک  انتخابات معتبر را در بین ایرانیان خارج از کشور مثلا با روشی که سکولارهای سبز پیشنهاد کرده اند برگزار کند و با اعضایی که از این طریق انتخاب میشوند مشروعیت کامل به خود ببخشد. ما باید به این امر توجه کنیم که از لحاظ منطقی این شورا که با این روش انتخاب شده است حال با هر ضریب درصد شرکت ایرانیان مقیم خارج، باید به عنوان نماینده قانونی مردم ایران به رسممیت شناخته شود. زیرا ج.ا اجازه هیچ انتخابات ازادی را نمیدهد و در نتیجه رژیم دیکتاتوری و غیرقانونی است (بدون انتخابات ازاد در ایران، ج.ا حتی نمیتواند ادعا کند که نماینده حتی 1% مردم ایران میباشد). چون ج.ا اجازه شرکت مردم داخل ایران را به هر طریقی در انتخابات ازاد خارج از کشور بوسیله اپوزیسیون  نمیدهد، الزاما جامعه جهانی باید انتخاب ایرانیان خارج از کشور را به عنوان انتخاب کل مردم ایران بپذیرد.

در همین رابطه:
تشکیل یک "کشور ازاد ایران" که عضو "ناتو" هم میتواند باشد در جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند حلال تمام مشکلات باشد. (الترناتیوی برای حمله نظامی اسرائیل وامریکا به ایران)(کلیک)

برای جلوگیری از ایران فروشی بیشتر، ایرانیان داخل کشور باید وکالت بیشتر به ایرانیان خارج از کشور بدهند.

بیشتر ایرانیان شاید پس از گذشت 3 سال از شروع جنبش سبز به این نتیجه رسیده باشند که ایده هایی مانند: ایرانیان خارج فقط باید پشتیبان جنبش در داخل باشند و جنبش رهبر نمیخواهد و از این نمونه ایده ها فقط به نفع بقای ج.ا بوده و عملا جنبش برای براندازی حکومت ویرانگر و ضد ایرانی را با شکست مواجه کرده است. چشم انداز غلبه مردم بر این حکومت هم در اینده نزدیک بسیار تیره است. اگر هم که توافق اتمی صورت بگیرد مردم علاوه بر تمام ناکارامدی هایی که در عرصه  مبارزه بر ضد حکومت داشته اند، با چشم انداز گشایش اقصادی، یک چند صباحی هم  دلخوش مثلا خرید و تفریح میشوند. اما از انجایی که ج.ا نمیتواند و نمیخواهد اقتصاد ایران را از نظر پایه ای بهبود بخشد و از نظر سیاسی هم مجبور است حتی پس از یک دوره بحران افرینی کمتر دوباره به همان بحران افرینی خود ادامه دهد و ما در منظقه و جهان تنها نیستیم و پسرفت اقتصادی و سیاست مخرب خارجی، با وجود این همه کشورهای همسایه بدخواه  و این حکومت بیوطن، موجب ادامه ایران فروشی خواهد بود؛ باید چاره دیگری اندیشید.
حال که نمیتوان حکومت را سرنگون کرد حداقل باید از بین رفتن بیشتر حقوق ومنافع بین المللی  ملت ایران  هر چه زودتر جلوگیری کرد. این امر هم تنها اینگونه میتواند انجام شود که ایرانیان یک ارگانی از نمایندگان خود را در خارج از طریق اتحاد مخالفان ج.ا و یا انتخاب این ارگان با رای ایرانیان خارج از کشور و در صورت امکان رای ایرانیان داخل و خارج ایجاد کنند و امر حفاظت از منافع ملت ایران را به ان بسپارند. طبیعی است هر چه حمایت ایرانیان از این ارگان بیشتر باشد، قدرت ان بیشتر خواهد بود. این ارگان واقعا میتواند از منافع وحقوق ایران دفاع کند. زیرا ملت ایران در طی این 33 سال انقدر مورد تبعیض و اجحاف از سوی تمام کشورهای جهان قرار گرفته اند، که  کافی است این موارد بگونه ای متدوام، (و با وجود یک ارگان نماینده مورد پشتیبانی کامل مردم ایران که چهره ای را برای بیان این موارد ارائه میکند)، به داوری افکار عمومی جهان گذاشته شود و انگاه حتی اگر دولتهای انها تمایلی نداشته باشند، فشار افکار عمومی مردمان جهان باعث میشود که حقوق بین المللی  ملت ایران کمتر ضایع شود و یا حتی ما به تمام حقوق بین المللی خود برسیم.  برای مثال این ارگان نماینده مردم ایران به کشورهایی مانند چین و روسیه اعلام میکند که هر گونه قراردادی با ج.ا باطل است و قراداد هایی هم که تا به حال بسته شده است را باطل اعلام میکند. با کارهای رسانه ای وتبلیغات، جو منفی ای را میتواند برای این کشورها  ایجاد کند که انها حداقل کمتر قرادادهای استعماری را بتوانند عقد کنند و یا برای این کار دست ودلشان بلرزد. در مورد ادعاهای ارضی مثلا در مورد جزایر 3 گانه حتی اگر حکومت پلید اخوندی چنین قرادادهای را امضا کند، با رد کردن انها از سوی این ارگان نماینده مردم ایران حداقل باطل کردن اینگونه قراردادها پس از مرگ ج.ا برای دولت های بعدی بسیار راحت تر خواهد بود.
هم میهنان داخل کشور باید این را بپذیرند که در اثر تبلیغات مسموم 33 ساله ج.ا و مشکلات بیشماری که در زندگی روزمره برای انان ایجاد کرده و دیگر عوامل، خواه ناخواه بخش کمابیش بزرگی از ایرانیان درون مرزی، ان دید میهن پرستانه ای را که باید به ابرو و افتخارات تاریخ ایران داشته باشند ویا حتی دید میهن پرستانه ای که در اغلب کشورهای جهان مردمان شان نسبت به کشورهایشان دارند، ندارند. این دید میهن پرستانه در برخی از ایرانیان خارج از کشور بسیار بیشتر وجود دارد به چند دلیل:  برخی که پیرتر هستند و  دوران پیش از ج.ا را تجربه کرده اند و ما میدانیم که در ان دوران به ایران دوستی  اهمیت داده میشد. (نمونه: دکتر اسد همایون و دکتر اسماعیل نوری علا) بسیاری دیگر پناهندگان سیاسی هستند که مشخص است این افراد حاضر بوده اند برای میهن شان هزینه سنگینی تا این حد بدهند.  دلایل دیگری هم موجود است و میتوان نام برد.
بنا بر این از ایرانیان درون مرزی  انتظار میرود که حالا که خودشان امکان این راندارند که از منافع ملی و تمامیت ارضی کشورشان به دلیل وجود این حکومت پلید دفاع کنند، پشتیبانی قاطع خود را از تشکیل چنین ارگانی که همان شورای ملی ویا دولت واقعی و الترناتیو میباشد، اعلام کنند. البته روی سخن ما با ان بسیجی ساندیس خور و یا ان بخش دیگر از ایرانیانی که قیمت تخم مرغ برایشان مهمتر از تمامیت ارضی و ابروی ایران میباشد نیست.

در همین رابطه:
تشکیل یک "کشور ازاد ایران" که عضو "ناتو" هم میتواند باشد در جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند حلال تمام مشکلات باشد. (الترناتیوی برای حمله حمله نظامی اسرائیل وامریکا به ایران)(کلیک)

۱۳۹۱ فروردین ۲۴, پنجشنبه

اگر وزیر خارجه عربستان گفت: وجود ایرانیان در خوزستان نقض حاکمیت عربستان است، انگاه چه میکنید؟

با تقدیر از اعتراضات میهن پرستانه هم میهنان در برابر گستاخی وزیر خارجه امارات در باره مالکیت امارات بر جزایر سه گانه باید توجه کرد که : قدم گذاشتن عنتر(احمدی نژاد) هم بر روی این جزیره ها و اصلا وجود حکومت اخوندی در ایران هم نقض حاکمیت مردم ایران بر سرزمین شان میباشد. اما این موضوع هم میتواند واقعیت پیدا کند که اگر اوباما برای بار دوم به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شود، (از انجایی که او یک عرب پرست میباشد) ممکن است به عربستان چراغ سبز برای اشغال خوزستان ایران نشان بدهد. گذشته از اینکه بخواهیم احساساتی شویم، ما در مقابل این عمل اگر به واقعیت بپیوندد چه کاری میتوانیم بکنیم؟ با این وضعیتی که فعلا داریم یعنی وجود یک حکومت اشغالگر ضد ایرانی و بی برنامگی و سردرگمی خودمان و عدم وجود یک شورای ایرانی نماینده واقعی مردم ایران در خارج از کشور، هیچ! جز اینکه اعتراض کنیم و خون دل بخوریم و مانند از دست رفتن سهم دریای خزر واحتمالا  جزایر سه گانه یک اعتراضی بکنیم و بعدش مسئله را فراموش کنیم.
پس بیایید و فکری اساسی وهوشمندانه بکنیم. علاوه بر اینکه باید نماینده واقعی خودمان را در خارج انتخاب و معرفی و پشتیبانی بکنیم، باید دنبال دوست ومتحد در منطقه باشیم. دیگر هیچ ایرانی ای نمیتواند شک داشته باشد که اعراب همسایه، دشمن مطلق ماهستند و دیگر همسایه ها هم مانند ترکیه بسیار دوست دارند که ایرانی ضعیف در منطق وجود داشته باشد و هر کدام هم اگر موقعیتی پیش امد یک تکه ای از خاک ایران و یا یک دزدای از منابع ایران بکنند و از این خوان رنگین لقمه ای بردارند.  پس تنها دوست ما در منطقه میتواند اسرائیل باشد و امریکا البته امریکای بدون اوباما! نتانیاهو هم که متاسفانه یک مالیخولیایی است و میخواهد با بمباران ایران قهرمان ملی کشورش شود و یا عقده هایش را خالی کند. اما ما میدانیم که مردم اسرائیل در واقع دوست مردم ایران هستند و میتوانند در همین زمان جاری و در اینده متحد ایرانیان بوده و از موجودیت ایران دفاع کنند. ما هم متقابلا میتوانیم در اینده بدون ج.ا تنها دوست اسرائیل در منظقه بوده و از موجودیت کشور اسرائیل با خاک کم وسعتش حمایت کنیم. پس بیایید دست دوستی ای را که مردم اسرائیل به سوی ما دراز کرده اند پس نزنیم و با پیوستن به صفحه فیسبوک Israel loves Iran (کلیک) و در خواست از مردم اسرائیل برای برگزاری تظاهرات میلیونی بر ضد حمله به ایران، با یک تیر چند نشان بزنیم.
متن پیشنهادی با انگلیسی شکسته و بسته برای کامنت گذاشتن در این صفحه فیسبوک:
dear friends, love messages are not enough for preventing bombing iran. the israeli friends must organize huge combi-demonstrations every week aginst bombing iran and for their social and economical problems in israel. you mustn't be afraid of being killed and totured and jailed by isreli police, if you demonstrate.
 دوستان یک متن با انگلیسی شسته رفته در همین زمینه پیشنهاد کنند. با سپاس

اشتباه سلطان محمد خوارزمشاه را تکرار نکنیم.

 و این اشتباه در ارزیابی قدرت واقعی مان و خود بزرگ بینی است و بی سیاستی و بی کیاستی ای که با توجه به وضع خطرناک کنونی کشورمان، ممکن است  از خود بروز دهیم. مسلما اگر در ان دوران، این سلظان خوارزمی کمی بیشتر تحقیق کرده بود و یا اگر میدانست به ان موضوع توجه کرده بود که این مغولان هر چند که بی فرهنگ و زشت روی و وحشی، اما در عمل با قدرت جنگجویی خودشان توانسته اند امپراطوری عظیمی مانند چین را به فغان در اورند، و واقع بین میبود؛ سفیران چنگیز خان را نمیبایست سر به نیست کند و باعث حمله مغول و نابودی دوباره ایران شود. مسلما چنگیز خان میدانست که در سرزمینی به نام ایران مردمانی از نژادی دیگر زندگی میکنند و به خاطر احترام به نژاد ایرانیان شاید میخواسته است روابطی بازرگانی و مسالمت امیزی با ایرانیان داشته باشد و قصد اینگونه حمله و قتل عام را نداشته است. همین یک عمل بیخردانه و متکبرانه این سلطان خوارزمی احتمالا موجب این شد که ان روی سگش بالا بیاید و احترامش را نسبت به نژاد ایرانی از دست داده و ان قتل عام و ویرانگری را راه بیاندازد.
حکومت اخوندی با اشغال سفارت امریکا و فحاشی به تمام کشور های متمدن جهان و دشمنی و فحاشی وخواستار نابود شدن اسرائیل، همان روش سلطان خوارزمی را در پیش گرفته است، با این تفاوت که با ان ظاهر کریه و فرهنگ زشت و پرخاشگرش، در مقابل مردم با فرهنگ ومتمدن غرب، این برتری فرهنگی و چهره ای ایرانیان در ان زمان نسبت به قوم مغول را هم، در مقابل غربیان ندارد و موضوع از این جنبه هم بر عکس است.  البته شانسی که مردم ایران اورده اند اینست که کشورهای غربی مانند مغولها بی فرهنگ و وحشی نیستند و گرنه در همان زمان اشغال سفارت امریکا میبایستی  ایران را با خاک یکسان میکردند. البته ما میدانیم که غرب و اسرائیل با کسی شوخی ندارند و زمانی که منافع وامنیت شان به خطر بیافتد به گونه ای مدرنتر و بی رحمانه از کشتار حتی تعداد بیشتری از مردم ایران  از کشتار مغول ها ابایی ندارند. مخاطب ما ان بسیجی ها و ساندیس خورهایی که معرف چهره کریه حکومت اخوندی هستد و این را هم با وقاحت کامل تا به حال  به نمایش گذاشته اند نیستند. اما برخی از مردم ایران هم تحت تاثیر سلطه رسانه ای حکومت اخوندی متاسفانه ناخوداگاه ابزار دست حکومت شده اند و با پرخاشگری وانتقاد افراطی به جا و نابجا از رفتار اسرائیل وغرب، رفتار "سلطان خوارزمشاهی" از خود نشان داده و  شوخی شوخی ممکن است باعث وارد امدن ان فاجعه  بر سر ایران شوند. حرف هایی مانند: اسرائیل جرات نمیکند به ایران حمله کند و یا اسرائیل جنایت کار است، نه تنها احمقانه و غیر واقع بینانه هستند بلکه بی ربط و غیر سیاستمدارانه هم می باشند.
اما بخش عمده دیگر ایرانیان که از این دو دسته نیستند، اگر بی تفاوت بنشینند وحرکت متقابل بزرگی انجام ندهند، به این ماجرا غیر مستقیم کمک کرده اند.
 یکی از گزینه های راحت و کم هزینه ای که ما اکنون در اختیار داریم اینست که به این حرکت فیسبوکی Israel loves Iran (کلیک) بپیوندیم و از شهرونداندان اسرائیلی با نوشتن کامنت بخواهیم: با راه انداختن تظاهرات میلیونی در اسرائیل  سعی کنند دولتشان را مجبور کنند از حمله به ایران صرف نظر کند و از دولتشان بخواهند به جای ان از سرنگونی ج.ا حمایت کرده و از متحدان اروپایی و امریکاییش هم بخواهد روی تغییر رژیم در ایران کار کنند و نه مماشات با ج.ا و حمله نظامی به ایران. حداقل ایرانیان خارج از کشور  میتوانند با یک "لایک" زدن، خیلی ساده یک کمکی به جلوگیری از حمله نظامی بکنند. امید است که اگر 1 میلیون "لایک" و یا بیشتر و خواسته ایرانیان وحتی شهروندان صلح طلب دیگر کشورها در این صفحه فیسبوک زیاد باشد، مردم اسرائیل واقعا ترغیب شوند با توجه به اینکه خوشان هم سود زیادی از انجام نشدن حمله اسرائیل میبرند، اینچنین تظاهراتی را راه بیاندازند. مسلما اینچنین تظاهراتی میتواند روی افکار عمومی مردم جهان و سیاستمداران اسرائیلی تاثیر زیادی بگذارد.

۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

3 راه چاره برای نجات ایران وجود دارد.

 چاره اول: اماده شدن برای یک قیام میلیونی یک روزه و چند روزه با هدف دستگیر کردن سردمداران رژیم و کنترل نیروهای نظامی وانتظامی با اتکا بر قدرت توده مردم. البته این قیام جرات بسیاری میخواهد و چون در ایران قشر تهیدست و بی مطالعه توسط حکومت به عنوان مزدور به خدمت گرفته شده اند وقشر قیام کننده معمولا در قیام ها از این قشر است، تنها عزم راسخ قشر های متوسط و مرفه جامعه  واتحاد میلیونی انها میتواند این قشر را پس بزند و در ضمن این ترس را در نیروهای انتظامی ایجاد کند که بروی مردم اسلحه نکشند. مردم ایران البته نشان داده اند که حاضر به انجام چنین حرکتی نیستند. البته برای ایرانیانی که مجبورند در این کشور زندگی کنند و با وجود مهاجرت به خارج، این هم میهنان همواره حتما تعدادشان  بالاتر از 75 میلیون خواهد بود و با توجه به اینکه حمله نظامی اتمی میتواند صدها هزار کشته بر جا بگذارد؛ متاسفانه این هم یک برگ سیاه دیگری در تاریخ ایران خواهد شد. زیرا مردم از خاکشان دفاع نکردند و این موضوع  این بار به این خاطر بود که قیام نکرده و یک مشت اشغالگر را در کشورشان 33 سال تحمل کردند. این موضوع البته قابل درک است زیرا هر کسی  با خود فکر میکند چرا من بروم کشته شوم که دیگر مردم کشور من از شر حکومت اشغاگر خلاص شوند. بهتر است به راه چاره های دیگر بپردازیم.
راه چاره دوم اعتصابات سراسری و ادامه دار و فلج کننده است. البته باید به شدت از مردم ایران انتقاد کرد که با فکر نکردن درست وحسابی در این مورد و درک نکردن قدرتی که با این راهکار در دست دارند و ترس و خیال های واهی  واقدام نکردن در این مورد و از همه مهم تر عافیت طلبی و ترس از ریسک کردن، تا به حال اقدام به کوچکترین اعتصابی نکرده اند. فرض کنید که شما از 3 سال پیش اقدام به اعتصاب های سراسری کرده بودید. ایا فکر نمیکنید که حکومت تا به حال سرنگون شده بود؟ و اگر هم سرنگون نشده بود، ایا میتوانست به این راحتی شما را تحقیر کند و پول خود شما را که زیر ماتحت خودش گذاشته است  با منت، هر چه که دلش خواست به شما صدقه دهد و هر روز از روز پیش به شما توهین بیشتری بکند؟  ایا فکر نمیکنید که با اعتصاب های استخواندار حداقل مجبور میشد حقوق ها را بالا ببرد و دزدی کمتری بکند؟ بله این شرورها فکر شما را به خوبی دستکاری کرده اند و ترس از اخراج و غیره را در شما بوجود اورده اند. اما در اینجا انسان به یاد فیلم سیاره میمونها (کلیک) میافتد که در انجا گوریل ها بر انسانها حاکم شده بودند و مانند پاسداران و اخوند ها و بسیجی های خودمان انسانها را میزدند و از انها کار میکشیدند.  بله، اگر به گونه ای اعتصاب کردید مانند این اعتصاب های پراکنده ای که مثلا در خوزستان انجام میشود واعتصابات سراسری نبود و چرخ کشور را که مبنای سلطه رژیم گوریلها بر شماست از کار نیانداخت، مسلم است حکومت گوریل ها میتواند به حیات خود ادامه بدهد و بعد هم کارگر اعتصابی را بیاورد و با تشر و گرفتن تعهد نه تنها حقوق عقب افتاده اش را نپردازد بلکه با تعهد گرفتن ومنت گذاشتن، بگذارد او سر کارش بماند. اما اگر اطلاع رسانی با  مثلا این روش(کلیک) انجام شود و مردم همه یک زمان و با اتحاد دست به اعتصاب بزنند، این دولت است که به التماس میافتد و نه تنها حقوق های عقب افتاده شما را میدهد بلکه حقوق شما را بالا هم میبرد و تعهد هم غلط میکند از شما بخواهد بگیرد. فرض کنیم که مثلا از شنبه اینده عده ای کارکنان نیروگاه برق شهر ری دست به اعتصاب بزنند و خواهان دریافت حقوقی مثلا در سطح کارکنان برق عربستان شوند.  فرض کنید که در ابتدا فقط یک سوم کارکنان هم اعتصاب کنند. دولت مثلا میاید فورا اینها را اخراج میکند. خوب حالا اگر بقیه کارکنان به کارشان ادامه بدهند، مسلما اتفاق مهمی نمیافتد. اما اگر دو روز بعد یک هفته بعد یک سوم دیگر یا کل بقیه کارکنان هم دست از کار بکشند انگاه خواهید دید که دولت به چه تته پته ای میافتد. حال اگر در سراسر کشور یک همچین حرکتی انجام شود که چه بهتر، دولت در عرض چند ماه ساقط میشود. اگر هم نشد این داستان در همه جا میپیچد و کم کم دیگر شاغلان هم به خاطر همبستگی و حتی برای خواسته مطالبات خودشان که در اصل سرنگونی رژیم باید باشد، جرات پیدا کرده و دست به اعتصاب میزنند و این یک سونامی اعتصابات ایجاد میکند. ایا میدانید که اگر در این اعتصابات مردم دست بالا را بگیرند و کم کم دامنه اش به کارکنان بی غیرت خائن صنعت نفت هم برسد، وصادرات نفت ایران به صفر برسد؛ این موضوع حتما در سیاست جهانی در باره ایران اثر خواهد گذاشت؟  دیگر نباید التماس کنیم اقای اوباما بیا و با ما باش. او و دیگر سیاستمداران جهان درک خواهند کرد که با وجود این حکومت از ایران دیگر نفتی وارد بازار جهانی نخواهد شد و انگاه مجبور خواهند شد به خواسته مردم ایران تن در دهند و به مردم  ایران کمک جدی کنند و این رژیم را براندازند. حال اگر ما همین جوری سر به زیر با هر تو سری و توهینی که گوریل ها بهمان کردند سرمان را پایین بیندازیم و با اعتصاب نکردن چرخ کار حکومت را چرخان نگه داریم و نفت هم همین جوری صادر شود، حتما دو سه فاجعه دیگر در انتظار ما خواهد بود. یا  دولتهای  غربی بر سر مسئله اتمی با رژیم به توافق میرسند و ما یک دوران حکوت سلطانی موروثی اخوندی و پاسداری را با صادرات نفت در پیش خواهیم داشت که شبیه حکومت صدام خواهد بود. یا به توافق نمیرسند که حمله اتمی را به دنبال خواهد داشت و ماجرا به همینجا هم  ختم نمیشود، بلکه نیروهای ناتو خوزستان را هم اشغال کرده (تمرینهای ارتش امریکا برای پیاده کردن نیروی زمینی در سواحل) و یک حکومت دست نشانده از عرب های خوزستان در انجا بر سر کار میاورند و این حکومت هم با قدرت تمام نفت را استخراج کرده و انجا هم یک سری عرب شکم گنده مانند شیخ نشین ها تا تمام شدن کامل ذخایر نفت حکومت کرده و مابقی ایران هم، یا تجزیه تر شده و یا نشده، زیر حکومت سلطانی اخوندی و پاسداری خواهد ماند و یک ترکیبی از حکومت طالبانی و کره شمالی بوجود میاورد با این تفاوت که سرزمین به رادیو اکتیوهم الوه شده و مانند کره شمالی سبزه ای در جایی نمیروید که مردم بخورند و احتمالا باید خاک وخاک اره بخورند. حال بیایید فرض کنید که اینها همه بایستی اتفاق بیفتد، ایا ارزش این را ندارد که شما دست به اعتصاب هایی تا سرنگونی رژیم بزنید؟ حالا فرض میکنیم که شغلتان را از  دست بدهید و حتی بچه تان را هم دیگر نتوانید به مدرسه بفرستید و اجاره خانه تان را هم نتوانید بدهید و مجبور باشید بیایید در خیابان بخوابید.  واله بسیاری از ایرانیانی که به خارج میایند در سرما و دربدری و کارهای سخت وغیره زندگی را سر هم کرده اند و واقعا سختی کشیده اند. مردمی که در ایران هستند معلوم نیست چرا اینقدر نازک نارنجی شده اند. در این برهه وحشتناک تاریخی و با این چشم انداز سیاه، ایا جایز است به فکر از دست دادن شغل و بی خانمان شدن باشید. اگر نجنبید اینها همه را از دست خواهید داد و ان بلاهای دیگر هم بر سرتان خواهد امد. اگر اقدامی بکنید و رژیم گوریل ها را کلافه کنید و یا ساقط کنید ممکن است که بنا باشد رنج وسختی هایی را تحمل کنید اما ان بلا ها در اینده دور ونزدیک دیگر بر سرتان نخواهد امد.
چاره سوم : تکیه بر روی ایرانیان خارج از کشور است که البته مردم داخل ایران باید از حیطه حیله های اخوندی در امده و واقعا خواستار کمک ایرانیان خارج از کشور شوند و چنانچه یک شورایی و گروهی امدند با هدف براندازی ج.ا ، از انها با قاطعیت از هر طریقی که میتوانند پشتیبانی کنند. زمانی که ما در چاه هستیم ویک کسی میاید طنابی میاندازد و میخواهد ما را بالا بکشد ما نباید از قعر چاه فریاد بزنیم برو گم شو با ان طنابت، اگر من طنابت را گرفتم و بالا امدم در ان بالا چه بلایی میخواهی سر من بیاوری؟! 
این شورا هم میتواند سریعا با ارائه طرح زیر و یا چیزی شبیه ان با حکومت گوریل ها با زبان خودشان یعنی زور حرف زده و انها را ساقط کند. # طرح نام برده شده: تشکیل یک "کشور ازاد ایران" که عضو "ناتو" هم میتواند باشد در جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند حلال تمام مشکلات باشد. (الترناتیوی برای حمله حمله نظامی اسرائیل وامریکا به ایران)(کلیک)