۱۳۹۱ خرداد ۱۴, یکشنبه

ایرانیان میدانند در شرایط حساس فعلی چه کسانی باید نماینده وحافظ منافع انان در خارج باشند.

شکی در این نیست که ایرانیان  در حال حاضر بزرگترین فاجعه را در این میبینند که حمله نظامی به ایران انجام گرفته و درعین حال، حکومت اخوندی و پاسدارانی، در ایران ویران شده در حدود مرزهای فعلی و یا تجزیه و بخشی از ان اشغال شده، استمرار پیدا کند. به نظر میاید که نقشه اقای «اوباما» اینچنین هدفی را برای ایران در نظر گرفته است.
حال فرض کنیم که امریکا واقعا اگر راه حل عملی  و خوبی جلویش گذاشته شود، از این هدفش دست خواهد کشید. اما  چه موضوعاتی برای امریکا مهمترین ها هستند و باید در این راه حل گنجانده شده باشند؟ یک موضوعی که قطعا امریکا ان را میخواهد عدم دسترسی ج.ا به بمب اتمی میباشد. بنابراین نماینده اپوزیسون ایران باید کسی باشد  که یک راه حل عملی به غیر از بمباران مورد نظر امریکا به امریکا و جامعه جهانی ارائه کند. با اصل و در مرکز قراردادن این موضوع مشکل پیدا کردن فرد وگروه اپوزیسون شایسته منطبق با هدف، و مشکل امریکا از اینکه فرد وگروه اپوزیسون ایرانی مخاطب خود را پیدا نمیکند، یک جا حل میشود. در شرایط فعلی تنها کسی میتواند مدعی نمایندگی ایرانیان باشد که این موضوع را مهمترین موضوع مطرح در حال حاضر بداند و راه حل عملی ای برای ان داشته باشد و دولت امریکا هم تنها میتواند با یک اینچنین اپوزیسونی وارد معامله شده و در صورت عملی بودن طرح او بر فرضی خوش بینانه از ان طرح ویرانگر حمله نظامی تمام عیار خود صرف نظر کند. ایرانیان هم منطقا در حال حاضر تنها چنین شخص و  شورا و حزب و سازمانی را میتوانند به عنوان نماینده واقعی خود بپذیرند.
 پس بنابراین گروه ها و اشخاص و احزاب اپوزیسون خارج اگر واقعا به فکر ایران و اینده ایران باشند، فقط باید زمانی به عنوان نماینده ایران پا جلو بگذارند که برای این مسئله بمب اتمی وجلوگیری از ساخت ان راه حل فوری داشته باشند. هر برنامه و هدف دیگری که  در مقوله های دیگردارند، باید بگذارند برای بعد. زیرا به درد مشکل فعلی و اصلی در پیش رو نمیخورد و برنامه برای ایرانی ویران وتجزیه واشغال شده داشتن هم،  نشانه درایت یک حزب و گروه وسازمان نمیباشد.
 یکی از طرح هایی که اپوزیسیون میتواند در این زمینه ارائه دهد اینست که:  امریکا باید اولا اینچنین حزب و فرد وگروه و شورایی را که این طرح راپیشنهاد میکند به عنوان مخاطب خود بپذیرد تا یک اثر متقابل ایجاد شده و مردم ایران هم از او پشتیبانی و حرف شنوی داشته باشند. دوما این شورا و یا شخص از امریکا تضمین بگیرد که:  به محض اینکه مردم را دعوت به سرنگونی رژیم کرد و مردم اعتصابات و قیام خود را اغاز کردند، نیروی اخطار دهنده نظامی امریکا به حمایت از مردم وارد عمل خواهد شد. این اخطار های نظامی میتواند در حد بمباران نقطه ای یک پادگان سپاه و یا خانه یک فرمانده سپاه باشد. البته این بمباران های نقطه ای اخطاری میتوانند ظاهرا و رسما به نام خود این شورای اپوزیسیون انجام گیرند. یعنی شورای اپوزیسون اعلام میکند که مردم قیام کنید و به نیروهای انتظامی و پاسدار بسیجی هم اخطار میکند که اسلحه را بر زمین گذاشته و به مردم بپیوندند. حالا یا نیروهای انتظامی به مردم میپیوندند وکارتمام میشود و یا برای اخطار، شورای اپوزیسون یک بمباران نقطه ای انجام میدهد. البته این بمباران ها با توان نظامی ناتو وامریکا انجام میشود اما رسما موضوع اینگونه توجیه واعلام میشود که شورای اپوزیسیون از کشورهای دوست توان نظامی هوایی را اجاره کرده  واین عملیات را انجام میدهد و البته اگر نیروهای انتظامی تسلیم و همراه قیام مردم نشوند بمباران ها ادامه خواهد یافت.
 تفاوت این طرح با بمباران تمام عیار امریکا در این است که با فقط اخطار ویا تلفات در حد یک بمباران نقطه ای و در بدترین حالت چند بمباران نقطه ای و انهم پادگان های قاتلان سپاهی و فرماندهانشان و یا حتی محل کار سردمداران رژیم ، کار پایان یافته و کابوس مردم ایران به پایان میرسد و ج.ا از بین میرود. مدت انجام موفقیت امیز این طرح  چند روز تا چند هفته میباشد.
 ما میدانیم که اکثر مردم ایران به حدی از استیصال رسیده اند که ترجیح میدهند همان حمله تمام عیار نظامی انجام شود به شرط اینکه از شر حکومت اخوندی رهایی یابند. بنابراین با این طرح هم که اسیب و ویرانی اش بسیار کمتراست مسلما موافق هستند. بنابر این میماند افراد واحزاب و سازمان هایی از اپوزیسون در خارج از کشور که این موضوع را جدی گرفته و روی این اصل وارد میدان عمل شوند و با جامعه جهانی وارد معامله شوند.

هیچ نظری موجود نیست: