۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

کشور ایران در اینده چگونه میتواند اداره شود، اگر فرض کنیم ایرانیان 1000 سال دیگر هم بخواهند در این سرزمین زندگی کنند؟

در اینجا دو موضوع کلیدی وجود دارد که نه تنها به کشور ما مربوط میشود بلکه اگر تمام جهان هم به ان توجهی نکند در اینده ای نه چندان دور زندگی برای همه روی کره زمین ناممکن میشود. اولین و مهمترین موضوع اینست که جمعیت کشور باید ثابت بماند ویا حتی کمتر شود. دوم اینکه  طبیعت وخاک و اب و هوای کشور باید حفاظت شود و همچنین منابع طبیعی و مواد خام باید حفاظت و دائما بازیافت شوند. البته هر چه جمعیت کمتر شود مواد خام کمتر مصرف میشوند و دوران طولانی تری میتوان مواد خام را داشت واستفاده کرد. در مورد موضوع اول: فرض شود که با همین ضریب فعلی جمعیت رشد پیدا کند. امارگران خیلی ساده میتوانند حساب کنند که مثلا 500 سال دیگر جمعیت ایران از یک میلیارد هم بالاتر میرود. فقط حساب کنید که چه تعداد مردم هم میمیرند و قبرستانها چه سطحی را اشغال میکنند. دیگر  لازم به گفتن نیست که مناطق مسکونی و شهر ها چه گسترشی پیدا میکنند و چه مساحتی را اشغال میکنند. جا برای نخاله و زباله را هم در نظر بگیرید. البته در کشوری مانند هند که کوهستانی نیست و باران زیاد میبارد و چهار مرتبه در سال میتوانند محصول برداشت کنند یک میلیارد انسان را میتوان یک جوری  جای داد و خورا کشان را تامین کرد ولی در کشوری مانند ایران که دو سومش کوهستان است و بارانی هم ندارد که محصولی  به عمل اید، معلوم نیست که مردم چگونه میخواهند غذای خود را تامین کنند. نفت هم که چند سال دیگر تمام میشود و دیگر پولی هم باقی نمیماند که با ان مواد غذایی از خارج خریده شود. برای شکوفایی صنعت هم احتیاج به اب میباشد که ان را هم نداریم. کمبود اب  باعث میشود که  اب اشامیدنی هم مردم برای نوشیدن نداشته باشند. از اب برای کشاورزی و نظافت که اصلا احتیاج به حرف زدن در باره اش  نیست. توجه داشته باشید که این ابهای ذخیره شده در سفره های زیر زمینی هم بزودی تمام خواهند شد وکشاورزی وتامین اب برای همین تعداد جمعیت فعلی هم به گونه ای که تا کنون ممکن بوده، دیگر ممکن نخواهد بود. بنابر این جمعیت باید از طریق کم کردن زاد ولد  به سرعت کاهش یابد. و این کاهش باید در قسمتهایی  از خاک ایران که محرومتر هستند و از نظر اقلیمی دارای اقلیم بدتری هستند ومتاسفانه رشد جمعیت در این قسمنها بالاتر از جاهای دیگر کشور میباشد، شدیدتر باشد. مثال بارز ان استان سیستان وبلوچستان میباشد.لازمه اجرای موفقیت امیز این کاهش جمعیت هم یک عزم بزرگ ملی و پشتکار ودیسیپلین عظیم میباشد. از انجا که قشرهای محروم روستایی وعشایری متاسفانه از همه قشرها بیشتر در این گرداب فقر و زاد ولد بالا اسیر هستند اول باید با عملیات تشویقی این قشر را ترغیب به کاهش زاد ولد کرد. این از انجا شروع میشود که باید پیشنهاداتی برای تغییر وضع مسکن این گروه از هم میهنان داد. مثلا شهرهای کوچک و مدرن ساخته شود و روستاییان وعشایر به شهرنشینی دعوت شوند و نیمی از انها مثلا با ایجاد صنعتهای تولیدی در شهرها به صنعت تولیدی مشغول شوند و نیمی دیگر با مدرنیزه کردن کشاورزی به همان کار کشاورزی با بازده تولیدی چند برابر مشغول شوند. روستاهای خالی مانده هم میتوانند مورد استفاده های گونگون دیگری قرار بگیرند. کم کم با کاهش جمعیت مثلا به 10 میلیون باید همه مردم ایران در قسمتهای غربی وشمال غربی کشور که دارای باران بیشتر و شرایط اقلیمی بهتری هستند ساکن شوند. ساختمان سازی  در کنار دریای خزر هم باید یشدت ممنوع شود و استانهای شمالی کم کم نقش باغ و بوستان برای گردش و لذت بردن مردم از طبیعت و بخشی هم برای کشاورزی در نظر گرفته شود. طبیعت زیبای شمال را با خانه سازی و اسفالت کردن وجاده سازی از بین بردن واقعا حیف است. ومساله اینجاست که اگر ادم برای طبیعت اهمیتی قائل نباشد و یک جا ایست نگوید، زمانی میرسد که نه تنها طبیعت را کاملا خراب کرده بلکه حتی جایی برای زندگی بدون طبیعت هم برای خودش هم باقی نمیماند. بنابر این رمز بقا درچند چیز خلاصه میشود: کنترل جمعیت، زیاده خواه نبودن، خود بین نبودن، هنر داشتن وادعا نداشتن. هر چه جمعیت کمتر باشد سهم هر فرد از منابع طبیعی بیشتر میشود، مکان و زمین برایش وسیع تر میشود، مردم دیگر از کم جایی نباید در هم بلولند و دائم با هم دعوا کنند بلکه با هم مهربانتر میشوند و از هم برای بازدید دعوت میکنند. زیاده خواه نباشی به همان مال کمی هم که داری راضی هستی،وقت بیشتری برای لذت بردن از زندگی داری، نباید سر دیگران کلاه بگذاری تا مال بیشتری بدست بیاوری. البته زیاده خواهی اگر از راه درستش و بدون تعرض به حق دیگران باشد، بسیار ویژگی خوبی است وباید باشد چون لازمه پیشرفت و رفاه است واین را ما میخواهیم و باید داشته باشیم. اما زیاده خواهی از نوعی که اکثر مردم دارند مانند دزدان ریز و درشت زدو بند گر، قوم وخویش باز، خودی وناخودی تشکیل دهنده، مافیا وگانگستر از نمونه شاه ودارو دسته اش، پوتین والیگارشی روسیه، دزدان بی سروپای ملاتاریای جمهوری اسلامی؛ بسیار هم بد است ودیر یار زود به انقلاب وشورش ستم دیدگان  و به نابودی این گروهها میانجامد و در واقع همان زمانی هم که بر خر مراد سوار هستند چندان اسایشی ندارند. شما فرض کنید اگر همین علی خامنه ای وسوسه میلیاردها دلار و ماهی خال قرمزی و خاویار و گوشت قرقاول و دستبوسی وچاپلوسی شدن به کله اش نمیزد وبه همان روضه خونی ساده اش ادامه میداد ایا زندگی اش راحت تر نمیبود. الان دائم باید فکر کند که چه حیله ای  به کار ببرد وچفدر دیگر از مردم را بکشد وچه سخنرانی دروغ دیگری را اجرا کند تا تاج وتختش برجا بماند و هم باید دائم در این فکر باشد که همین امروز فردا چند ماه دیگر مردم اعدامم میکنند و اگر هم بمیرد قبل از اینکه به دست مردم بیافتد مطمئنا ان پسر جنایتکارش به دست مردم خواهد افتاد. حالا اگر روضه خوان مانده بود هیچکدام از این نگرانی ها را نمیداشت و یک زمانی مانند دیگران میمرد وشاید عمرش هم طولانی تر میشد . تصور نمیشود که بویژه در عرض این 20 ماه خامنه ای زندگی راحت و بدون دغدغه ای داشته بوده باشد. خلاصه مردم ما باید این ویژگی های اخلاقی بدی را مانند تنبلی، خودبزرگ بینی، بی توجهی به دیگران، بی انتحاد بودن در مواقع حساس و بفکر منافع شخصی و کوتاه مدت بودن را که بعد از ورود اسلام در طی صد ها سال در خود نهادینه کرده اند به یکباره از درون خود پاک سازی کنند و مانند ژاپنی ها ، تواضع، کم ادعا بودن و به اجتماع فکر کردن را در اخلاق خود وارد کنند. این اصل مهم را مردم باید همواره در  نظر داشته باشند که توجه به اجتماع و تلاش برای پیشرفت اجتماع در انتها باعث پیشرفت جامعه میشود وسودش به خودشان برمیگردد و در حقیقت کار کردن برای خود است با فرق اینکه این سود، سودی مستمر وسالم است بر خلاف روش سودجویی شخصی وفقط به فکر خود بودن. برای اینکه از طبیعت لذت ببریم باید از ان بشدت حفاظت کنیم و بوژه گونه های گیاهی وحیوانی را حفظ کنیم. فرض کنیم یک نوع پرنده کمیاب درکشور در معرض نابودی است. اگر این نسلش از بین برود برای همیشه از بین رفته است.حالا فرض کنید شما در یک کشور ی زندگی کنید که یک میلیار جمعیت دارد و بسیاری از گونه های پرندگان وگیاهان و طبیعت در ان از بین رفته باشد بهتر است یا در یک کشوری با جمعیت ده میلیون با طبیعتی سر سبز وانواع واقسام گیاهان وحیوانات زیبا. نسل ادم دو پا از بین رفتنی نیست اما اینجوری که دنیا دارد پیش میرود بزودی این موجود دو پا همه موجودات دیگر را از بین میبرد و بهشت زمین را هم به یک زباله دان تبدیل میکند. فرهنگ زباله درست کردن و تولید و بیرون انداختن هم باید جایش را به فرهنگ بازیافت مواد اولیه و استفاده از مواد خام گیاهی و بیو که دائما تولید میشوند و مانند مواد خام دیگر محدود نیستند،بدهد. استفاده هر چه بیشتر از فلزات در ساخت ساختمانها و ذوب کردن ودوباره به کار بردن انها و استفاده از چوب ومشقات ان واستفاده هر چه کمتر از سیمان و بتن قابل توصیه میباشد.
در مورد چگونگی زندگی قومیت های ایران با هم نکته های زیر ذکر میشود: اگر که جمعیت ثابت بماند و یا حتی کاهش بیابد که بسیاری از مشکلات مانند کمبود جا و تجزیه طلبی و قوم گرایی خو به خود حل میشود. در اینجا باید توجه کنیم که هیچ گروه قومی وظیفه ندارد به گروه دیگر قومی پول بدهد وکمک بلا عوض بکند و هیچ گروه قومی نباید اینچنین انتظاری از گروه دیگر داشته باشد ویا با تهدید از هر نوعش بخواهد از گروه دیگر باج خواهی کند. هر گروه قومی باید خودش با کار خودش موجب پیشرفت خودش را فراهم اورد. این هم از نظر علمی یک اصل ثابت شده است که هر چه فرزند کمتر رفاه یک خانواده بالاتر میرود و کشور هایی که زاد ولد کمتر دارند پیشرفت و رفاهشان بیشتر است. در ایران هم با ایجاد شرایط مناسب و مساوی برای همه گروهای قومی باید اصل تنظیم خانواده  از طرف همه فومیتها پذیرفته شود. هر ادم عاقلی هم میتواند درک کند که اگر اقوام بخواهند با زاد ولد بیشتر نفوذ سیاسی بیشتر ی در دمکراسی بدست بیاورند یک کار نا منصفانه ای است که اولا قومیت کم زادو ولد را مانند برده های پولدار و با هوش در دست قومیت پر زاد ولد و بی برنامه وفقیر قرار میدهد. نمونه اش را در امریکا میبینیم که سفید پوستان اقتصاد را با دیسیپلین و صنعت بالا میاورند و دیگر نژاد ها از این اقتصاد خوب، منفعت میبرند. البته باید در نظر داشت که به صورت پنهان این نژادهای دیگر اقتصاد امریکا را از پیشرفت بیشتر باز میدارند. فرض کنید نژادهای دیگر در امریکا وجود نمیداشتند. مطمئنا در امد سرانه مردم امریکا از این هم بسیار بیشتر میبود و امریکا مشکلات  بسیار کمتری میداشت. البته این وضع به همین گونه پیش برود و نژاد کم زاد ولدتر اقلیت کوچکتری بشود، اقتصاد امریکا هم وضعش بدتر میشود وزمانی میرسد که ان اقلیت کوچک دیگر نمیتواند اقتصاد را بالا بیاورد که اکثریت پرزاد ولد هم بتوانند از ان سود ببرند. بنابراین میبینیم زمانی میرسد که اکثریت پر زاد ولد تمام امور حکومتی را در دست میگیرد واقلیت کم زاد ولد باید خواه نا خواه تمام کوشش خود رابکند که برای اینکه خودش هم بتواند پولی داشته باشد این اکثریت پر زاد ولد را هم سیر کند و این میشود بردگی غیر مستقیم بر عکس بردگی کلاسیک شناخته شده. در ایران با روی کار امدن حکومت  اسلامی یک نوع دیگر این استثمار فرهیختگان به وسیله به اصطلاح مستضعفان بیمخ  زورگو داشتیم. بدین صورت که اینها حکومت را در دست گرفته و خیلی ساده باجگیری میکنند. میگویند ای هوشمند اگر میخواهی اینجا زندگی کنی باید کار هوشمندانه ات را بکنی  وپول در بیاوری و باج را به ما هر چقدر که ما گفتیم بدهی وگرنه کتک است وترور و شکنجه. ما میخواهیم که بعد از حکومت اسلامی در حکومت دمکراتیک اینده نه برده داری به وسیله بیسوادان زورگو را داشته باشیم ونه برده داری دمکراتیکی از نوع امریکائی اش که گرو های قومی و یا  مستصعفین با زاد ولد زیاد از فرهیختگان برده داری کنند. البته از این دو نوع برده داری بدتر هم ان برده داری ای بود که مثلا در زمان شاه فرهیختگان از مستضعفان میکردند که انها را اصلا داخل ادم حساب نمیکردند و تحقیرشان میکردند که دیدیم به کجا منتهی میشود که زمانی این مستضعفان خودشان حاکم میشوند بد تر از ان مستکبران میشوند وکشور را به نابودی وبدبختی میکشانند.  برای رسیدن به عدالت کامل واجتناب از این مشکلات ذکر شده علاوه بر جنبه کنترل جمعیت بویژه روی گروه های کم درامد و گروهای قومی که رشد جمعیتشان بالا است باید از نظ سیاسی قانون زیر وضع واجرا شود: *هر شهر وند کشور باید وابستگی خودش را به یک قومیت که معمولا از روی زبان مادری تععین میشود، صریحا اعلام کند.  این اطلاعات در قالب اماری کشور اعلام شود و نسبت جمعت قومیت ها  به هم تعیین شود. هر قومیت بر حسب نسبت جمعیتش دارای  یک حق رای در صدی ثابت برای همیشه شود. مثل فرض کنیم 45% فارس ، 30% ترک، 10% کرد و5% بقیه قومیتها. برای هر گونه انتخاباتی این نسبت در صدی محسوب میشود. حالا فرض کنیم اگر 30 سال دیگر درصد جمعیت ترک 50% هم شد در انتخابات رای همان 30% حساب میشود. با این روش مسابقه دادن  با ازدیاد جمعیت برای نفوذ سیاسی بیشتر در دمکراسی از بین میرود وحق همه قومیت ها محفوظ میماند. البته جزئیات اینچنین قانونی باید از روی حوصله بررسی شود ولی اصل  قانون به نظر بسیار عادلانه میباشد و عدل مهمترین اصل در روابط بین انسان ها باید باشد.  * در مورد حکومت فدرالی هم باید گفته شود که اولا در کشورهایی مانند کشور ما این موضوع معمولا مقدمه تجزیه است و این قسمتی که از خاک  بزرگ ایران در گذشته باقی مانده دیگر تجزیه شدن ندارد. در ضمن مرز های جغرافیایی بین فومیت ها اولا کامل واضح و مشخص نیست دوما مرزهای استانی ای که در زمان اتحاد کشور کشیده شده اند که نمیتوانند ملاک برای تجزیه وتعیین مرز های بین کشوری بین قسمتهای تجزیه شده باشند. مرزهای بین کشوری با جنگ و دستور کشور های قدرتمند جهانی معین میشوند که این را هم نمیخواهیم داشته باشیم. زمانی که همه قومیتها از حقوق مساوی برخوردار باشند که دیگر احتیاجی به مرز بندی وغیره نیست.  بر عکس باید برای پیشرفت بیشتر قوانین واحدتری برای تمام کشور ایجاد کنیم که بتوانیم بهتر پیشرفت کنیم. * مسئله زبان مادری: هر قومیتی باید در تمام امور اموزشی و اداری و خصوصی در کاربرد زبان خودش ازاد باشد. کشور زبان رسمی نخواهد داشت. دیگر قومییتها اختیاری میتوانند زبان اکثریت را یاد بگیرند. در اینجا باید گفته شود که زبان فارسی باید با حوصله از سوی کارشناسان زبان مورد اصلاح قرار گیرد و بویژه واژه های عربی از ان با واژه های قدیمی فارسی  و یا واژه های ساخته شده کوتاه و زیبا تعویض شوند. این برای این است که هویت ما کاملا باید از هویت عرب جدا شود و در ضمن زبانی گویاتر وزیبا تر میتواند از سوی اقوام دیگر ایران  برای یاد گرفتن راحت تر مورد قبول واقع شود. اصلا مگر میشود یک گروه قومی را مجبور به یاد گرفتن زبان دیگری کرد؟ بدتر اثر منفی میگذارد.
در مورد عدل و قوانین قضایی هم در اینده مطالبی نوشته میشود. 

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

پیشنهاد برای پرچم ملی ایران

از انجایی که در خارج از کشور ایرانیان سر این اختلاف دارند که چه پرچمی را به عنوان پرچم ملی ایران همراه داشته باشند پیشنهاد زیر ارائه میشود: پرچم یا همان پرچم سه رنگ سبز سفید وسرخ بدون هیچ ارم ونشانی باشد. * یک پرچم جدید با رنگهای سبز وسفید وسرخ وبه جای ارم شیرو خورشید در وسط قسمت سفید پرچم « درفش کاویانی» به عنوان ارم ملی نقش ببندد. درفش کاویانی بویژه در این برهه از جنبش بسیار میتواند گویا و سمبلیک باشد. زیرا نشانه برپا خواستن مردم در مقابل ظلم و ستم است. از نظر شکل ونقش هم، هم یک حالت باستانی زیبا دارد که ما را به تاریخ پرشکوه باستانمان وصل میکند وهم یک سمبل منحصر به فرد در دنیا روی یک پرچم میباشد.

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

تحریم برنامه 20:30

اکثریت بزرگی از شهروندان از دروغ پردازیهای برنامه 20:30 و از مجریان ان نفرت دارند. متاسفانه اتحاد عمل در میان مردم ما انچنان جا نیافتاده است. با این وجود توصیه های زیر که بیشتر انها هم مطمئنا به فکر خود شهروندان رسیده است، برای اجرا پیسشنهاد میشود:
1) از انجا که هوا رو به گرم شدن میباشد هر شب ویا یک شب در هفته راس ساعت 20:30 یکی و یا چند نفر از اعضای خانواده از خانه بیرون بیایید وچند دقیقه ای، ربع ساعتی در کوچه تان قدم بزنید.
2) با چاپگر خود یا با ماژیک روی یک برگ کاغذ پیامی برای نیروهای انتظامی نوشته و با رعایت نکات ایمنی در فرصت مناسب ان را روی زمین بیاندازید. محتوای این پیام میتواند این باشد: نیروی انتظامی، قیام ملی بزودی فرا میرسد. در روز موعود سبز شو و با مردم همراه شو و اسلحه خود را به سوی فرمانده و یا همکارت بگیر که هنوز مزدور مانده است. (هر پیام وشعار دیگری هم میتواند نوشته شود).
تکمیلی: توجه داشته باشیم که هر پیشنهادی میتواند خوب باشد اگر مستمر و با اتحاد و با شرکت همه شهروندان اجرا شود.
تحریم 20:30 بسیار مهم است. زیرا این دروغ ها وسمپاشی های صدا وسیما ناخوداگاه کم و بیش روی هر بیننده ای اثر منفی میگذارد.
بیرون امدن از خانه راس ساعت 20:30 باعث این میشود که جوانان و دیگر گروه های سنی هر محله یکدیگر را بهتر بشناسند و در روز قیام ملی بتوانند بهتر با هم همکاری کنند. در ضمن مزدوران رژیم هم در هر محله ای با این حرکت کم کم لو میروند وشناسایی میشوند.

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

فراخوان برای برگزاری گسترده اینترنتی «رفراندوم نمادین در باره جمهوری اسلامی».

این رفراندوم به روش زیر بسیار ساده قابل انجام میباشد:  وبسایت ها و وبلاگ های فارسی مخالف جمهوری اسلامی چنانچه مایل باشند، کافی است که در در وبسایت و وبلاگهای خود یک قسمت کوچک برای یک نظر سنجی اینترنتی باز کنند. موضوع نظرسنجی هم یک رفراندوم ساده میباشد که ارزوی سی ساله ایرانیان بوده است. پرسش هم خیلی ساده به این صورت پیشنهاد میشود: «« جمهوری اسلامی: اری یا نه؟»». امکان انتخاب دو گزینه : اری یا نه در زیر پرسش گذاشته میشود. * مهم اینست که این رفراندوم در دو بخش؛ یکی ویژه «ایرانیان ساکن خود کشورمان» و دیگری ویژه « ایرانیان مقیم خارج» در وبسایت و یا وبلاگ درج شود. اگر که این کار به گونه ای گسترده اجرا شود ومثلا صد ها هزار انتخاب گزینه انجام شده باشد، میتواند در کنار دیگر اقدامات برای انحلال جمهوری اسلامی ؛ از نظر روحیه بخشیدن به جنبش سبز و اثبات عملی  نا مشروعیت جمهوری اسلامی؛ بسیار موثر باشد.
این را همه میدانند که درصدی بین 95 تا 100 درصد رای منفی به جمهوری اسلامی خواهند داد. (حتی بسیاری از ساندیس خوران هم زمانی که سهمیه ساندیسشان رسیده باشد اگر بدانند که کسی متوجه نمیشود گزینه «نه» به جمهوری اسلامی را کلیک میکنند.) اما به خاطر اینکه این موضوع اشکار بیشتر و بهتر موضوع روز شود، مفید است اینگونه رفراندوم که فعلا از هر نوع دیگرش عملیتر است هر چه زودتر اجرا شود.
بنابر این به ویژه وبلاگ نویسان در صورت امکان و تمایل هر چه زودتر این رفراندوم را در وبلاگ خود درج کنند وبه دیگر وبلاگ نویسان هم اطلاع دهند.    

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

نقشه راه برای ایرانیان درون مرزی ( دائما به روز میشود). ((دنباله))2

2 اسفند 1389
برای انجام مرحله « قیام ملی» احتیاج به دانستن نام و ادرس محل کار و خانه  تمام «فرمانده هان ریز ودرشت سپاه وبسیج ونیروهای انتظامی و همچنین بسیجی ها وسپاهیان دون پایه و لباس شخصی ها و سردمداران جمهوری اسلامی » داریم. این اطلاعات را میتوان به وبسایت هایی که مایلند انها را انتشار دهند (مثلا وبسایت اقای علیرضا نوری زاده) و یا سایت های شبکه های اجتمایی (مانند فیسبوک و فلیکرhttp://www.flickr.com/photos/iranbriefing/) ارسال کرد.
دوما احتیاج به اعلام امادگی نامحسوس صاحبان خودرو های فرسوده داریم که در روز قیام ملی خودروهایشان را به عنوان سپر به سمت پاسگاه ها رانده تا هم در زمان عملیات تسخیر پاسگاه ها از انها به عنوان سنگر استفاده شود و هم با مسدود کردن راه های منتهی به پاسگاه ها از هجوم نیروهای پاسگاه های مقاومتگر بتوان مقداری جلوگیری کرد. (البته بدیهی است که دولت بعدی  به صاحبان خودروهایی  که در این عملیات از بین میروند خودروهای بهتری مجانا تحویل خواهد داد).  همچنین برای نزدیک شدن به خانه های فرمانده هان نیروهای انتظامی باید از خودرو به عنوان سپر استفاده کرد. زیرا اینها حتما اسلحه دارند و ممکن است تیراندازی کنند. با غنیمت گرفتن اسلحه های انها و ریزش پاسگاه  ها کم کم مردم مسلح هم خواهند شد.
بسیار مهم است که با خانواده های سربازان و پاسداران وبسیجیان از طریق خویشاوندانشان تماس گرفته شود وانها را از این موضوع با خبر ساخت که در روز قیام ملی ،باید با مردم همراه شوند وفرمانده هان مزدور رژیم و یا هم پاد گانی های خود را که هنوز مزدوری میکنند دستگیر کرده وتحویل مردم دهند. هم چنین باید از فرماند هی دستور بگیرند که جانب مردم را میگیرد و یا از طرف شخص هماهنگ کننده مقیم خارج برای پادگان مربوطه تعیین شده باشد.
شخصی در خارج مثلا همین نماینده اقای موسوی ( اقای ارجمند) در خارج باید پس از بررسی اوضاع و دیدن وقت مناسب، فرمان قیام رابدهد و فرمانده هانی را هم ازدرون خود پادگان ها و پاسگاه ها که سبز هستند اعلام ومعرفی کند تا اینکه سربازان وپاسبانها وبقیه بدانند که باید از انها فرمان بگیرند.
توصیه میشود دو مقاله پیشین را با عنوان : شورای ملی چگونه میتواند رژیم را سرنگون کند را هم مطالعه بفرمایید. 

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

نقشه راه برای ایرانیان درون مرزی ( دائما به روز میشود). ((دنباله))

تظاهرات مرحله «زرد»
این مرحله از  تظاهرات با هدف زیر منگنه گذاشتن قوای «غیر مسلح به سلاح گرم» سرکوبگر رژیم و ترساندن انها و در نهایت مجبور کردن انها به ترک خیابانها و در نتیجه باز شدن راه برای تظاهرات بی خطر دائم مردم در خیابان ها میباشد. چنانچه مردم یکی دو اصل ساده را در نظر بگیرند و قاطعانه اجرا کنند، این کار بدون شک عملی میباشد. اول اینکه مردم باید این موضوع را در فکر خود نهادینه کنند که سرکوبگران حکومت اشغالگران کشورشان هستند و هیچ کدام کوچکترین حقی ندارند که جلوی مردم را برای تسخیر خیابانها بگیرند. دوم بدانند که اگر نیروهای سرکوبگربه دلایلی نخواهند و یا نتوانند از اسلحه گرم استفاده کنند، با هر سلاح وتجهیزات دیگری که به میدان بیایند فایده ای به حالشان نمیکند ومردم میتوانند به راحتی شکستشان دهند. کافی است مردم در تجمعاتشان برتری نفری 3 به 1 داشته باشتند اگر که مصمم وبدون ترس و همزمان عمل کنند، میتوانند هر نیروی سرکوبگری را شکست دهند. مثال: یک گروه دویست نفری از یگان وژه در یک خیابان فرعی راه را بر شما میبندند. دسته تظاهرکنندگان 1000 نفر میباشند.اگر قبل از اینکه این یگان شروع به پرتاب گاز اشک اور کند  این دسته 1000 نفری همه با هم به سوی این یگان هجوم ببرند مطمئنا میتوانند حتی بدون کمترن اسیبی کل یگان را تارو مار کنند. دو حالت وجود دارد: یا یگان از خیل جمعیت هجوم برنده میترسد وغریزی شروع به فرار میکند که این برای هجوم بران کار را بسیار راحت تر میکنند و انها میتوانند تعادل افراد یگان در حال فرار را یک یکی بر هم زده و مراحل بعدی را رویشان اجرا کنند. در حالت دوم افراد یگان سر جایشان میایستند وسعی میکنند با هجوم گران بجنگند. در اینجا او تنها میتواند از باتوم وسپر خود استفاده کند که انهم در موقعیتی که میخواهد از خودش دفاع کند و درموقعیت حمله نمیاشد؛  سنگینی این باتوم وسپر باعث میشود که هجوم گران بتوانند حتی راحت تر تعادل گاردی را به هم بزنند. تعادل بر هم خوردنشان همان و شکستشان هم همان. اگر گروه هجوم گران فقط تمرکزش را روی تنه زدن نوبتی به اینها بگذارد به راحتی هر کدامشان بعد از خوردن حداکثر 3 ، 4 تنه بر  زمین میافتد. بر زمین انداختن این یگان حداکثر 5 دقیقه طول میکشد. مرحله بعدی گرفتن سریع باتوم هایشان و یک کمی تنبیه بدنیشان میباشد وهمچنین باید مجبور شوند که سریعا لباسهایشان را در اورند. چون به این طریق دوبار تحقیر میشوند. یعنی ان لباسی را که بهشان قدرت داده باید از تن در اورند.  اگر توانستید لباسهایشان را هم اتش بزنید. پس از این عملیات تظاهر کنندگان ماموریت خود را انجام داده اند و میتوانند برای ان روز راه خانه را در پیش گیرند. البته در اینجا هر کسی باید بر حسب شرایط دور وبرش را بررسی کند که چگونه میتواند بدون ظن برانگیختن و نکات ایمنی دیگر محل را ترک کرده که به چنگ نیروهای کمکی که احتمالا در راهند نیافتد. هر چند اگر در تمام نقاط شهر نیروهای سرکوبگر اینچنین تارو مار شده باشند دیگر نیروی کمکی ای هم برای فرستادن ندارند. تارو مار کردن سرکوبگران موتور سوار حتی راحت تر میباشد. اگر که بخواهند از بین صف مردم رد شوند وچماق بزنند که کافی است که به جای فرار کردن ریسک یک چماق خوردن را به جان بخرید و دو سه نفر سعی کنند پشت سرهم  به هر قیمتی یک ضربه از بغل بهشون بزنند. مسلما تعادل خود را از دست مییدهند و در اینجا دوباره مردم باید حداقل 3 به 1 به سرشان بریزند و تنبیهشان کنند. تنبیه هم باید شدید باشد ولی نه در حد انکه اورا به قصد کشت بزنید. توجه داشته باشید که برای این نوع مبارزه حضور همه گروه های سنی مفید است. دو سه نفر مرد میانسال کم زور هم میتوانند به راحتی یک لندهور سرکوبگر را از پا در اورند. زنان ودختران جوان خواهش میکنیم در این جور تظاهرات شرکت نکنند بلکه سعی کنند در قسمتهای دیگر شهر امداد رسانی کنند و یا راه بندان ایجاد کنند ویا کمکهای بی خطر دیگری انجام دهند.
نقش خودروسواران: زمانی که در جاهایی هستند که میبینند جنگ بین مردم وسرکوبگران میباشد، نباید کنسرت بوق راه بیاندازند بلکه باید سریعا همان وسط خیابان خوررو را خاموش کنند و در خودرو را قفل کنند و پیاده شده به کمک مردم بشتابند. احتمالا اگر در ماشین خود چوبی میله اهنی چیز دیگری برای دفاع دارند با خود بردارند ویا به مردم برسانند.  با این روش راه بندان هم ایجاد میشود و نیروهای کمکی سرکوبگر نمیتوانند خودشان را برسانند.
در این نوع از تظاهرات هنوز لازم نیست که به فکر اشغال سازمانهای دولتی باشیم. این مرحله فقط باید به ترس نیرو های مزدور بیانجامد و انها را به سستی وریزش مبتلا کند. در مرحله بعدی که همان تظاهرات مرحله قرمز ویا قیام ملی میباشد باید با به وجود امدن یک ارگان مرجع برای هماهنگی وارد عمل شد.

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

*نقشه راه* برای ایرانیان درون مرزی ( دائما به روز میشود)

29 بهمن 1389 
* طرح اعتصابات «بخش بخش»
برای اینکه اعتصابات راحت تر قابل اجرا باشد میتوان به گونه: پرسنل،نصف نصف؛ عمل کرد. بدین ترتیب که نصف پرسنل هر اداره اعتصاب میکنند ونصف دیگر با انان پیمان میبندند که انها فعلا به کار خود ادامه میدهند، چنانچه گروه اعتصابی اخراج شد ویا تقاضایشان براورده نشد گروه دومی هم اعتصاب خواهند کرد. بر حسب شرایط اگر که دیده شد دولت عقب نشینی نمیکند گروه اعتصب نکرده مسلما باید تعهد کنند که مخارج همکاران اعتصابی شان تا پیدا کردن کاری دیگر و یا تا ساقط شدن رژیم تامین کنند. هدف این روش اینست که همکاران برای رسیدن به ازادی یک نوع بیمه بین خودشان درست کنند که همکاران اعتصابیشان خیالشان راحت باشد که کاملا بدبخت ومفلس، در صورت لجبازی دولت و یا ساقط نشدن ان، نخواهند شد. البته این یک قالب کلی برای این نوع اعتصاب است. برحسب شرایط میتوان با اندکی تغییر ان را اجرا کرد. البته باید توجه داشت که شاغلیینی که در بخشهای پزشکی وبیمارستانی کار میکنند مجاز به اعتصاب نیستند. زیرا بیماری که باید عمل بشود و اینجور موضوعات با اعتصاب جور در نمیاید.
  مردم باید بدانند که اگر الان این ریسک را به جان نخرند، خواه نا خواه در اینده ای نزدیک به جز یک تعداد کم چاپلوسان رژیم؛ دیگرا ن همه به فقر وبیکاری دچار خواهند شد. بنابر این برای اینده خود و فرزندانشان باید هر ریسکی را بکنند برای اینکه  این رژیم ساقط شود. الان یک پول نفتی وجود دارد. رژیم بخشی از ان را خودش میخورد وبخشی دیگر را به نیروهای سرکوبگرش میدهد. یک بخشی را هم گذاشته برای مردم. بنابراین اگر بر اثر اعتصاب بخواهد یک تعدادی را اخراج کند حقوق اینها راباید بدهد به یک عده ای که باید تازه استخدام کند. رژیم میداند که این نو استخدام ها هم به احتمال زیاد اعتصاب میکنند. بنابرابن سعی میکند همان کارمندان قبلی را دوباره سر کار بیاورد. به این دلیل و دلیل های دیگر احتمال اینکه شما واقعا به دلیل اعتصاب از کار بی کار شوید بسیار کم است. اگر هم اخراج شوید حتما دلیل های  دیگری داشته که در هر صورت شما را اخراج میکرده اند، حتی اگر به دست وپایشان میافتاده اید. وانگهی مگر کار کردن در این سیستم بی اینده اصلا ارزشی دارد که ما با اجتناب از اعتصاب به بقای این رژیم کمک کنیم؟

30 بهمن 1389
چگونه تظاهراتمان را در هر شرایطی برگزار کنیم؟
اگر هدف این باشد که نشان بدهیم که ما چه تعدادی هستیم ویا خواسته سیاسیمان چیست وبه همین راضی باشیم کار با وجود رژیم خونخواری مانند رژیم اسلامی میتواند با تدبیراتی هوشمندانه کما بیش انجام شود. اگر که اطلاع رسانی مانند 25 بهمن خوب صورت گرفته باشد برای اینکه نشان داد جمعیت میلیونی به خیابان امده یا باید سعی کرد که در یک مسیر طولانی مانند 25 خرداد جمع شد وراهپیمایی کرد که از این کار کمابیش تا به حال از سوی حکومت جلوگیری شده است. اعلام مسیرهای دیگر هم دردی را دوا نمیکند. چون حکومت از ان اطلاع پیدا میکند و نیرو های خود را برای جلوگیری از ان به میدان میاورد.  حالا فرض کنید ما یک روشی پیدا کنیم که تعداد بیشمار خود را نشان بدهیم. ایا این برای ما کافی است. اگر پاسخ مثبت است که میتوان  روش زیر را به عنوان یکی از روشهایی که امکان جلوگیری از کاربرد ان کم است ، به کار برد: * اولا باید زمان تظاهرات را خیلی کوتاه بگیریم مثلا حداکثر 15 دقیقه.دوما چندین میدان بزرگ شهر را به عنوان محل های برگزاری تظاهرات اعلام کنیم. سوما گروه هایی شجاعتر را به سوی این میدانها بفرستیم که البته وظیفه داشته باشند که شعاری ندهند و فقط ماموران مستقر در این میدانها را مشغول کنند که مثلا بخواهند جلوی تظاهرات انها در میدان ها  را بگیرند . مردم  سعی می کنند که چند دقیقه قبل از شروع تظاهرات کوتاه مدت همگی در هر خیابانی که ماموران سرکوبگر حضور ندارند معمولی راه بروند. البته یک قاعده مهم را باید در نظر گرفت اول مهمترین خیابانها را باید انتخاب کنید و سر وگوش اب داد که ایا مامور در انها نیست. اگر مامور بود که فوری بروید تو خیابان های فرعی منتهی به همان خیابانهای اصلی.  یک عده ای هم باید ساکت ماموران کمی را که در خیابا ن های اصلی هستند مشغول کنند.همه نگاهتان روی ساعتتان باشد که درست سر ساعت تعیین شده همه در هر خیابانی که هستید به طرف نقطه مرکزی خیابان حرکت کنید. حالا میپرسید خوب  این فایده اش چیست. بله مهمترین نکته در اینجاست که تقریبا در تمام  خیابانهای شهر که احتمال میرود تجمع هایی در انها شکل بگیرد باید خانه های اطراف وبهتر در طبقه های بالای خانه ها، افرادی از جنبش سبز باشند که این تجمع ها را همه همزمان با نمای از دور با دور بین هایشان فیلمبرداری کنند. حتما سعی کنند که کلوز اپ فیلمبرداری نکنند. البته اینکه از کجا معلوم شود که این فیلم ها همزمان گرفته شده اند تنها یک راه چاره به نظر میرسد وجود داشته باشد. و ان اینکه فیلمبردار زمانیکه میخواهد فیلمبرداری را از پنجره خانه اش انجام دهد دور بینش را ابتدا روشن کرده و از روی صفحه تلویزیون خانه اش که مثلا تله تکست را نشان میدهد یک فیلم کوتاه بگیرد که تاریخ وساعت فیلمبرداری از صفحه تله تکس در فیلم ذخیره شود وبدون اینکه دوربینش را لحظه ای خاموش کند بیاید از پنجره از اجتماع مردم فیلم بگیرد. مثلا سر ساعت معین در 100 خیابان هر کدام 5000 نفر جمع میشوند و از همه این تجمعات فیلمبرداری میشود که فیلمها هم تعداد تقریبی جمعیت و نماهایی از خیابانها را نشان میدهند و مردم هم در عرض چند دقیقه واگر هم مامور نرسید زمان بیشتری کارهای تظاهراتی خودشان را مثل شعار دادن، اعلامیه پخش کردن، شعارنویسی کردن و غیره انجام میدهند و متفرق میشوند. این فیلمها کم کم از روی حوصله اپلود میشوند و در اینترنت وخبرگذاری های خارجی انتشار پیدا میکنند وتعداد تقریبی مردم و خواست مردم هم کاملا در انها به نمایش میاید. خلاصه انگاری که الجزیره یا سی ان ان  دارند از تمام شهر گزارش میدهند. این نوع تظاهرات از نوع سفید یعنی کاملا بدون اسیب رسیدن به مردم انجام میشود. البته میدانیم که تظاهرات زرد وقرمز هم داریم که فعلا به انها نمیپردازیم. موفق باشید.

۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

با کیف وکاغذ به جنگ حکومت اسلامی برویم. (کاغذ نویسی)

هم میهنان گرامی

پیشنهاد میشود برای زنده ماندن جنبش هر وقت که میخواهید در سطح شهر ظاهر شوید یک کیف مدارک با خود بر دارید به نشانه قطعی مخالفت با جمهوری اسلامی. در اینده هم میتوانیم با هماهنگی قبلی در یک زمان معین قلم وکاغذ را از کیف ها در بیاوریم و رای *نه* خود به جمهوری اسلامی را روی ان نوشته و در سطح شهر بر روی زمین انداخته و بدین ترتیب رفراندوم در باره جمهوری اسلامی را انجام دهیم. با فیلمبرداری از این عملیات میتوانیم پژواک بزرگی از این اکسیون در سطح جهانی به دست اوریم.
قبل از هر چیز روش های دیگری که تا به حال برای مبارزه مدنی پیشنهاد شده اند مانند: اسکناس نویسی، شعار نویسی، تظاهرات پراکنده، کم کاری وغیره. همه این روش ها یک مانع بزرگ در شرایط سیاسی کنونی ایران دارند. همه کمابیش خارج از روال عادی روزمره هستند وبرای اجرای انها باید کمابیش ریسک هایی کرد.
در روش "نهضت کیف" شما در حالی که زندگی روزمره خود را میگذرانید، یک مبارزه بسیار اشکار و نمادین و در معرض انظار شهروندان کشور و مردم جهان را دارید انجام میدهید.
قبل از هر چیز اگر مردم بگویند که حال وحوصله یک کیف با خود برداشتن را ندارند و یا روش های بهتری وجود دارد ، ما خوشحال میشویم که ما را هم از انها اگاه کنند. اما اگر میترسند که عواقب امنیتی ویا محرومیت های شغلی برایشان بوجود اورد باید گفت که انصافا این روش از همه روشهای دیگر کم خطر تر است. البته ممکن است که برخی هم بگویند این کار یک کمی مسخره به نظر میاید ویا ریختن کاغذ در خیابان کار درستی نیست. پاسخ در اینجا اینست که ما با داشتن اینچنین دولت مسخره ای از هیچ اکسیونی نباید خجل باشیم ودر ضمن قدیم ها حتی از هلیکوپتر هم اعلامیه کاغذی پرت میکردند و این کاغذ جمع شدن در سطح خیابان چیز زیاد ناجوری نیست . دولت دزد هم مجبور میشود رفتگران بیشتری استخدام کند. ( در نتیجه دولت بابد پول بیشتری حداقل در این زمینه خرج کند). حداقل صنف کاغذ فروش و کیف فروش باید از این اکسیون جانبداری کنند.
مزیت های این نهضت: 1ـ میتواند بدون لطمه زدن به زندگی روزمره اجرا شود. 2ـ مردم از اجرای ان خسته نخواهند شد زیرا زحمت بسیار کوچکی است. 3ـ قابلیت اجرای میلیونی را دارد. 4ـ اثری شبیه رفراندوم دارد. چه اینکه اثر اماری ای که از جهت جهش ناگهانی کیف به دستها مشهود میشود.(مثلا قبل از شروع اکسون 10% و پس از شروع 90%). چه اینکه با برداشتن یا برنداشتن کیف در روزهای معین (که البته مثلا رئیس شورای ملی انتخابی در خارج در اینده چگونگی ان را اعلام میکند) مردم حداقل میتوانند رای بله یا نه خود را در مورد موضوعات مختلف، با این روش نشان دهند. 5ـ میتواند نقش شعار و رای را هم به عهده بگیرد. بدین جهت که امکان این را هم فراهم میکند که مردم نامحسوس کاغذی را در کیف با خود بردارند و با یک عملیات هماهنگ شده رای خود را وشعار خود را سر یک ساعت معین روی کاغذ نوشته و در خیابان رها کنند. تصور کنید که این چه اثر شگرفی روی خود مردم خواهد گذاشت زمانیکه یکباره میلیون ها برگ کاغذ مثلا با رای "نه" به جمهوری اسلامی، در کف خیابان پخش شده اند و مردم با موبیل های خود از ان فیلمبرداری کرده اند واین فیلم ها در سطح جهانی هم پخش شود. جالب اینست که امکان تکرار اینچنین اکسیونی برای همیشه وجود دارد.
در اینجا باید توجه داشت که ممکن است اصلا تظاهرات و فعالیت های سیاسی که جان وامنیت عده ای از شهروندان را هم به خطر میاندازند، اضافی و نا لازم شوند. به جای شرکت کردن پر خطر عده ای از مردم در چنان مبارزاتی، با کاهش خطر همه شهروندان در مبارزاتی بیخطر و متداوم شرکت میکنند. تظاهرات کلاسیک در اصل مال کشور های دمکرات است که در ان عده ای با امدن به خیابان خواسته خود را اشکارتر میکنند. اینجور تظاهرات در کشورهای دیکتاتوری فقط باعث کشتار و گروگان گیری از مردم توسط این دولت ها میشود.وضع ما در اینجا فرق های بزرگی دارد. اول اینکه جمعیت مخالفان رژیم بالای 95% است. دوم اینکه رژیم میداند جلوگیری نکردن از تظاهرات باعث شکل گیری عملیاتی برای سرنگون کردن رژیم از سوی مردم میشود. در اینجا ما باید سعی کنیم از دو موضوع هوشمندانه استفاده کنیم. اول اینکه تعداد ما اکثریت تمام جامعه است و دوم اینکه تمام جهان کمابیش به اتفاقات ایران نظر دارد. ما باید فقط سعی کنیم که به دنیا دائما نشان دهیم این رژیم گروگانگیر مردم ایران است و بس. چنانچه این رژیم حمایت نامستقیم اکثر کشور های جهان را که به خاطر بیوطنی وفروختن مفت منافع ایران ایجاد شده است از دست بدهد، مطمئنا نمیتواند مدت زیادی دیگر دوام یابد.
البته این دولت هیولای حیله گر هم مینشیند فکر می کند چگونه میتواند جلوی اینکار را بگیرد. جلوی اعتصابات را با ترساندن از اخراج وغیره میگیرد. جلوی تظا هرات را با سرکوب خیابانی و زندانی کردن وشکنجه و اعدام و کهریزکی کردن میگیرد. اما در اینجا دیگر همچنین امکاناتی را به ندرت پیدا میکند. اقداماتی که احتمالا میتواند انجام دهد1ـ اعلام کند که برداشتن کیف با خود ممنوع است. 2ـ گشت بسیج و پلیس را به ایجاد مزاحمت ویا دستگیری دارندگان کیف و یا جریمه کردن مردم کیف به دست موظف کند. 3ـ اگر این کارهایش به جایی نرسید مثلا اعلام کنند که مردم به نشانه حمایت از دولت کیف با خود برداشته اند. 4. حیله های دیگر...... در اینجا مشاهده میشود که هر کدام از این حیله های دولت مانند تف سر بالا میباشند و یا نمیتوانند کاربردی داشته باشند ویا به راحتی به وسیله خود مردم یا بهتر از ان به وسیله هدایت منتخبان انها درخارج از کشور با اعلام اکسیون های کیفی هوشمندانه دیگر، میتوانند خنثی شوند. خلاصه اینکه اگر مردم همه از وجود چنین امکانی اگاهی پیدا کنند ارزش شروع کردن را به هر حال دارد.


۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

ما باید راه ویژه خود را ادامه دهیم.

متاسفانه از همان ابتدای کار پیدا بود که با تلاش برای ترتیب دادن تظاهراتی دیگر جمهوری اسلامی سرنگون نمیشود. اما از انجایی که مردم ما بویژه انها که در درون ایران زندگی میکنند  متاسفانه به روشهای دیگر واجرای انها کمتر توجهی میکنند این راه دائما شکست ادامه پیدا میکند. اولا اینکه "به حساب" رهبران یک جنبش چنان اسیر دشمنان این جنبش باشند که مجبور باشند برای جان دادن دوباره به جنبش از یک بهانه ای که اتفاقی پیش امده یعنی انقلاب مصر استفاده کنند بسیار تاسف اور است. از ان تاسف اورتر انکه که مردم  متوجه نبودند که انقلاب مصر برای ان پیروز شد که شرایطی دیگر وجود داشت. مهمترین فرق با وضعیت مردم ایران در این بود که ارتش مصر وخود رژیم مصر وابسته به امریکا بودند و با دستور روشن امریکا ارتش مصر مبارک را مجبور به رفتن کرد. مردم مصر هیچ وقت نمیتوانستند مبارک را سرنگون کنند اگر امریکا چراغ سبز نشان نمیداد. رژیم ایران اگرچه با بحران سازی وبه قیمت بدبخت کردن مردم ایران وباج دهی از جیب انها و فروش منابع و حقوق بین المللی و حتی خاک ایران به زندگی ننگینش تا کنون ادامه داده اما تا ان زمانی که سقوط قهری خودش را با نیروی نظامی خارجی پیش روی خود نبیند از هیچ کشور خارجی حرف شنوی ندارد. یک فاکتور دیگر هم پول نفت است که هم بودجه نیروهای سرکوب گرش را تامین میکند وهم باعث شده که کشورهای خارجی به خاطر پایین ماندن قیمت نفت اجازه دهند فعلا به حیات ننگینش ادامه دهد.
اشتباه بزرگ مردم ایران الان یکی در این است که فکر میکنند بدون خواست کشورهای غربی میتوانند این رژیم را ساقط کنند ودوما اینکه چشمشان فقط به این دو رهبر اسیر درچنگال رژیم میباشد و به فکر جستجوی رهبر و گروه هماهنگ کننده دیگری که اسیر این رژیم نباشند که انها هم  فقط میتوانند ایرانیان مقیم خارج باشند، نیستند. چندین اشتباه بزرگ و کوچک دیگر هم در استراتژی مبارزه در داخل وخارج دارند از جمله اینکه فکر میکنند که تنها راه مبارزه امدن به خیابانها و دادن شعار میباشد. متاسفانه این اشتباه حتی به ایرانیان خارج هم سرایت کرده وانها هم گاه گاهی تظاهراتی در خارج انجام میدهند که کم فایده هستند و دیر یا زود هم قطع میشوند.
مردم باید بدانند که اولا باید سعی کنند که با همکاری ایرانیان مقیم خارج یک کنگره ملی "انتخاب" کنند تا برای انها در سطح بین المللی لابی کند و حتی زمام امور سیاسی را از چنگ رژیم اسلامی در اورد و نمایندگی کامل مردم ایران درخارج را بدست بگیرد. هم چنین مبارزات مردم در ایران چه اعتصابات عمومی چه تظاهرات چه مبارزات دیگر را هماهنگ کند. فرض کنید مردم دائم چشمشان به دستور این کنگره باشد  که خودشان هم انتخاب کرده اند. مثلا کنگره میگوید که اعتصاب سرتاسری برای سرنگونی رژیم. مسلما یک دفعه خود به خود یک دینامیکی ایجاد میشود برای اعتصاب چون مردم میدانند که این رژیم رفتنی است و ان گروه از مردم هم که محافظه کار هستد واز بی شغل شدن میترسند با این اطمینان که رژیم رفتنی است دست به اعتصاب میزنند. حالا شما بیایید به وسیله به حساب "رهبری بی رهبر اینترنتی" اینکار را انجام دهید ایا امکان دارد وایا عملا تا به حال این کار عملی شده است؟
پس ما باید روش التحریری و تونسی ومصری را رها کنیم و با اینکه انها هم از ما روش تظاهرات میلیونی وغیره را یاد گرفته اند ، سعی کنیم که این روش به کار گرفته خودمان تا به حال را هم اصلاح کنیم و روش هایی که با برنامه و هوشمندانه هستند به کار بگیریم تا به هدف بسیار سخت خود برسیم. 

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

اشتباهاتی که مردم در تظاهرات مرتکب میشوند.

بزرگترین اشتباه اینست که مردم فکر میکنند تظاهرات امدن به خیابان وشعار دادن است. اینکه مردم با ترس ولرز یک جایی جمع شوند ونیروهای مزدور جلویشان را بگیرند و انها شروع به دادن شعار بکنند و یک دفعه مزدوران به انها حمله کنند وانها هم بدون هیچ دفاعی از خود شروع به فرار کنند که فایده ای ندارد.  اگر هم میخواهیم تظاهرات بکنیم باید ان با هدف ضرب شصت نشان دادن به نیروهای سرکوبگر رژیم باشد. انهم زمانی ممکن است که این نیروها با سلاح گرم به خیابان نیامده باشند.  تصور کنید که  میدان انقلاب پر از مامور میباشد. مردم هم مثلا میتوانند در دو سه خیابان منتهی به این میدان روی هم رفته چند ده هزار نفر تجمع کنند. خوب یک زمانی مردم میبینند که مزدوران دستور حمله میگیرند و  اول گاز اشک اور پرتاب میکنند و دنبالش میخواهند حمله کنند.  ردیف اول صف مردم به محض اینکه دیدند اینها میخواهند گاز اشک اور شلیک کنند باید هجوم را به سوی اینها اغاز کنند و ردیف های بعدی به دنبالشان. فقط ردیف اول اگر بتواند  یک  تنه  به مزدوران بزند و یک کمی تعادل اینها را بر هم بزند، ردیف دوم با تنه زدن به انها انها را بر زمین میزند و کارشان تمام میشود.  سپس  مردم مثلا میتوانند این مزدوران را لختشان کنند و اسم و قرارگاه شان را بپرسند و یک کمی هم گوشمالی بهشان بدهند و یک کمی هم سرزنش لفظی بهشان بکنند و بعد رهایشان کنند وخود سریعا متفرق شوند. این فقط یک گوشه کوچکی از تاکتیکی است که مردم میتوانند به کار ببرند و بسیار قابل بسط میباشد. اما در اینجا  مردم میدانند که حداقل یک چیزی به دست اورده اند و انهم ایجاد ترس و رعب در بین این مزدوران میباشد. اینکه بروید تو تظاهرات کتک بخورید باعث این میشود که مزدور بسیجی هم میره تو وبلاگش مثلا مینویسد که به به عجب قهرمانانی ما بسیجی ها هستیم. متاسفانه ما مردم ایران به خاطر بی اتحادی و بی پشتکاری و نشناختن قدرت متحد بودن، اجازه داده ایم که یک مشت واقعا بی مخ  پست فطرت پول خود ما را با زور ازمان بگیرند وبا ان خود را پروار کنند و وسایل سرکوب خودشانرا هم تهیه کنند ومردم زحمتکش ما را با زور به بردگی  ودادن باج به انها مجبور کنند.  یک ویدیو از تظاهرات 25 بهمن نشان میداد که یک دسته تظاهر کننده  حدودا 1000 نفری دارند  فرار میکنند. دنبالشان حداگثر 50 نفر مامور فقط مسلح به سپر وباتوم بودند. در اینجا ادم از خودش میپرسد که یک جمعیت هزار نفری چگونه اینچنین ترسی پیدا میکند از یک دسته مزدور به این کوچکی. ایا اینها اگر  به جای فرار فقط میایستادند و یک هجوم خیلی عادی به سوی مزدوران میکردند ایا راحت تر نمیبود؟ خلاصه اگر که تظاهرات هم میخواهیم در اینده بکنیم باید هدف این باشد که در خیابان رفته و با امکانات خودمان با کمی اتحاد وشجاعت این مزدوران بی مخ را گوشمالی بدهیم. با چند بار گوشمالی دیگر این مزدوران جرات نمیکنند به خیابانها بیایند و ما میتوانیم  تظاهرات میلیونی خود را هم در اینده برگزار کنیم.
 البته میتوانیم دور تظاهرات را فعلا خط بکشیم و با کاغذ نویسی متداوم همانگونه که در مقاله های نهضت کیف توضیح داده شده ، رای و شعار خود را به گونه گسترده تر و مداوم به همدیگر و جهان نشان دهیم و رژیم کودتایی را مداوم زیر فشار بگذاریم بدون انکه بتواند عکس العملی از خودش نشان دهد. امتحان کردنش چندان خرجی ندارد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

مقالات در دست تهیه برای انتشار در اینده:

1. ایا نوشتن قانون اساسی توسط گروه های سیاسی خارج از کشور کار درستی میباشد؟

2. ایا مجازات اعدام  باید وجود داشته باشد؟

3. کشور ایران در اینده چگونه میتواند اداره شود، اگر فرض کنیم 1000 سال دیگر هم مردم بخواهند  در این سرزمین زندگی کنند.