۱۳۹۱ تیر ۱۳, سه‌شنبه

«موازنه مثبت» به جای «موازنه منفی»

  یکی از مشهورترین هوداران تز موازنه منفی همانگونه که میدانیم دکتر محمد مصدق بود. او میگفت که ما باید از تضاد های بین قدرت های بزرگ جهانی سود جسته و  از ان به سود منافع ملی خودمان بهره برداری کنیم. ان دوران  روابط جهانی به گونه ای بسیار متفاوت از جهان امروز بود وحتی ان دوران هم این تز شاید بهترین تز نبود. اگر ان دوران دکتر مصدق با این شدت با انگلستان مواجه نمیشد و سیاست انعطاف پذیرتری از خودش نشان میداد مثلا با امریکا کنار میامد و یا به ملی شدن مرحله به مرحله نفت رضایت میداد و یا یکی از ده ها امکان همراهی با سیاست قدرت های مطلق جهانی را اجرا میکرد؛ با توجه به پایگاه مردمی ای که داشت شاید میتوانست از تصمیم امریکا به کودتا و بر سر کار اوردن محمد رضا شاه جلوگیری کند. نتیجه حتما تاریخ و سرنوشت کاملا متفاوتی برای ایران و مطمئنا سرنوشتی بهتر از سرنوشت فعلی پس از 37 سال دیکتاتوری محمد رضا شاه و حکومت ایران بر باد ده جمهوری اسلامی میشد. او میتوانست بار روی کار ماندن و با پشتوانه مردمی نظام سلطنتی را در ایران ملغی کند و به جای ان یک جمهوری دمکرات ایجاد کند و چون خود او مرد دمکراسی خواهی بود مسلما این جمهوری اولین جمهوری دمکرات خاور میانه میشد و ما اکنون یک دمکراسی و کشوری پیشرفته در حد کره جنوبی میداشتیم.
 در دنیای امروزی اما «موازنه مثبت» مطمئنا گزینه عاقلانه تر  و بهتر است. یک نمونه موازنه منفی واقعا از بدترین نوعش را ما در رفتار جمهوری اسلامی میبنیم که انرا موازنه منفی دوبله میتوان نامید که از تضاد قدرتها نمیخواهد به نفع منافع ملی استفاده کند بلکه با همه جهان درمیافتد و به همه هم از جیب مردم ایران باج میدهد و متحدان خودش را  در میان کشورهایی پیدا میکند که حاضرند در مقابل گرفتن باج بیشتر به او در ادامه حکومتش کمک کنند. اما موازنه مثبت را البته از نوع اپورتونیستی و غیر اخلاقی اش را میتوان در سیاست کشور ترکیه دید. اینکه با توجه به شانسی که اورد و در ایران این حکومت ضد مینی به قدرت رسید، دارای موقعیتی شد  که توانست از همه طرف سود ببرد و از همه کشور ها مساعدت و باج بگیرد.
 با از بین رفتن جمهوری اسلامی کشور ما با توجه به وضعیت ژئوپولیتیکی ش میتواند با اجرای سیاست موازنه مثبت صادقانه واخلاقی با سرعت برق به همه مزایا از نظر سیاسی واقتصادی و غیره دستیابی پیدا کند. بویژه که پس از سرنگونی ج.ا ایران دارای یک ویژگی استثنایی میشود وان اینکه دین اسلام که یک مانع بزرگ در راه پذیرفته شدن ما از سوی کشور های با فرهنگ مسیحی و مدرن و اروپایی میشد، دیگر کمترین نقش و اثر را در بین کشورهای اسلامی  در ایران خواهد داشت و سیاست دولت اینده ایران کاملا از دین و هر گونه رنگ ولعاب دینی بدور خواهد بود و در ان زمان این سیاست از سوی اکثریت جامعه ایرانی هم حمایت هم میشود.
 این سیاست از همین الان میتواند توسط یک دولت در تبعید اپوزیسون که امید است هر چه زودتر در خارج از سوی ایرانیان تشکیل شود، به اجرا دراید و توسط دولت های بعدی پس از سرنگونی ج.ا ادامه یابد.
