امیدواریم که این شورا و نهاد که باید حتما و هر چه زودتر به یک دولت در تبعید تبدیل شود هر چه زودتر تشکیل شده و هر چه سریع تر سراغ اقدامات عملی برود.
اولا این دولت باید بداند چون کشور ما در اشغال یک حکومت ضد ایرانی میباشد، از نظر منطقی و ضرورت تاریخی باید دولت در تبعبد سعی کند، از سوی جامعه جهانی به عنوان دولت قانونی ونماینده واقعی مردم ایران به رسمیت شناخته شود. این موضوع شدنی است زیرا: حق صد در صد با ملت ایران است. ما متاسفانه بسیار بی عرضه بوده ایم که با وجود داشتن این همه حقانیت، تا بحال هیچ کار مستمر وموفقیت امیزی برای رهایی ملتمان از چنگ این رژیم اشغالگر نکرده ایم. دلیلش هم این بوده است که: نهادی ملی به عنوان نماینده واقعی ملتمان نتوانسته ایم به جهانیان معرفی کنیم. چنانچه عاقبتا به زودی چنین نهادی تشکیل و معرفی شود و این نهاد بتواند سریعا پشتیبانی مردم را جذب و ان را ثابت کند، اگر اصل زیر را رعایت کند؛ حتما موفقیت های تاریخی بدست خواهد اورد: اصل را باید بر روی عمل وعکس العمل بگذارد. تا اقدامی نکند چیزی بدست نمیاورد. چنانچه اقدامی بکند طرف مقابل باید روی ان عکس العملی نشان دهد و حتی عکس العمل نشان ندادن هم خود یک عکس العمل میباشد و مطمعنا معنی دار و به سود حق دار میباشد.
پیشنهاد اقدامات اولیه دولت درتبعید: 1) با نامه نوشتن به سازمان ملل متحد خواهان به رسمیت شناخته شدن خود به وسیله این سازمان به عنوان نماینده کشور ایران شود و طبیعتا حکومت جمهوری اسلامی به عنوان حکومت اشغالگر ایران اعلام شده و نماینده ان از سازمان ملل اخراج شده و دفتر وتشکیلاتش برچیده شود. همزمان نامه ای به تمام کشور های جهان نوشته وهمین درخواست را از انها میکند. 2) با نامه ای به سازمان ملل وتمام کشورهای جهان اعلام مکند که در تداوم سیاست ایران پیش از حاکمیت ج.ا، کشور اسرائیل را به رسمیت میشناسد و با نامه ای به دولت اسرائیل خواهان داشتن سفیر و نماینده ای در ان کشور بشود. 3) به کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا نامه نوشته و خواهان ملاقات با مقامات امریکایی برای مذاکره و یافتن راه حل برای مسائل مربوط به ایران شود. 4) یک برنامه تلویزیونی مستقل ولو یک ساعت در روز ایجاد کند. این برنامه باید به هر دو زبان فارسی وانگلیسی باشد. در بخش انگلیسی ان باید سریعا شروع به روشن گری مردم امریکا در موارد زیر بکند: اینکه امریکا مسئول جلوگیری از دمکراسی وحکومت جمهوری و مردمی در ایران بوده است و همچنین در بوجود امدن ج.ا نقش اساسی را داشته و از این دیدگاه وظیفه دارد که به مردم ایران برای رها شدن از شر ج.ا همه گونه کمکی را بکند. اینکه بمباران تاسیسات اتمی ممکن است به کشتار میلیون ها ایرانی منجر شود واین یک جنایت تاریخی ونسل کشی خواهد بود و بدتر از ان اینکه امریکا در این حمله نظامی اجازه دهد که حکومت ج.ا بر ایرانی تجزیه و ویران شده ادامه حکومت دهد. اینکه سرنگونی ج.ا با همراهی و حتی بدون دخالت مردم ایران برای امریکا به مراتب اسانتر از از بین بردن تاسیسات اتمی ج.ا خواهد بود و امریکا اگر هم که میخواهد مساله بمب اتمی رژیم اخوندی را حل کند باید این گزینه را اجرا کند. ـ سخنگو و یا رئیس دولت در تبعید باید تلاش کند که علاوه بر حضور در برنامه تلویزیونی مستقل با شبکه های تلویزیونی و دیگر مدیای امریکا مصاحبه کرده و این حقایق را برای مردم امریکا بازگو کند. 5) یک حساب شفاف ملی برای ملت ایران باز کند و با نامه ای به تمام کشورهای خریدار نفت ایران از انها بخواهد که بهای نفت خریداری شده را به این حساب ملی واریز کنند. در نامه به این کشورها و کشورهای دیگر جهان دولت در تبعید باید گوشزد کند که هر گونه خرید نفت و پرداخت وجه ان به ج.ا، نه تنها دزدی از ثروت ملی مردم ایران میباشد بلکه کمک به ابقای حکومت اشغالگر ایران میکند و دولت اینده ایران از این کشورها به دادگاه های بین المللی شکایت خواهد کرد.
در اینجا به عنوان مثال میخواهیم عکس العمل دولتمردان امریکا را به نامه دولت در تبعید بررسی کنیم: به احتمال زیاد انها پاسخی به این نامه نمیدهند ویا یک پاسخ مبهم وکلی میدهند. همین هم به نفع ملت ایران خواهد بود. یعنی اگر حمله نظامی و جنایتکارانه ای به ایران صورت گرفت، دست ما برای شکایت در دادگاه ها از امریکا بازتر خواهد بود. سخنگو و رئیس دولت در تبعید هم میتواند بلافاصله پس از دریافت و یا دریافت نکردن پاسخ از دولتمردان امریکایی در رسانه ها ان را مطرح کند و کاملا یا تا حدودی ثابت کند که دولت فعلی امریکا بنا به دلایلی، میخواهد که ایران در این منطقه خاورمیانه ضعیف بماند و چه چیزی بهتر از نگاه داشتن ج.ا برای اجرای این هدف. البته دولت در تبعید باید بنا را بر موازنه مثبت به جای موازنه منفی بگذارد. با گوشزد کردن خطر چین و روسیه از دولت امریکا بخواهد پس از این همه ازار دادن ملت ایران، به خواسته مردم ایران تن بدهد و بگذارد که ج.ا سرنگون شود و در این راه با مردم ایران همراه شود. خلاصه اینکه دولت در تبعید باید به امریکا اطمینان دهد که ایرانی دمکرات و قوی و تجزیه نشده در خاورمیانه، خواهان حفظ منافع امریکا هم در این منطقه میباشد و در صورت وجود یک چنین ایرانی کار امریکا هم در این منطقه هزاران بار اسانتر خواهد شد. در همین حین به دولت امریکا گوشزد و با اتحاد نشان داده شود که چنانچه همین روش خود را ادامه دهند، ما ایرانیان و دولت در تبعید به نمایندگی از ما، مرتب دنبال شکایت از ان خواهیم بود وخلاصه پیگیری حق خود را میکنیم. از نظر افشاگری دردناک در مدیای امریکا هم فعال خواهیم شد و چون حق با ماست، این کار تقریبا ساده خواهد بود. برای مثال مطرح کردن این پرسش ها با دولت و مدیای امریکا بسیار برای دولت امریکا دردناک خواهد بود: ایا دولت امریکا خواهان یک حکومت دمکرات و با ابرو در ایران میباشد؟ اگر بله، چه اقدامی در این باره کرده وخواهد کرد؟ ایا بمباران ایران میتواند در جهت این هدف باشد؟ ایا مردم ایران خواهان دمکراسی و رابطه خوب با امریکا نیستند؟ اگر پاسخ «چرا» است چرا امریکا به جای مردم ایران، سردمداران ج.ا رابمباران نمیکند؟
چگونه این دولت در تبعید میتواند به جامعه جهانی نشان دهد که نماینده مردم ایران است؟ هر چند که بهترین راهکار برای این موضوع، برگزاری انتخابات در میان ایرانیان خارج از کشور میبود، اما حالا که این راهکار انجام نشده است میتوان با مامور کردن سازمان های نظر سنجی معتبر مانند «گالوپ» این موضوع را روشن کرد. مثلا اگر یک دولت در تبعید معتبر تشکیل شد که واقعا با تایید همه یک پژواک خوبی از مردم دریافت کرده بود، میتوان سازمان نظرسنجی را مامور کرد که از ایرانیان مقیم خارج بپرسد که ایا این دولت در تبعید را به عنوان نماینده خود قبول دارند؟ در صورتی که نتیجه نظر سنجی مثبت بود که مسئله حل است. بهتر اما انست که برای اصلاح ترکیب این دولت در تبعید، سفارش یک نظرسنجی داده شود که در ان پرسش شود که مردم به کدام حزب و شخص در این ترکیب رای بیشتری میدادند و انگاه ترکیب این دولت در تبعید بر حسب نتیجه این نظر سنجی تنظیم شود. همه افراد وگروه ها هم پیشاپیش باید اعلام کنند که به نتیجه این نظر سنجی تمکین خواهند کرد. برای هم میهنان مقیم ایران هم متاسفانه چون راهی برای ابراز رای خود ندارند، تنها با روش های غیر متعارف میتوان از رای انها مطلع شد. مثلا یک روش اینکه انها بتوانند موافقت خود را با دولت در تبعید تشکیل شده اعلام کنند اینست که از انها خواسته شود یک زمان معینی که ماهواره گوگل میتواند مثلا از شهر تهران عکسبرداری کند به خیابان ها بیایند و جمعیت بسیار در خیابان ها نشانه رای موافق انان باشد. اما در حقیقت مردم مقیم ایران با رای هم میهنان شان در خارج موافقند و نیابت رای خود را به انها داده اند. مهم اینست که دولت درتبعید در خارج کارامد بوده و عاقلانه عمل کند زیرا: اگر هدف ما برای رهایی از شر ج.ا گرفتن حمایت کشورهای دمکرات خارجی باشد، عملکرد خوب دولت در تبعید و اطمینان دادن به این کشورها البته با در نظر گرفتن حفظ کامل منافع ملی، این هدف را ممکن میکند. اگر هم هدف سازماندهی به مردم برای اعتصابات وقیام باشد که با ارائه برنامه خوب برای دوران گذار و حل دیگر مسائل، مردم با اجرای فرمان های این دولت در تبعید تا انجایی که برایشان امکان دارد حمایت و موافقت خود با این دولت را نشان خواهند داد.
اولا این دولت باید بداند چون کشور ما در اشغال یک حکومت ضد ایرانی میباشد، از نظر منطقی و ضرورت تاریخی باید دولت در تبعبد سعی کند، از سوی جامعه جهانی به عنوان دولت قانونی ونماینده واقعی مردم ایران به رسمیت شناخته شود. این موضوع شدنی است زیرا: حق صد در صد با ملت ایران است. ما متاسفانه بسیار بی عرضه بوده ایم که با وجود داشتن این همه حقانیت، تا بحال هیچ کار مستمر وموفقیت امیزی برای رهایی ملتمان از چنگ این رژیم اشغالگر نکرده ایم. دلیلش هم این بوده است که: نهادی ملی به عنوان نماینده واقعی ملتمان نتوانسته ایم به جهانیان معرفی کنیم. چنانچه عاقبتا به زودی چنین نهادی تشکیل و معرفی شود و این نهاد بتواند سریعا پشتیبانی مردم را جذب و ان را ثابت کند، اگر اصل زیر را رعایت کند؛ حتما موفقیت های تاریخی بدست خواهد اورد: اصل را باید بر روی عمل وعکس العمل بگذارد. تا اقدامی نکند چیزی بدست نمیاورد. چنانچه اقدامی بکند طرف مقابل باید روی ان عکس العملی نشان دهد و حتی عکس العمل نشان ندادن هم خود یک عکس العمل میباشد و مطمعنا معنی دار و به سود حق دار میباشد.
پیشنهاد اقدامات اولیه دولت درتبعید: 1) با نامه نوشتن به سازمان ملل متحد خواهان به رسمیت شناخته شدن خود به وسیله این سازمان به عنوان نماینده کشور ایران شود و طبیعتا حکومت جمهوری اسلامی به عنوان حکومت اشغالگر ایران اعلام شده و نماینده ان از سازمان ملل اخراج شده و دفتر وتشکیلاتش برچیده شود. همزمان نامه ای به تمام کشور های جهان نوشته وهمین درخواست را از انها میکند. 2) با نامه ای به سازمان ملل وتمام کشورهای جهان اعلام مکند که در تداوم سیاست ایران پیش از حاکمیت ج.ا، کشور اسرائیل را به رسمیت میشناسد و با نامه ای به دولت اسرائیل خواهان داشتن سفیر و نماینده ای در ان کشور بشود. 3) به کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا نامه نوشته و خواهان ملاقات با مقامات امریکایی برای مذاکره و یافتن راه حل برای مسائل مربوط به ایران شود. 4) یک برنامه تلویزیونی مستقل ولو یک ساعت در روز ایجاد کند. این برنامه باید به هر دو زبان فارسی وانگلیسی باشد. در بخش انگلیسی ان باید سریعا شروع به روشن گری مردم امریکا در موارد زیر بکند: اینکه امریکا مسئول جلوگیری از دمکراسی وحکومت جمهوری و مردمی در ایران بوده است و همچنین در بوجود امدن ج.ا نقش اساسی را داشته و از این دیدگاه وظیفه دارد که به مردم ایران برای رها شدن از شر ج.ا همه گونه کمکی را بکند. اینکه بمباران تاسیسات اتمی ممکن است به کشتار میلیون ها ایرانی منجر شود واین یک جنایت تاریخی ونسل کشی خواهد بود و بدتر از ان اینکه امریکا در این حمله نظامی اجازه دهد که حکومت ج.ا بر ایرانی تجزیه و ویران شده ادامه حکومت دهد. اینکه سرنگونی ج.ا با همراهی و حتی بدون دخالت مردم ایران برای امریکا به مراتب اسانتر از از بین بردن تاسیسات اتمی ج.ا خواهد بود و امریکا اگر هم که میخواهد مساله بمب اتمی رژیم اخوندی را حل کند باید این گزینه را اجرا کند. ـ سخنگو و یا رئیس دولت در تبعید باید تلاش کند که علاوه بر حضور در برنامه تلویزیونی مستقل با شبکه های تلویزیونی و دیگر مدیای امریکا مصاحبه کرده و این حقایق را برای مردم امریکا بازگو کند. 5) یک حساب شفاف ملی برای ملت ایران باز کند و با نامه ای به تمام کشورهای خریدار نفت ایران از انها بخواهد که بهای نفت خریداری شده را به این حساب ملی واریز کنند. در نامه به این کشورها و کشورهای دیگر جهان دولت در تبعید باید گوشزد کند که هر گونه خرید نفت و پرداخت وجه ان به ج.ا، نه تنها دزدی از ثروت ملی مردم ایران میباشد بلکه کمک به ابقای حکومت اشغالگر ایران میکند و دولت اینده ایران از این کشورها به دادگاه های بین المللی شکایت خواهد کرد.
در اینجا به عنوان مثال میخواهیم عکس العمل دولتمردان امریکا را به نامه دولت در تبعید بررسی کنیم: به احتمال زیاد انها پاسخی به این نامه نمیدهند ویا یک پاسخ مبهم وکلی میدهند. همین هم به نفع ملت ایران خواهد بود. یعنی اگر حمله نظامی و جنایتکارانه ای به ایران صورت گرفت، دست ما برای شکایت در دادگاه ها از امریکا بازتر خواهد بود. سخنگو و رئیس دولت در تبعید هم میتواند بلافاصله پس از دریافت و یا دریافت نکردن پاسخ از دولتمردان امریکایی در رسانه ها ان را مطرح کند و کاملا یا تا حدودی ثابت کند که دولت فعلی امریکا بنا به دلایلی، میخواهد که ایران در این منطقه خاورمیانه ضعیف بماند و چه چیزی بهتر از نگاه داشتن ج.ا برای اجرای این هدف. البته دولت در تبعید باید بنا را بر موازنه مثبت به جای موازنه منفی بگذارد. با گوشزد کردن خطر چین و روسیه از دولت امریکا بخواهد پس از این همه ازار دادن ملت ایران، به خواسته مردم ایران تن بدهد و بگذارد که ج.