۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

ایرانیان داخل و خارج از کشور میتوانند جداگانه به مبارزه با ج.ا بپردازند.

همه ما میدانیم که ایرانیان داخل کشور صدمه خوردگان اصلی از ج.ا هستند و با توجه به اینکه اکثر جمعیت ایرانیان را تشکیل میدهند نقش انها در مبارزه با ج.ا بسیار بزرگتر است. اما وظیفه پاسداری از خاک  و منافع ملی ایران بر عهده هر دو دسته ایرانیان داخل و خارج کشور میباشد. ما مشاهده کردیم که در این زمان سپری شده از شروع جنبش سبز بسیاری پیدا شده بودند که میگفتند ایرانیان خارج از کشور باید فقط به حمایت از جنبش درون ایران بپردازند و صدای انها را به گوش جهانیان برسانند و بفکر تشکیل گروه های سیاسی و مبارزه جدا از رهبران و مردم داخل ایران نباشند. این افراد و گروه ها اکثرا اصلاح طلبان بودند و البته دولت اوباما هم از این عقیده به خاطر سیاست مماشات با ج.ا حمایت میکرد. از همه موافق تر با این عقیده خود ج.ا بود، زیرا میدانست که با زیر کنترل داشتن فیزیکی رهبران خود نخواسته و از روی ناچاری از سوی مردم بهانه شده جنبش سبز، میتواند جنبش مردم را زیر کنترل داشته باشد. اصلاح طلبان (نمونه: اکبر گنجی) در حقیقت ضد فرهنگ و تاریخ ایران هم که به خارج امده بودند، روی این عقیده بسیار تبلیغ میکردند و تشکیل هر گروه سیاسی ای را البته غیر از خودشان در خارج نفی کرده و از شکل گیری ان سعی میکردند جلوگیری کنند. مردم داخل ایران هم  که 32 سال زیر تبلیغات ج.ا، دیگر انگونه که باید و شاید تاریخ واقعی خود را نمیشناختند و اتحاد ملی را ارج نمی نهادند، متاسفانه  تا حدودی مشغول این بازی ها شدند و با شعارهایی مانند ما خودمان رهبر هستیم و یا چسبیدن به رهبرهای با فرهنگ ایران بیگانه و زیر کنترل فیزیکی ج.ا،  به طور جدی خواستار تشکیل یک رهبری در خارج متشکل از میهن پرستان واقعی و دور از حیطه زور ج.ا  نشدند. مزید بر این ایرانیان واقعا دلسوز مقیم خارج هم تحت تاثیر این عقیده ها و به خاطر درک نکردن مهمتر بودن اتحاد ملی از اختلافات ایدئولوژیکی، و دیگر عوامل نتوانستند یک تشکیل سیاسی ملی برانداز ج.ا را ایجاد کنند.
با توجه به اینکه خطر حمله نظامی خانمانسوز و دیگر خطرها از جمله جنگ بین ج.ا و اعراب و اشغال خاک ایران از سوی اعراب و دیگر خطرها، بسیار جدی وجود دارد؛ ایرانیان خارج وظیفه ملی دارند که انها هم وظیفه بسیار مهم خود را در تلاش همه جانبه سیاسی برای جلوگیری ویا محدود کردن صدمات به جان و منافع ایرانیان، جدی گرفته و با توجه به اینکه مانند مردم داخل ایران اسیر ج.ا نیستند هر چه سریعتر یک اپوزیسون برانداز ملی در خارج و در صورت امکان منتخب با رای ایرانیان را تشکیل دهند. ایرانیان خارج از کشور باید بدانند که اینجور افکار مانند اینکه ما هیچکاره ایم و مردم ایران خودشان باید این رژیم را سرنگون کنند،  بسیار افکار اشتباهی هستند. هیچ کدام از ایرانیان خارج از کشور نباید فکر کند که تشکیل اپوزیسیون متحد برانداز در خارج از کشور به مبارزه مردم ایران در درون کشور صدمه میرساند.  مردم درون کشور در مقابله با چنین رژیمی که چندان امکاناتی در دست ندارند. تظاهرات واعتصابات تنها ابزار در دست انهاست که تظاهرات کاملا سرکوب شد و از سرگیری ان هم تنها زمانی معقول است که اولا قیامی همگانی و به قصد سرنگونی ج.ا باشد و دوما در صورت سرکوب، نیروهای  نظامی خارجی به کمک قیام مردم بیایند. اعتصابات هم که باید از سوی یک اپوزیسیون برانداز مقیم خارج هماهنگی شود و مردم ایران متاسفانه اینجوری که پیداست انجام اعتصابات برایشان حتی مشکل تر از انجام تظاهرات و جلوی گلوله رفتن میباشد. بنابراین ایرانیان باید یک ارگان سیاسی برانداز را متحدا تشکیل دهند وسعی کنند، با نشان دادن پشتیبانی همه جانبه خود از ان همچنین با فشارهای حقوقی و با تاثیر عظیم روی افکار عمومی جهان ، جامعه جهانی را مجبور کنند که منافع ملی ایران را رعایت کند.
ایرانیان داخل هم باید منطقا خواهان تشکیل چنین اپوزیسیون حافظ منافع ملی خود باشند. اما اگر از روی اشتباه فکر میکنند که تشکیل چنین اپوزیسیونی لازم نیست ، خوب مبارزه خود را همانگونه که خود میخواهند در درون کشور ادامه دهند. ایرانیان خارج از کشور باید خیلی هم خوشحال باشند اگر ایرانیان داخل بتوانند به تنهایی مانع از برباد رفتن کشورشان شوند. اما چون از دست رفتن خاک ایران در طول تاریخ همیشه وجود داشته است و مردم ایران هیچگاه نتوانسته اند زمانی که حاکمان نالایقشان به ان رضایت داه اند از این امرجلوگیری کنند ( نمونه اش از دست رفتن بحرین در زمان محمد رضا شاه)، در قرن 21 میلادی که نالایق ترین و بی وطن ترین حاکمان بر ایران حاکمند و این خطر  مجددا وجود دارد شاید ایرانیان خارج از کشور ( با توجه به جمعیت نسبت زیاد ایرانیان در این مقطع زمانی در خارج از کشور) بتوانند برای یک بار هم که در تاریخ شده باشد، از این عمل جلوگیری کنند.
نتیجه گیری نهایی این است که: هر چند که جمعیت ایرانیانیان خارج کمتر از ایرانیان داخل است اما به دلیل انکه محدودیت های ایرانیان داخل را ندارند، در این شرایط و برهه زمانی، میتوانند نقش بسیار بزرگتری را به نسبت تعدادشان در تاریخ ایران ایفا کنند.
 هر کسی که در ایران به دنیا امده است و مثلا تا دوران نوجوانی و جوانی در ایران زندگی کرده است، روحیه اش انگونه شکل گرفته است ، که تا اخر عمر خود را به ایران وابسته میداند و به خودی خود از مشکلات کشورش رنج میبرد، هر چند که سالیان درازی در خارج زندگی کرده باشد. البته منهای ان افرادی در بین ایرانیان خارج نشین که سود جو و مزدور هستند. با توجه به این موضوع  و اینکه این افراد اکثرا در جوامع دمکرات هم زندگی میکنند میتوان تصور کرد که نقش انها در جلوگیری از اسیب به ایران و استقرار دمکراسی و براندازی ج.ا میتواند بسیار بیشتر از تعداد انان نسبت به کل جمعیت ایران باشد.

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

رمز پایداری دمکراسی در کشور ما متعهد کردن سیاستمداران اینده و نظارت قدرتمند معتمدان منتخب خارج از کشور میباشد.

ما مشاهده میکنیم که مردم برای توجیه کم کاری خود برای برکناری رژیم ج.ا، گاهی دلیل میاورند که ما نمیدانیم کسانی که بعد از اینها میخواهند بیایند چه نقشه ای برای ما دارند. البته مشخص است که بخشی از این توجیه نادرست است. زیرا ما همه با این موافقیم که ج.ا بدترین حکومت تاریخ ایران بوده است و هر چه که بعد از ان بیاید بهتر خواهد بود. حداقل رژیم بعدی هر چه که باشد با فرهنگ و تاریخ ایران ضدیتی نخواهد داشت و تمامیت ارضی ایران را برای حفظ حکومت خود به خطر نخواهد افکند. فقط یک نوع حکومت طالبان سنی مثلا مانند ان چیزی که گروه بلوچ ریگی میخواهند، میتواند بدتر از این حکومت مذهبی شیعه مافیایی اخوندی باشد.
اما قاعدتا اینکه مردم نمیخواهند از چاه در بیایند و به چاله بیافتند قابل درک است وباید به ان توجه شده و چاره ای برای ان اندیشیده شود. صد در صد این احتمال وجود دارد که یک گروه دیگری پس از نابودی ج.ا بیایند و کم کم و یا سریعا یک نوع دیکتاتوری دیگر بوجود اورند. ما میدانیم که خمینی ملعون زمانی که دید اسلحه افتاده دست این گدا گشنه های حریص باصطلاح مستضعف طرفدارش و میتواند با چشم انداز مال و غارت اینها را متحد کرده و به جان مردم بیاندازد، ناگهان رویش زیاد شد و گفت چوبه های دار برپا کنید  وبکشید و بخورید و غارت کنید. وگرنه که در ابتدا به حساب خودش خدعه میکرد و  همان چیزهایی را که دور وبری هایش در پاریس در مورد دمکراسی و ازادی میگفتند میگفت. حالا اگر پول نفت نمی بود مسلما او نمیتوانست این قشر را دور خودش جمع کند و این بلا را خودش و دارو دسته ای که دور خودش درست کرد 33 سال سر مردم بیاورند.
درامد نفت اگر چه یک عامل بدبختی و سرکوب دمکراسی در ایران در تاریخ معاصر ایران شده است اما میتواند پس از حذف جمهوری اسلامی نقش برعکس یعنی جلوگیری از دیکتاتوری مجدد را بازی کند. بدین ترتیب که:  مردم ایران یک هیئت از ایرانیان مورد اعتمادشان در خارج را انتخاب کنند و درامد کل نفت کشور را قانونا به انان بسپارند. هر گروه سیاسی ای که در ایران سر کار امد، انگاه گلوگاه مالیش در دست این هیئت معتمدان امانتدار مردم ایران میباشد. اگر که شیطان انگولکشان کرد که بیاند و دوباره بساط دیکتاتوری راه بیاندازند، فوری این هیئت معتمدان بودجه شان را قطع میکند. یعنی مردم ایران توسط این هیئت در خارج فورا منابع مالی هر گروه سیاسی بر سر قدرت را که خواستند از قدرت پایین بکشند قطع میکنند. واصولا تا پول مفت نفت نباشد کمتر سیاستمداری به فکر این میافتد که دیکتاتوری کند، زیرا دیکتاتوری ها معمولا برای انباشته کردن ثروت برای دیکتاتور و خودی ها تشکیل میشوند.
و اما در وضعیت فعلی که مردم ایران از فرط سرکوب حکومت و گرفتاریهای زندگی و بی خیالی و نامتحد بودن و همچنین شکل نگرفتن یک اپوزیسیون ملی و قدرتمند در خارج از کشور، نه امکان به زیر کشیدن حکومت اسلامی را چندان دارند ونه در این راه تلاش یکپارچه و ایثارگرانه ای مانند مردم سوریه میکنند؛ انتخاب یک هیئت امانتدار صندوقدار ملی ومیهنی مقیم در خارج، میتواند برایشان به منزله یک تیرو چند نشان باشد. از سویی در صورت تحریم بانک مرکزی، اگر فروش نفتی انجام شود میتوان در صورت موافقت بین المللی این پول را در امانت این هیئت گذاشت. این هیئت میتواند این پول را برای اینده ایرانیان پس از سقوط ج.ا پس انداز کند و یا مهمتر از ان این پول را صرف خرید اذوقه و دارو ولوازم پزشکی کند وبه ایران بفرستد تا حداقل مردم دسته دسته به دنبال تحریم در اثر کمبود اذوقه و دارو و تجهیزات بیمارستانی تلف نشوند. اثر سودمند دوم تشکیل هرچه زودتر این هیئت  این میتواند باشد که: گروه های اپوزیسیونی که نقشه برای به قدرت رسیدن و ایجاد دیکتاتور دوباره و تاراج درامد نفت کشیده اند، همین حالا خیالشان راحت شود که خبری نیست و پول مردم ایران دست امانتداران شان میباشد. در نتیجه فقط گروه های برانداز ج.ا در خارج که واقعا خواهان دمکراسی  و خدمت به مردم ایران هستند پا جلو خواهند گذاشت و شاید تشکیل یک اپوزیسیون قدرتمند خارج از کشور  خیلی راحت تر انجام شود.
البته این هیئت امانتداران باید اولا دارای سابقه امانت داری و خوشنامی باشند و دوما باید در همان اول تعهد کنند که تمام جریان پول را علنی و شفاف انجام خواهند داد و سوما کارشان صد در صد افتخاری خواهد بود . در ضمن باید خود را با قوانین مالی  و مقررات کشور اقامتشان که این امانت مردم ایران در انجا نگهداری میشود، تطبیق دهند و موافقت مقامات این کشورها را در این مورد جلب کنند. البته واقعا تصور نمیشود که کسانی که این وظیفه را تقبل میکنند، تحت این شرایط واقعا قصد اختلاس و دستبرد به امانت این مردم زیر غارت ج.ا را داشته باشند. و اگر هم بخواهند چون در کشورهایی دمکرات و دارای قانون و حساب و کتاب  مقیم هستند، میتوانند در همین کشورها با قوانین همین کشورها به جرم مثلا شکستن تعهدشان مورد تعقیب قانونی قرار بگیرند. بنابراین این موضوع ریسک بزرگی برای مردم ایران به هیجوجه نمیتواند باشد و فقط باید افرادی پیدا شوند که این کار را قبول کنند والبته اگر داوطلب زیاد بود باید مردم ایران مثلا از طریق رای گیری اینترنتی اشخاص مورد اعتمادشان را انتخاب کنند.
برای جلوگیری از دیکتاتوری، مردم ایران میتوانند ماموریت این هیئت را دائما تمدید کنند تا مثلا پس از چند سال یک قانون اساسی خوب و یک دمکراسی کاملا نهادینه شده و اقتصادی خوب بر مبنای تولید و دولتی محتاج به مالیات مردم، شکل گیرد؛ انگاه میتوان در امد نفت را در اختیار این دولت گذاشت.

۱۳۹۰ آذر ۲, چهارشنبه

پیشنهاد «ایجاد یک صندوق ملی ایرانیان در خارج» به جای بانک مرکزی جمهوری اسلامی

این پیشنهاد قبلا هم ارائه اشده بود و دوباره برای ارسال و بررسی ان از سوی افراد وارد به این کار وداوطلب انجام ان تکرامی شود: ایجاد یک صندوق پس انداز ملی برای ایران در کشور امریکا و یا یک کشور دمکرات و مطمئن دیگر، با سرپرستی یک شورای معتمدان مردم ایران، و در خواست از کشور های خریدار نفت از ج.ا برای واریز کردن وجه خرید نفت به این صندوق؛ باعث میشود که: اولا صدور نفت از جانب ج.ا کما بیش ادامه یابد و در نتیجه قیمت جهانی نفت بالا نرود و دوما پولی توی دست ج.ا نیاید که بخواهد ان را صرف ساخت بمب و کمک به تروریسم و سرکوب مردم ایران کند. سرپرستان ایرانی این صندوق تعهد میکنند که : 1.افتخاری کار کنند و100% امانت دار پول مردم ایران باشند. 2. وجوه دریافتی از بابت فروش نفت را کاملا شفاف اعلام کنند و رسید خرید اجناسی را که برای ارسال به مقصد ایران میخرند را نیز کاملا شفاف  در معرض دید همگانی قرار دهند. 3. با همکاری با دولت امریکا و رعایت لیست تحریم ها خرید ها را که عمدتا شامل مواد غذایی و دارو و لوازم پزشکی میشود، انجام داده و برای مصرف مردم ایران بفرستند.  دولت امریکا تعهد میکند که: 1. این صندوق را به عنوان امانت مردم ایران به عنوان یک ملت دوست در اینده پس از سرنگونی ج.ا محسوب کند. 2. ادعاهای خسارتی که از جانب اشخاص و سازمانها و دولتها بخاطر عملیات  تروریستی جمهوری اسلامی انجام میشود را از این صندوق مطالبه نکند. m

۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش هفتم)

 و اما چگونه میتوان از اپوزیسیون ایران یک دولت مشروع ( لجیتیم) به عنوان نماینده واقعی مردم ایران در خارج تشکیل داد. همانگونه که میدانید اپوزیسیون ایران با اینکه همیشه تلاش های بسیاری در طول سالیان دراز انجام داده است، نتوانسته است متحد شود و از این به بعد هم امیدی به محقق شدن این امر نیست. از انجایی که مقر این دولت لجیتیم در کشور شما و یا دیگر کشورهای دمکرات غربی  خواهد بود وبخش اعظم فعالیت های ان، فعالیت های بین المللی و هماهنگی با غرب برای جلوگیری از صدمه ج.ا  به مردم ایران و برقرار کردن روابط سالم وصلح جویانه با کشورهای دمکرات جهان خواهد بود، در نتیجه به عنوان یک ابر قدرت و پذیرای این دولت لجیتیم در خاک خود؛ در حقیقت دولت امریکا نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این دولت لجیتیم باید بازی کند. مسلما ما بسیار خوشحالیم که یک چنین کشوری با ارزش های دمکرات وجود دارد و به کشورهایی مانند کشور ما که زیر یوغ حکومت های دیکتاتوری هستند امکان این را میدهد که بتوانیم با تشکیل چنین دولت هایی  د ر خاج در راه رسیدن به ازادی و برکندن دیکتاتور ها در کشورهایمان فعالیت کنیم. بنابراین ما این را حق شما میدانیم که به ما بگویید با چه گروه اپوزیسیونی با چه برنامه کاری میخواهید همکاری کنید. البته ما امید به این داریم که خواسته شما هم در انتها همان خواسته مردم ایران یعنی برکناری دیکتاتوری جمهوری اسلامی باشد. اگر که فعلا هدفتان این نیست که خوب میتوانید با همان لابی های ج.ا مانند نایاک همکاری کنید و این لابی ها فراوان هستند و برای تامین هزینه فعایت هایشان هم مشکلی ندارند. اما اگر میخواهید که مردم ایران هم مانند کشورهای عربی شمال افریقا بتوانند رژیم دیکتاتوریشان را سرنگون کنند بایستی همانند لیبی خواهان همکاری با یک گروه اپوزیسیون برانداز باشید که مثلا در قالب یک شورای ویا کنگره ملی و یا همان دولت الترناتیو لجیتیم طرف سخن شما باشد. فعلا یک گروه اپوزیسیون برانداز به نام سازمان مجاهدین خلق وجود دارد که خیلی هم منسجم هستند. اما باید توجه داشته باشید که علاوه بر هزاران ایرادات عمده ای که این گروه دارند، بجز عده قلیلی اعضای خود این سازمان، بسیار بسیار کم ایرانیانی  چه در داخل و چه در خارج ایران هستند که خواهان نمایندگی شدنشان از سوی این سازمان باشند. شما میتوانید به هزاران نظرسنجی ای که در این مورد شده است مراجعه کنید و یا خودتان ماموریت انجام  یک چنین نظر سنجی ای را بدهید،مطمئنا به نتیجه ای غیر از این نخواهید رسید. گروه های دیگر برانداز ج.ا که وجود دارند و مطمئنا نماینده بیش از 90% مردم ایران میتوانستند باشند، نمیتوانند با هم متحد شوند. ما ایرانیان بطور منطقی فکر میکنیم که شما با چنین گروهها یی میخواهید همکاری کنید.  اما مشکلتان شاید تا به حال این بوده که کدام گروه وچگونه؟ در اینجا شما یا میتوانید همین جور دست روی یک گروه بگذارید و بگویید با این گروه همکاری میکنید و یا اینکه دنبال این باشید که واقعا گروهی را انتخاب کنید که نماینده اکثریت مردم ایران باشد. اگر که تصمیمتان روی گزینه دوم باشد انگاه این پرسش پیش میاید که چگونه میشود فهمید کدام گروه پشتیبانی اکثریت مردم ایران را دارد؟ برای تشخیص این موضوع باید انتخابات برگزار شود. مردم داخل ایران که بخش اعظم انتخاب کنندگان را تشکیل میدهند البته میتوانستند در انتخاباتی که حتی در خارج برگزار میشد از طریق پست و فاکس واینترنت شرکت کنند اما ما میدانیم که ج.ا این اجازه را نمیدهد.  اما ایرانیان خارج کشور که شاید 7% جمعیت کشور را تشکیل میدهند میتوانند به راحتی انتخاباتی دمکراتیک را انجام دهند. ما میدانیم که معمولا در همه کشورها مردم داخل وخارج این کشورها در انتخابات کشورشان معمولا یک جور رای میدهند. بنابراین زمانی که امکان برگزاری انتخابات ازاد در کشور ما وجود ندارد ما مجبورا میتوانیم انتخابات ایرانیان خارج کشور را ملاک قرار دهیم وان را بپذیریم. در اینجا سیگنال ها و یا اظهارات واضحی ازسوی شما در این باره که ایا چنین انتخاباتی را میپذیرید از اهمیت بالا و تصمیم گیرنده ای برخوردار است. اگر شما بگویید که گروه برامده از چنین انتخاباتی راقبول دارید به عنوان حلال اصلی مشکلات برگزاری انتخابات عمل کرده اید. زیرا گروه های اپوزیسیون ایران نه تنها متحد نمیشوند بلکه همین جوری حاضر به "خود را در معرض رای گذاشتن" و انتخاب شدن هم متاسفانه نیستند. اما اگر شما بگویید که تنها گروهی  را قبول میکنید که از طریق انتخابات ازاد توسط ایرانیان انتخاب شده باشد مطمئنا همه این گروه ها در انتخابات شرکت خواهند کرد زیرا میدانند که در غیر این صورت هدف اصلی همه گروه های اپوزیسیون، که همکاری وهماهنگی با  دولت امریکا میباشد را از دست خواهند داد. بنابراین برای برطرف کردن مشکل تشکیل اپوزیسیون منتخب مردم ایران کافی است شما دو موضوع را تلویحا یا صریحا اعلام کنید: 1. انتخابات ایرانیان خارج از کشور را به عنوان نماینده تمام مردم ایران قبول میکنید. 2. تنها حزب وافرادی را قبول میکنید و به عنوان طرف سخن خود میپذیرید که در این انتخابات شرکت کرده و انتخاب شده باشد. دیگر مراحل بعدی سریعا و خود به خود انجام خواهند  شد. مثلا ایرانیان میتوانند از طریق اینترنت با نرم افزارهای مناسب نامزد شده و انتخابات را هم  از طریق اینترنت انجام دهند. شاید هم گروه هایی برای برگزاری انتخابات تشکیل شوند وانتخابات را در شهرهای مختلف اروپا و امریکا حوزه ای و یا از طریق پست انجام دهند. اینها دیگر مشکلات عمده ای نخواهند بود و قابل حل هستند.

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش ششم)

از پرزیدنت اوباما وخانم کلینتون میخواهیم در تماس های خود با اقای نتانیاهو از ایشان خواهش کنند کمی احترام مردم ایران را بیشتر داشته باشند. اولا ج.ا  و مردم ایران را در سخنانشان کاملا از هم جداگانه  نام ببرند. دوما نه هیچگونه فکر حمله به ایران را داشته باشند و نه اصلا این موضوع را به شوخی ویا جدی دیگر بر زبان بیاورند.ما نمیخواهیم به ایشان یاداوری کنید که در 2500 سال پیش یک شاه ایرانی به نام کوروش یک کمک تاریخی به یهیودیان کرد و بخواهیم اقای نتانیاهو بخواهند جبران ان را بکنند و ما را از شر حکومت ج.ا نجات دهند. ما فقط میخواهیم به ملت ایران همان احترامی را بگذارند که همه مردم جهان بر طبق قانون حقوق بشر دارند. فکر کنیم که ایشان هم قبول دارند که جان یک ایرانی به اندازه جان یک اسرائیلی ارزش دارد. ما انتظار داریم که بدانیم ایا ایشان هم هنوز مانند ان سیاستمدار اسرائیلی فکر میکنند که در باره جنگ ایران و عراق گفت: این جنگ به نفع اسرائیل است زیرا این دو کشور هر دو مسلمان هستند و هر چه مسلمان بیشتر کشته شود به نفع ماست. ایا ایشان از کشته شدن ایرانیان لذت میبند واگر نه، چرا ایشان دائم میخواهند ایران را بمباران کنند و با جدیت کامل مشغول تشویق کشور های دیگر غربی هم به این کار هستند. نظرشان در مورد ان 60% از مردم اسرائیل چیست که بر اساس نظرسنجی موافق بمباران ایران نیستند؟ ایا فکر نمیکنند که مردم ایران واسرائیل دشمنان مشترک در منطقه دارند و باید با هم متحد شوند و همکاری امنیتی و نظامی داشته باشند؟ ایا رسیدن به این هدف با بمباران کردن ایران و از بین نرفتن ج.ا هیچگاه ممکن است؟ ایا بمباران ایران این اتحاد را حتی پس از سرنگونی ج.ا مشکل و یا ناممکن نمیکند؟ ایا بهتر نیست به جای این تکیه کردن روی بمباران ایران، روی سرنگونی ج.ا تکیه کنند و کشور های دیگر را هم به این ترغیب کنند؟ ایا فکرنمیکنند از دو ملت که در واقع منافع مشترک دارند و باید دوست باشند، کار درستی نیست که با این سیاستشان دشمن بسازند؟ ایا واقعا فکر میکنند حتی اگر ج.ا بتواند بمب اتمی بسازد میتواند خطری برای اسرائیل باشد؟ یا اینها همه بزرگ نمایی است؟ ما که فکر میکنیم اینها همه بزرگ نمایی است. اولا اگر هدف از جلوگیری از ساخت بمب ج.ا اینست که دیگر کشور های منطقه دنبال بمب اتمی نروند که این که یک روش وارونه ایست. خوب به کشورهای دیگر منطقه بگویید اگر بخواهید بمب اتمی بسازید همان بلایی را سر شما میاوریم که سر ج.ا تا به حال اورده ایم. یعنی تحریم اقتصادی و انزوای بین المللی. تازه دلیلی نا منطقی تر از این در واقع وجود ندارد. زیرا هنوز رسما دشمن اصلی اعراب اسرائیل میباشد. خوب داشتن بمب اتمی اسرائیل که خیلی بهانه بزرگتری برای ساخت بمب اتمی برای اعراب میباشد تا داشتن بمب اتمی ج.ا!! در ضمن فرض کنیم  عربها میگویند ما از بمب اتمی بخاطر خود ج.ا میترسیم. خوب مگر الان اعراب الان 22 کشور نیستند که همه هم دشمن مردم ایران هستند و مدرنترین جنگ افزار ها را هم خریده اند و عملا هم به خاک ایران حمله کرده اند و عربستان هم از امریکا خواسته است به ج.ا  حمله کند و امارات هم ادعای ارضی دارد. حال فرض کنیم ج.ا بخواهد در مقابل حمله عربها بایستد باید در حال حاضر بمب اتمی داشته باشد وچاره دیگری ندارد. البته ما میخواهیم در اینجا فقط بگوییم که این بزرگ نمایی ها در حقیقت پایه ای ندارند. اما همانگونه که قبلا گفتیم ج.ا همانطور که منابع ایران  را  برای بقای خودش تقدیم کرده خاک ایران را هم تقدیم خواهد کرد واین اتم بازی اش فقط به خاطر اینست که کشور های جهان بگذارند همچنان به حکومت ارتجاعیش بر مردم ایران ادامه دهد و بتواند پولهای غارت کرده اش را راحت بیاورد در کشورهای غربی و با ان بچه اخوند هایش عیش و نوش کنند. بمب اتم اگر تازه ساخته ه بشود در دست ج.ا بدون صادرات نفت ومنزوی همانقدری خطر دارد که در دست دولت پاکستان.  فرض کنید که ج.ا بمب هم بسازد و هیچکس هم از او نفت نخرد و اسرائیل هم دست از این رفتار پارانوئیدش حالا چه واقعی وچه ساختگی بردارد و خیلی خونسرد بگوید ما اصلا کاری به ج.ا نداریم. فکر میکنید ج.ا دیگر چه امکاناتی خواهد داشت؟ مثلا میگوید اگر از من نفت نخرید من به طرف اسرائیل بمب اتمی پرتاب میکنم؟ ایا بدون درامد نفت دیگر قادر به حمایت از حزب اله لبنان و حماس خواهد بود؟ تازه اگر تروریست لبنانی هم به خاطر خوش امد رفیق شیعه اش خامنه ای بخواهد عملیات تروریستی انجام دهد که مهار ان برای اسرائیل دیگر کار سختی نمیباشد. غیراز تهدیدات توخالی حزب اله لبنان اگر بخواهیم پتاسیل واقعی ان را بفهمیم باید به حرف حسن نصراله در حین جنگ 33 روزه توجه کنیم که گفت اگر ما میدانستیم که ربودن دو سرباز اسرائیلی چنین بلایی بر سرمان میاورد هرگز این کار را نمیکردیم.  توصیه ما به اسرائیل و مردم واقعا ستم دیده یهود در طول تاریخ اینست که بیایید مسایل را ساده تر بگیریم. از نظر ما رها کردن ج.ا به حال خودش بدون در امد نفت بسیار گزینه معقول تری برای خطر فرضی ای است که ج.ا میتواند داشته باشد. البته خواست مردم ایران سرنگونی هر چه زودتر این رژیم با روشهای ذکر شده در بالا میباشد. مطمئنا دولت اینده ایران پس از سرنگونی ج.ا  نه تنها با داشتن متحدانی مانند امریکا واسرائیل نیازی به جنگ وبمب اتمی نخواهد داشت بلکه بخاطر خطرات انرژی هسته ای از داشتن انرژی هسته ای هم صرف نظر خواهد کرد و کوشش های امریکا را در مورد دور نگه داشتن منطقه خاور میانه از انرژی خطرناک هسته ای پشتیبانی میکند و حتی کوشش خواهد کرد که با همکاری بین المللی پاکستان را هم به نابود کردن بمب های اتمی اش تشویق کند. البته دولت اسرائیل به خاطر وضع خاصش مسلما حق دارد که بمب اتمی داشته باشد و رابطه دولت بعدی ما پس از محو ج.ا  با دولت اسرائیل چیزی نمیتواند باشد جز دوستی و همکاری در همه زمینه های اقتصادی وامنیتی و فرهنگی.

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش پنجم)

پرزیدنت اوباما گفتند که مردم ایران اگر پشتیبانی ما را میخواهند باید این را نشان دهند. منظور ایشان حتما این بوده است که مردم دوباره بیاند مانند مردم سوریه تظاهرات کنند و کشته شوند و مردم جهان این را ببینند  تا امریکا کمک کند. باید گفته شود که مردم ایران در طول این 32 سال در راه ازادی بوسیله ج.ا هم اعدام شده اند و هم کشتار شده اند و هم شکنجه. و همه اینها در مقیاس ده ها هزار نفری. بعد از سرکوب شدید چندین ماهه جنبش سبز که واقعا تخصص ج.ا در این میباشد، مردم ایران چنان وحشت زده شده اند که جرات هیج نوع تظاهرات دیگری را ندارند. مردم ما میدانند که تظاهرات مساوی است با کشتار های خیابانی دوباره، دستگیری های دسته جمعی و شکنجه های وحشتناک و اعدام های دسته جمعی . همانگونه که  ج.ا  به سوریه مزدور میفرستد که یا خودشان و یا سربازان سوریه را مجبور کنند که به تظاهر کنند گان تیراندازی کنند؛ همانگونه سوریه وحماس و حزب اله لبنان هم مزدور به ایران فرستاده اند تا از پشت بامها و در خیابانها به مردم تظاهر کننده تیراندازی کرده وانها رابکشند.  در یک کشور 74 میلیونی، ج.ا همیشه میتواند از خود ایرانیان هم یک چند هزار نفر مزدور ادمکش و روانی پیدا کرده و به دست انها مسلسل داده و مردم را بوسیله انها کشتار کند. بنابر این مردم میدانند که در مقابل رژیمی که این امکانات سرکوب را دارد تظاهرات کردن خودکشی بیفایده است. همانگونه که ما در سوریه مشاهده میکنیم تظاهرات مردم با این همه از جان گذشتگی مردم به نتیجه ای نرسیده و احتمالا نخواهد رسید. در ضمن باید بدانیم که این قشری از مردم سوریه که تظاهرات میکنند قشر فقیر هستند که چیزی برای از دست دادن ندارند و در ضمن تظاهراتشان پشتیوانه مذهبی دارد. یعنی مردم به این اعتقاد دارند که اگر کشته شوند شهید شده و به بهشت میروند. مردم ایران دیگر از این اعتقادات گذشته اند و مبارزه شان برای رسیدن به حکومتی غیرمذهبی وصرفا برای ازادی ودمکراسی است. در ضمن ج.ا این قشر فقیر ومذهبی را در ایران اجیر ومزدور خودش کرده است وبنابر این طبقه متوسط و مرفه جامعه ایران که خواهان سرنگونی ج.ا هستند در مقابل بخشی از این طبقه قرار گرفته اند که مسلح هم هستند و فعلا  با قدرت اسلحه و خوی تهاجمی این طبقه فقیر فکر میکنند که باید از همان نان مزدوری خودشان دفاع کنند که ج.ا به انها میدهد. بنابراین ما میبینیم که شانس موفقیت تظاهرات در ایران حتی خیلی کمتر از سوریه است. در ضمن مردم ایران چطور میتوانند در مقابل رژیمی بایستند که واقعا از سوی تمام جهان چه اشکار و چه پنهان حمایت میشود و پول سرشار نفت را هم در اختیار دارد. این حمایت کشور های جهان از این حکومت هم به این خاطر است که این حکومت تمام منابع و حتی خاک ایران را به کشورهای خارجی تقدیم کرده و یا کشور های خارجی هنوز طمع سهم بیشتری را هم دارند. روسیه وچین که اشکارا از ج.ا حمایت میکنند. کشورهای عربی شیخ نشین همه خواهان حمله به ایران از سوی ناتو واسراییل و امریکا هستند اما هیچکدام خواهان سرنگونی ج.ا نیستند. چه نعمتی بهتر از ج.ا برای این کشور ها که کشور ایران با پتانسیل پیشرفته ترین و مرفه ترین و قویترین کشور منطقه شدن را به این روز نشانده که منابع نفتی وگازیش بوسیله این شیخ نشینها و عربستان غارت میشود و به زودی با بمباران شدنش هم دست این کشور ها حداقل برای غارت منابع نفتی مشترک تا سالیان درازی باز گذاشته میشود و حتی میتوانند امید به بردن خاک ایران داشته باشند. ترکیه هم که از بودن ج.ا نهایت استفاده را برده است. ناتو و کشورهای غربی و سرمایه وتکنولوژی انها را  که  به جای ایران گرفته است.  20 میلیارد بیست میلیارد دارد پول مردم ایران را بالا میکشد وتمسخر هم میکند و گاز ارزان و دیگر منافع اقتصادی هم که از میمنت وجود ج.ا فراوان دارد. امریکا هم که متاسفانه 33 سال است بر هر جنایت ج.ا سرپوش گذاشته است و بر اساس شواهد تاریخی اصلا روی کار اوردن ج.ا را کلید زد و هر وقت ج.ا خواست سقوط کند پنهانی شرایطی را ایجاد کرد که از ان جلوگیری شود. مماشات پرزیدنت اوباما  با ج.ا هم که زبانزد خاص وعام است. متاسفانه تا به حال ما یک کلمه هم از هیچ مقام مسئول  دولت های امریکا نشنیده ایم که از سرنگونی  ج.ا سخن گفته باشد. و اگر هم کسی مانند پرزیدنت بوش این را گفته است در عمل بر عکسش انجام شده است. ویا روش براندازی ج.ا را فقط در حمله نظامی دیده است که این هم تازه اگر توام با سرنگونی ج.ا باشد نابودی کشور و خسارت جانی هولناکی برای مردم ایران میداشته است. همین سیاست را اسرائیل در قبال ج.ا داشته است. سیاستمداران اسرائیلی هیچگاه از نابودی ج.ا سخن نگفته اند بلکه همیشه حرفشان بمباران ایران بوده است. انگار که صد ها هزار نفر انسان که در این میان ممکن است کشته و زخمی شوند هیچ است. در اینجا ما از پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون میخواهیم به ما بگوند که نظرشان در مورد کشته و زخمی شدن ایرانیان که در صورت اجرای گزینه نظامی که از ان حرف میزنند چیست؟ ایا اینها همه بن لادن و تروریست بوده اند ویا میخواسته اند بمب اتم بسازند وبا ان اسرائیل را نابود کنند و یا نه گروگان های یک رژیم  اشغالگر وبیوطن هستند؟ ایا زمانیکه در شهر شما یک عده بانک زن در بانک گروگان میگیرند پلیس شما گروگان ها را میکشد و بانک را خراب میکند و اجازه میدهد گانگستر ها راه خود را بروند؟ و یا پلیس سعی میکند از اسیب رسیدن به گروگان ها وبانک جلوگیری کند و احتمال با روشهای فرسایشی پلیسی واستراتژی مناسب گروگانها را ازاد کند و یا احتمالا با گماشتن تک تیرانداز های ماهر گانگستر ها را بزند؟ بابا ! این گانگسترهای ج.ا را شما به جان ما انداختید. حالا شما پلیس با بهترین تجهیزات پلیسی هستید اگرنمیخواهید و یا نمیتوانید ما را از دست اینها نجات بدهید، حداقل بانک را منفجر نکنید و ما را نکشید. 

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش چهارم)

از نظر ما با توجه به قدرت نظامی امریکا بجز دو کشور چین و روسیه، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در صورت حمله امریکا کوچکترین واکنش تهاجمی نسبت به نیروهای نظامی امریکا از خودش نشان دهد. ما بخوبی مشاهده کردیم که درحمله ناتو به سربستان و یا دو جنگ امریکا با عراق و یا حمله امریکا به لیبی در زمان پرزیدنت ریگان و همچنین حمله اخیر امریکا به لیبی، هیچکدام از این کشور ها کوچکتری حمله پیش گیرانه و یا تهاجمی انجام ندادند. عملیات نظامی انها فقط محدود میشد به یک رشته دفاع ضد هوایی بی خاصیت انهم فقط در محدوده مرزی خاک کشور خودشان. دلیلش هم بسیار روشن است. زیرا حاکمان این کشور ها  هر چند هم که به عنوان روانی و یا دیوانه به حساب بیایند اما در این موارد کاملا هوشیار هستند و امید دارند که اگر حمله امریکا صورت گرفت لااقل خود و خانواده شان را از بین نبرد و بتوانند شاید بعد از عملیات نظامی به حکومتشان ادامه بدهند. میدانند که شلیک حتی یک گلوله به سوی نیروهای امریکایی، امریکا را عصبانیتر و مصمم تر به نابودی کامل انها میکند. این را ما در اواخر جنگ ایران و عراق هم دیدیم که زمانی که امریکا در اواخر جنگ برای حمایت از عراق شروع به منهدم کردن محدود سکوهای  نفتی  و ناوگان ایران کرد، ج.ا کوچکترین عکس العملی نسبت به نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس انجام نداد. الان هم وضع در اساس همین است. هر تعداد هم که ج.ا موشک و قایق تندرو وغیره داشته باشد، در صورت حمله ناتو و امریکا، حالا در هرمقیاسی که این حمله انجام شود، کوچکترین عکس العمل تهاجمی و یا انتحاری ای نسبت به نیروهای امریکا در خلیج فارس و کشور های منطقه انجام نخواهد داد. زیرا ج.ا میداند که اینگونه عملیاتی نابودی هر چه بیشتر انها را به دنبال خواهد داشت. سردمداران ج.ا در صورت وقوع هر گونه حمله ای از سوی امریکا بستگی به اینکه با چه هدفی و در چه مقیاسی بخواهد انجام بگیرد ، سعی میکنند که فقط جان و بقای حکومت خودشان را نجات دهند. اگر حمله به قصد منهدم کردن تاسیاسات اتمی باشد که خوشحال هم میشوند. زیرا میدانند که خودشان بمباران نخواهند شد و منتظر خواهند شد تا امریکا بمباران هایش را انجام دهد و بعد مثلا میایند واعدام های دسته جمعی و سرکوب بیشتر مردم را دوباره از سر میگیرند و به حکومت خودشان ادامه میدهند. به هیچ وجه حتی یک گلوله هم به سوی نیروهای امریکایی در خلیج فارس شلیک نخواهند کرد. اگر که بدانند که حمله شدیدتر است و پاد گانها و مراکز فرماندهی را امریکا بمباران خواهد کرد باز هم هیچ اژدری و موشکی به سوی نیروی های امریکایی پرتاب نخواهند کرد زیرا میدانند که انموقع امریکا شاید خود سردمداران نظام را هم هدف بگیرد. اگر که اما حمله امریکا برای حمایت از قیام  اغاز شده برای براندازی و یا تشویق مردم ایران به شروع ان باشد، که این تنها گزینه ای است  که مردم ایران با ان میتوانند موافق ویا حتی در اینده خواستار ان باشند و این حمله فقط خیلی محدود، پاد گان های سرکوب گر سپاه و یا محل کار و خانه های فرماندهان سپاه و سردمداران رژیم را نشانه بگیرد، باز هم ج.ا هیچ حمله تهاجمی ای به نیروهای امریکایی انجام نخواهد داد. در این حالت سردمداران رژیم هر کدام دنبال سوراخی، جایی برای پنهان شدن و یا خروج از کشور میگردند. پس ما نتیجه میگیریم که  بر اساس منطق و بر اساس رفتار مشاهد شده مشابه از این رژیم های دیکتاتوری، در صورت تصمیم به انجام هر گونه حمله ای به ج.ا، هیچ نیازی به بمباران های گسترده و منهدم کردن پایگاه های موشکی و نظامی دیگر وجود ندارد و نه در زمان انجام حمله و نه پس از اتمام حمله هیچ خطری از جانب نیروهای نظامی ج.ا  متوجه نیروهای امریکا در خلیج فارس و دیگر پایگاه های امریکا در اطراف ایران وجود ندارد وهر گونه بمباران گسترده که به کشته شدن سربازان و یا انهدام  توان نظامی ایران بشود از نظر ما خدمتی است به کشور های همسایه بدخواه ما و دعوت از انها برای به یغما بردن خاک ما و از دید ما یک جنایت جنگی و فاجعه انسانی ومحیط زیستی بی سابقه خواهد بود. لازم به یاداوری نیست که منهدم کردن تاسیاست سیویل زیربنایی مانند کارخانه ها و یا تاسیسات مخابراتی و ارتباطی و کشته شدن مردم غیر نظامی از نظر مردم ایران جنایتی بزرگتر و اصلا قابل قبول نمیباشد. حتی نیروی دریایی ج.ا هم در صورت وقوع حمله هوایی کوچکترین خطری برای نیروهای امریکا و ناتو محسوب نمیشود و به منهدم کردن ان نیازی نیست. سردمداران ج.ا بر خلاف تهدید ها و هارت و پور ت هایشان در صورت وقوع حمله هوایی بسیار دقت خواهند کرد که کوچکترین گلوله ای به سوی نیروهای ناوگان دریایی امریکا پرتاب نشود و عملیات انتحاری هم به وسیله قایق های  تند رو انجام نخواهند داد. دلیلش هم دلیل کلی ای است که در بالا ذکر شد. در خلاصه نتیجه میگیریم که: اولا هیچ نیازی به هیچ حمله نظامی وجود ندارد. زیرا با تصمیم به شروع عملیات سرنگونی ج.ا از طریق انزوای سیاسی و تحریم های کامل اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن یک دولت لجیتیم منتخب مردم ایران در خارج از کشور و سپردن تمام وظایف بین المللی سیاسی به دست ان  وحمایت کشورها از ان، ج.ا دیر یا زود سقوط خواهد کرد. اگر که به اندازه کافی زود سقوط نکرد، میتوان پس از گذشت چند ماه تا یکی دو سال با انجام یک حمله خیلی محدود هوایی به کمک مردم ایران و شکل گیری وحمایات از یک قیام مردمی شتافته وان را سرنگون کرد. دولت لجیتیم میتواند با هماهنگ کردن مردم انها را برای یک قیام همگانی با تلفات بسیار کم اماده کند. ایران مانند لیبی نیست که بافت قبیله ای داشته باشد و برای سرنگونی یک رژیم در ان بنا باشد جنگ داخلی صورت بگیرد.  اگر مردم بدانند که قیامشان بیهوده نیست و به پیروزی منجر میشود، حتما قیام خواهند کرد. این قیام هم به این صورت است که بویژه در تهران مردم با دست خالی برای همراه کردن نیروهای مسلح با خودشان خیزش هماهنگ خواهند کرد. این کار میتواند در یک روز تا چند روز انجام شود و به پاین برسد. اما پیش درامد ان باید تحریم های اقتصادی کامل باشد تا نیروهای مزدور رژیم هم خود به ستوه امده و امادگی پیوستن به مردم را داشته باشند. در ضمن مردم باید بدانند که اگر نیروهایی از رژیم نخواستند همراه شوند یک نیروی نظامی برتر وارد عمل شده و از انها پشتیبانی نظامی خواهد کرد. بنابر این امریکا باید به دولت لجیتیم اگر تشکیل شده باشد بگوید که ما در صورت قیام مردم پشتیبانی نظامی میکنیم. واگر این دولت هنوز تشکیل نشده امریکا به خود مردم ایران این موضوع را صریحا اعلام کند. مسلما این اعلام میتواند خود محرکی برای اغاز قیام مردم شود. چنانچه نیروهای سرکوبگر رژیم به روی مردم اسلحه کشیدند، امریکا باید به قول خود عمل کرده و وارد حمله هوایی محدود با هدف زدن پادگان های سرکوبگر بسیج و سپاه در تهران شود. همچنین میتوان از بمباران خانه سردمداران ج.ا شروع  کرد چنانچه با درخواست دولت لجیتیم ملی، امریکا حاضر به قبول اینگونه بمباران باشد. زیرا میتوان این را تعبیر به کمک امریکا به یک دولت لجیتیم دوست برای رهایی مردمش از شر یک نیروی اشغال گر کرد. بنابراین قطعنامه سازمان ملل و یا چیزی در این مقوله از نظر مردم و شاید از دید قوانین بین المللی هم لازم نباشد. همین اندازه بمباران کافی است که نیروهای سرکوبگر متواری بشوند و یا کلا به مردم بپیوندند و دنباله انهم در دست گرفتن پادگانها توسط مردم و منصوب کردن فرماندهان ملی و مردمی احتمالا معرفی شده از سوی دولت لجیتیم و دستگیری سران ج.ا و پرواز اعضای دولت لجیتیم به سوی ایرا ن و در نهایت تغییر رژیم میباشد.

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش سوم)

تشکیل یک دولت لجیتیم با رای ایرانیان داخل و خارج کشور میتواند از چند سو سودمند باشد. اولا همین برنامه حساب پس انداز ملی را میتواند اجرا کند. اگر چنین دولتی که میتواند نام شورای ملی، کنگره ملی و غیره را داشته باشد، تشکیل و از طرف کشورهای غربی و دمکرات جهان به رسمیت شناخته شود، کشورهایی مانند چین و روسیه که سود خود را در بقای ج.ا میبینند هم کم کم حساب خود را میکنند و  کار تصویب قطعنامه های تحریمی دیگر بر ضد ج.ا هم ساده تر خواهد شد. اگر هم که این دولتها راه خود را بر ضد ملت ایران ادامه دهند و جلوی تصویب چنین قطعنامه هایی را بگیرند چه غم است وقتی که کشور های دمکرات و دوست مردم ایران به این تکیه کنند که ما خواست مردم ایران را انجام میدهیم و مردم ایران نیاز به قیمانی مانند روس وچین ندارند وقتی که موضوعاتی مانند حکومت و اینده کشورشان در میان است.  از نظر قوانین بین المللی نمیدانیم اما این فشار منطقی و اخلاقی یک دولت لجیتیم ایرانیان در خارج از کشور میتواند موضع کشور های بدخواه ایران را بسیار ضعیف کند. این کشور ها ممکن است دلشان به این خوش باشد که با توجه به بیوطنی و ضد مردمی بودن ج.ا میتوانند قرادادها وامتیارات استعماری ای را با ج.ا امضاء کنند اما وجود یک دولت لجیتیم باعث میشود که اعتبار این قراردادها زیر سوال برود وقطعا دولت لجیتیم انها را بی اعتبار اعلام خواهد کرد. در ضمن کشورهای دمکرات جهان که این دولت لجیتیم را به رسمیت شناخته اند میتوانند پیش قراردادهای منصفانه ای را با این دولت امضاء کنند. در مورد برنامه حساب پس انداز ملی هم مسلما کشور هایی مانند ژاپن  و کره جنوبی که دشمن ایران نیستند اما فعلا به نفت ج.ا احتیاج دارند مطمئنا سعی میکنند که با این برنامه همراه شوند و با خواست دولت لجیتم ایرانیان و فشار دولتهای غربی مطمئنا یا دیگر نفت از ج.ا نخواهند خرید و یا وجه خرید را به همان حساب پس انداز ملی واریز میکنند. میمانند کشور های سودجویی مانند چین و هند که وجه خرید نفت را ممکن است به ج.ا بپردازند که انها هم با تحریم بانک مرکزی وفشارهای بین المللی ممکن است کم کم دست از این کار بکشند. دولت لجیتیم بطور موازی کم کم با حمایت و همکاری بین المللی سراغ پولهای اختلاس و دزدی شده از سوی سردمداران ج.ا هم خواهد رفت و انها را ردیابی و در صورت امکان به نفع ملت ایران مصادره میکند و حتی اگر این سردمداران  بتوانند درامدی از فروش نفت فروخته شده به این کشور های سودجو به دست بیاورند و بخواهند انرا در حساب هایشان در کشورهای خارجی بگذارند فوری دولت لجیتیم به عنوان نماینده مردم ایران و به عنوان پول دزدی از ثروت ملی ایران انها را ردیابی کرده و دنبال مصادره کردنشان میرود. میبینیم که با وجود یک چنین دولت لجیتیمی وهمکاری بین المللی اصلا میتوان یکی از موتیوهای این حکومت را که همان در امد سرشار نفت و غارت ان بوسیله این  حریصان میباشد، از چنگشان بدر اوده و با این عمل از نظر روحی وانگیزه ای انان را درمانده کرده و طبیعتا پول هایی را هم که صرف شرارت و تروریسم میکردند دیگر در دسترس شان نخواهد بود. خلاصه کنیم با به رسمیت شناخته شدن چنین دولت لجیتیمی در خارج از سوی کشورهای دمکرات و در راس شان امریکا حکوت ج.ا در عمل به صورت یک  باند گروگانگیر مردم ایرن در امده و همین گونه هم با او برخورد خواهد شد. و این برخوردها در وهله اول این هدف را دارند که با خسته وفرسوده کردن و گرفتن قوه سرکوب این حکومت، کم کم بشود با کمترین تلفات بدون هیچگونه جنگی این حکومت را ساقط کرد. تا اینجا شمه ای از فشارهای دارای جنبه اقتصادی بیان شد. به همین صورت از جنبه سیاسی هم باید با این حکومت مانند یک باند گروگان گیر رفتار کرد. یعنی اولا ج.ا را از سازمان ملل بیرون انداخت وبه جای ان دولت لجیتیم را به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به سازمان ملل راه داد. قانون اساسی ج.ا هم اتفاقا این کار را بسیار ساده میکنند. زیرا یک اصل در قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد که بیان میکند که ج.ا وظیفه دارد حکومت اسلامی را در تمام جهان بسط دهد. یعنی با استناد به این اصل که ضد به رسمیت شناختن متقابل کشورها میباشد میتوان ج.ا را از سازمان ملل اخراج کرد و خوب زمانی که یک دولت لجیتیم به رسمیت شناخته شده از سوی کشورهای دمکرات جهان هم وجود داشته باشد میتوان سریعا وارد مراحل قانونی برای انجام این کار شد. البته ما مطمئنیم که اگر واقعا کشورهای غربی و امریکا جدا دنبال این طرح  ارائه شده در بالا بروند سردمداران ج.ا با عجله تمام خواهند امد و با التماس وبدون گذاشتن هیچ پیش شرطی تمام فعالیتهای هسته ای خود را تعطیل کرده و قول قطع حمایت از تروریسم بین المللی را خواهند داد. یعنی غرب وامریکا با این روش خیلی راحتتر به هدفشان میرسند اگر هدفشان واقعا این باشد و نه بمباران  وحشتناک با صدها هزار نفر کشته و تجزیه کردن ایران. اما امریکا و کشورهای غربی باید بدانند که ایا با این روش کنار امدن باج.ا واقعا برایشان بهتر است و یا با اجرای همین روش تمام کردن کار ج.ا و راضی شدن به دمکراسی واقعی برای مردم ایران. امریکا و غرب باید توجه داشته باشند که حیله گری در ذات این حکومت است. خود خمینی گفت خدعه کردم و اینها واحمدی نژاد علاوه بر دروغگویی ها و حیله هایی که تا به حال کرده اند، حتما حاضر به خدعه نهایی هم هستند. والبته پیشبینی ما اینست که در صورت سازش با ج.ا  دوباره همین مشکلالت غرب با این حکومت پس از چندی اغاز خواهد شد. ایا واقعا امریکا میخواهد با حکومتی به سازش برسد که نمونه ادبیات سیاسی سردمدارانش: مرگ بر امریکا و امریکا غلط کرده است و کسی امریکا و سردمدارانش را داخل ادم حساب نمیکند (گفته های خامنه ای و احمدی نژاد) میباشد؟  ادامه میدهیم به خاصیت های دولت لجیتیم ایرانیان که مسلما افرادی خواهند بود تابع قوانین بین المللی و حقوق بشر، دارای ادبیات سیاسی معمول دنیا ، منطقی وفرهیخته و طرفدار غرب و ارزش های دمکراسی اش. خوب در راستای معرفی کردن سردمداران ج.ا به عنوان گروگان گیر های مردم ایران دیگر احتیاجی نیست که کوچکترین تماسی با انها داشته باشید. اعضای دولت لجیتیم با ان رفتار معمول و مطابق استانداردهای بین الماللی شان را به عنوان نمایندگان واقعی مردم ایران بپذیرید و پس از 33 سال رابطه نرمال و استانداردی را با مردم  ایران ونمایندگانش اغاز کنید. خیال میکنید که ج.ا اگر نفتش را نخرید و یا پول نفت را به او ندهید چه میکند؟ میاید تنگه هرمز را میبندد؟ به چه بهانه ای؟ چرا نفت از من نمیخرید؟! گذشته از ان ما مردم ایران که هیچکدام از این تهدید های ج.ا را جدی نمیگیریم. شما که قدرت نظامی خودتان را میشناسید و از هیچ  و پوچی قدرت نظام ج.ا هم کاملا خبر دارید چگونه از این هارت وپورت های ج.ا میترسید و یا به ترسیدن تظاهر میکنید و یا به سناریو هایی از به اتش کشیده شدن منطقه و این جور چیز ها پر وبال میدهید.

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش دوم)

خانم کلینتون بسیار گرامی، با این شرایط پیچیده فعلی هنوز هم وقت کافی برای حل مسئله ج.ا و بازی اتمی اش وجود دارد وحتی میتوان گفت که اگر ما صادقانه و با متانت بخواهیم به حل مسئله بپردازیم، اصلا این مسئله چندان بزرگ هم نیست و احتیاجی نیست برای حل ان  محدودیت  زمانی در نظر گرفته شود. ما نمیدانیم ایا شما میخواهید در سیاستتتان در باره ایران با مردم ایران کاملا صادقانه رفتار کنید ویا فکر میکنید اگر که تا حدودی صادق باشید کافی است. اگر میخواهید کاملا صادق باشید باید جانب مردم ایران را بگیرید و حتما میدانید که خواسته مردم ایران هم سرنگونی و محو کامل رژیم ج.ا میباشد. اگر شما سیاست تان را روی این جهت بدهید، برای مردم ایران که حتما، ولی برای امریکا هم در مجموع حتما یک سیاست برد است. با این پیش فرض حل مسئله بسیار ساده میشود. حل مسئله از راه صلح امیز: حتما تا به حال بسیاری از شهروندان ایرانی و گروه های سیاسی ایرانی و امریکایی  به شما نامه نوشته اند و به شما گفته اند که تحریم نفت و در اوردن درامد های نفتی از چنگ ج.ا اولا باعث کند و یا متوقف شدن  فعالیت های اتمی اش میشود و دوما باعث تضعیف دستگاه سرکوب و همچنین خیزش قشرهای فقیر جامعه میشود. با ماندن  ج.ا مسلما قیمت نفت به صورتی کاذب همیشه بالا میماند. بنابراین تحریم نفت و جهش ناگهانی قیمت نفت اگر ج.ا در فاصله زمانی نسبتا  کوتاهی از بین برود، از این راه جبران میشود که بعدا با وارد شدن یک ایران با ثبات پس از ج.ا به بازار نفت قیمتها حتی ان اضافه کاذب خود را هم از دست میدهند. اما گذشته از این موضوع شاید با به کار بردن روش زیر در صورت امکانش اصلا احتیاجی به تحریم نفت تولیدی فعلی ج.ا نباشد. جامعه جهانی باید به ج.ا اجازه تولید وصادرات نفتش را بدهد اما از رسیدن پولش به او جلوگیری کند. میتوان تصور کرد که یک حساب پس انداز ملی برای اینده ایران، بوسیله چند تن از ایرانیان معتمد مقیم خارج و یا یک دولت و یا شورای منتخب مردم ایران ایجاد شده و مستقر درخارج مثلا امریکا، مثلا با همکاری امریکا ایجاد شود و از کشور های خریدار نفت از ج.ا درخواست شود وجه خرید نفت را به این حساب پس انداز واریز کنند. در ابتدا این طرح یک کمی خیالی به نظر میاید اما از نظر ما مردم ساده باید عملی باشد اگر به نکاتی توجه و قاطعانه اجرا شوند. اولا چون نفت یک ثروت خدادادی مانند باران میباشد متعلق به مردم یک کشور است ونه رژیم ان بویژه اگر که  رژیم یک رژیم دیکتاتوری و بویژه در مورد ج.ا، ضد ایرانی و تروریست و غارتگر هم باشد. بنابراین  مردم ایران قطعا مخالف فروش نفت از سوی ج.ا میباشند و حتما موافق ان هستند که اگر در شرایط فعلی چاه های نفت در اشغال جمهوری اسلامی است و کس دیگری نمیتواند صادرات نفت را در دست بگیرد، حداقل باید در صورت امکان وجه خرید نفت را از دستش در اورد. و چون خریداران نفت همه کشورهای خارجی هستند اگر این کشورها بخواهند میتوانند این کار رابکنند. حالا ممکن است پرسیده شود ج.ا چرا باید نفت خود را صادر کند اگر پولی بابت ان دریافت نکند. در اینجا مسلما نقش ان حساب پس انداز ملی در دست دولت منتخب مردمی واقعی مقیم در خارج مهم است. زیرا این دولت و یامعتمدان ناظر بر حساب پس انداز ملی مسلما پول نفت را که به ان حساب حواله میشود  برای مردم داخل ایران پس انداز میکند و در ضمن اعلام هم میکند که  وظیفه دارد که ان را برای مردم داخل ایران خرج کند و انهم خرج هایی مانند خرید دارو و لوازم بیمارستانی و دیگر وسایل مجاز و غیرنظامی و ارسال انها به ایران. به احتمال بسیار زیاد ج.ا مجبور میشود با توجه  به خطر شورش مردم  این را قبول کند. یعنی کل صادرات فعلی نفت یا بخشی از ان تدوام مییابد. این طرح مانند همان طرح نفت در مقابل غذای سازمان ملل  برای عراق است با این تفاوت که پول نفت دست دولت منتخب ولجیتیم در تبعید ایران میباشد و باعث میشود که اولا مردم ایران با ان موافق باشند و دوما پول در راه درستش خرج شود و سوما ج.ا فرسوده وتضعیف شود  و چهارما دولت مشروعی در خارج بتواند مانند یک دولت واقعی و با در دست داشن پول برای ازادی ایران که با این روش دیر یا زود خواهد امد، کارکند. این شبیه این میمانند که یک عده بانک زن (ج.ا)  مسلح به یک بانک حمله کرده اند و مراجعان وکارمندان بانک (مردم ایران) را به گروگان  گرفته اند و ما (جامعه جهانی و ایرانیان خارج)  کاری میکنیم که پول های موجود در بانک همه بی اعتبار شوند و چون گروگان گیر ها تهدید کرده اند که به گروگانها در بانک اسیب میرسانند ما میگوییم خوب ما شما را در محاصره داریم وخوراک ولوازم زندگی برایتان میفرستیم در ازای اینکه به گروگان ها اسیبی نرسانید. و صبر میکنیم تا اینکه بعد از چند ماه یا خودشان خسته و تسلیم شوند و یا اسلحه هایشان زنگ بزند و یا اینکه خود گروگان ها بتوانند با اختلاف افتادن بین انها یک شورشی بکنند و یا اینکه اختلاف بین خودشان باعث شود که خوشان به روی هم اسلحه بکشند. خلاصه کنیم با جلوگیری از رسیدن حتی 1 دلار از پول نفت به دست ج.ا دیر یا زود هر اتفاقی در ایران میتواند بیافتد که حتما به سرنگونی ویا حداقل خنثی شدن خطر اتمی ج.ا منجر خواهد شد و اگر این روش پول نفت در دست معتمدان و یا دولت لجیتیم خارج از ایران اجرایی باشد از اسیب رسیدن غیرمتعارف به مردم درون ایران هم جلوگیری میشود.

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش دوم)

خانم کلینتون بسیار گرامی، با این شرایط پیچیده فعلی هنوز هم وقت کافی برای حل مسئله ج.ا و بازی اتمی اش وجود دارد وحتی میتوان گفت که اگر ما صادقانه و با متانت بخواهیم به حل مسئله بپردازیم، اصلا این مسئله چندان بزرگ هم نیست و احتیاجی نیست برای حل ان  محدودیت  زمانی در نظر گرفته شود. ما نمیدانیم ایا شما میخواهید در سیاستتتان در باره ایران با مردم ایران کاملا صادقانه رفتار کنید ویا فکر میکنید اگر که تا حدودی صادق باشید کافی است. اگر میخواهید کاملا صادق باشید باید جانب مردم ایران را بگیرید و حتما میدانید که خواسته مردم ایران هم سرنگونی و محو کامل رژیم ج.ا میباشد. اگر شما سیاست تان را روی این جهت بدهید، برای مردم ایران که حتما، ولی برای امریکا هم در مجموع حتما یک سیاست برد است. با این پیش فرض حل مسئله بسیار ساده میشود. حل مسئله از راه صلح امیز: حتما تا به حال بسیاری از شهروندان ایرانی و گروه های سیاسی ایرانی و امریکایی  به شما نامه نوشته اند و به شما گفته اند که تحریم نفت و در اوردن درامد های نفتی از چنگ ج.ا اولا باعث کند و یا متوقف شدن  فعالیت های اتمی اش میشود و دوما باعث تضعیف دستگاه سرکوب و همچنین خیزش قشرهای فقیر جامعه میشود. با ماندن  ج.ا مسلما قیمت نفت به صورتی کاذب همیشه بالا میماند. بنابراین تحریم نفت و جهش ناگهانی قیمت نفت اگر ج.ا در فاصله زمانی نسبتا  کوتاهی از بین برود، از این راه جبران میشود که بعدا با وارد شدن یک ایران با ثبات پس از ج.ا به بازار نفت قیمتها حتی ان اضافه کاذب خود را هم از دست میدهند. اما گذشته از این موضوع شاید با به کار بردن روش زیر در صورت امکانش اصلا احتیاجی به تحریم نفت تولیدی فعلی ج.ا نباشد. جامعه جهانی باید به ج.ا اجازه تولید وصادرات نفتش را بدهد اما از رسیدن پولش به او جلوگیری کند. میتوان تصور کرد که یک حساب پس انداز ملی برای اینده ایران، بوسیله چند تن از ایرانیان معتمد مقیم خارج و یا یک دولت و یا شورای منتخب مردم ایران ایجاد شده و مستقر درخارج مثلا امریکا، مثلا با همکاری امریکا ایجاد شود و از کشور های خریدار نفت از ج.ا درخواست شود وجه خرید نفت را به این حساب پس انداز واریز کنند. در ابتدا این طرح یک کمی خیالی به نظر میاید اما از نظر ما مردم ساده باید عملی باشد اگر به نکاتی توجه و قاطعانه اجرا شوند. اولا چون نفت یک ثروت خدادادی مانند باران میباشد متعلق به مردم یک کشور است ونه رژیم ان بویژه اگر که  رژیم یک رژیم دیکتاتوری و بویژه در مورد ج.ا، ضد ایرانی و تروریست و غارتگر هم باشد. بنابراین  مردم ایران قطعا مخالف فروش نفت از سوی ج.ا میباشند و حتما موافق ان هستند که اگر در شرایط فعلی چاه های نفت در اشغال جمهوری اسلامی است و کس دیگری نمیتواند صادرات نفت را در دست بگیرد، حداقل باید در صورت امکان وجه خرید نفت را از دستش در اورد. و چون خریداران نفت همه کشورهای خارجی هستند اگر این کشورها بخواهند میتوانند این کار رابکنند. حالا ممکن است پرسیده شود ج.ا چرا باید نفت خود را صادر کند اگر پولی بابت ان دریافت نکند. در اینجا مسلما نقش ان حساب پس انداز ملی در دست دولت منتخب مردمی واقعی مقیم در خارج مهم است. زیرا این دولت و یامعتمدان ناظر بر حساب پس انداز ملی مسلما پول نفت را که به ان حساب حواله میشود  برای مردم داخل ایران پس انداز میکند و در ضمن اعلام هم میکند که  وظیفه دارد که ان را برای مردم داخل ایران خرج کند و انهم خرج هایی مانند خرید دارو و لوازم بیمارستانی و دیگر وسایل مجاز و غیرنظامی و ارسال انها به ایران. به احتمال بسیار زیاد ج.ا مجبور میشود با توجه  به خطر شورش مردم  این را قبول کند. یعنی کل صادرات فعلی نفت یا بخشی از ان تدوام مییابد. این طرح مانند همان طرح نفت در مقابل غذای سازمان ملل  برای عراق است با این تفاوت که پول نفت دست دولت منتخب ولجیتیم در تبعید ایران میباشد و باعث میشود که اولا مردم ایران با ان موافق باشند و دوما پول در راه درستش خرج شود و سوما ج.ا فرسوده وتضعیف شود  و چهارما دولت مشروعی در خارج بتواند مانند یک دولت واقعی و با در دست داشن پول برای ازادی ایران که با این روش دیر یا زود خواهد امد، کارکند. این شبیه این میمانند که یک عده بانک زن (ج.ا)  مسلح به یک بانک حمله کرده اند و مراجعان وکارمندان بانک (مردم ایران) را به گروگان  گرفته اند و ما (جامعه جهانی و ایرانیان خارج)  کاری میکنیم که پول های موجود در بانک همه بی اعتبار شوند و چون گروگان گیر ها تهدید کرده اند که به گروگانها در بانک اسیب میرسانند ما میگوییم خوب ما شما را در محاصره داریم وخوراک ولوازم زندگی برایتان میفرستیم در ازای اینکه به گروگان ها اسیبی نرسانید. و صبر میکنیم تا اینکه بعد از چند ماه یا خودشان خسته و تسلیم شوند و یا اسلحه هایشان زنگ بزند و یا اینکه خود گروگان ها بتوانند با اختلاف افتادن بین انها یک شورشی بکنند و یا اینکه اختلاف بین خودشان باعث شود که خوشان به روی هم اسلحه بکشند. خلاصه کنیم با جلوگیری از رسیدن حتی 1 دلار از پول نفت به دست ج.ا دیر یا زود هر اتفاقی در ایران میتواند بیافتد که حتما به سرنگونی ویا حداقل خنثی شدن خطر اتمی ج.ا منجر خواهد شد و اگر این روش پول نفت در دست معتمدان و یا دولت لجیتیم خارج از ایران اجرایی باشد از اسیب رسیدن غیرمتعارف به مردم درون ایران هم جلوگیری میشود. تشکیل یک دولت لجیتیم با رای ایرانیان داخل و خارج کشور میتواند از چند سو سودمند باشد. اولا همین برنامه حساب پس انداز ملی را میتواند اجرا کند. اگر چنین دولتی که میتواند نام شورای ملی، کنگره ملی و غیره را داشته باشد، تشکیل و از طرف کشورهای غربی و دمکرات جهان به رسمیت شناخته شود، کشورهایی مانند چین و روسیه که سود خود را در بقای ج.ا میبینند هم کم کم حساب خود را میکنند و  کار تصویب قطعنامه های تحریمی دیگر بر ضد ج.ا هم ساده تر خواهد شد. اگر هم که این دولتها راه خود را بر ضد ملت ایران ادامه دهند و جلوی تصویب چنین قطعنامه هایی را بگیرند چه غم است وقتی که کشور های دمکرات و دوست مردم ایران به این تکیه کنند که ما خواست مردم ایران را انجام میدهیم و مردم ایران نیاز به قیمانی مانند روس وچین ندارند وقتی که موضوعاتی مانند حکومت و اینده کشورشان در میان است.  از نظر قوانین بین المللی نمیدانیم اما این فشار منطقی و اخلاقی یک دولت لجیتیم ایرانیان در خارج از کشور میتواند موضع کشور های بدخواه ایران را بسیار ضعیف کند. این کشور ها ممکن است دلشان به این خوش باشد که با توجه به بیوطنی و ضد مردمی بودن ج.ا میتوانند قرادادها وامتیارات استعماری ای را با ج.ا امضاء کنند اما وجود یک دولت لجیتیم باعث میشود که اعتبار این قراردادها زیر سوال برود وقطعا دولت لجیتیم انها را بی اعتبار اعلام خواهد کرد. در ضمن کشورهای دمکرات جهان که این دولت لجیتیم را به رسمیت شناخته اند میتوانند پیش قراردادهای منصفانه ای را با این دولت امضاء کنند. در مورد برنامه حساب پس انداز ملی هم مسلما کشور هایی مانند ژاپن  و کره جنوبی که دشمن ایران نیستند اما فعلا به نفت ج.ا احتیاج دارند مطمئنا سعی میکنند که با این برنامه همراه شوند و با خواست دولت لجیتم ایرانیان و فشار دولتهای غربی مطمئنا یا دیگر نفت از ج.ا نخواهند خرید و یا وجه خرید را به همان حساب پس انداز ملی واریز میکنند. میمانند کشور های سودجویی مانند چین و هند که وجه خرید نفت را ممکن است به ج.ا بپردازند که انها هم با تحریم بانک مرکزی وفشارهای بین المللی ممکن است کم کم دست از این کار بکشند. دولت لجیتیم بطور موازی کم کم با حمایت و همکاری بین المللی سراغ پولهای اختلاس و دزدی شده از سوی سردمداران ج.ا هم خواهد رفت و انها را ردیابی و در صورت امکان به نفع ملت ایران مصادره میکند و حتی اگر این سردمداران  بتوانند درامدی از فروش نفت فروخته شده به این کشور های سودجو به دست بیاورند و بخواهند انرا در حساب هایشان در کشورهای خارجی بگذارند فوری دولت لجیتیم به عنوان نماینده مردم ایران و به عنوان پول دزدی از ثروت ملی ایران انها را ردیابی کرده و دنبال مصادره کردنشان میرود. میبینیم که با وجود یک چنین دولت لجیتیمی وهمکاری بین المللی اصلا میتوان یکی از موتیوهای این حکومت را که همان در امد سرشار نفت و غارت ان بوسیله این  حریصان میباشد، از چنگشان بدر اوده و با این عمل از نظر روحی وانگیزه ای انان را درمانده کرده و طبیعتا پول هایی را هم که صرف شرارت و تروریسم میکردند دیگر در دسترس شان نخواهد بود. خلاصه کنیم با به رسمیت شناخته شدن چنین دولت لجیتیمی در خارج از سوی کشورهای دمکرات و در راس شان امریکا حکوت ج.ا در عمل به صورت یک  باند گروگانگیر مردم ایرن در امده و همین گونه هم با او برخورد خواهد شد. و این برخوردها در وهله اول این هدف را دارند که با خسته وفرسوده کردن و گرفتن قوه سرکوب این حکومت، کم کم بشود با کمترین تلفات بدون هیچگونه جنگی این حکومت را ساقط کرد. تا اینجا شمه ای از فشارهای دارای جنبه اقتصادی بیان شد. به همین صورت از جنبه سیاسی هم باید با این حکومت مانند یک باند گروگان گیر رفتار کرد. یعنی اولا ج.ا را از سازمان ملل بیرون انداخت وبه جای ان دولت لجیتیم را به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به سازمان ملل راه داد. قانون اساسی ج.ا هم اتفاقا این کار را بسیار ساده میکنند. زیرا یک اصل در قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد که بیان میکند که ج.ا وظیفه دارد حکومت اسلامی را در تمام جهان بسط دهد. یعنی با استناد به این اصل که ضد به رسمیت شناختن متقابل کشورها میباشد میتوان ج.ا را از سازمان ملل اخراج کرد و خوب زمانی که یک دولت لجیتیم به رسمیت شناخته شده از سوی کشورهای دمکرات جهان هم وجود داشته باشد میتوان سریعا وارد مراحل قانونی برای انجام این کار شد. البته ما مطمئنیم که اگر واقعا کشورهای غربی و امریکا جدا دنبال این طرح  ارائه شده در بالا بروند سردمداران ج.ا با عجله تمام خواهند امد و با التماس وبدون گذاشتن هیچ پیش شرطی تمام فعالیتهای هسته ای خود را تعطیل کرده و قول قطع حمایت از تروریسم بین المللی را خواهند داد. یعنی غرب وامریکا با این روش خیلی راحتتر به هدفشان میرسند اگر هدفشان واقعا این باشد و نه بمباران  وحشتناک با صدها هزار نفر کشته و تجزیه کردن ایران. اما امریکا و کشورهای غربی باید بدانند که ایا با این روش کنار امدن باج.ا واقعا برایشان بهتر است و یا با اجرای همین روش تمام کردن کار ج.ا و راضی شدن به دمکراسی واقعی برای مردم ایران. امریکا و غرب باید توجه داشته باشند که حیله گری در ذات این حکومت است. خود خمینی گفت خدعه کردم و اینها واحمدی نژاد علاوه بر دروغگویی ها و حیله هایی که تا به حال کرده اند، حتما حاضر به خدعه نهایی هم هستند. والبته پیشبینی ما اینست که در صورت سازش با ج.ا  دوباره همین مشکلالت غرب با این حکومت پس از چندی اغاز خواهد شد. ایا واقعا امریکا میخواهد با حکومتی به سازش برسد که نمونه ادبیات سیاسی سردمدارانش: مرگ بر امریکا و امریکا غلط کرده است و کسی امریکا و سردمدارانش را داخل ادم حساب نمیکند (گفته های خامنه ای و احمدی نژاد) میباشد؟  ادامه میدهیم به خاصیت های دولت لجیتیم ایرانیان که مسلما افرادی خواهند بود تابع قوانین بین المللی و حقوق بشر، دارای ادبیات سیاسی معمول دنیا ، منطقی وفرهیخته و طرفدار غرب و ارزش های دمکراسی اش. خوب در راستای معرفی کردن سردمداران ج.ا به عنوان گروگان گیر های مردم ایران دیگر احتیاجی نیست که کوچکترین تماسی با انها داشته باشید. اعضای دولت لجیتیم با ان رفتار معمول و مطابق استانداردهای بین الماللی شان را به عنوان نمایندگان واقعی مردم ایران بپذیرید و پس از 33 سال رابطه نرمال و استانداردی را با مردم  ایران ونمایندگانش اغاز کنید. خیال میکنید که ج.ا اگر نفتش را نخرید و یا پول نفت را به او ندهید چه میکند؟ میاید تنگه هرمز را میبندد؟ به چه بهانه ای؟ چرا نفت از من نمیخرید؟! گذشته از ان ما مردم ایران که هیچکدام از این تهدید های ج.ا را جدی نمیگیریم. شما که قدرت نظامی خودتان را میشناسید و از هیچ  و پوچی قدرت نظام ج.ا هم کاملا خبر دارید چگونه از این هارت وپورت های ج.ا میترسید و یا به ترسیدن تظاهر میکنید و یا به سناریو هایی از به اتش کشیده شدن منطقه و این جور چیز ها پر وبال میدهید. از نظر ما با توجه به قدرت نظامی امریکا بجز دو کشور چین و روسیه، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در صورت حمله امریکا کوچکترین واکنش تهاجمی نسبت به نیروهای نظامی امریکا از خودش نشان دهد. ما بخوبی مشاهده کردیم که درحمله ناتو به سربستان و یا دو جنگ امریکا با عراق و یا حمله امریکا به لیبی در زمان پرزیدنت ریگان و همچنین حمله اخیر امریکا به لیبی، هیچکدام از این کشور ها کوچکتری حمله پیش گیرانه و یا تهاجمی انجام ندادند. عملیات نظامی انها فقط محدود میشد به یک رشته دفاع ضد هوایی بی خاصیت انهم فقط در محدوده مرزی خاک کشور خودشان. دلیلش هم بسیار روشن است. زیرا حاکمان این کشور ها  هر چند هم که به عنوان روانی و یا دیوانه به حساب بیایند اما در این موارد کاملا هوشیار هستند و امید دارند که اگر حمله امریکا صورت گرفت لااقل خود و خانواده شان را از بین نبرد و بتوانند شاید بعد از عملیات نظامی به حکومتشان ادامه بدهند. میدانند که شلیک حتی یک گلوله به سوی نیروهای امریکایی، امریکا را عصبانیتر و مصمم تر به نابودی کامل انها میکند. این را ما در اواخر جنگ ایران و عراق هم دیدیم که زمانی که امریکا در اواخر جنگ برای حمایت از عراق شروع به منهدم کردن محدود سکوهای  نفتی  و ناوگان ایران کرد، ج.ا کوچکترین عکس العملی نسبت به نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس انجام نداد. الان هم وضع در اساس همین است. هر تعداد هم که ج.ا موشک و قایق تندرو وغیره داشته باشد، در صورت حمله ناتو و امریکا، حالا در هرمقیاسی که این حمله انجام شود، کوچکترین عکس العمل تهاجمی و یا انتحاری ای نسبت به نیروهای امریکا در خلیج فارس و کشور های منطقه انجام نخواهد داد. زیرا ج.ا میداند که اینگونه عملیاتی نابودی هر چه بیشتر انها را به دنبال خواهد داشت. سردمداران ج.ا در صورت وقوع هر گونه حمله ای از سوی امریکا بستگی به اینکه با چه هدفی و در چه مقیاسی بخواهد انجام بگیرد ، سعی میکنند که فقط جان و بقای حکومت خودشان را نجات دهند. اگر حمله به قصد منهدم کردن تاسیاسات اتمی باشد که خوشحال هم میشوند. زیرا میدانند که خودشان بمباران نخواهند شد و منتظر خواهند شد تا امریکا بمباران هایش را انجام دهد و بعد مثلا میایند واعدام های دسته جمعی و سرکوب بیشتر مردم را دوباره از سر میگیرند و به حکومت خودشان ادامه میدهند. به هیچ وجه حتی یک گلوله هم به سوی نیروهای امریکایی در خلیج فارس شلیک نخواهند کرد. اگر که بدانند که حمله شدیدتر است و پاد گانها و مراکز فرماندهی را امریکا بمباران خواهد کرد باز هم هیچ اژدری و موشکی به سوی نیروی های امریکایی پرتاب نخواهند کرد زیرا میدانند که انموقع امریکا شاید خود سردمداران نظام را هم هدف بگیرد. اگر که اما حمله امریکا برای حمایت از قیام  اغاز شده برای براندازی و یا تشویق مردم ایران به شروع ان باشد، که این تنها گزینه ای است  که مردم ایران با ان میتوانند موافق ویا حتی در اینده خواستار ان باشند و این حمله فقط خیلی محدود، پاد گان های سرکوب گر سپاه و یا محل کار و خانه های فرماندهان سپاه و سردمداران رژیم را نشانه بگیرد، باز هم ج.ا هیچ حمله تهاجمی ای به نیروهای امریکایی انجام نخواهد داد. در این حالت سردمداران رژیم هر کدام دنبال سوراخی، جایی برای پنهان شدن و یا خروج از کشور میگردند. پس ما نتیجه میگیریم که  بر اساس منطق و بر اساس رفتار مشاهد شده مشابه از این رژیم های دیکتاتوری، در صورت تصمیم به انجام هر گونه حمله ای به ج.ا، هیچ نیازی به بمباران های گسترده و منهدم کردن پایگاه های موشکی و نظامی دیگر وجود ندارد و نه در زمان انجام حمله و نه پس از اتمام حمله هیچ خطری از جانب نیروهای نظامی ج.ا  متوجه نیروهای امریکا در خلیج فارس و دیگر پایگاه های امریکا در اطراف ایران وجود ندارد وهر گونه بمباران گسترده که به کشته شدن سربازان و یا انهدام  توان نظامی ایران بشود از نظر ما خدمتی است به کشور های همسایه بدخواه ما و دعوت از انها برای به یغما بردن خاک ما و از دید ما یک جنایت جنگی و فاجعه انسانی ومحیط زیستی بی سابقه خواهد بود. لازم به یاداوری نیست که منهدم کردن تاسیاست سیویل زیربنایی مانند کارخانه ها و یا تاسیسات مخابراتی و ارتباطی و کشته شدن مردم غیر نظامی از نظر مردم ایران جنایتی بزرگتر و اصلا قابل قبول نمیباشد. حتی نیروی دریایی ج.ا هم در صورت وقوع حمله هوایی کوچکترین خطری برای نیروهای امریکا و ناتو محسوب نمیشود و به منهدم کردن ان نیازی نیست. سردمداران ج.ا بر خلاف تهدید ها و هارت و پور ت هایشان در صورت وقوع حمله هوایی بسیار دقت خواهند کرد که کوچکترین گلوله ای به سوی نیروهای ناوگان دریایی امریکا پرتاب نشود و عملیات انتحاری هم به وسیله قایق های  تند رو انجام نخواهند داد. دلیلش هم دلیل کلی ای است که در بالا ذکر شد. در خلاصه نتیجه میگیریم که: اولا هیچ نیازی به هیچ حمله نظامی وجود ندارد. زیرا با تصمیم به شروع عملیات سرنگونی ج.ا از طریق انزوای سیاسی و تحریم های کامل اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن یک دولت لجیتیم منتخب مردم ایران در خارج از کشور و سپردن تمام وظایف بین المللی سیاسی به دست ان  وحمایت کشورها از ان، ج.ا دیر یا زود سقوط خواهد کرد. اگر که به اندازه کافی زود سقوط نکرد، میتوان پس از گذشت چند ماه تا یکی دو سال با انجام یک حمله خیلی محدود هوایی به کمک مردم ایران و شکل گیری وحمایات از یک قیام مردمی شتافته وان را سرنگون کرد. دولت لجیتیم میتواند با هماهنگ کردن مردم انها را برای یک قیام همگانی با تلفات بسیار کم اماده کند. ایران مانند لیبی نیست که بافت قبیله ای داشته باشد و برای سرنگونی یک رژیم در ان بنا باشد جنگ داخلی صورت بگیرد.  اگر مردم بدانند که قیامشان بیهوده نیست و به پیروزی منجر میشود، حتما قیام خواهند کرد. این قیام هم به این صورت است که بویژه در تهران مردم با دست خالی برای همراه کردن نیروهای مسلح با خودشان خیزش هماهنگ خواهند کرد. این کار میتواند در یک روز تا چند روز انجام شود و به پاین برسد. اما پیش درامد ان باید تحریم های اقتصادی کامل باشد تا نیروهای مزدور رژیم هم خود به ستوه امده و امادگی پیوستن به مردم را داشته باشند. در ضمن مردم باید بدانند که اگر نیروهایی از رژیم نخواستند همراه شوند یک نیروی نظامی برتر وارد عمل شده و از انها پشتیبانی نظامی خواهد کرد. بنابر این امریکا باید به دولت لجیتیم اگر تشکیل شده باشد بگوید که ما در صورت قیام مردم پشتیبانی نظامی میکنیم. واگر این دولت هنوز تشکیل نشده امریکا به خود مردم ایران این موضوع را صریحا اعلام کند. مسلما این اعلام میتواند خود محرکی برای اغاز قیام مردم شود. چنانچه نیروهای سرکوبگر رژیم به روی مردم اسلحه کشیدند، امریکا باید به قول خود عمل کرده و وارد حمله هوایی محدود با هدف زدن پادگان های سرکوبگر بسیج و سپاه در تهران شود. همچنین میتوان از بمباران خانه سردمداران ج.ا شروع  کرد چنانچه با درخواست دولت لجیتیم ملی، امریکا حاضر به قبول اینگونه بمباران باشد. زیرا میتوان این را تعبیر به کمک امریکا به یک دولت لجیتیم دوست برای رهایی مردمش از شر یک نیروی اشغال گر کرد. بنابراین قطعنامه سازمان ملل و یا چیزی در این مقوله از نظر مردم و شاید از دید قوانین بین المللی هم لازم نباشد. همین اندازه بمباران کافی است که نیروهای سرکوبگر متواری بشوند و یا کلا به مردم بپیوندند و دنباله انهم در دست گرفتن پادگانها توسط مردم و منصوب کردن فرماندهان ملی و مردمی احتمالا معرفی شده از سوی دولت لجیتیم و دستگیری سران ج.ا و پرواز اعضای دولت لجیتیم به سوی ایرا ن و در نهایت تغییر رژیم میباشد. پرزیدنت اوباما گفتند که مردم ایران اگر پشتیبانی ما را میخواهند باید این را نشان دهند. منظور ایشان حتما این بوده است که مردم دوباره بیاند مانند مردم سوریه تظاهرات کنند و کشته شوند و مردم جهان این را ببینند  تا امریکا کمک کند. باید گفته شود که مردم ایران در طول این 32 سال در راه ازادی بوسیله ج.ا هم اعدام شده اند و هم کشتار شده اند و هم شکنجه. و همه اینها در مقیاس ده ها هزار نفری. بعد از سرکوب شدید چندین ماهه جنبش سبز که واقعا تخصص ج.ا در این میباشد، مردم ایران چنان وحشت زده شده اند که جرات هیج نوع تظاهرات دیگری را ندارند. مردم ما میدانند که تظاهرات مساوی است با کشتار های خیابانی دوباره، دستگیری های دسته جمعی و شکنجه های وحشتناک و اعدام های دسته جمعی . همانگونه که  ج.ا  به سوریه مزدور میفرستد که یا خودشان و یا سربازان سوریه را مجبور کنند که به تظاهر کنند گان تیراندازی کنند؛ همانگونه سوریه وحماس و حزب اله لبنان هم مزدور به ایران فرستاده اند تا از پشت بامها و در خیابانها به مردم تظاهر کننده تیراندازی کرده وانها رابکشند.  در یک کشور 74 میلیونی، ج.ا همیشه میتواند از خود ایرانیان هم یک چند هزار نفر مزدور ادمکش و روانی پیدا کرده و به دست انها مسلسل داده و مردم را بوسیله انها کشتار کند. بنابر این مردم میدانند که در مقابل رژیمی که این امکانات سرکوب را دارد تظاهرات کردن خودکشی بیفایده است. همانگونه که ما در سوریه مشاهده میکنیم تظاهرات مردم با این همه از جان گذشتگی مردم به نتیجه ای نرسیده و احتمالا نخواهد رسید. در ضمن باید بدانیم که این قشری از مردم سوریه که تظاهرات میکنند قشر فقیر هستند که چیزی برای از دست دادن ندارند و در ضمن تظاهراتشان پشتیوانه مذهبی دارد. یعنی مردم به این اعتقاد دارند که اگر کشته شوند شهید شده و به بهشت میروند. مردم ایران دیگر از این اعتقادات گذشته اند و مبارزه شان برای رسیدن به حکومتی غیرمذهبی وصرفا برای ازادی ودمکراسی است. در ضمن ج.ا این قشر فقیر ومذهبی را در ایران اجیر ومزدور خودش کرده است وبنابر این طبقه متوسط و مرفه جامعه ایران که خواهان سرنگونی ج.ا هستند در مقابل بخشی از این طبقه قرار گرفته اند که مسلح هم هستند و فعلا  با قدرت اسلحه و خوی تهاجمی این طبقه فقیر فکر میکنند که باید از همان نان مزدوری خودشان دفاع کنند که ج.ا به انها میدهد. بنابراین ما میبینیم که شانس موفقیت تظاهرات در ایران حتی خیلی کمتر از سوریه است. در ضمن مردم ایران چطور میتوانند در مقابل رژیمی بایستند که واقعا از سوی تمام جهان چه اشکار و چه پنهان حمایت میشود و پول سرشار نفت را هم در اختیار دارد. این حمایت کشور های جهان از این حکومت هم به این خاطر است که این حکومت تمام منابع و حتی خاک ایران را به کشورهای خارجی تقدیم کرده و یا کشور های خارجی هنوز طمع سهم بیشتری را هم دارند. روسیه وچین که اشکارا از ج.ا حمایت میکنند. کشورهای عربی شیخ نشین همه خواهان حمله به ایران از سوی ناتو واسراییل و امریکا هستند اما هیچکدام خواهان سرنگونی ج.ا نیستند. چه نعمتی بهتر از ج.ا برای این کشور ها که کشور ایران با پتانسیل پیشرفته ترین و مرفه ترین و قویترین کشور منطقه شدن را به این روز نشانده که منابع نفتی وگازیش بوسیله این شیخ نشینها و عربستان غارت میشود و به زودی با بمباران شدنش هم دست این کشور ها حداقل برای غارت منابع نفتی مشترک تا سالیان درازی باز گذاشته میشود و حتی میتوانند امید به بردن خاک ایران داشته باشند. ترکیه هم که از بودن ج.ا نهایت استفاده را برده است. ناتو و کشورهای غربی و سرمایه وتکنولوژی انها را  که  به جای ایران گرفته است.  20 میلیارد بیست میلیارد دارد پول مردم ایران را بالا میکشد وتمسخر هم میکند و گاز ارزان و دیگر منافع اقتصادی هم که از میمنت وجود ج.ا فراوان دارد. امریکا هم که متاسفانه 33 سال است بر هر جنایت ج.ا سرپوش گذاشته است و بر اساس شواهد تاریخی اصلا روی کار اوردن ج.ا را کلید زد و هر وقت ج.ا خواست سقوط کند پنهانی شرایطی را ایجاد کرد که از ان جلوگیری شود. مماشات پرزیدنت اوباما  با ج.ا هم که زبانزد خاص وعام است. متاسفانه تا به حال ما یک کلمه هم از هیچ مقام مسئول  دولت های امریکا نشنیده ایم که از سرنگونی  ج.ا سخن گفته باشد. و اگر هم کسی مانند پرزیدنت بوش این را گفته است در عمل بر عکسش انجام شده است. ویا روش براندازی ج.ا را فقط در حمله نظامی دیده است که این هم تازه اگر توام با سرنگونی ج.ا باشد نابودی کشور و خسارت جانی هولناکی برای مردم ایران میداشته است. همین سیاست را اسرائیل در قبال ج.ا داشته است. سیاستمداران اسرائیلی هیچگاه از نابودی ج.ا سخن نگفته اند بلکه همیشه حرفشان بمباران ایران بوده است. انگار که صد ها هزار نفر انسان که در این میان ممکن است کشته و زخمی شوند هیچ است. در اینجا ما از پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون میخواهیم به ما بگوند که نظرشان در مورد کشته و زخمی شدن ایرانیان که در صورت اجرای گزینه نظامی که از ان حرف میزنند چیست؟ ایا اینها همه بن لادن و تروریست بوده اند ویا میخواسته اند بمب اتم بسازند وبا ان اسرائیل را نابود کنند و یا نه گروگان های یک رژیم  اشغالگر وبیوطن هستند؟ ایا زمانیکه در شهر شما یک عده بانک زن در بانک گروگان میگیرند پلیس شما گروگان ها را میکشد و بانک را خراب میکند و اجازه میدهد گانگستر ها راه خود را بروند؟ و یا پلیس سعی میکند از اسیب رسیدن به گروگان ها وبانک جلوگیری کند و احتمال با روشهای فرسایشی پلیسی واستراتژی مناسب گروگانها را ازاد کند و یا احتمالا با گماشتن تک تیرانداز های ماهر گانگستر ها را بزند؟ بابا ! این گانگسترهای ج.ا را شما به جان ما انداختید. حالا شما پلیس با بهترین تجهیزات پلیسی هستید اگرنمیخواهید و یا نمیتوانید ما را از دست اینها نجات بدهید، حداقل بانک را منفجر نکنید و ما را نکشید. از پرزیدنت اوباما وخانم کلینتون میخواهیم در تماس های خود با اقای نتانیاهو از ایشان خواهش کنند کمی احترام مردم ایران را بیشتر داشته باشند. اولا ج.ا  و مردم ایران را در سخنانشان کاملا از هم جداگانه  نام ببرند. دوما نه هیچگونه فکر حمله به ایران را داشته باشند و نه اصلا این موضوع را به شوخی ویا جدی دیگر بر زبان بیاورند.ما نمیخواهیم به ایشان یاداوری کنید که در 2500 سال پیش یک شاه ایرانی به نام کوروش یک کمک تاریخی به یهیودیان کرد و بخواهیم اقای نتانیاهو بخواهند جبران ان را بکنند و ما را از شر حکومت ج.ا نجات دهند. ما فقط میخواهیم به ملت ایران همان احترامی را بگذارند که همه مردم جهان بر طبق قانون حقوق بشر دارند. فکر کنیم که ایشان هم قبول دارند که جان یک ایرانی به اندازه جان یک اسرائیلی ارزش دارد. ما انتظار داریم که بدانیم ایا ایشان هم هنوز مانند ان سیاستمدار اسرائیلی فکر میکنند که در باره جنگ ایران و عراق گفت: این جنگ به نفع اسرائیل است زیرا این دو کشور هر دو مسلمان هستند و هر چه مسلمان بیشتر کشته شود به نفع ماست. ایا ایشان از کشته شدن ایرانیان لذت میبند واگر نه، چرا ایشان دائم میخواهند ایران را بمباران کنند و با جدیت کامل مشغول تشویق کشور های دیگر غربی هم به این کار هستند. نظرشان در مورد ان 60% از مردم اسرائیل چیست که بر اساس نظرسنجی موافق بمباران ایران نیستند؟ ایا فکر نمیکنند که مردم ایران واسرائیل دشمنان مشترک در منطقه دارند و باید با هم متحد شوند و همکاری امنیتی و نظامی داشته باشند؟ ایا رسیدن به این هدف با بمباران کردن ایران و از بین نرفتن ج.ا هیچگاه ممکن است؟ ایا بمباران ایران این اتحاد را حتی پس از سرنگونی ج.ا مشکل و یا ناممکن نمیکند؟ ایا بهتر نیست به جای این تکیه کردن روی بمباران ایران، روی سرنگونی ج.ا تکیه کنند و کشور های دیگر را هم به این ترغیب کنند؟ ایا فکرنمیکنند از دو ملت که در واقع منافع مشترک دارند و باید دوست باشند، کار درستی نیست که با این سیاستشان دشمن بسازند؟ ایا واقعا فکر میکنند حتی اگر ج.ا بتواند بمب اتمی بسازد میتواند خطری برای اسرائیل باشد؟ یا اینها همه بزرگ نمایی است؟ ما که فکر میکنیم اینها همه بزرگ نمایی است. اولا اگر هدف از جلوگیری از ساخت بمب ج.ا اینست که دیگر کشور های منطقه دنبال بمب اتمی نروند که این که یک روش وارونه ایست. خوب به کشورهای دیگر منطقه بگویید اگر بخواهید بمب اتمی بسازید همان بلایی را سر شما میاوریم که سر ج.ا تا به حال اورده ایم. یعنی تحریم اقتصادی و انزوای بین المللی. تازه دلیلی نا منطقی تر از این در واقع وجود ندارد. زیرا هنوز رسما دشمن اصلی اعراب اسرائیل میباشد. خوب داشتن بمب اتمی اسرائیل که خیلی بهانه بزرگتری برای ساخت بمب اتمی برای اعراب میباشد تا داشتن بمب اتمی ج.ا!! در ضمن فرض کنیم  عربها میگویند ما از بمب اتمی بخاطر خود ج.ا میترسیم. خوب مگر الان اعراب الان 22 کشور نیستند که همه هم دشمن مردم ایران هستند و مدرنترین جنگ افزار ها را هم خریده اند و عملا هم به خاک ایران حمله کرده اند و عربستان هم از امریکا خواسته است به ج.ا  حمله کند و امارات هم ادعای ارضی دارد. حال فرض کنیم ج.ا بخواهد در مقابل حمله عربها بایستد باید در حال حاضر بمب اتمی داشته باشد وچاره دیگری ندارد. البته ما میخواهیم در اینجا فقط بگوییم که این بزرگ نمایی ها در حقیقت پایه ای ندارند. اما همانگونه که قبلا گفتیم ج.ا همانطور که منابع ایران  را  برای بقای خودش تقدیم کرده خاک ایران را هم تقدیم خواهد کرد واین اتم بازی اش فقط به خاطر اینست که کشور های جهان بگذارند همچنان به حکومت ارتجاعیش بر مردم ایران ادامه دهد و بتواند پولهای غارت کرده اش را راحت بیاورد در کشورهای غربی و با ان بچه اخوند هایش عیش و نوش کنند. بمب اتم اگر تازه ساخته ه بشود در دست ج.ا بدون صادرات نفت ومنزوی همانقدری خطر دارد که در دست دولت پاکستان.  فرض کنید که ج.ا بمب هم بسازد و هیچکس هم از او نفت نخرد و اسرائیل هم دست از این رفتار پارانوئیدش حالا چه واقعی وچه ساختگی بردارد و خیلی خونسرد بگوید ما اصلا کاری به ج.ا نداریم. فکر میکنید ج.ا دیگر چه امکاناتی خواهد داشت؟ مثلا میگوید اگر از من نفت نخرید من به طرف اسرائیل بمب اتمی پرتاب میکنم؟ ایا بدون درامد نفت دیگر قادر به حمایت از حزب اله لبنان و حماس خواهد بود؟ تازه اگر تروریست لبنانی هم به خاطر خوش امد رفیق شیعه اش خامنه ای بخواهد عملیات تروریستی انجام دهد که مهار ان برای اسرائیل دیگر کار سختی نمیباشد. غیراز تهدیدات توخالی حزب اله لبنان اگر بخواهیم پتاسیل واقعی ان را بفهمیم باید به حرف حسن نصراله در حین جنگ 33 روزه توجه کنیم که گفت اگر ما میدانستیم که ربودن دو سرباز اسرائیلی چنین بلایی بر سرمان میاورد هرگز این کار را نمیکردیم.  توصیه ما به اسرائیل و مردم واقعا ستم دیده یهود در طول تاریخ اینست که بیایید مسایل را ساده تر بگیریم. از نظر ما رها کردن ج.ا به حال خودش بدون در امد نفت بسیار گزینه معقول تری برای خطر فرضی ای است که ج.ا میتواند داشته باشد. البته خواست مردم ایران سرنگونی هر چه زودتر این رژیم با روشهای ذکر شده در بالا میباشد. مطمئنا دولت اینده ایران پس از سرنگونی ج.ا  نه تنها با داشتن متحدانی مانند امریکا واسرائیل نیازی به جنگ وبمب اتمی نخواهد داشت بلکه بخاطر خطرات انرژی هسته ای از داشتن انرژی هسته ای هم صرف نظر خواهد کرد و کوشش های امریکا را در مورد دور نگه داشتن منطقه خاور میانه از انرژی خطرناک هسته ای پشتیبانی میکند و حتی کوشش خواهد کرد که با همکاری بین المللی پاکستان را هم به نابود کردن بمب های اتمی اش تشویق کند. البته دولت اسرائیل به خاطر وضع خاصش مسلما حق دارد که بمب اتمی داشته باشد و رابطه دولت بعدی ما پس از محو ج.ا  با دولت اسرائیل چیزی نمیتواند باشد جز دوستی و همکاری در همه زمینه های اقتصادی وامنیتی و فرهنگی.

۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه

طرح برگذاری انتخابات ازاد برای انتخاب شورای گذار ملی ( دولت منتخب قانونی مستقر در خارج) در خارج از کشور


اماهدف این پیشنهاد این است که ما به جای انکه مثل ان چیزی که تا به حال معمول بوده انتخابات قلابی ج.ا را تحریم کنیم، بطور موازی انتخابات واقعی ای را ترتیب دهیم واگر در این میان یک ارگان معتبر(مجلس شورای ملی) توانستیم تشکیل دهیم که یک تیر وچند نشان میشود. البته باید بشدت انتخابات مجلس شورای ج.ا را تحریم کرد و به جای ان در انتخابات موازی شرکت کرده و حتی شاید پیش از شروع انتخابات  اخوندی، مجلس ملی انتخاب شده خود را تشکیل داده و به جهانیان معرفی کنیم و انتخابات تکمیلی برای بهبود مجلس ملی انتخاب شده را مثلا 3 ماه بعد همزمان با انتخابات مجلس اخوندی برگزار کنیم. 
اما نکات شاید تازه به این قرار هستند.: ما میخواهیم انتخاباتی برگزار کنیم بدون هیچ قید و شرطی. از انجایی که تا 99% مردم ایران هم خواهان سرنگونی ج.ا هستند که هیچکس شکی ندارد. پس بنابراین بدون قید و شرط هم گروه برانداز مسلما پیروز خواهند شد و در عین حال هر گونه بهانه ای از دست گروه های دیگر گرفته خواهد شد.
اما در عمل یک وبسایت با قابلیت بالای اپلود مهمترین ابزار کار ما خواهد بود. اولا هدف:  تشکیل یک مجلس شورای ملی از میان ایرانیان خارج و درون کشور که در خارج کشور دور هم جمع شده و به عنوان نماینده واقعی مردم ایران عمل کنند. بسته به درجه پذیرش این مجلس از سوی کشور های خارجی این مجلس میتواند تمام وظایف یک دولت را برای مردم ایران به دست بگیرد. هیچ پیش شرطی هم برای کاندید شدن گذاشته نمیشود. تنها شرط ایرانی بودن است ومثلا 20 سال سن تمام داشتن. مسلما کمتر کسی از داخل ایران از شهروندان مخالف ج.ا میتواند نامزد شود. اما از ایرانیانی که در عرض این مدت پس از خردادد 88 از کشور خارج شده اند و یا پیش از ان مسلما بسیاری هستند که بین مردم درون ایران هم هنوز شناخته هستند ومیتوانند کاندید شوند و امید به انتخاب شدن داشته باشند. هم چنین دیگر ایرانیان مقیم خارج و از افرادی که اکنون در درون ایران هستند و میخواهند این ریسک رابکنند و میتوانند پس از انتخاب احتمالی از ایران خارج شوند و یا اصلا همین الان خارج میشوند وخود را کاندید میکنند.  یعنی شما در عمل باید اعلام کنید که نامزدی همه ازاد است وفقط باید بیایند و خود را در سایت انتخابات کاندید کنند. حالا در مرحله اول اگر سیاستمداران مطرح خارج از کشور و یا دیگر مدعیان امدند و نامزد شدند ویا نه، مسئله خودشان است. چون مسلما وظیفه اصلی این مجلس ملی پس از تشکیل، یک چهره وشکل دادن به خواست مردم ایران مبنی بر سرنگونی ج.ا و وارد عمل شدن برای این کار است، حتما اعضایش نباید سیاستمدارانی در شکل و شمایل کلاسیک باشند. مسلما بین شهروندان معمولی هم هزاران نفر هستند که میتوانند این وظیفه را خیلی راحت انجام دهند. یعنی اصل روی این است که هر کس خواست نامزد مشود و هر کس که رای اورد انتخاب میشود  و دیگرانی که ادعا دارند و واقعا شاید بهتر هم بوده اند دیگر هیچ حقی ندارند. البته با فاصله زمانی کوتاه بین انتخابات بعدی این امکان هم فراهم میشود دیگرانی که شایسته هستند و بعدا تصمیم به نامرد شدن میگیرند بتوانند در دور بعدی شرکت کنند و با موجود بودن این امکان از انتخابات به انتخابات بعدی دائما افراد بهتری انتخاب میشوند واعتبار این ارگان بالاتر میرود. این فاصله کوتاه بین انتخابات مثلا هر 3 ماه یکبار واقعا بسیار مهم است. یکی به دلیل بالا ودیگری به دلیل اینکه مردم همیشه باید قادر باشند در فاصله زمانی کوتاه گزینه بهتری را انتخاب کنند ویا اگر در انتخابشان اشتباهی کرده بودند بتوانند ان راتصحیح کنند. یک مثال : مثلا من سه سال پیش اگر انتخاباتی میبود به اقای بنی صدر رای میدادم چون بعضی عقایدش را میپسندیدم اما برای من ان زمان واضح نبود که این انسان بطور دیوانه واری مخالف همکاری با کشورهای غربی میباشد و با این شناخت حتما او را انتخاب نمیکردم. بنابراین من به عنوان یک انتخاب کننده میخواهم امکان این را داشته باشم که اگر در شناختن نامزد مورد نظرم اشتباه کرده ام ان را بتوانم سریعا تصحیح کنم ونه بعد از مثلا 4 سال.
حالا فرض میکنیم شما این سایت انتخابات را باز کردید و نامزدان میتوانند با اپلود مشخصات خود کاندید شوند. چون اصلا ممکن است افراد کاملا ناشناخته ای بیایند و اپلود شوند و اصلا در کل من به عنوان یک رای دهنده چگونه میتوانم شناخت بیشتری از کاندید خودم بدست بیاورم. در اینجا باید یک سری سوال های مشخص جلوی هر نامزد گذاشته شود که با پاسخ دادن اختیاری به انها بتواند خودش را بیشتر به مردم بشناساند. سوالات میتوانند علاوه بر مشخصات و عکس سوالت مهم دیگری در مورد کاری که کاندید میخواهد انجام دهد و سابقه شخصی و عقیدتی سیاسی خودش باشد. ما در اینجا باید توجه داشته باشیم که اساس را روی هدف محوری میگذاریم ونه شخص محوری و بهتر بیان شود، اولی مهمتر از دومی است. بنابراین باید هدف و برنامه کاری نامزد با یک سری سوالات برای رای دهنده کامل مشخص شود. چند نمونه از سوالات: نامزد محترم اولویت شما برای کار در این مجلس ملی چیست؟ گزینه ها مثلا : سعی برای در اوردن درامد نفت از چنگ ج.ا؟ سعی برای انجام کارهای دیپلماسی در سازمان ملل و با کشورهای دمکرات جهان برای زدودن مشروعیت سیاسی ج.ا؟ سعی برای هماهنگ کردن عملیات مردم در درون ایران برای براندازی ج.ا؟ مشاوره با کشورهای ناتو چنانچه تصمیم به حمله به ایران گرفتند برای تعدیل ان و رسیدن اسیب کمتر به مردم؟ در اینجا میتوان مثلا سوالات را دقیقتر هم دسته بندی کرد و مثلا پرسید ایا شما اصلا با حمله ناتو موافقید؟ در دسته دوم سوالات میتوان جهت گیری سیاسی و هدف های سیاسی ای را که نامزد دنبال میکند مطرح کرد. نمونه سوالات: ایا شما خواهان سرنگونی کامل ج.ا هستید؟ ایا خواهان مدارا واصلاح ان هستید؟حتی مثلا برای کاندید های احتمالی ج.ا هم میتوان مطرح کرد ایا شماخواهان ابقای ج.ا هستید؟!! در این دسته از سوالات باید جهت گیری نامزد در برابر کشورهای جهان هم پرسیده شود  زیرا شاید این مهمترین موضوع باشد. زیرا کشورهای غربی که اصلا همکاریشان در براندازی ج.ا از هر نظر نقش کلیدی دارد، باید بعدها حدودا بدانند با چه کسی سرو کار دارند. سوالات در این مقوله: درجه همکارتان با ناتو و بویژه امریکا برای سرنگونی ج.ا چه اندازه است؟ گزینه ها مثلا: با همکاری دیپلماتیک موافقم. در زمینه تحریم نفت وبانک مرکزی همکار ی میکنم. در زمینه حمله نظامی همکاری میکنم.  نظرتان در مورد اسرائیل چیست؟ گزینه ها مثلا: خواهان روابط خوب و همکاری امنیتی با اسرائیل میباشم. با اسرائیل با شرایطی همکاری میکنم. مخالف وضد اسرائیل هستم.  نظرتان در مورد برنامه هسته ای چیست؟ گزینه ها: خواهان برچیدن کامل ان هستم. تعهد به غیرنظامی بودن ان میدهم.  خواهان ادامه غنی سازی و بمب اتمی هستم. خلاصه باید یک جدول سوالات مفصل تهیه شود که کاندید ها با پاسخ به سوالات کاملا برای رای دهندگان شفافیت پیدا کنند و البته در صورت انتخاب گزینه های بخوصی، برای انها پاسخ هایشان در صورت انتخاب شدن تعهد اور است. در پایان هم مسلما کاندید میتواند صفحه فیسبوک وتوییتر و وبسایت و وبلاگ خودش یا سازمان های سیاسی و اجتماعی ای را که در ان فعالیت میکند معرفی کند.
در مورد احراز هویت نامزد ها هم پیشنهاد می شود برای سهولت کار از هر گونه احراز هویت  شناسنامه ای نامزد در مرحله نامزد شدن خود داری شود. البته این موضوع اختیاری است ونامزدانی که میخواهند خود را معرفی کنند میتوانند با مثلا اسکن کردن شناسنامه و فرستادن ان هویت خود را علنی کنند. اما اصل را باید بر این گذاشت که کسی که خود را نامزد میکند شخصی حقیقی است و مشخصات خود را صادقانه و درست نوشته است. در ابتدای صفحه هم تذکر داده شود که نامزد قسم میخورد که شخصیت حقیقی است و مشخصات خود را صحیح داده است. البته مسلما پیدا خواهند شد افرادی  مثلا مزدوران بسیجی یا الکی خوش ها که مثلا مشخصات نادرست میدهند که البته بزودی با تکنیک های شناسایی نرم افزاری مشخص وحذف خواهند شد و علاوه بر این کسانی که بیشترین رای را میاورند باید زمانی که انتخاب شدن شان به انان ابلاغ میشود هویت خود را ثابت کنند و اگر فرضا یکی دو نفر هم با هویت جعلی شرکت کرده و انتخاب شده بودند مسلما در ان زمان مشخص میشوند و حذف شده و نفرات بعدی در نوبت میایند.
 بدیهی است که انجام این طرح حتما ضربه بزرگی به ج.ا خواهد زد. حالا بزرگی این ضربه در وهله اول در ان است که چه تعداد از مردم در این انتخابات شرکت کنند اگر که مثلا ایراینان داخل و خارج از هر دو دسته، بالای 100000 شرکت کنند در هر صورت ضربه بسیار سهمگین است و با توجه به شرایطی که انتخابا ت در ان برگزار میشود اگر واقعا کشور های غربی دنبال یک نماینده واقعی مردم ایران هستند ان را قبول خواهند کرد. اگر از امارگران بپرسید به شما خواهند گفت که از نظر علمی با چنین حجم شرکتی، در صد خطای این انتخابات با یک انتخابات استاندارد ناچیز مثلا 10% میباشد. تازه فرض کنیم که استقبال از این کمتر باشد و کارشکنی هم بشود، مسلما پژواک رسانه ای ان بزرگ خواهد بود و زمینه سازی برای اقدامات بعدی میشود در هر صورت سردمداران ج.ا را به تکافو خواهد انداخت و نخواهد گذاشت که انتخابات تقلبیشان را با خیال راحت انجام دهند و اگر هم که مجبور شوند بر اثر این اقدام ما ان را لغو و یا حذف کنند و یا با وضع مفتضحی برای افکار عمومی جهان انجام دهند، باز هم پیروزی بزرگی برای ما بوده است.
در مورد رای دهندگان هم پیشنهادات اینست که : رای رای دهندگان درون و برون از ایران را از هم جدا نشان داده شود وبرای رای دادن هم دو بخش جدا در نظر گرفته شود.  رای دادن حتی الامکان ساده باشد مثلا فقط با یک کلیک رای داده شود. از احراز هویت واین جور چیز ها هم که باید بویژه در مورد ایرانیان داخل کشور صرف نظر کرد.
باید توجه داشت که برگزاری اینچنین انتخاباتی هر چند هم  با وجود نواقصی میتواند یک قدم بزرگ باشد و محرکه خوبی به انهایی بدهد که واقعا بایستی اینکار را انجام میدادند اما متاسفانه بیتفاوت دست روی دست گذاشته اند و مورد تمسخر حکومت اخوندی شده اند.
از ایرانیان و یا سازمان ها و ارگانها ی ایرانی ای که میتوانند چنین وبسایتی را تشکیل دهند، خواهشمندیم این کار انجام دهند و انتخابات را یا خود به تنهایی انجام دهند و یا همکاری ما را در این مورد بپذیرند.


۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش اول)

با درود  و سپاس از اینکه در دو مصاحبه شرکت کردید و با مردم ایران سخن گفتید. با توجه به مطرح شدن جدی حمله اسرائیل پیشنهاداتی میشود که ممکن است در مسیر سیاست روز امریکا نباشد اما تصور میشود که این پیشنهادات  خواسته  اکثر مردم ایران میباشند. اولا مردم ایران از خود میپرسند با دانستن این حقیقت که تحریم نفت جمهوری اسلامی نه تنها به احتمال زیاد باعث سرنگونی این رژیم میشد و مردم ایران را سال ها پیشتر به ارزوی خود رسانده بود، بلکه به طور قطع میتوانست جلوی برنامه اتمی رژیم را هم بگیرد؛ چرا امریکا نفت ایران را تحریم نکرده است. برنامه اتمی ج.ا که الان بیش از 11 سال است که برملا شده است. تصور کنید که 11 سال تحریم نفت اگر که تا به حال ج.ا را بدست مردم سرنگون نکرده بود اما مسلما از ج.ا یک کشور ناتوان وفقیری میساخت که به هیچوجه  قدرت خرید تجهیزات اتمی را نمیداشت و اصولا اصلا نمیتوانست در عرصه نظامی واقتصادی اینهمه با انواع دوز وکلکها مانور بدهد. بنابراین مسئله اتمی خود به خود تا به حال حل شده بود. حالا که امریکا شاید تصمیم گرفته که بانک مرکزی ونفت را تحریم کند، به یکباره اسرائیل میخواهد حمله کند و امریکا هم میگوید: ما بیم ان داریم که اسرائیل سر خود یکباره به ایران حمله کند. مردم ایران از خودشان میپرسند امریکا چگونه ابر قدرتی است که هیچگونه کنترلی روی مهمتری کشور متحدش در منطقه که تمام توان نظامی اش را هم امریکا در اختیارش گذاشته است، ندارد؟ تازه اگر که اسرائیل حمله کند این نیروهای امریکایی و ناتو در منطقه هستند که باید برای جلوگیری از رسیدن کمتر اسیبی به اسرائیل توان موشکی عهد بوق ج.ا را با بمباران های دهشتناک از بین ببرند. خوب اگر در عرف بین المللی این وجود دارد که اول باید تحریم های اقتصادی همه جانبه برقرار کرد و اگر اینها اثر نکرد انگاه کشور متخلف را مورد حمله نظامی قرار داد، چرا هنوز که مهمترین تحریم اقتصادی یعنی تحریم نفت را اعمال نکرده اید جلوی اسرائیل را که یک عضو جامعه بین الملل و متعهد به قوانین بین المللی باید باشد نمیگیرید و به جای ان میگویید اگر اسرائیل حمله کرد ما از او  پشتیبانی هم میکنیم؟ البته ما مردم ایران میخواهیم در اینجا واقع بین باشیم و میدانیم که با این برهان ها هرچند هم که به جا نمیتوانیم  سیاست شما را تغییر دهیم اما راهکار هایی را پیشنهاد میکنیم که هر دو طرف را به مقصد برساند و ضرر و زیان کمتری حداقل برای ما داشته باشد.
اگر که واقعا نمیتوانید جلوی حمله اسرائیل را بگیرید مردم ایران حاضرند که با پشتیبانی نظامی شما قیام کنند و این رژیم را سرنگون کنند. خانم کلینتون بسیار گرامی، مردم ایران قاطعانه از شما خواسته اند که در راه سرنگون کردن ج.ا به انها کمک کنید. شما کافی است به راهپیمایی 25 خرداد نگاه کنید. از یک شهر 8 میلیونی به گفته شهردار متعلق به رژیم تهران 3 میلیون در تظاهرات شرکت کرده بودند. شما اگر حساب کنید افرادی را که باید سرکارهای اضطراری حتما میماندند ، کودکان زیر 17 سال و افراد مسن بالای 55 سال را که همگی نمیتوانستند در راهپیمایی شرکت کنند، مسلما به این نتیجه میرسید که بیش از 90% مردم میخواسته اند که در راهپیمایی شرکت کنند. شما میتوانید حتی تصویرهای این راهپیمایی را با تصویرهای راهپیمایی حکومتی 9 دی   (که انهم البته تشکیل شده بود از بسیاری از کارمندان دولت که به معمولا مجبورند در این راه پیمایی ها شرکت کنند) که حداکثر 50 هزار نفر بودند مقایسه کنید انگاه میتوانید پیش خود قضاوت کنید که اکثریت قاطع مردم چه نفرتی از این رژیم دارند. ممکن است که فکر کنید که این در تهران است و دیگر نقاط ایران ممکن است بیشتر طرفدار رژیم باشند. عرض میکنیم به شما که ایا فکر میکنید که  حدود 25% دیگر جمعیت ایران که از اقلیت های قومی و دینی دیگر هستند و مورد تبعیض مضاعف حکومت اسلامی میباشند ایا کوچکترین انگیزه ای دارند که طرفدار این رژیم باشند؟ پس میتوان نتیجه گرفت که این بخش از جمعیت کشور بطور 100% مخالف رژیم هستند. حال اگر حتی بیاییم به امار قلابی و ساختگی ج.ا از انتخابات سال 88 توجه کنیم وفرض کنیم که این امار درست بوده اند وانها را در مورد ویژه زیر ملاک قرار دهیم به نتیجه شگفتی میرسیم. بر اساس این امار تمام استانها و شهرها و روستاهای کشور همه به کاندید ها با نسبتی ثابت رای داده بودند. مثلا احمدی نژاد همه جا 70% رای اورده بود و موسوی 25% و کروبی 3%. بر این اساس اگر در تهران 90% مردم با نتیجه انتخابات موافق نبوده اند عینا همین رقم درصد هم در بقیه جاهای کشور با نتیجه انتخابات موافق نبوده اند. حالا به جای پس دادن رای این اکثریت قاطع مردم  چماق و گلوله و کهریزک و اعدام و زندان وشکنجه دادند. ایا شما فکر میکنید حالا مردم همه موافق این رژیم شده اند؟ ایا فکر نمیکنید حتی در ان زمان اگر بخشی از مردم هم از روی انتخاب بین بد وبدتر و ترس از هزینه ها راضی به دوام رژیم بودند الان همه خواهان براندازی بدون چون و چرای ان هستند؟ خانم کلینتون گرامی اگر ان زمان به اشتباه  خیال میکردید که رهبران این جنبش فلان وفلان افراد هستند حال بعد از گذشت بیش از دو سال نگاه کنید وببینید که خواست واقعی اکثریت قاطع مردم چیست. ما فکر میکنیم به اندازه کافی دلایل  ومدارک روشن و محکم برای پی بردن به این موضوع وجود دارد. اگر حرف ما را باور نمیکنید لااقل به مقاله اخیر مشاور دولت امریکا اقای «ری تکیه» مراجعه کنید که اینبار به وجدان خود مراجعه کرده است و مینویسد که رژیم ج.ا اصل یک رژیمی است که به خاک ایران اهمیت نمیدهد وبارها در گفتار وعمل هم نشان داده است که منافع و خاک ایران برایش بی اهمیت هستند و ادعایش دفاع از اسلام است. البته ما میدانیم که این ادعایش  هم پوچ است واز اسلام هم  استفاده ابزاری برای حفظ قدرت میکند. شما چطور فکر میکنید که یک حکومتی که بی وطن وضد وطن است، ضد فرهنگ وتاریخ ایران است، چپاولگر وغارتگر ثروت مردم است،روش مدیریتش مال 1400 سال پیش است، سردمدارانش یا یک مشت دزد بی فرهنگ هستند ویا افرادی با سواد به اصطلاح دینی و حیله گر، به گفته شما انقلاب ازادیخواهی مردم ایران را دزدیده اند، دیکتاتود دینی ودیکتاتور نظامی هستند ؛ میتواند مورد قبول و خواسته ملت ایران باشد؟ شما چطور فکر میکنید که  حکومتی  که سال به سال بدتر ودیکتاتورتر و ارتجاعی تر شده است با خواهش و توصیه شما اصلاح میشود و راه دمکراسی و احترام به حقوق بشر را در پیش خواهد گرفت؟ ایا نمیدانید که اگر این حکومت بخواهد راه دمکراسی و حقوق بشر را در پیش بگیرد بخاطر بی لیاقتی فکری وایدئولوژیکی اش یکشبه سرنگون خواهد شد؟ این گونه خواسته ها و این نوع رژیم ها اصلا ضد هم هستند. کدام رژیم دیکتاتوری از این نوع را دیده اید که به این راهی که شما توصیه میکنید رفته باشد؟ حال اگر هدفتان فقط امضای یک قرارداد توافق عدم غنی سازی با این رژیم است بفرمایید این گوی و این میدان. ما میدانیم که این رژیم حتما بعد از مدتی دوباره زیر قراردادش میزند و دوباره این دور باطل از نو شروع میشود. البته ما احتمال 99% میدهیم که ج.ا هرگز چنین قراردادی با شما امضا نخواهد کرد بلکه بدون شک ترجیح میدهد که شما تمام ایران را بمباران کنید ولی ج.ا بتواند به حیاتش ادامه دهد وایران راتبدیل به یک افغانستان زمان طالبان بکند. حالا اگر این سرنوشتی است که شما برای ما در نظر گرفته اید و این جبران کودتای 58 سال پیش بر ضد دکتر مصدق و جبران اوردن خمینی به ایران و33 سال حکومت اخوندی و پس رفت یک قرنه کشور ما و تحریم و دزدیده شدن منابع نفتی ما توسط همسایگان و عقب ماندگی اقتصادی وتکنولوژیکی از جهان و بیدفاع بودن از نظر نظامی در مقابل همسایگان  باشد، ما میگوییم که واقعا دستتان درد نکند و ممنونیم از شما. امیدواریم که اگر پس از حمله اسرائیل و از دست رفتن همین توان نیم بند دفاعی و ماندن رژیم بیوطن، حضرات امارات و عربستان و عراق و دیگر همسایگان عزیزمان هوس کردند حمله کنند و هر کدام یک تکه ای از خاک ایران را به یغما ببرند، یک رئیس جمهوری در امریکا سر کار باشد که این اجازه را به انها ندهد. اینها متاسفانه گوشه ای از بلا هایی است که امریکا به سر ما اورده است وهمه اینها به خاطر چی؟ شاید به خاطر اینکه امریکا خوشش نمیامد که یک ایران قوی در این منطق از جهان وجود داشته باشد. شاید بدشانسی ما بوده است. اما چرا امریکا هنوز هم به این سیاستش ادامه میدهد؟ درست است که ایران و مردمش بزرگترین ضربه ها را خورده است. اما ایا برای خود امریکا تا به حال واقعا سودی داشته است؟ ایا اگر دولت مصدق سرنگون نمیشد و ایران امروز یک دولت دمکرات پیشرفته میبود ویا حداقل رژیم شاه پا برجا میماند امریکا مجبور میشد دو جنگ در عراق وافغانستان راه بیاندازد و بیش از هزار میلیاردلار هزینه کند؟ ایا احتیاجی داشت که اینهمه به همسایه های ایران (مثلا پاکستان) کمک مالی کند تا هر کدامشان یک تیپا به ایران بزنند؟ ایا فاجعه 11 سپتامبر اتفاق میافتاد و امریکا مجبور میبود اینهمه هزینه صرف مبارزه با تروریسم بکند؟ ایا جهان مجبور میبود که به خاطر نا امنی خلیج فارس و کمبود تولید نفت ایران چندین سال اخیر این قیمتهای سرسام اور را برای نفت بپردازد؟ ایا امریکا هیچ فکر کرده است که اگر ج.ا  پا بر جا بماند دیر یا زود چین با جاه طلبی هایی که دارد حتما دنبال ایجاد پایگاه های دریایی در خاک ایران خواهد بود؟ ایا امریکا فکر کرده است اگر یک زمانی چین خواست در خاک ایران بمب اتمی بیاورد میتواند جلوی کشتی چینی حامل این بمب ها را بگیرد؟  ایا امریکا فکر کرده است که با ماندن  ج.ا  نیروگاه اتمی بوشهر دیر یا زود سانحه میبیند ویک چرنوبیل دیگر در این منطقه درست میشود؟ در ان صورت چه بلایی بر سر استخراج نفت در این منطقه میاید؟ تصور نمیشود مهندس نفت امریکایی  یا فرانسوی حاضر باشد در منطقه الوده رادیو اکتیوی کار کند.  کویت هم دیگر از لحاظ رادیواکتیوی کویت! میشود.

۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه

اگر یک حرف راستی را که بزرگترین دروغگوی تاریخ زد، باور نکنید دیگر مقصر خودتان هستید.

ا.ن اخیرا گفت که کشورهای غربی الان همه مقدمات را چیده اند که به ما حمله نظامی بکنند. چرا این یک حرف او راست است. زیرا اولا ما میدانیم که سیاست نظام مطلقا روی این بوده است که نشان بدهد همه چیز امن وامان است و از حمله نظامی خبری نیست. ا.ن چون میبیند که این تو بمیری ها دیگر از ان تو بمیری ها نیست و هوا پس است و مانند قذافی چند صباحی دیگر به عمرش باقی نمانده؛ میخواسته به زعم خود دیوانه مالیخولیایی کله خر وقیح را سر عقل بیاورد که شاید دست از این کله خریش بردارد. بنابراین امده است بر حسب اطلاعاتی که داشته این خبر را ان هم نه به ادرس مردم بلکه در مجلس داده است تا به زعم خودش گوش وقیح را باز کند و بقای نظام را با تغییر سیاست ان یک جوری شاید ادامه دهد. یک بار دیگر هم ا.ن دروغ نگفت والبته ان راست گویی فقط در چهره اش نمایان بود. حتما ان عکسی را به خاطر میاورید که ا.ن را پس از رای دادن در انتخابات 88 نشان میداد که انگشت جوهر خورده خود را بالا گرفته بود ودر دوربین نشان میداد. قیافه اش دقیقا گویای این بود که وقیح و سپاه او را با اردنگی مجبور کرده اند که یک بار دیگر کاندید ریاست جمهوری شود.
75 میلیون ایرانیان خطر حمله نزدیک اسرائیل را جدی بگیرید و بدانید که این حمله ویرانگرترین حمله از حمله های مشابه در منطقه خواهد بود. اعتصاب سراسری و قیام کنید. کارمندان شرکت نفت را اگر اعتصاب کامل نکردند قلم پایشان را بشکنید. ماشین شان را به اتش بکشید. اینها عاملانی هستند که ثروت ملت ایران را از چنگ مردم ایران بیرون میکشند و تقدیم دزدها میکنند تا انها به نوبه خود مزدور استخدام کنند و به جان ملت بیندازند تا نتوانند از سرقت مالشان به وسیله این تیم دزد جلوگیری کنند. همچنین مهمترین دلیل ابقای ج.ا همانطور که میدانیم همین کارکنان شرکت نفت میباشند که ابقای این نظام ما را به این وضعی رسانده که امروز در ان هستیم و به غیر از کشتار غیر مستقیم ومستقیم مردم به دست این رژیم، در معرض یک حمله نظامی قرار گرفته ایم که در جا  ده ها هزار نفر را خواهد کشت. بنابراین می بینیم که جرم کارکنان نفت جرم کمی نیست و باید از سوی مردم بشدت تنبیه شوند.

۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

طرح برگزاری انتخاباتی موازی برای تشکیل «مجلس شورای ملی»

از انجایی که مردم انگار متاسفانه مقاومت  را در مقابل سرکوب از دست داده اند و تسلیم زور ج.ا شده اند و از انجا که ممکن است بدون تدبیر اساسی متقابلی، مردم برای مهر خوردن توی شناسنامه شان باز هم یک 10 تا 30 در صدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت بکنند و با حیله های معلوم ج.ا این شرکت، بزرگ نشان داده شده و در بوق و کرنا شود؛ پیشنهاد زیر مطرح میشود: بیایید از همین الان شروع کنیم تدارکات برای انتخاب یک «مجلس شورای ملی» با شرکت ایرانیان درون و برون مرزی با تکیه روی قابلیت های اینترنتی انجام دهیم. این را میتوان اینگونه تصور کرد که در یک وبسایت با امکانات نرم افزاری خوب از سازمان هایی که ان را در اختیار دارند مانند "نهاد مردمی" و یا "سکولارهای سبز" ، هر شهروند داوطلب ایرانی (بدون هیچ محدودیتی حتی بسیجی و سپاهی و لاریجانی و ماریجانی) چه در داخل و چه در خارج کشور بتواند مثلا با اپلود مشخصات خود در این وبسایت خود را کاندید انتخاب در این مجلس کنند و دیگر شهروندان بتوانند از طریق اینترنت رای خود را به کاندید مورد نظر خود بدهند. مسلما ایرانیان خارج از کشور مشکلی برای رای دادن نخواهند داشت و با وجود 30 میلیون کاربر اینترنتی در ایران تقریبا همه مردم ایران امکان شرکت در این رای گیری را دارند. چنانچه مردم واقعا این موضوع را جدی بگیرند و شرکت گسترده بکنند و ج.ا هم حماقت بکند و ارتباط اینترنتی مردم را کاملا قطع نکند و یا نتواند قطع کند، حتما افرادی که رای بیشتری کسب میکنند میتوانند روی این حساب کنند که مثلا میتوانند در خارج از کشور دور هم جمع شده و «یک مجلس ملی» معتبر به عنوان نماینده و حتی دولت واقعی و مشروع ایران تشکیل دهند که البته بستگی به این دارد که کشور های خارجی چه اندازه ان را قبول کنند که اگر این کشورها به صورتی گسترده این مجلس ملی را به رسمیت بشناسند دیگر کار ج.ا  تمام است ونمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس شورای اسلامی اش هم نقش بر اب میشود. دیگر احتیاجی به این هم نیست که  گروه های مختلف فراخوان بدهند وانتخابات اخوندی را تحریم کنند بلکه میتوانند با حمایت از شرکت در چنین انتخاباتی با این انتخابات مجلس شورای ملی یک وزنه مقابل در مقابل ان انتخابات فرمایشی بوجود اورند و انتخاب و اراده خود را به جهانیان نشان دهند. هم چنین تشکیل موفقیت امیز چنین مجلس ملی ای میتواند اخطاری باشد به کشور هایی مانند چین و روسیه که از ج.ا حمایت میکنند و قراداد های ترکمان چایی با ان میبندند.  اگر خوب فکر کنید میبینید که اجرای موفقیت امیز این برنامه یک تیر و چند نشان میباشد.

۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

طرحی برای نجات اثار و اشیاء باستانی ایران (قابل توجه ایراندوستان بویژه مقیم خارج)

با توجه به خشم وکینه نظام غارتگر ضد ایرانی  جمهوری اسلامی به فرهنگ درخشان ایران به ویژه به فرهنگ قبل از اسلام و اثار وگنجینه های باستانی به جای مانده از ان دوران، که نه تنها برای ایران و ایرانیان باید ارزشی بینهایت  داشته باشند، بلکه جزءی از میراث بشری میباشند؛ باید برای نجات این گنجینه ها فکری اساسی کرد. بسیاری از این گنجینه ها بوسیله غارتگران این نظام در طول این نزدیک به 33 سال یا از بین رفته اند و یا تخریب شده اند و یا قاچاقانه و یا با وقاحت تمام در جلوی چشم مردم به تاراج رفته اند و با قیمت هایی دها برابر کمتر از حتی قیمت رایج انها در بازار جهانی اشیاء باستانی  به دلالان وقاچاقچیان بین المللی فروخته شده اند. جای شکرش باقیست که بسیاری از این اثار و گنجینه ها قبل از شروع حکومت غارتگر اسلامی از ایران خارج شده و در موزه های مشهور جهان نگهداری میشوند و از دسترس دستان غارتگر این رژیم در امان هستند.
با توجه به خطرهای گوناگونی که در اینده ای دور یا نزدیک حتما به سراغ کشور مان خواهد امد از قبیل بمباران و تحریم  نفت، میتوان تصور کرد که اولا خود حکومت تبدیل به یک حکومت تمام عیار طالبانی خواهد شد و در نتیجه همان بلایی را بر سر گنجینه های باستانی کشورمان خواهد اورد که طالبان بر سر مجسمه های تاریخی بودا اوردند. همچنین با وقوع بمباران و یا انقلاب و هرج و مرج ناشی از ان بسیاری از اشیاء باستانی به سرقت خواهند رفت و انگاه یا قاچاق خواهند شد و یا در صورت امدن رژیمی جدید از ترس مجازات توسط سارقان نابود و یا مفقود میشوند. بنابر این وظیفه فرهنگی و میهنی همه ما و حتی تمام جهانیان است تا حداقل «گنجینه های منقول ملی» را از دسترس دستان نا اهل حکومت اسلامی در اورده و موقتا تا زمان بعد از سرنگونی این حکومت کثیف به کشور های مطمئن خارجی منتقل کرده  و در موزه ها و یا اماکن مطمئن به امانت گذاشته شود.
و اما یکی از راهکارهای عملی میتواند بدین گونه باشد: ما میدانیم که این غارتگران  حاکم بر ایران هیچ چیز برایشان مهمتر از رنگ سبز دلار نیست و تا که دلار ببینند همه ریش و پشم و تسبیح و امام واسلام و مبارزه با استکبار به یکباره یادشان میرود. بنابراین باید در ازای دادن پول این حضرات را راضی کرد که این گروگان های ملت ایران را که الان در چنگالشان میباشد رها کرده و بدن طریق این گروگان ها را از چنگال اینها نجات داده و به جای امنی انتقال دهیم.
چه کسانی باید دست به این اقدام بزنند؟ تمام افراد و سازمانهای فرهنگی ایران داخل و خارج و همچنین افراد وموزه ها و سازمان های خارجی میتوانند بودجه بگذارند و اعلام امادگی کنند که این  کار را انجام دهند. ایرانیان ثروتمند در خارج میتوانند مثلا با موزه های خارجی یک نوع «جوینت ونچر» انجام دهند و مثلا در ازای انتقال ونگهداری این اشیاء در موزه های خارجی این موزه ها هم میتوانند با نمایش گذاشتن این  اشیاء تاریخی بر بازدید کنند گان خود افزوده و درامد بیشتری کسب کنند. همچنین سازمانهای فرهنگی ایرانیان مقیم در خارج میتوانند بودجه هنگفتگی از ایرانیان ثروتمند خارج جمع اوری کرده و این اشیاء باستانی را از حکومت اسلامی بخرند. البته چون اشخاص معمولا چه ایرانی و چه خارجی همین جوری پول خود را صرف این جور چیز ها نمیکنند باید به انها تضمین داده شود که پولی را که صرف میکنند در اینده از طرف دولت دمکرات اینده ایران مثلا با بهره 10% به انها بازگردانده خواهد شد و در اختیار گذاشتن این پول از سوی انها در حقیقت یک نوع پس انداز با بهره خوب برای انها میباشد.
 این گروه ها و سازمان های ایرانی و خارجی باید سعی کنند که هر نوع اشیاء باستانی را از سردمداران دزد حکومت  اسلامی خریداری کنند. از اشیاء تمدن 7000 ساله جیرفت گرفته تا اشیاء وگنجینه های باستانی که هم اکنون در موزه های ایران نگهداری میشوند. یعنی باید به سردمداران ج.ا گفت: اقای مشاعی اقای حاج فلان اقای پشم و تسبیح اقای دزد بسجی وسپاهی، بیایید به جای اینکه قاچاقی و یا وقیحانه جلوی چشم مردم مانند رفیقدوست و ملا شجونی اثار وگنجینه های ملی را به شیوخ عرب و قاچاقچی های بین المللی بفروشید ما خودمان به همان قیت و بیشترش اینها را از شما میخریم. مثل بچه ادم هر چه را که میخواهید تاراج و حراج کنید دسته بندی و طبقه بندی کنید وبگذارید توی کشتی وبفرستید به ادرس ما در اروپا وامریکا و ما خودمان دلار ویورو میگذاریم تو حسابهایتان در خارج یا نقد در دوبی و ایران یا هر جا خواستید بهتان تحویل میدهیم. البته باید توجه داشت که چنانچه تحریم بانک مرکزی ونفتی برقرار شود و دستشان از درامدهای صدها میلیارد دلاری نفت قطع شود، مسلما حاضر خواهند شد که در ازای دریافت مبالغ بسیار کمتری این اشیاء را رد کنند و از کف بدهند. اما باید در نظر داشت که ریسک انکه در اثر وقوع جنگ وغیره خارج کردن این اشیاء دیگر از همین طریق هم بسیار مشکلتر وحتی نا ممکن  شود بسیار بالا میرود. پس بنابر این باید برای نجات میراث تاریخی و ابروی کشور ایران هر چه زودتر دست به کار شد و این مهم را انجام داد.

۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

بعد از جام ریتون نوبت چیست؟

تقدیم کردن سهم 50% دریای خزر، برداشت 15 برابری قطر از منابع گاز پارس جنوبی، واگذاری ده ها و صد ها سرمایه ملی  وحق بین المللی دیگر در عرض  نزدیک به 33 سال حکومت ننگین اخوندی و حالا هم تاراج اثار باستانی که شدت گرفته است و نمونه بارز ان ازاد کردن فروش اثار عتیقه (که البته خودی ها و دزدان گردن کلفت سپاه این کار را در قبضه دارند) و هدیه کردن جام ریتون هخامنشی میباشد. فرض کنیم که تحریم نفتی هم صورت بگیرد و دزدان ریز و درشت ج.ا دستشان از درامد 100 میلیارد دلاری نفت کوتاه شود. مسلما تاراج اثار باستانی شدت خواهد گرفت و این اشیاء به قیمت های یک دهم و کمتر از قیمت واقعی شان به شیوخ عرب و دیگر قاچاقچیان بین المللی فروخته خواهند شد. (البته باید توجه داشت که ارزش معنوی این اثار باستانی قابل محاسبه نیست). فرض کنیم که حمله هوایی هم صورت بگیرد، علاوه بر تشدید این تاراج، مسلما خطر تاراج موزه ها به وسیله مردم عادی و یا اصابت بمب به موزه ها و از بین رفتن اثار باستانی هم بسیار بالا خواهد رفت.
اما در صورت انجام این حمله مسلما همین چند تا موشک  و قدرت نظامی عقب مانده ج.ا هم از میان خواهد رفت. فکر میکنید که بعدش امارات و عربستان برای مثال هوس خاک ایران را نخواهند کرد؟ فکر نمیکنید که همین اخوند های پست فطرت و پاسدارن و احمدی نژاد های بیوطن خواهند رفت و زیر سند ماالکیت جزایر سه گانه را برای امارات و احتمالا خوزستان را برای عربستان امضا خواهند کرد؟ فرض کنید که ملت ایران هم در ان زمان و با ان وضع فلاکت بارشان در فقر و حیرانی پس از تحریم نفت و بمباران ها، غیرتی هم به خرج بدهند و چند تا تظاهرات هم بر ضد این موضوع بکنند. ایا سرکوب ان برای اخوند ها بسیار ساده نخواهد بود؟
پس شایسته است که ملت ایران هنوز که رمقی در بدن دارند به پا خیزند و از خواب خرگوشی بیدار شوند و این حکومت را سرنگون کنند. کسی هم انتظار تظاهرات و کشته شدن بی فایده را از مردم ایران ندارد. فقط باید همت کرده و مشتی به شکم خود بزنند و حداقل بردگی کردن برای این حکومت را کنار بگذارند واعتصاب سراسری بکنند.
توجه: در پست بعدی یک پیشنهاد عملی و متفاوت  برای نجات اثار باستانی ایران از نابودی و چنگال ج.ا ارائه خواهد شد.  خواهشا خصوصا ایرانیان خارج  از کشور مطالعه بفرمایند.

۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

دیگر از این ساده تر نمی شود!

با تاکید بر روی پیشنهاد قبلی با عنوان تمرین برای قیام های در پیش رو، در روز 22 مهر راس ساعت 7 عصر پیشنهاد زیر هم تقدیم میشود که دیگر انجام دادنش واقعا ساده میباشد: روزهای جمعه هر هفته، یک هفته در میان از ساعت 10 تا 12 پیش از ظهر به نوبت یک هفته در خانه ها بمانید و یک هفته به خیابان ها بیایید. هدف هم باید حتی الامکان شلوغ ترین خیابان محله تان باشد.  این به منظور نشان دادن مخالفت تان با جمهوری اسلامی میباشد. در اینده هم میتواند روش مناسبی باشد برای نشان دادن رای شما مثلا به تشکیل یک کنگره ملی در خارج که گوش شیطان کر به زودی تشکیل خواهد شد. توجه داشته باشید که ماهواره گوگل هم میتواند در این زمان از خیابان ها عکس برداری کرده و این موضوع  به جهانیان هم نشان داده شود. شروع این حرکت هم جمعه همین هفته یعنی 15 مهر پیشنهاد میشود. هفته اول را هم با ماندن در خانه شروع فرمایید. جمعه هفته بعد یعنی 22 مهر بین ساعت 10 تا 12 پیش از ظهر به خیابان ها بیایید.
با ارزوی پیروزی