 اما پایه های این سیاست چه  چیزهایی میتواند و باید باشد. اولا از نظر فکری باید این فرض را از سر خود بیرون کنیم که: همه کشورها بر ضد ما هستند و ما هم باید بر ضد انها باشیم و فقط با اتکا به خودمان برای منافع کشورمان کار کنیم. مسلما این فرضیه  تا حدودی درست است و کشورهای بدخواه ایران را میتوان به ترتیب زیر تقسیم بندی کرد. 1) کشورهای عربی همسایه که اولا یک ایران ضعیف را بسیار ترجیح میدهند زیرا اولا مذهب ما را نمپسندند وزمانیکه ایرانیان اکثرا در خفا واشکار بی دین هم بشوند از این جنبه دشمنی انها با ما کمتر نمیشود. دوما ما عرب نیستیم و عرب غارتگر به تنها چیزی از ایرانیان از 1400 سال پیش به این سو علاقه داشته است، دزدیدن و غارت مال و خاک ایران بوده است.  دیر بجنبیم واقعا عرب نه تنها منابع نفتی و گازی را بیش از این غارت خواهد کرد بلکه مطمئنا چشم طمع به خوزستان و جدا کردن ان از خاک ایران هم دارد. 2) کشورهای غیر عرب همسایه مانند ترکیه که انها هم مانند اعراب منطقه از یک ایران ضعیف خوششان میاید و یک ایران ضعیف با یک حکومت غارتگر نه تنها باعث میشود که انها به جای ایران مورد عنایت قدرتهای غربی قرار گیرند بلکه میتوانند همین ته مانده امکانات مردم ایران را هم مفت تر به دست بیاورند و رقیبی مانند ایران با پتانسیل هایش را نداشته باشند و او کت بسته باشد، مسلما برای انها بهتر است. 3) روسیه وچین که این دو هم فقط به فکر غارت نفت ایران هستند و در مورد روسیه بعلاوه گرفتن حقوق ایران در دریای خزر و درمورد چین داشتن بازاری برای جنس های بنجلش مهم میباشد. 4) کشورهای دمکرات غربی و امریکا. در مورد این کشورها باید گفت که تفاوت عمده ای با کشورهای 3 گروه  پیشین دارند.  برای این کشورها در جهان امروزی چند موضوع مهم است.  روند بدون اشکال بازار نفت در جهان. امنیت شهروندانشان و جلوگیری از تروریسم تندروهای اسلامی در کشورهایشان. امنیت تجارت جهانی و سرمایه داری. از هم مهمتر امنیت اسرائیل.  این کشورها بر خلاف ان 3 گروه پیشین به کشوری مثل کشور ما مانند طعمه نگاه نمیکنند. نه به فکر غارت منابع طبیعی ما هستند و نه میخواهند نفت ما را مجانی ببرند. تنها خواسته ای که از ما دارند  اینست که با انها در حفظ امنیت جهانی همکاری کنیم و رفتاری صلح جویانه ومتمدنانه داشته باشیم. ما اگر بخواهیم سیاست موازنه مثبت را انجام دهیم، مهمترین واولین شرطش همکاری با این دسته از کشورهای جهان میباشد. در ازای همکاری با این کشورها چیزهایی که فورا بدست میاوریم اینها هستند: امنیت مرزهایمان، انتقال تکنولوژی و سرمایه و در نتیجه شکوفایی اقتصادمان، ابروی جهانی و وارد شدن در عرصه جهانی به عنوان یک کشور مورد قبول مهمترین کشورهای جهان ونه یک کشور بی ابرویی که  برای باج دادن امده است. با داشتن این وجهه جهانی انگاه میتوانیم  به سراغ کشورهای گروه سوم برویم. اول روسیه: هر چند دولت روسیه یک دولت مافیایی و بد میباشد اما مردم روسیه مردمی دارای فرهنگ وبه هر حال اروپایی هستند. البته ما نمیتوانیم برای برگرداندن خاک کشورمان در زمان قاجار و سهم  50% از دریای مازندران  با روسیه وارد جنگ شویم. اما با صبر و حوصله و قدرتمند شدن تدریجی اقتصادی ونظامی و از هم مهمتر شکایت به دادگاه های بین المللی  با پشتیبانی کشورهای غربی و لابی جهانی اسرائیل که انگاه دوست ومتحد ماست و این حمایت را خواهند کرد، مسلما این شانس را خواهیم داشت که در ابتدا همه حقوق از دست رفته خود در زمان حکومت اخوندی در دریای مازندارن را از روسیه باز پس بگیریم و شاید در مدت زمان طولانی تر همه و یا بخشی از خاک از دست رفته در زمان قاجار را هم پس بگیریم. روس ها هم حتما زمانی از حکومت های مافیایی به حکومت دمکرات تری میرسند و انگاه بیشتر حاضر خواهند بود حق ما را به ما پس بدهند. در مورد چین هم با طرح شکایت در دادگاه های بین المللی  برای حمایت از حکومت اسلامی و سودجویی در طول 20 سال ادعای خسارتهای صد ها میلیارد دلاری میکنیم و ببینیم که ایا انگاه میتواند در مقابل یک کشور با حمایت بین المللی مقاومت کند؟ در مورد ترکیه هم به همین دلایل شکایت کرده و از او میخواهیم اولا 100 میلیارد دلار برای ان دزدی وقیحانه اشکاری که از پول غارتی اخوندها کرد سریعا به ایران بپردازد و چند تا صورت حساب 100 میلیاردی دیگر هم بخاطر حمایتش از ج.ا و تحقیر مردم ایران و بردن گاز مجانی برایش میفرستیم وچنانچه خواست زرنگی کند وتمکین نکرد انگاه چند تا اقدام تنبیهی مانند قطع گاز و دیگر تدبیرها در موردش اجرا میکنیم.  این 3 دسته از کشورها را در مقابل این انتخاب قرار میدهیم که یا خسارات ما را بپردازند و عذرخواهی کنند وانگاه راه همکاری منصفانه باز است و یا با ایرانی طرف شوند که حمایت کشورهای دمکرات جهان را دارد و میتواند برای انها مشکل ایجاد کند. در مورد کشورهای گروه اول ما باید بدانیم که رفتن به طرف دوستی با این کشورها هیچ فایده ای برای ما ندارد. اینها همیشه دشمنان ما باقی میانند و ما دائم باید دنبال قدرتمند تر شدن خود وحمایت هر چه بیشتر جامعه جهانی باشیم تا بتوانیم از حق خودمان در برابر این ادم های غارتگر پست فطرت دفاع کنیم. در این زمینه اگر که اسرائیل یک دفعه با انها دوست نشود، همکاری با اسرائیل و نفوذ لابی قدرتمند او برای پشتیبانی از ما نقش حیاتی خواهد داشت. زیرا نفت عرب ها 6 برابر نفت ایران است و حتی امریکا بویژه اگر یک رئیس جمهوری مانند اوباما داشته باشت، منافع ما را به راحتی به عرب ها برای جلب همکار نفتی انها خواهد فروخت. همان سیاست محمد رضا شاه در زمینه مماشات با عرب ها هم بسیار اشتباه بود. به یاد داریم که او از مصر رفته بود همسر گرفته بود و خیلی با شیوخ شیخ نشین ها و پادشاهان عربستان سعی میکرد روابط خوبی داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست: