۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر» (2)

یکی از تاکتیک هایی که میتواند برای انجام موفقیت امیز سرنگونی چند روزه رژیم  به کار گرفته شود، شناسایی ودستگیری خانواده های سپاهیان و بسجیان و دیگر نیرو های انتظامی میباشد. مسلما بیرون امدن میلیون ها شهروند در یک زمان در خیابانها همان اثر سونامی گونه خود را ایجاد میکند. اما موازی با ان باید گروه هایی از مردم هم وظیفه های دیگری را بر عهده گیرند. مسلما بیشتر بسیجی ها و سپاهی ها بوسیله مردم محله و اقوامشان شناسایی شده هستند وخانه و محل اقامت خانواده شان اعم از پدر و مادر و خواهر وبرادر یا  زن و بچه شان هم مشخص است. گروه هایی از مردم مبارز باید در همان شروع روز رستاخیز به خانه های این وابستگان بسیجیان و سپاهیان ریخته و تا میتوانند با رعایت ضوابط انسانی وابستگان بالای 18 سال این مزدوران را دستگیر کنند. حتی مثلا در تهران میتواند منطقه های پاسدار نشین مانند شهید محلاتی مورد هجوم مردم قرار گیرد واین وابستگان مزدوران دست جمعی دستگیر شوند.
مسلما پادگان هایی از سپاه وبسیج خواهند بود که با سیل مردم هم تسلیم نمیشوند و چون مردم اسلحه ندارند و در ضمن هم نمیخواهند با نیروی نظامی در بیافتند نمیتوانند به راحتی اینها را تسلیم کنند. در اینجا این وابستگان دستگیر شده این مزدوران را به جلوی پاد گانها وقرارگاه هایشان برده و مثلا به انها میگوییم : مادر و پدر و برادر و خواهر محترم که  پسر وبرادرتان دارد از تو پادگان به مردم تیراندازی میکند بفرمایید بروید جلو و اول خودتان یک گلوله بخورید یا مزدورتان را راضی کنید به مردم بپیوندد. البته این یک پیشنهاد کلی است و مردم خودشان بر حسب شرایط میدانند که چه تصمیمی باید بگیرند. لازم به یاد اوری نیست که هر چه دستگیر شدگان، وابستگان افراد کله گنده تر سپاه مثلا  فرماندهان ریز و درشت شان باشند، استفاده از انان برای تسلیم وابستگان مزدورشان کمک بزرگتری به پیروزی سریعتر قیام مردم میکند.
البته دستورات «گروه عقاب ایران» در زمان قیام ارجحیت دارند و باید اجرا شوند.

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

نقش زنان در روز «رستاخیز ملی، اول مهر»

بانوان قهرمان ایران باید توجه کنند: هر چند در این روز تاکتیک اصلی روی حرکت سیل اسای مردم و اشغال مراکز حکومتی با استفاده از این تاکتیک میباشد، اما مسلما مردم باید نیرو های انتظامی را هم نورد کنند و در هم بپیچند. بنابراین نیروی بدنی و زور هم بسیار مهم است. از این رو بانوان باید خط اول پیشروی را به مردان واگذار کنند و نقش خود را بیشتر در قسمت امدادی و اذوقه رسانی و خبر رسانی (گوش کردن دستورهای گروه «عقاب ایران» از طریق رادیو موج کوتاه و پخش ان در شهر) در سطح شهر ببینند. این کارها به همان اندازه مبارزه در خط اول نیروی مردانه و ترجیحا سربازی رفته حاضر در شهر لازم است و اهمیت  دارد.
لینک گروه سیاسی نظامی عقاب ایران: http://www.eagleofiran.com/video.html

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر»

 شهروندان گرامی حتما میدانید که هدف در این روز حرکت سیل اسا و اشغال هر چه سریع تر پاسگاه های نیرو های پلیس به عنوان اولین قدم میباشد. بنابر این شما هر جا که نیرو های انتظامی را در خیابان ها دیدید باید با حرکت سیل اسا به سوی انها و ایجاد ترس در دلشان انها را به تسلیم وهمراه شدن با خودتان وادار کنید. در اینجا نقش خودرو های شخصی به عنوان حفاظ چنانچه نیروهای انتظامی بخواهند تیراندازی کنند بسیار مهم است. یعنی همیشه باید با یک تدبیراتی چندین خودرو غیر گاز سوز ترجیحا: ون، مینی بوس، وانت باری، دیگر ماشینهای قراضه در همه خیابانها برای به کارگیری؛ تهیه و اماده و موجود باشند. شهروندان باید از خود گذشتگی داشته باشند و بداند که چنانچه خودروهایی را که برای این منظور به خیابان می اورند صدمه ببینند مسلما برای ازادی میهن است و از طرفی مطمئن باشند که دولت اینده خسارات وارد شده به خودروهایشان را جبران میکند. البته با اشغال و همراه شدن اولین پاسگاه ها، خودرو های انها هم به دست مردم خواهد افتاد و از انها میتوان به عنوان سپر و حفاظ استفاده کرد.
لینک سازمان نظامی سیاسی عقاب ایران، فرمانده روز رستاخیز ملی: http://www.eagleofiran.com/video.html

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

تاکتیک اصلی روز رستاخیز اول مهر تاکتیک «سونامی گونه» میباشد.

این بدین معنی است که موج میلیونی مردم با انکه نرم است ولی چنان سهمگین است که همه چیز را در هم مینوردد. اتش باشد، ساختمان هزار تنی باشد، فرقی نمیکند. توجه داشته باشید تاکتیک روز رستاخیز به هیچ وجه مانند تاکتیک میدان التحریر مصر وحتی مردم سوریه نمیباشد. یعنی شما تظاهرات نمیکنید. بلکه امده اید که با موج سونامی گونه خود همه نیروهای سرکوب وانتظامی ونظامی را خلع سلاح کنید. سنگ و این جور چیز ها هم پرتاب نمیکنید بلکه فقط استوار جلو میروید و نیروهای انتظامی را در خود ذوب میکنید. پس شعار و مشت گره کردن در کار نیست. بلکه رعب ایجاد کردن در دل نیروهای انتظامی با استفاده از عظمت جمعیت است که انها از ترس اسلحه را میاندازند و حتی همراه میشوند. اصل کار هم در یکی دو روز تمام میشود. متعاقبا تاکتیک های تکمیلی پیشنهاد میشود.

۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

جمع کردن دیش های ماهواره نشانه چه میتواند باشد؟

اینکه با این شدت شروع به جمع کردن قهرمانانه! دیش ها کرده اند نشانه چه میتواند باشد؟ ایا نشانه این نمیتواند باشد که نظام بسختی موضوع روز رستاخیز (طرح گروه سیاسی نظامی عقاب ایران) را که 40 روز به اغاز ان مانده جدی گرفته است و از ان واقعا هراس دارد؟ نظر شما چیست؟

۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

امسال در مجمع عمومی سازمان ملل باید به جای ا.ن ، یک نماینده واقعی مردم ایران سخنرانی کند.

