۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

زنگ تفریح.... علمی، فلسفی.

ایا زمان "حال" وجود دارد؟
شاید همه خوانندگان به  این پرسش پاسخ مثبت بدهند. در اینجا اما یک پرسش اساسی مطرح میشود. این زمان حال را شما چگونه تعریف میکنید؟ ایا این همان یک ثانیه ای میباشد که ما الان درش گذر کردیم؟ یا این میتواند 1 دقیقه ای باشد که از همین لحظه ای که ما در ان هستیم شروع میشود؟ و با این استدلال چرا این یک ساعتی که از همین حالا شروع میشود زمان حال نباشد. اگر میگویید که زمان حال از یک ثانیه هم کوتاه تر است مثلا 1 دهم ثانیه، چرا یک صدم و یک هزارم ثانیه  و الی اخر... تعریف زمان حال نباشند. و ایا این به ان معنی نیست که وقتی این عدد بی نهایت به صفر نزدیک میشود، همان صفر است و از نظر فلسفی  و ریاضی زمان حال اصلا وجود ندارد؟ ایا این گونه نیست که زمانی را که ما جهان وکهکشان ها برشان میگذرد از بی نهایت گذشته شروع میشود و به بی نهایت اینده ادامه میابد. خلاصه اینکه ایا نباید تعریف کلاسیک بخش های زمان یعنی گذشته ،حال و اینده تغییر بکنند و گفته شود که زمان حال وجود ندارد واینده وگذشته به هم چسبیده اند؟
 از خوانندگان گرامی خواهش میشود چنانچه پاسخ منطقی و علمی ای برای این مسئله دارند، در زیر در بخش نظرات بنویسند.

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

ایا در جمهوری اسلامی دیگر انتخاباتی انجام خواهد شد؟

پاسخ به این پرسش مسلما نه خواهد بود. اگر هم انتخاباتی برگزار شود فقط یک مشت  از ساندیس خور ها در ان شرکت خواهند کرد.
حکومت اسلامی همیشه سعی میکرد که نشان بدهد پشتیبانی مردم را دارد. بنابراین همیشه سعی میکرد مردم را ترغیب کند که در انتخابات شرکت کنند وبا فیلمبرداری ودیگر تبلیغات نشان دهد که مردم طرفدارش هستند. البته انتخابات از بیخ مردود وتازه همیشه پر از تقلب را هم هیچکس قبول نمیکرد ولی برای رژیم نشان دادن همین سیاهی لشکر مردم مهم بود. در سال 84 با تقلب 100% از طریق جابجایی رای ها ا.ن.  را انتخاب کردند. در انجا سپاه وخامنه ای دانستند که رای  را هر چه جوری که دلشان بخواهند میتوانند اعلام کنند. در خرداد سال 88 ولی حکومت یک اشتباه بزرگ کرد وهم خدا را خواست وهر خرما را. با انکه میدانست مردم دستش را خوانده اند باز برای نشان دادن سیاهی لشکر اقدام به استفاده ابزاری از موسوی کرد. مردم هم به طور غریزی این بار بهترین تصمیم را گرفتند وبه امید تغییری، در انتخابات شرکت کردند. پس از اشکار شدن تقلب 100% هم با شجاعت نفرت خود را از این حکومت  به تمام جهان نشان دادند.
بنابر این  حکومت اسلامی دیگر میداند که مردم دیگر هیچگاه فریب این گولهایش را نمیخورند وخلاصه هر چه در چنته داشت تا خرداد سال 88  بیرون انداخت. بنابر این از این به بعد در موعد هر انتخاباتی اعلام میکند که مثلا بنا بر وضع حساس کشور فلان انتخابات  "فعلا" برگزار نمیشود واین "فعلا" هم بی تردید تا اخر عمر ننگین این رژیم ادامه می یابد. احتمال اینکه که حکومت بخواهد از ترفند های قدیمی مانند اینکه کسی رای ندهد مثلا یارانه نقدیش قطع میشود، استفاده کند بسیار کم است. زیرا میداند که دیگر این ترفندش به جز مشتی مردم فقیر وفلک زده و مزدوران ساندیس خور خودش کس دیگری را بر سر صندوق رای نمیاورد.
البته اگر دوباره حکومت خواست دست به چنین خیمه شب بازی ای  بزند، مردم نباید دیگر  بی تفاوت مانند انتخابات تا سال 84  روز رای گیری در خانه بنشنینند. این به این معنی نیست که مردم دوباره بروند رای بدهند بلکه انها باید با اکسیون های گسترده در همان روز اسمان را بر سر حکومت خراب کنند و تزویر حکومت را به خودش برگردارند. از انجا که حکومت در همچنان روزی مقدار زیادی از نیروهایش را باید صرف حفاظت از نمایش خود بکند مردم میتوانند میلیونی به خیابان ها امده و با اکسیونی مانند نهضت کیف ( اخرین مقاله در همین صفحه) رای خود را بر سطح خیایانها پخش کرده و ان روز را  به رفراندومی بر ضد جمهوری اسلامی تبدیل کنند.

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

با رفراندوم در باره جمهوری اسلامی توانایی خود را محک بزنیم

  از انجایی که نا مشروع نشان دادن رژیم جمهوری اسلامی یکی از مهمترین وظایف ماست، پیشنهاد میشود که حداقل ایرانیان خارج از کشور تمام تلاش خود را بکنند که یک رفراندوم در باره جمهوری اسلامی بطور گسترده وقابل قبولی انجام دهند. اگر که ما در انجام این کار تعلل بکنیم، مطمئنا در اینده ای دور یا نزدیک مجبور میشویم این کار را اجبارا انجام دهیم. این رفراندوم قابلیت های لجستیکی ما را هم نشان میدهد . از این لحاظ که اگر بشود این رفراندوم را با موفقیت انجام داد، به همین روش میتوان انتخابات دولت ملی را هم انجام داد.
خواهشمندیم هر که راهکار واقعا عملی ای میتواند در این مورد ارائه دهد دریغ نکند.
یک پیشنهاد اینکه یکی یا گروهی از ایرانیان دلسوز دفترهایی را در شهر های بزرگ اروپا وامریکا اجاره کنند ویا از خودشان  برای جمع اوری رای ها از طریق ارسال پستی اختصاص دهند. با داشتن یک ادرس پستی ایرانیان مقیم خارج میتوانند رای خود را به این ادرس ها در کشورهای محل اقامت خود بفرستند.
برای معتبر بودن رای گیری یک راه عملی اینست که ایرانیان با گرفتن یک کپی از یک صفحه خالی از گذرنامه خود که شماره پاس در ان خوانا باشد روی یک برگ کاغذ اولا: محرز کنند که این رای را یک شخص ایرانی داده است. دوما اینکه با وارد کردن شماره این رای ها در یک کامپیوتر میتوان رای های دو باره را تشخیص داد وحذف کرد. مهم اینست که رای خود را  در جای خالی زیر کپی بنویسید که کاغذ و رای در یک صفحه ولا ینفک باشند. با این روش یک برگ رای معتبر ایجاد میشود. دیگر احتیاجی نیست که افراد خودشان به حوزه های رای گیری بروند که برپایی انها هم بسیار مشکل میباشد. امکان هر گونه تقلبی هم سلب میشود. فقط در موقع باز کردن رای ها باید مثلا ناظران بیطرف حضور داشته باشند و بهتر از ان در صورت امکان پاکتهای رای در حال روشن بودن دوربین ویدئو وفیلبرداری ویدئویی باز و رای ها خوانده شوند.
اگر که واقعا ایرانیانی که امکانش را دارند این همت رابکنند و ادرسی هایی را اعلام کنند که  هر یک از انها امکان نگهداری مثلا 10000 پاکت محتوای رای را هم داشته باشد به احتمال زیاد ایرانیان فعالانه در این رفراندوم شرکت میکنند. رای گیری هم میتواند در مدت مثلا یک ماه انجام شود ودر برخی از کشور ها هم میتواند زودتر و در برخی دیگر دیرتر شروع شود.
البته ما پیشاپیش میدانیم که نتیجه این رای گیری 99% رای "نه" به جمهوری اسلامی خواهد بود. هدف اما اینست که ما این رفراندوم را معتبر انجام دهیم  و نتیجه ان را برویم مثلا بگذاریم روی میز پرزیدنت  اوباما!

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

چگونه شورای ملی در خارج میتواند رژیم اسلامی را نابود کند؟ (بخش دوم)

راه سوم هم اینکه شورای ملی با پشتیبانی مردم باید شرایطی را به وجود اورد تا امریکا مجبور شود از مردم ایران برای نابودی رژیم اسلامی حمایت سیاسی ونظامی بکند.
همانگونه که میدانیم اگر که رژیم به طور قابل قبولی برای غرب دست از اتم بازی برندارد حمله نظامی قطعا صورت میگیرد. این حمله به چند رویه ممکن است صورت گیرد: 1. حمله ااسرائیل به تاسیسات اتمی که نتیجه ان کشته شدن بسیاری از مردم و الودگی اتمی میشود و رژیم هم پابرجا میماند و سرنگونی ان هم بسیار مشکل تر میشود. 2. حمله امریکا در حد حمله تشریح شده در بالا با اثرات مشابه. 3. حمله تمام عیار امریکا با نابودی تمام توان نظامی رژیم. در این حالت هم رژیم بر جا میماند و مردم به فقر و فلاکتی عجیب گرفتار میشوند و رژیم به حکومتش به شیوه ای مخلوط از طالبانی شیعی و کره شمالی و صدامی ادامه خواهد داد. در صورتی که امریکا در این حالت بعد از حمله چراغ سبز نشان دهد حداقل امارات جزایر سه گانه را اشغال وبه خاک خود ملحق میکند.
در اینجا یک راه حل چهارمی هم وجود دارد که تنها راهی میتواند باشد، که مردم ایران میتوانند در صورت اجتناب ناپذیر بودن حمله نظامی ازنظر امریکا و توسط امریکا، با ان موافق باشند. به این ترتیب که شورای ملی با امریکا وارد مذاکره شود و امریکا را ترغیب کند که در صورت تصمیم به حمله باید تنها هدفش نابودی رژیم باشد و ان هم نه از طریق اشغال ایران ونه در هم کوبیدن توان نظامی ونه کشتن مردم و سربازان در پادگان ها و نه زدن تاسیسات اتمی وایجاد الودگی اتمی؛ بلکه از طریق بمباران محدود پادگان های سرکوبگر سپاه با اعلام قبلی و اخطار دادن به انها که خود را تسلیم مردم کنند وگرنه بمباران انها تا تسلیمشان به مردم ادامه خواهد یافت؛ انجام شود. در اینجا باید شورای ملی منتخب در خارج به امریکا اطمینان دهد که مردم ایران از ان پشتیبانی میکنند و پس از سرنگونی رژیم اینده منتخب مردم ایران دارای ثبات خواهد بود وهرج ومرجی در کار نخواهد بود. هم چنین خود امریکایی ها بهتر ازهر کسی دیگر میداند که رژیم کوچکترین توانایی ندارد به هر گونه حمله امریکا کوچکترین پاسخ نظامی بدهد. تنها توا ناییش اینست که در صورت حمله امریکا چند تا موشک در خلیج فارس شلیک کند که این کار را هم مسلما نخواهد کرد زیرا: میداند که اگر امریکا حتی اگر نخواهد تمام نیروهایش را از بین ببرد با این شلیک ها مسلما ترغیب میشود که بقیه نیروهایش را هم از بین میبرد. پاسدار جانی و اخوند حیله گر فقط به مردم غیر مسلح حمله میکنند و دیگر هیچ. امریکا اگر باور ندارد بیاید یک پیشنهاد ما را بپذیرد. اعلام کند که مثلا در فلان روز مثلا پادگان ثاراله را میزند و این مقدمه ای برای زدن تدریجی تمام  پادگان های سپاه در اینده خواه بود، مگر انکه رژیم وسپاه تسلیم مردم شوند. شورای ملی هم مردم رابه خالی کردن دور این پادگان فرمان دهد. امریکا در موعد اعلام شده این پادگان را میزند. فکر میکنید که عکس العمل رژیم چه خواهد بود؟ ایا یک گلوله در خلیج فارس شلیک خواهد کرد؟ مسلما نه. فرض کنید که نه رژیم ونه سپاه با این حمله تسلیم نشدند. امریکا به همین روال پادگان های مورد هدف بعدی سپاه را معرفی کند. در صورت تسلیم نشدن دروباره سر وقت اعلام شده بمباران میکند. مسلما یک زمانی وقتی که اون پاسدار مزدور میبیند که دیگر کارش مفتخوری و کشتن مردم نیست بلکه بمبخوری و کشته شدن است، یا از پادگان فرار میکند یا دسته ای از پاسداران شروع میکنند به حمله مسلحانه کردن به دسته دیگری از سپاه که هنوز از رژیم پشتیبانی میکنند وچون در اینجا نیروی امریکا ومردم هم مسلما پشتیبان این گروه میشوند، این گروه پیروز میشوند وشورای ملی میتواند دولت موقت را در داخل کشور تشکیل دهد. البته امریکا میتواند بیت خامنه ای را هم بزند ویا عملیاتی دیگر در این سطح که به احدی از مردم اسیب نرسد وتا حد تسلیم سردمداران رژیم و پاسدارانش را بمباران کند.البته اگر تصمیم به چنین عملیاتی گرفته شد باید متخصصان ایرانی اشنا به وضع نظامی رژیم وا امکانات اجرایی بودن این عملیات با وزارت دفاع امریکا همکاری کنند که سرنگونی رژیم بدون تلفات جانی برای مردم به انتها برسد. فرض کنیم حالا رژیم امد ومثلا یک موشک شلیک کرد در این حالت امریکا بیاید همان عملیات نظامی مورد نظر خودش را انجام دهد که دیگر ما جلوی انها را نمیتوانیم بگیریم. ولی ما حداقل باید کوشش کنیم که با این پیشنهاد به امریکا سعی کنیم با یک تیر دو نشان بزنیم. 1. حمله اجتناب ناپذیر امریکا را ان جور تطبیق دهیم که به مردم حتی الامکان کمترین اسیبی نرسد. 2. حمله امریکا به سقوط حتمی رژیم بیانجامد که تنها با این سقوط اینده ای خوب را میتوانیم داشته باشیم.  حالا پرسش میشود که امریکا چرا بیاید اینچنین کاری بکند. اولا شورای ملی باید روی امریکا از چه از راه مذاکره و چه از لحاظ رسانه های همگانی فشار بیاورد و گوشزد کند که عمل نکردن مستقیم برای سرنگونی رژیم کمک به دیکتاتوری خواهد بود وضمنا گوشزد کند که امریکا براساس حقایق تاریخی مانند کودتای 28 مرداد که همیشه بر ضد دمکراسی در ایران عمل کرده است، در قبال مردم ایران  وظیفه تاریخی و اخلاقی دارد که به انها اکنون کمک مستقیم وموثر بکند تا به دمکراسی برسند. دوما اگر چه کشور های غربی و کشور های لاشخور و تمامی همسایه های ایران و چین و هند و روسیه همه دوست دارند که یک ایران عقب مانده زیر یوغ حکومت اسلامی وجود داشته باشد ولی کشورهای غربی لااقل باید بدانند که یک ایران دمکراتیک در این منطقه بسیاری از مشکلاتشان در این منطقه را میتواند مطمئنا حل کند. مردم ایران هم در اینجا باید توجه داشته باشند که دشمنان ما به هیچ وجه امریکا واسرائیل نیستند بلکه عرب های همسایه و برخی دیگر از کشورهای همسایه هستد. ایا در این وضعی که یک رژیم بیوطن برای ما به وجود اورده وشرف مارا که برباد داده هیچ، حتی خاک کشور ما را در معرض خطر قرار داده؛ سزاوار است که ما طرف دار عدم کمک محدود نظامی ان هم توسط کشوری مثل امریکا باشیم که نشان داده است طمعی به خاک کسی ندارد؟ ایا ترکیه که وابسته به امریکا میباشد خاکش محفوظ تر است وعزتش در جهان بیشتر یا ما با رژیم اسلامی بی وطن؟ پس هر کمکی که به مردم ما اسیب نرساند وباعث سقوط این رژیم بی وطن شود، عین وطن پرستی هر ایرانی وطن پرست میباشد. 

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

چگونه شورای ملی در خارج میتواند رژیم اسلامی را نابود کند؟

البته باید در ابتدا گفته شود که این کار هم میتواند بسیار ساده باشد وهم بسیار مشکل. در ضمن شورای ملی باید 100% با رای مردم انتخاب شده باشد وپشتیبانی مردم را داشته باشد. همچنین این شورا باید دائم نظر مردم را بررسی کند وطبق نظر اکثریت عمل کند و مردم هم باید فقط نگاهشان به دستور شورای ملی باشد و ان را بدون چون و چرا اجرا کنند.
اولین راه این است که شورا ملی با نشان دادن ارای خود اعلام کند که نماینده واقعی مردم ایران است و از تمام کشور های جهان بخواهد که با ان مذاکره ومعامله کنند. این کار بسیار مشکلی است ولی شورای ملی میتواند بویژه با افشاگری روی کشورهای دموکراتیک فشار بیاورد که انها حرف وعملشان را یکی کنند و نه بر ضد دمکراسی در ایران بلکه برای ان و در نتیجه سرنگونی نظام استبدادی همکاری کنند. چنانچه این موضوع  پذیرفته شود دیگر کار خیلی راحت میشود. اینکه شورای ملی طرف حساب کشورهای جهان شود باعث میشود که جمهوری اسلامی حداکثر بتواند مانند یک گروگانگیر تا مدتی عمل کند که انهم دیر یا زود مزدورانی را که اجیر کرده نمیتواند نگه دارد و همان مزدوران بر ضد خودش میشورند. شورای ملی میتواند هر قراردادی را دراختیار خود بگیرد از جمله قراردادهای اقتصادی بویژه فروش نفت را. به این صورت که رژیم یا نمیتواند نفت را بفروشد و یا اجازه دارد که بفروشد ولی پولش را خریداران به حساب مردم ایران نزد شورای ملی واریز میکنند. این پول را شورای ملی صرف خرید لوازم بیمارستانی، دارو، مواد اولیه تولیدی و غیره میکند و به ایران میفرستد. حداقل مردم میدانند که در اینجا پول نفت برای خودشان مصرف میشود و نه بخشی از ان به جیب دزدان ریز ودرشت جمهوری اسلامی برود وبخشی از ان به جیب حماس وحزب الله و دیگر لاشخوران وبخشی از ان به عنوان صدقه با منت به مردم داده شود وتازه به انهایی که سربزیر هستند ویا ساندیس خور. از طرفی دیگر پولی هم برای رژیم نمی ماند که بخواهد با ان اتم بازی کند و بهانه کشورهای دیگر برای حمله به ایران ازشان گرفته میشود. پول اخوندی هم  به هیچ پول دیگری قابل تبدیل نخواهد بود  و فقط تا مدتی در داخل ایران به درد نشان دادن نسبت درامد وپس انداز مردم به هم میخورد و میشود با ان نان وپیاز خرید. چنانچه ایران  صادرات دیگری هم داشته باشد پولش در حساب ملی ذخیره میشود و برای هر ایرانی هم مبلغی پس انداز میشود و پس از سرنگونی رژیم به دلار  ویا پول ملی جدید که مانند دلار ارزشمند است پرداخت میشود. اگر بتوانیم واقعا اینچنین برنامه ای را اجرا کنیم رژیم خود به خود بوسیله مزدوران خودش ساقط میشود . چون همان بسیجی پست و پاسدار جانی دزد هم میبیند دیگر نمیتواند شکم زن وبچه اش را سیر کند و میدونه راه نجاتش اینست که اسلحه بکشد بزنه فرمانده اش را بکشد وبعد بگوید ای شورای ملی ما از حضور ملت معذرت میخواهیم بیایید ما را مجازات کنید ولی ما را از این فلاکت هم نجات دهید.
اگر این راه اول به نظرتان خیلی خیالاتی میاید چاره دوممان مثل همان انقلاب 57 است که البته با اخوندمفتخور وسپاهی حریص وخونخوار که بر خلاف شاه ابایی از کشتن ده ها هزار نفر ندارد و به ابرو داشتن در جهان هم اهمیتی نمیدهد، کاری به مراتب مشکلتر خواهد بود. در اینجا اگر مردم حاضر به جانفشانی باشند تنها راه اجرایی شدن ان اینست  که شورای ملی با رایزنی با سپاهیان فراری و دیگر نیرو های انتضامی فراری نقطه ضعف های نیرو های انتظامی رژیم را بررسی کند که چگونه مردم میتوانند با تاکتیک صحیح  با دست خالی بر این نیرو ها غلبه کنند. البته ما میدانیم که این نیرو ها همیشه امادگی دارند چنانچه اینچنین وضعی پیش امد جانب مردم را بگیرند. البته باید موقعیتی پیش اید که نیروی انتظامی بدانند که در این روز همه این نیروها به احتمال زیاد به مردم میپیوندند ونه اینکه اگر یک عده ای اینکار را بکنند دیگر نیروهای انتظامی همکاری نکنند و بین مردم حمام خون راه بیافتد و خودشان هم همه اعدام بشوند. چنین وضعی را هم فقط  یک رئیس کاریزماتیک شورای ملی  میتواند به وجود اورد. اولا باید کم کم در بین تمام نیرو های نظامی پخش شود که همچنین کسی وجود دارد و مردم همه گوش به فرمان او هستند و سربازان یا سپاهیان خرد بین خودشان توافق کنند که در موعد سرنوشت ساز به مردم بپیوندند واحتمالا مافوق خودشان را هم دستگیر کنند. چنانچه این جو پیش امد رئیس شورای ملی مثلا میگوید در فلان روز سربازان و سپاهیان خود را اماده برای طغیان کنند و فرمانده هان خود را در پادگان ها دستگیر کنند ومثلا زیر فرماندهی فلان افسر پیشین و یا سپاهی پیشین درایند ویا خودشان موقتا یک فرمانده از پادگان خودشان که میدانند ملی است انتخاب کنند و منتظر دستورهای دیگر شورای ملی باشند. ومثلا بخشی از شورای ملی هم همزمان به سوی ایران پرواز کند وبقیه ماجرا. البته یک راه دیگری هم باید بررسی شود که مردم تمام بسیجی ها و پاسدارها و پلیس های محله شان را شتاسایی کنند و روزی که شورای ملی دستور عملیات را میدهد به صورت انبوه تک تک خانه های اینها را محاصره کنند و اینها یا اصلا نتوانند به پادگانشان بروند ویا در خانه شان خودشان را با اسلحه ویا بی اسلحه تسلیم مردم کنند واگر هم به پادگانشان رفته بودند خانواده شان را دستگیر کنند وبه گروگان بگیرند. از همه مهمتر شناسایی فرمانده هان اینها با تمام خانواده شان میباشد که مردم یک زمان وضربتی و نا محسوس یک جور ی با ایجاد سپر ایمنی مثلا با رانندگی با چند ماشین قراضه و مانع کردن انها  به خانه های اینها نزدیک شوند و یا خود فرمانده را دستگیر کنند و یا خانواده اش را که یا خودش اصلا نتواند به پادگان برود وفرمانده هی کند ویا اگر که رفت خبر دار شود که خانواده اش دستگیر شده مطمئنا خودش را و پادگانش را تسلیم ملت میکند.
اگر که فکر میکنید که این کار خیالاتی است و امکانش هم بسیار سخت است، فکر ان را هم بکنید که سلطنت خامنه ای به پسرش میرسد وبعدش هم سید علی دوم ومجتبی شاه دوم سلطنت میکنند وشاید هم سردار یک چشم کودتا کند وسلسله صدام حسینی درست کند. البته بمباران اتمی و سرطان و بچه های ناقص و اشغال جزیره های خلیج فارس به وسیله امارات وبلوچستان به پاکستان وخوزستان به عراق و اذربایجان به جمهوری اذربایجان و هرمزگان به عربستان، ملحق شدن را هم در نظر بگیرید. اگر هم این را بدانید که عاشورای پارسال خامنه ای هواپیما را اماده کرده بود که بزند به چاک شاید این موضوع برای ما روشن شود که ساقط کردن این رژیم با این روش چندان کار مشکلی هم  نیست.
دنباله دارد.............

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

تشکیل شورای موقت ملی در خارج..... چگونه؟.....

پیشنهادی برای تشکیل شورا ودولت ملی موقت ایران در خارج.

ا. چند نفر از ایرانیان مقیم خارج (حداقل 3 نفر)  که هدف اصلیشان سرنگونی جمهوری اسلامی است و به اصول دمکراسی اعتقاد کامل دارند با هم تماس گرفته و موجودیت خود را اعلام  و هدف اصلی را هماهنگ کردن  مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام کنند. از انجایی که در حال حاضر هنوز  هیچکس را سراغ نداریم که پا در این راه گذاشته باشد، مسلما هر ایرانی که این اعلام را بکند، محق است که این شورا را تشکیل دهد.
2. این شورا اعلام کند که هر ایرانی که دارای این هدف باشد میتواند به این شورا ملحق شود وتصمیمات این شورا با رای اعضای ان با حق رای هر عضو یک رای، اتخاذ میشود.
3. از روز اول تشکیل، این شورا باید با ایجاد یک وبسایت و دستگاه فاکس قوی اعلام کند که ایرانیان بویژه انها که در خارج ساکنند (چون بدون خطر و ازادانه میتوانند رای خود را ارسال کنند)  میتوانند رای خود را به اعضای شورا و کسانی که میخواهند وارد این شورا بشوند از این دو راه و یا با نامه، ارسال کنند. بدین ترتیب پس از انکه تعداد اعضا محدود شد، به طور دائمی افرادی از اعضا که رای کافی میاورند و کاندیدا هایی که رای کافی میاورند میتوانند ابقا شوند ویا  جدید وارد شوند واعضایی که کم رای اورده اند باید بروند. بدین ترتیب اعضا دائم در حال ابقا و یا عوض شدن  هستند والبته کسانی  که خوب کار میکنند مدت زیادتر ویا دائما در شورا میمانند.
4. تایید این شورا به طور دائم واز دو طریق توسط مردم صورت میگیرد: الف. رای ایرانیان درون و برون مرزی از طریق فاکس  وایمیل و نامه سفارشی.   ب. مردم در ایران علاوه بر روش های فوق تا ان حدی که ممکن است، با حضور خود در خیابانها و با اکسیون های نمادین و هماهنگ شده ولی بی خطر مانند اکسیون توضیح داده شده زیر عنوان نهضت کیف.
5.  چه تدبیری میتواند ما و حکومت های جهان را قانع کند که رای گرفته شده معتبر است؟ رای گیری به طور اکسیون های نمادین چنانچه هماهنگ انجام شوند وفیلمبرداری وغیره انجام شود از نظر علم  امار معتبر هستند. برای معتبر بودن رای گیری از طریق فاکس وایمیل برای انکه مشکلات لجستیکی مانند چاپ ورقه رای، برپایی محل رای وغیره را نداشته باشیم؛ تنها راه عملی فعلی اینست که با چسباندن رای مان به کارت شناسایی ثابت کنیم که این رای شخص من نوعی، بوده است. با ارسال ان از طریق امکانات الکترونیکی هم مشکل عدم حوزه های رای گیری حل میشود. ملحق کردن رای به کارت شناسایی هم اینگونه صورت میگیرد که اول از پاسپورت ویا کارت ملی خود یک کپی روی برگ کاغذ میگیرید. روی جای سفید باقی مانده در زیر کاغذ کپی رای خود را مینویسید (بدون خط خوردگی). این برگ کاغذ را یا با پست سفارشی میفرستید یا ان را اسکن میکنید و با ایمیل میفرستید و یا با فاکس میفرستید. در دفتر شورای ملی هم شماره کارت های شناسایی همه به کامپیوتر داده میشود. یک برنامه ساده هم شماره هایی که چند بار نوشته شده اند را حذف میکند و با این عمل هم اطمینان میکنیم که هر کس یک رای داده است.
6. اعضای این شورا باید بدانند که برای حکوت کردن انتخاب نشده اند  بلکه فقط برای براندازی جمهوری اسلامی وبه دست گرفتن موقت زمام  امور کشور و برگزاری انتخابات کاملا ازاد در هر شرایطی مثلا 3 ماه پس از سقوط جمهوری اسلامی. بنابر این خواهش میکنیم اعضای ای شورا به فکر نوشتن قانون اساسی جدید نیافتند و دعوای اینکه حزب من بهتر است یا ایدئولوژی من بهتر است را کاملا به کنار بگذارند. هدف باید فقط رهایی خاک ایران ازچنگال رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و جلوگیری از اسیب رسیدن به مردم و سرمایه و خاک ایران تا سرنگونی جمهوری اسلامی باشد.
7. از اعضای سازمان مجاهدین خلق باید در خواست شود که از شرکت در این شورا به دلایل زیر جدا خودداری کنند: الف. زیرا این سازمان به دمکراسی اعتقادی ندارد. یکی از اثباتات این موضوع: امده اند سر خود رئیس جمهور(خانم مریم رجوی) برای ایران انتصاب کرده اند. ب. هنوز در لیست سازمان های تروریستی  دولت امریکا هستند. پ.  به شدت بر ایدوئولوژی سازمانی تکیه دارند وایئولوژی با دمکراسی جور نمیشود. ت. با جنایت کارترین دیکتاتور فرن یعنی صدام حسین همکاری وبه خاک کشورشان حمله کرده اند . ث. اکثر  قریب به اتفاق طرفدارانش در خارج از کشور هستند و در صورت رای گیری در خارج از کشور، رای بیشتری میاورند به نسبت ان حالتی که همه مردم ایران میتوانستند در رای گیری شرکت کنند.
8. اعضای این شورا سعی کنند بر تکیه بسیار کردن روی واژه هایی مانند سکولاریسم واپوزیسیون خودداری ورزند. زیرا اولا باعث رمیدن قشر کم سواد میشوند. دوما از موضوع اصلی یعنی سقوط رژیم افکار را منحرف میکند. این هم معلوم است که دولت بعدی ایران جدا از دین خواهد بود. زیرا کشور ایران از معدود کشور هایی است که حکوت مخرب دینی را 32 سال تجربه کرده است. واژه اپوزیسیون هم قابل کاربرد در دمکراسی های واقعی میباشد. یعنی حزبی که در انتخابات شکست خورده و میخواهد در انتخابات بعدی پیروز شود. ما در ایران نه انتخاباتی داریم ونه شانسی برای شرکت مخالفان وجود دارد. در ضمن اپوزیسیون ایران بیش از 90% مردم ایران هستند که خواهان سرنگونی رژیم هستند. در حقیقت اپوزیسیون ایران اکثریت قریب به اتفاق هستند که حق حکومت انها به وسیله اقلیتی دزد و خونخوار غصب شده است.
9. اعضای این شورا باید بدانند که وظیفه اصلیشان سرنگونی جمهوری اسلامی است. نه پولی در این کار هست ونه هیچ احمقی فکر میکند که دوباره میشود پس از سقوط جمهوری اسلامی بساط دسکتاتوری راه انداخت و دزدی کرد. بنابر این صداقت کامل  واحترام به هم رزمان و ملاک قرار دادن رای مردم باید دستور عمل هر عضو باشد.
10. برای کاندید شدن نباید فردی حتما علامه دهر باشد ویا علوم سیاسی خوانده باشد. هر فرد صادق عادی باید بتواند کاندید شود. البته اینطور نباشد که برخی بخواهند برای مسخرگی کاندید شوند ویا یک فردی که سواد خواندن ونوشتن هم ندارد.
نتیجه: با این روش تشکیل شورای ملی بسیار راحت میشود. زیرا همه مشکلات وموانع تشکیل ان به گونه ای ماهرانه از سر راه برداشته میشود و بهانه ای برای کسی نمی ماند. از همه مهمتر اینکه اعضای این شورا به صورت سیال انتخاب میشوند. یعنی در هر مقطع زمانی میتوانند عضوهای تازه انتخاب شوند وبه این شورا راه یابند و اعضای انتخاب شده ممکن است در صورت رای کم اوردن شورا را ترک باید بکنند. جزئیات را خود اعضای شورا بررسی میکنند ودر ایین نامه داخلی شورا مینویسند.