۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

راهپیمایی 22 خرداد فقط به سود نظام میباشد.

البته نظام مانند گذشته با تمام قوا سعی میکند از شکل گیری ان جلوگیری کند. اما 90% از مردم هم که دریافته اند این راه پیمایی ها اصولا به سقوط ج.ا نمی انجامد خود به خود شرکت نخواهند کرد. از سوی دیگر این راهپیمایی به درخواست شورای هماهنگی راه سبز امید انجام میشود که خود این شورا در این میان یک شورای مشکوک وبسیار بی اعتبار شده است که دیکتاتورانه یک تصمیم هایی را میگیرد و این تصمیم ها وفراخوان هایش هم فاصله زیادی با خواسته اصلی مردم که همان نابودی ج.ا میباشد دارد. طریقه ای هم که برای راهپیمایی یعنی راهپیمایی سکوت تعیین کرده است واقعا بچگانه ومسخره است. ایا مردم دو سال پیش راهپیمایی سکوت چند میلیونی نکردند. ایا نظام در طول دو سال با بکار بردن هر گونه جنایتی تظاهرات را سرکوب نکرده است؟ دوم خواهان ازادی موسوی و کروبی شدن هم واقعا خواسته ایست که خون شهیدان این دو سال را واقعا بی حرمت میکند. مردم برای سقوط ج.ا و دمکراسی شهید دادند ونه به خاطر اقایان موسوی وکروبی. در اینجا البته باید یاداوری شود که اقایان موسوی و کروبی دو شخصیتی بودند که با اینکه میگفتند خواستار بقای نظام هستند ولی هر دو شان این را از روی مصلحت میگفتند و در حقیقت میخواستند یک کار ناممکنی را انجام دهند وان نابودی این حکومت مافیایی پاسداران و خامنه ای و ا.ن با پشتیبانی مردم و یا عقب راندن ان  تا حد یک حکومت تشریفاتی با حمایت توده مردم بود. اثبات ان هم یکی اینکه سازش نکردند و انواع خطر ها و سختی ها را به جان خریدند. اثبات دیگر انکه ا.ن گفته بود که اقا مرا رئیس جمهور کرد زیرا میدانستند اگر موسوی بیاید بساط ولایت فقیه را بر میچیند. اگر یکه حرف راست هم ا.ن در عمرش زده باشد همین بوده است. اما موسوی و کروبی دست به کار غیر ممکنی زده بودند و خودشان هم اینرا میدانستد. و خامنه ای هم میدانست که چه خطری تهدیدش میکند و مسلم بود که چیزی را که تاج و تختش را تهدید میکند قبول نخواهد کرد بویژه که همه ابزار سرکوب را هم در اختیار داشت.  اما وضع موجود که اقایان کروبی و موسوی در حبس خانگی هستند  فعلا هم برای انها بهتر است وهم برای جنبش. برای انها بهتر از این جهت که دیگر نباید زیر توهین و اذیت و فحاشی اراذل واوباش لباس شخصی وغیره برنامه هایی مثل برنامه های قبل از حبس شان را از جمله اعلامیه دادن و بازدید از خانواده شهدا انجام دهند و دوما فعلا در همان خانه هایشان در حبس حداقل جانشان در امان است و نظام هم به احتمال زیاد دست به کشتن انها نمیزند زیرا از مراسم تشیع جنازه انها وحشت بزرگی دارد. برای جنبش از این جهت بهتر است زیرا  دیر یا زود به دنبال پیدا کردن رهبری دیگر انهم در خارج از کشور خواهد افتاد. مگر فردی که در داخل کشور باشد میتواند کوچکترین اقدام و یا هماهنگی ای برای براندازی این نظام جنایتکار بکند؟ اقای موسوی هم نمیتوانست و کسی که نمیتواند لیدر باشد ولی مردم فکر کنند که میتواند و یا از او این را بخواهند بدتر دسترسی به هدف را مشکلتر میکند و انرژی مردم را هدر میدهد. پس مردم باید دنبال یک رهبری برانداز در خارج باشند و هزاران نفر ایرانی که در خارج فعالیت سیاسی دارند خیلی بهتر و باسوادتر و صادق تر، بهتر از موسوی میتوانند وظیفه براندازی نظام را به عهده بگیرند. البته  شرط اینست که مردم ایران  دست از موسوی بردارند واعتماد خودشان را به هم میهنان لایق مقیم خارج به گونه ای گسترده اعلام کنند. زمانی که ج.ا سرنگون شد نه تنها مهندس موسوی و اقای کروبی ازاد خواهند شد بلکه همه زندانیان سیاسی زجر کشیده دیگرهم.
خلاصه راه نجات اینست که دور شورای سبز امید را کلا خط بکشیم و دنبال یک الترناتیو برانداز در خارج بگردیم و به ان رای بدهیم وحمایت گسترده از ان بکنیم. به جای تظاهرات هم که اول به خاطر دزدین هدف اصلی ان به وسیله شورای هماهنگی راه سبز و اصلاح طلبان جاه  طلب دیگر در خارج و دوم به خاطر سرکوب شدید وخونین روز به روز از بزرگی واثرشان کاسته میشود، عملیات دیگری مانند اعتصابات سراسری و یا تظاهرات روز رستاخیزی که به وسیله گروه عقاب ایران دارد تدارک میشود را در نظر داشته باشند. برای روزهای در پیش رو هم مانند 22 خرداد و یا 25 خرداد پیشنهاد میشود که خیلی ساده بیایید به خیابانهای اصلی  محله تان و روی یک برگه کاغذ بنویسید « مرگ بر خامنه ای» و کف خیابان و پیاده رو رها کرده و بعد راحت برگردید خانه یتان . (انصافا هر کسی فقط یک برگ کاغذ بنویسد و رها کند). این کار هم فال است وهم تماشا. ضربه اش به نظام هم از تظاهراتی مانند اسفند که مردم در خیابان نه تنها تجمعی نمیتوانستند بکنند بلکه همین جوری هم باتوم میخوردند مسلما بیشتر است. زیرا اولا انبوه جمعیت را نشان میدهد و خواسته مردم هم روی کاغذ نوشته میشود و در مکان عمومی جلوی چشم همه قرار میگیرد. دوما میلیون ها کاغذ را باید سپورها و بسیجی ها و دیگر اراذل انتظامی از کف خیابان جمع کنند و دائم جلوی چششمشان باید ببینند که مردم به اربابشان چه گفته اند. از همه جالبتر مردم میتوانند با دیدن عکس العمل وفیلم شدن این اراذل اندکی تفریح هم بکنند.
یک کامپیوتر ذغالی ایران دوست پیدا کرده ام که با توجه به این وضع سردرگمی و بی اتحادی مردم یک راه حل واقعا تاریخی وکاملا تازه پیشنهاد کرده است. در مقاله بعدی راه حل این کامپیوتر ذغالی را خواهم نوشت. خواهشم از هم میهنانی که به وبلاگ و وبسایت اشنایی دارند ، پاسخ بفرمایند که ایا سیستم وبلاگی از نوع مثلا ورد پرس و بلاگر وجود دارد که قابلیت کلیک خوردن بالایی مثلا 1000 کلیک در ساعت را داشته باشد؟ برای ارائه این طرح به چنین وبلاگی نیاز دارم.

۱ نظر:

Unknown گفت...

دهن خودت کثیف است. از اینکه فحش دادی معلم شد که سبزاللهی هستی. البته ممکن است بسیجی باشی که برای منحرف کردن هدف سبزهای میهن پرست خود را سبز دو اتشه نشان میدهی. فرض کنیم فردا تو شدی رئیس و قدرت را به دست گرفتی . فوری میگویی انتقاد به سبزها که البته منظورت همان سبزاللهی هایی مثل خودت هستند ونه سبزهای ملی گرا که 99% نفرات سبزها را تشکیل میدهند، جرم است و یک ادم بیچاره ای میاید پیش تو و مگوید جناب سبز، ما ملت شما سبزاللهی ها را هم نمیخواهیم. جوابت چه خواهد بود؟ دهن کثیفت را ببند به نظام مقدس سبزها توهین نکن؟ حالا فهمیدی که ایراد کجاست؟
اخه ادم الاغ صرف نظر بر عقیده سیاسیت و یا هر مرام دیگری که داری تو خونواده ات کسی نبوده بهت یاد بده که ادم همین جوری نباید به دیگران توهین کند؟ و یا اینکه فکر میکنی دهن کثیفت را ببند گفتن توهین نیست؟
بالاترینی های عزیز از هر گروه و طیفی که هستید بیایید حداقل از توهین کردن به شدت بپرهیزید. مثلا این جناب امید ایران میتوانست در پاسخ بگوید نه ما سبزاللهی نیستیم به این دلیل و به این دلیل. من ذکر دلیلی در اینجا از ایشان ندیدم. حتی متهم میکنند که من ساندیس خور هستم. از کجای نوشته من پیدا بود که من ساندیس خور هستم؟ البته جواب ایشان را من از قبل میدانم . میگوید: از همه جای نوشته ات.