این مسلما خواسته اکثریت قاطبه مردم ایران است. ما باید با جدیت این را از دبیرکل سازمان ملل بخواهیم. ما میبینیم که الان با اینکه در لیبی قذافی نرفته است ولی  چندین ماه است که رسما شورای موقت لیبی نمایندگی مردم لیبی را در تمام مجامع بین المللی انجام میدهد. ما هم باید صرف نظر از اینکه قوانین بین المللی چه میگویند این حق را از مجامع بینالمللی مصرا برای خودمان بخواهیم. حتی اگر ا.ن امسال به اجلاس راه داده شود باید در کنار ان به نماینده مردم ایران هم اجازه سخنرانی داده شود تا مواضع واقعی مردم ایران و نه حکومت اشغالگر ج.ا را امسال در اجلاس سازمان ملل برای جهانیان بازگو کند. در تمام همه پرسی های جسته و گریخته اینترنتی و غیر اینترنتی که انجام شده است همیشه مردم ایران به پرسش: جمههوری اسلامی اری یا نه؟، همواره بیش ار 90%  به گزینه «نه» پاسخ داده اند.  اگر که جهان فکر میکند که مردم ایران ج.ا را میخواهند باید روی این فرض باشد که یک مرمی در جهان پیدا شده اند که از دیکتاتوری ویک حکومت ادمکش و غارتگر که حتی مانند دیکتاتوری های دیگر حداقل ملی هم نیست بلکه صریحا اعلام میکند که حامی گروه های اسلامی و شیعی تروریستی میباشد و منافع انها را بر منافع ملی ترجیح میدهد، خوششان میاید و با ان موافق هستند. چون هیچ کشوری نمیتواند اقرار کند که این فرض را دارد پس نتیجه میگیرم که همه کشور های جهان میدانند که  ج.ا به هیچوجه نماینده مردم ایران نیست. اگر که بهانه جامعه جهانی اینست که  مردم ایران میبایستی این ضدیت خود را با ج.ا در رفراندوم وانتخاباتی نشان دهند میدانیم که ج.ا ده ها سال است که این موضوع را رد میکند. همین رد کردن هم بهترین اثبات بر این است که ج.ا از سوی اکثریت مردم رد میشود. وگرنه اگر ج.ا حمایت اکثریت مردم را میداشت همانگونه که ادعا میکند، ایا راحتتر این نمی بود که یک رفراندوم با نظارت بین المللی انجام دهد و همه جهان را یکباره متقاعد کند به جای اینکه صدها هزار نیروی سرکوبگر جورواجور را با هزینه های میلیاردی اجیر کند که یک اقلیت کوچک مخالف (به ادعای خودش) را سرکوب کنند؟ بنابر این  کوشش ما باید روی این باشد که جامعه جهانی یا یک پاسخی به این پرسش ها بدهد و یا ج.ا را به عنوان نماینده مردم ایران دیگر به رسمیت نشناسد.
و اما موضوع  سخنرانی این نماینده مردم ایران در اجلاس سازمان ملل چه باید باشد؟ با توجه به خطر حمله  صد در صد اسرائیل به تاسیسات هسته ای باید محور این سخنرانی روی اعلام به رسمیت شناختن اسرائیل از جانب مردم ایران باشد. اسرائیل و اعراب دعوا دارند به ما چه؟ در ضمن ما هر چه در تاریخ ضرر دیده ایم از سوی اعراب بوده است. در همین دوران حکومت ننگین ج.ا هم اعراب هم به کشور ما حمله کردند وهم منابع نفتی و گازی مشترک را میدزدند و هم ما را دائما به انحاء گوناگون مانند تغییر نام خلیج فارس و فروش دختران ایرانی در شیخ نشینها به بدترین روشها تحقیر وتوهین میکنند. از همه بدتر دشمنی اسرائیل و تحریمها و خطر بمباران شدن هم به خاطر حمایت حکومت اشغالگر بی وطن اسلامی از عرب های فلسطینی و لبنانی میباشد. پس اعراب دشمنان اصلی ما هستند ونه اسرائیل. این نماینده ملی ایران باید در سخنرانی اش علاوه بر به رسمیت شناختن اسرائیل مانند تا حدود 33 سال پیش از اسرائیل بخواهد شدیدا از حمله به تاسیسات هسته ای ایران به خاطر الودگی رادیو اکتیو خودداری کند. دوما از جامعه جهانی بخواهد با منزوی کردن کامل سیاسی (با به رسمیت شناختن مخالفان ج.ا ایرانی در خارج از کشور) واقتصادی ( از همه مهمتر تحریم نفت) و نظامی ج.ا، به مردم ایران کمک کند که هر چه سریع تر ج.ا را از بین برده و به دمکراسی و در نتیجه به یک رابطه صلح امیز و عادی با جامعه جهانی برسند.
چه کسی ویا گروهی باید به عنوان نماینده مردم ایران سخنرانی کند؟ از انجایی که متاسفانه به دلیل کند کاری ایرانیان و گروه های سیاسی مقیم خارج  و پرهیز کردن باز اصل مهم  رجوع به رای گیری وقبول رای اکثریت هنوز یک شورای گذار نتوانسته است تشکیل شود و از انجایی که موضوع سخنرانی هم معلوم است هر فرد ایرانی که  خواهان سرنگونی ج.ا و برقراری دمکراسی در ایران باشد و سابقه خیانت اشکار به کشور در گذشته اش نداشته باشد به  تئوری میتواند این سخنرانی  را انجام دهد. همکاری در زمان جنگ با دشمن ارتجایی وقسم خورده ملت ایران یعنی صدام خیانت محض است. بنابر این سازمان مجاهدین خلق و خانم مریم رجوی به هیچ وجه مجاز به برگزاری این سخنرانی نیستند. با توجه به اینکه که بجز اعضای سازمان مجاهدین خلق تعداد بسیار معدودی از ایرانیان داخل وخارج از کشور چیزی در حدود شاید 1% موافق این سازمان هستند. این در همه همه پرسی های بی طرفانه هم ثابت شده است و اگر سازمان مجاهدین ادعایی غیر از این دارند بفرمایند در خارج از کشور همه پرسی، انتخابات بدون تقلب راه بیاندازند، اگر نتیجه ای غیر از این به دست امد ایرانیان ان را قبول خواهند کرد.
اما شخصیت های ملی دیگر که تا اندازه ای چهره شناخته شده ای دارند هر کس خواست بیاد خودش را معرفی کند مسلما خودشان میتوانند یکی را از میان خودشان انتخاب کنند و یا  یک همه پرسی اینترنتی با شرکت مردم میتواند این شخص را تعیین کند.

۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

یک قدرت عظیم که مردم دارند و از ان استفاده نمیکنند.

این قدرت در عصر اینترنت وفیسبوک قدرت رای ونظر دادن از طریق اینترنت میباشد. ما مشاهده میکنیم که مثلا کاربران اینترنتی ایرانی چه در داخل و چه در خارج مثلا به صفحه فیسبوک «پارازیت» حدود 600000 نفر مراجعه میکنند و در انجا کامنت هم مینویسند، اما دریغ از اینکه یک وبسایت و صفحه ای در شبکه های اجتمایی بخواهند یک رای گیری اینترنتی در مورد یک موضوع مهم سیاسی بکنند؛ همیشه تعداد بسیار کمی در ان شرکت میکنند. حالا فرض کنید که مثلا یک سایت بیاید یک رفراندوم در باره جمهوری اسلامی راه بیاندازد محال است که حتی 10000 نفر در ان شرکت کنند. درحالیکه حقیقتا  یک کلیک زدن بسیار ساده تر از کامنت نوشتن میباشد. حال شاید مردم فکر میکنند که شرکت در ایینچنین رفراندوم های اینترنتی فایده ای ندارد. مسلم است اگر تعداد کمی شرکت کنند این موضوع درست است. اما اگر کمی با کسانی که علم امار واحتمالات را خونده اند صحبت کنید به شما خواهند گفت که شرکت انبوه در چنین همه پرسی هایی تقریبا به اندازه رای گیری رسمی و دولتی در یک حکومت دمکراتیک ارزش دارد. مثلا همین رفراندوم در باره ج.ا اگر حداقل 100000 نفر در ان شرکت کنند و نتیجه اش را هم همه میدانیم که بیش از 90% رای منفی به ج.ا خواهد بود، مسلما چنان وزنه عظیم بین المللی ای پیدا میکند که میتواند ج.ا را کاملا زمینگیر کند. این نتیجه را مثلا میتوانیم به سازمان ملل بفرستیم، به نمایندگان روسیه وچین در این سازمان بفرستیم و و و. ایا میدانید که علاوه بر غارتگری خود سردمداران ج.ا، بیشترین خسارت را به ثروت ملی ایران نه کمک به حماس و لبنان بلکه عدم استفاده بهینه از منابع زیرزمینی به دلیل وجود نحس ج.ا و دزدی از منابع مشترک زیر زمینی با همسایگان عرب و روسیه و جمهوری های دور بر دریای خزر توسط این کشورها ،میزند؟ فراموش نکنیم که علاوه بر این، قرارداد هایی را که ج.ا با این کشورهای سود جو میبندد و سرتاسر مفت فروشی و تاراج منابع ملی ایران هستند، نسل های اینده را هم بدبخت خواهد کرد.
حالا گفته میشود که خود این کشورها هم میدانند که تقریبا تمام مردم ایران مخالف ج.ا هستند. بله این درست است، اما این حکومت چون برای این کشور های سودجو انقدر سود دارد همه  خود را به کوچه علی چپ میزنند.  اگر ما همچنین رفراندوم اینترنتی را برگزار کنیم و شرکت گسترده در ان باشد، حداقل سودی را که میبریم اینست که در زمان حال میتوانیم به کشوررهای سودجو اخطار بدهیم که قرارداد بستن با این حکومت مردود است و پس از سرنگونی ج.ا هم مسلما راحتتر میتوان این قراردادها را ملغی کرد.
از این جهت خواهش میکنیم که وبسایت هایی که امکانش را دارند این رفراندوم ساده را راه بیاندازند و همه ایرانیان وطن دوست به عنوان یک وظیفه ملی در ان شرکت کنند. اگر این رفراندوم برگزار شد و کسی  غش ومرضی داشت وخواست ایرادی بگیرد مسلما ما پاسخ های منطقی برایش داریم. واقعا برخی اوقات ادم فکر میکند نیروهایی نامرئی مردم ایران را هیپنوتیزم کرده و انها را از چنین اقدامات ساده وکارگشایی باز میدارند. 

۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

یک ایده برای جلوگیری از نشو و نمای دوباره دیکتاتوری در ایران پس از سقوط جمهوری اسلامی.

یک ترس و نگرانی بزرگ مردم ایران اینست که چه تضمینی وجود دارد که پس از سقوط ج.ا دوباره در ایران یک گروهی فورا ویا پس از گذشت مدت زمانی  یک حکومت دیکتاتوری در ایران ایجاد نکنند. این خطر با توجه به بافت جامعه ایران و تاریخ دردناک شکست نهضت های ازادی خواهانه در ایران واقعا وجود دارد. در اینجا همیشه یک روند مشاهده شده است که یک دسته ای گروهی متحد شده اند ویا یک شخص قلدری یک گروه را به دور خود جمع کرده است و با زور و ارعاب و کشتار مردم منابع مالی را  زیر سلطه خود در اورده است و از ان مرحله به بعد امر استبداد برایش کار ساده ای شده است. بدین صورت که با زور وارعاب مردم هم مجبور شده اند بیشتر به اینها باج بدهند و اینها هم مزدوران بیشتری را توانسته اند به کار بگیرند و یک چرخه فقر و چاپلوسی و مزدوری و زورمندتر شدن مستبد اغاز شده است. نمونه بارزش هم تمام تاریخ دوران حکومت ننگین ج.ا میباشد. یک ویژگی هم در کشور ما وجود داشت و ان وجود نفت بود که کار تمام این حکومت های دیکتاتوری را در برقراری دیکتاتوری اسانتر کرد. یکی اینکه اصلا اینها را حریص کرد زیرا می دیدند که با دزدی از درامد نفت  میتوانند ثروت های افسانه ای جمع کنند و دیگر اینکه  توانستند هم خرج مزدورهایشان را راحت تر بدهند وهم در مقاطعی با سیر نگه داشتن شکم مردم  از قیام گرسنگان جلوگیری کنند.
اتفاقا همین در امد نفت میتواند در اینده نقش موثری در جلوگیری از دیکتاتوری ایفا کند. مطمئن باشیم که اگر در امد نفت  به همین روالی که تا به حال وجود داشته است باعث خواهد شد که عده ای دوباره به طمع دیکتاتوری بیافتند و این کار با در دست داشتن درامد نفت  نسبتا برایشان ساده خواهد بود. یعنی دوباره پادگان ها و پلیس خودشان را درست میکنند و دوباره زور حکفرما میشود. اما با طرح:  «پول نفت واقعا در دست مردم» خطر شکل گیری زودرس دیکتاتوری بالکل از بین میرود. چون با بودن درامد نفت در دست مردم، نظامیان که خطر اصلی هستند، مستقیما ویا غیرمستقیم بخواهند دیکتاتوری ایجاد کنند، میتوانند مهار شوند. زیرا برای اینکه بتوانند حقوقشان رابگیرند باید مورد اعتماد مردم باشند و این را ثابت کنند و چموشی هم نکنند. دولتی هم که سر کار است باید سرسپردگیش را به مردم نشان دهد. هر زمانی هم که این دو ارگان خواستند کوچکترین خلافی بکنند فورا حقوقشان قطع شده و برکنار میشوند.
حالا این طرح پول نفت در دست مردم چگونه در عمل میتواند انجام شود. یک راه اینست که مردم معتمدانی ایرانی را انتخاب کنند  که یا  در کشور های دمکرات و قانونمند دنیا مقیم هستند و یا به انجا رفته و مقیم شوند و «خزانه دار» ملت ایران شوند. خزانه هم باید یک حساب بانکی بزرگ ملی در خارج از کشور باشد که زیر نظر و در اختیار کامل این شورای معتمدان اداره میشود. دولت منتخب در ایران هم برای هر پروژه و هر کاری که در پیش دارد باید پیش این خزانه داران برود و خزانه داران بررسی می کنند که پول دوباره برای سرکوب مردم و دیکتاتوری خرج نمیشود و این پول و بودجه را پس از این بررسی به انها میدهند.
ممکن است پرسیده شود که حالا چه تضمینی است که خریداران نفت ایران پول را به این خزانه واریز کنند زمانی که دولت حاکم برایران روی چاه های نفت دست دارد و صادرات نفت در دست اوست. در اینجا باید به عنوان اولین کار پس از برکناری ج. ا به همه خریداران نفت ایران ابلاغ شود که باید مالکیت ملت و نه دولت ایران را بر نفت به رسمیت بشناسند ومتعد شوند که تا ابد پول نفت را فقط به خزانه در خارج کشور حواله کنند. با این تدبیر مسلما فکر به دست گرفتن قدرت و راه انداختن دیکتاتوری ا ی دیگر از سر هر کاندید  تشکیل دولت میافتد و فقط کسانی پا جلو میگذارند که واقعا اعتقاد به دمکراسی دارند و سیاست را مسئولیت و خدمت میبینند و نه قدرت و خود کامگی.
البته زمانی که کشور از لحاظ اقتصادی و سطح فرهنگ و استقرار دمکراسی راه خودش را پیدا کرده و ثبات پیدا کرد، با رای مردم این خزانه هم منحل میشود و کشور  به روش معمول مرسوم در بین دیگر کشورهای دمکرات جهان به کار خودش ادامه میدهد. 

۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

ما لایق ازادی هستیم اما باید راه رسیدن به ان را هم بجوییم و بدانیم.

 برخی وقت ها که ادم در مورد تاریخ و حمله مغول فکر میکند از خود میپرسد که چه اتفاقی ان زمان افتاد که مردم ایران اینگونه شکست خوردند. اگر نظری به همین جنبش سبز و اقدامات مردم در طول بیش از دو سال بکنیم شاید پاسخ خود را بتوانیم بگیریم. اشکالاتی که ایرانیان ان دوران  داشته اند وایرانیان کنونی قطعا دارند را میتوان چنین خلاصه کرد: 1ـ ما به جای  اینده نگر بودن و برنامه منسجم و اینده گرا داشتن ، کوتاه نگر و به فکر یک جوری امروز را به فردا سر کردن هستیم. نتیجه این میشود که یک زمانی همین امروز به فردا سرکردن هم امکان پیدا نمیکند و وضع به جایی میکشد که نابودی و بدبختی همه  را به دنبال دارد. نمونه اش همین که مردم در طول این 32 سال یک بار هم نتوانستند یک اعتصاب سراسری و کوبنده ترتیب دهند که تنها راهی است که میتواند واقعا یک حکومت غارتگر و ستمگررا به پایین بکشد. حتما در مدرسه ها دیده بودید که یک معلمی که به حساب زرنگ بود زمانی که بچه ها در کلاس شلوغ میکردند یکی را میکشید بیرون و حسابی میزد وبقیه ساکت میشدند. در مورد اعتصاب رفتار مردم متاسفانه مثل همین بچه ها شده است. مثلا دولت در صورت اعتصاب یکی را اخراج میکند دیگران میترسند و میایند سرکارهایشان و خیلی هم معذرت میخواهند. در صورتیکه همه میدانند اگر همه به  اعتصابشان ادامه دهند نه تنها در شرایطی حتما به سقوط حکومت خواهد انجامید بلکه حداقل نتیجه ای که برایشان خواهد داشت بالا رفتن حقوق و مطالباتشان خواهد بود. چاره کار در این است که ما واقعا فکر خود را عوض کرده  و به ارزش انسانی خود پی ببریم و از محافظه کاری دست بردارییم و پیه اخراج شدن و این جور چیزها را هم برای کوتاه مدت به تن خود بمالیم و این فکر را در خود نهادینه کنیم که ما بچه مدرسه نیستیم که بترسیم بلکه اگر پایداری کنیم پیروزی مان قطعی است. 2ـ ما هیچ اتحادی بجز در مواردی استثنایی نداریم . مثلا در همین موضوع اعتصابات چنانکه در هر کارخانه ای در هر اداره ای که اعتصاب میشود اگر یکی اخراج شد دیگران به جای ترسیدن و رفتن سر کار همگی استعفا دهند مسلما حکومت ظالم به تکافو میافتد و از ترس اینکه این برنامه به همه جا سرایت نکند همان یکی اخراجی را هم دوباره سر کار میاورد و مطالبات را هم بر اورده میکند.  همین موضوع اگر هماهنگ و همزمان باشد میتواند به یک بحران سراسری برای حکومت تبدیل شده و ان را به زیر بکشد. در کشور ما هم که همه اقتصادش روی دلالی و کار غیر تولیدی و فروش نفت و واردات میباشد، اگر که هیچ کس هیچ کاری هم نکند وضع چندان تغییری نمیکند و حکومت همان مواد غذایی را که وارد میکند مجبور است یا بین مردم با قیمت مناسب تر توزیع کند و یا بگذارد فاسد شوند و دور بیاندازد. البته وضع در صورت اعتصاب سراسری برای همه بشدت بدتر خواهد شد اما اگر ما این عیب امروز به فردا سر کردن را برای مدتی دور بیاندازیم و بدانیم که اگر کاری نکنیم فردایمان به همین گرسنگی خوردن خواهد کشید، باید این سختی ها و مشکلات را تا بیرون انداختن حکومت  به جان بخریم و ادامه دهیم. 3ـ خود محور و بیشتر به فکر خود هستیم تا به فکر جامعه. نتیجه اش هم این میشود که جامعه نمیتواند پیشرفت بکند و در نتیجه فقر و فلاکت عمومی بر جامعه چنگ میاندازد. حالا یا ما زرنگیم و با باند بازی و طرفداری از ظالم وحکومت ظالم و رانت خواری  وشراکت در دزدی به چپاول بقیه جامعه میپردازیم و پولی برای زندگی خواهیم داشت ویا حتی ثروتمند میشویم و یا اینکه زرنگ و چاپلوس وبی وجدان و خوش شانس نیستیم و مجبور میشویم همان پول ناچیزی را که ظالمان برای ما باقی گذارده اند بین خود تقسیم کنیم و مثل بخش بزرگی از جامعه به نان شب محتاج بمانیم. نتیجه جانبی این عیب هم بی وجدان و بی رحم شدن ما میشود که اگر همسایه مان هم از گرسنگی بمیرد ککمان نمیگزد و فوقش برای داداشمون و یا  پسرعمویمان که مشکل پیدا کرده اند اندکی احساس همدردی میکنیم. 4ـ اصل را ول میکنیم و به فرع میچسبیم: مثلا همین که مردم همه میدانند که اصل مطلب سرنگونی ج.ا است و دوباره خودشان را مشغول دعوای ا.ن و خ.ر میکنند و یا انتخابات مجلس و مسائل روز مره زندگی.
در مورد اینکه چه راهی را باید برای براندازی حکومت جور وستم و رسیدن به ازادی باید بجوییم و بکار ببریم: بهترین راه همین اعتصابات سراسری است که البته لازمه اش از خود گذشتگی و اتحاد وتداوم در موضوع است. تظاهرات اگر که از یک جا هماهنگی شود و به صورت یک قیام باشد با هدف اینکه نیروهای مسلح رژیم یک تعدادی را بکشند و از کشتن خسته شوند واسلحه هایشان را بر زمین بگذارند، میتواند یک روش باشد ولی از انجایی که  کمتر کسی حاضر است با دست خالی جلوی گلوله برود و این قیام هم باید واقعا میلیونی انجام شود تا موفق شود، هیچکس نمیتواند ان را توصیه کند. خوب فرض کنیم که اعتصابات سراسری را به عنوان ضربه نهایی  در اینده نزدیک بتوانیم با اصلاح عیبهای خود انجام دهیم اما همین حالا چه بکنیم؟ اگر بیکار بنشینیم و یا تو مترو به حکومت فحش بدهیم که باد هوا میشود و میرود. کارهایی هم مانند تو صف نانوایی ایستادن و بادکنک هوا کردن و تظاهرات پراکنده هم همه میتوانند به وسیله مزدوران حکومت خرابکاری و مهار ومجازات شوند. ما باید یک شیوه مبارزه را انتخاب کنیم که همه زمان و به صورت انبوه قابل اجرا باشد، کسی را در معرض دستگیری و خطر قرار ندهد، حکومت را کلافه و یا حداقل عصبانی کند، اثری از خود در کوچه وخیابان بر جای بگذارد، نظر مخالف ما را با رژیم نشان دهد و قابلیت گسترش را هم داشته باشد. یکی دو شیوه میتوانند دارای این خاصیت ها باشند که برای انکه مورد تمسخر قرا نگیریم از بیان ان خود داری میکنیم. از مردم شریف میخواهیم که اگر یک  شیوه ای به نظرشان میرسد که این ویژگی ها را داشته باشد ما را از ان اگاه کنند.

۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

ایا ملیت های ایرانی خواهان تجزیه از خاک ایران هستند؟

با توجه به این دو مقاله: 1 و 2 با توجه به اینکه عمر ج.ا  حتما به زودی به پایان خواهد رسید،  در صورتی که اگر قدرتهای بزرگ قصد تحریک ملیت های ایرانی را برای تجزیه شدن داشته باشند؛ با ان مقابله شود؛ از ملیتهای غیر فارس ایرانی درخواست میکنیم که اب پاکی روی دست این قدرت ها بریزند و به گونه ای صریح اعلام کنند که خواهان جدایی از ایران نیستند.
در ضمن برای ان گروهی از این اتنیک های ایران که پس از سرنگونی ج.ا احتمالا خواهان تجزیه هستند باید سود وزیان این عمل را یک کمی روشن کرد:
ـ تورک ها اگر بخواهند جدا شوند: یا باید یک کشور کوچک مستقل تشکیل دهند که تصور میشود وضع اقتصادیش از جمهوری اذربایجان هم بدتر شود. یا باید ضمیمه ج. اذربایجان شوند که  انهم سر دچار یک دیکتاتور نفتی بنام علیف خواهند شد و پول نفت هم باید بین 5 بار جمعیت فعلی ج. اذربایجان تقسیم شود که مسلما به همه سهم بسیار کمتری میرسد. یا باید ضمیمه ترکیه شوند که ترکیه هم چون عضو ناتو است همین جوری سر خود نمیتواند خاکی را ضمیمه خاک خود کند. همچنین ترکیه تورک های اذربایجان را شیعه وکافر میداند وخلاصه  تورک های ایرانی به عنوان اتباع جدیدش را مانند شهروند درجه دوم  میداند و چنین با انها رفتار میکند.
ـکورد ها اگر بخواهند جدا شوند:  در صورت تشکیل کشور مستقل حتما وضع اقتصادی بسیار خرابی پیدا خواهند کرد. اتحادشان با کردستان عراق هم ممکن نیست مگر انکه بروند ضمیمه عراق شوند.  زمانی که امریکا خود عراق ومنطقه کردستانش را دارد دیگر احتیاجی به کردستان ایران برای ساختن پایگاه نظامی ندارد. کردستان در این میان یک کشور کوچک تنها میشود که اگر در همین مرزهای استانی فعلی جدا شود با اذربایجان باید  به خاطر مرزها دائم در حال جنگ  باشد وجنگها را هم مطمئنا میبازد.
ـبلوچ ها اگر بخواهند جدا شوند: اگر بخواهند کشور مستقلی شوند بدلیل فقدان منابع زیرزمینی و باران مسلما به فقیرترین کشور منطقه تبدیل خواهند شد. در ضمن برای امریکا هم از نظر ایجاد پایگاه نظامی ارزشی ندارند و بنابر این انتظار کمک مالی از امریکا هم نمیتوانند داشته باشند. تنها چاره اش اینست که یا اختیارا به پاکستان ملحق شوند و یا پاکستان حمله کرده و ان را ضمیمه خاک خودش میکند.
اکنون با این توضیحات که البته کامل نیستند و جنبه های دیگری هم مسلما وجود دارد، ایا واقعا به جز یک اقلیت احتمالا بسیار کوچکی در بین این اتنیک ها که خواهان تجزیه شدن هستند ایا هیچ ادم عاقلی میتواند تصور کند که اتنیک های دیگر ایرانی خواهان تجزیه از ایران هستند با توجه به اینکه ایرانی دمکراتیک در اینده به سرعت حیرت اوری در همه زمینه ها پیشرفت خواهد کرد و البته که چه بهتر همه اتنیک ها با هم این پیشرفت را دریابند.
سه ملیت ایرانی: تورک، کورد، بلوچ میتوانند در بخش نظرسنجی نظر خود را در باره تمایل به تجزیه از ایران،اری یا نه، زمانی که ج.ا سرنگون شده باشد و یک جمهوری ازاد و دمکراتیک برقرار شده است، ابراز کنند.