ا سرنگون شود و در این راه با مردم ایران همراه شود. خلاصه اینکه دولت در تبعید باید به امریکا اطمینان دهد که ایرانی دمکرات و قوی و تجزیه نشده در خاورمیانه، خواهان حفظ منافع امریکا هم در این منطقه میباشد و در صورت وجود یک چنین ایرانی کار امریکا هم در این منطقه هزاران بار اسانتر خواهد شد. در همین حین به دولت امریکا گوشزد و با اتحاد نشان داده شود که چنانچه همین روش خود را ادامه دهند، ما ایرانیان و دولت در تبعید به نمایندگی از ما، مرتب دنبال شکایت از ان خواهیم بود وخلاصه پیگیری حق خود را میکنیم. از نظر افشاگری دردناک در مدیای امریکا هم فعال خواهیم شد و چون حق با ماست، این کار تقریبا ساده خواهد بود. برای مثال مطرح کردن این پرسش ها با دولت و مدیای امریکا بسیار برای دولت امریکا دردناک خواهد بود: ایا دولت امریکا خواهان یک حکومت دمکرات و با ابرو در ایران میباشد؟ اگر بله، چه اقدامی در این باره کرده وخواهد کرد؟ ایا بمباران ایران میتواند در جهت این هدف باشد؟ ایا مردم ایران خواهان دمکراسی و رابطه خوب با امریکا نیستند؟ اگر پاسخ «چرا» است چرا امریکا به جای مردم ایران، سردمداران ج.ا رابمباران نمیکند؟
چگونه این دولت در تبعید میتواند به جامعه جهانی نشان دهد که نماینده مردم ایران است؟ هر چند که بهترین راهکار برای این موضوع، برگزاری انتخابات در میان ایرانیان خارج از کشور میبود، اما حالا که این راهکار انجام نشده است میتوان با مامور کردن سازمان های نظر سنجی معتبر مانند «گالوپ» این موضوع را روشن کرد. مثلا اگر یک دولت در تبعید معتبر تشکیل شد که واقعا با تایید همه یک پژواک خوبی از مردم دریافت کرده بود، میتوان سازمان نظرسنجی را مامور کرد که از ایرانیان مقیم خارج بپرسد که ایا این دولت در تبعید را به عنوان نماینده خود قبول دارند؟ در صورتی که نتیجه نظر سنجی مثبت بود که مسئله حل است. بهتر اما انست که برای اصلاح ترکیب این دولت در تبعید، سفارش یک نظرسنجی داده شود که در ان پرسش شود که مردم به کدام حزب و شخص در این ترکیب رای بیشتری میدادند و انگاه ترکیب این دولت در تبعید بر حسب نتیجه این نظر سنجی تنظیم شود. همه افراد وگروه ها هم پیشاپیش باید اعلام کنند که به نتیجه این نظر سنجی تمکین خواهند کرد. برای هم میهنان مقیم ایران هم متاسفانه چون راهی برای ابراز رای خود ندارند، تنها با روش های غیر متعارف میتوان از رای انها مطلع شد. مثلا یک روش اینکه انها بتوانند موافقت خود را با دولت در تبعید تشکیل شده اعلام کنند اینست که از انها خواسته شود یک زمان معینی که ماهواره گوگل میتواند مثلا از شهر تهران عکسبرداری کند به خیابان ها بیایند و جمعیت بسیار در خیابان ها نشانه رای موافق انان باشد. اما در حقیقت مردم مقیم ایران با رای هم میهنان شان در خارج موافقند و نیابت رای خود را به انها داده اند. مهم اینست که دولت درتبعید در خارج کارامد بوده و عاقلانه عمل کند زیرا: اگر هدف ما برای رهایی از شر ج.ا گرفتن حمایت کشورهای دمکرات خارجی باشد، عملکرد خوب دولت در تبعید و اطمینان دادن به این کشورها البته با در نظر گرفتن حفظ کامل منافع ملی، این هدف را ممکن میکند. اگر هم هدف سازماندهی به مردم برای اعتصابات وقیام باشد که با ارائه برنامه خوب برای دوران گذار و حل دیگر مسائل، مردم با اجرای فرمان های این دولت در تبعید تا انجایی که برایشان امکان دارد حمایت و موافقت خود با این دولت را نشان خواهند داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر