خانم کلینتون بسیار گرامی، با این شرایط پیچیده فعلی هنوز هم وقت کافی برای حل مسئله ج.ا و بازی اتمی اش وجود دارد وحتی میتوان گفت که اگر ما صادقانه و با متانت بخواهیم به حل مسئله بپردازیم، اصلا این مسئله چندان بزرگ هم نیست و احتیاجی نیست برای حل ان محدودیت زمانی در نظر گرفته شود. ما نمیدانیم ایا شما میخواهید در سیاستتتان در باره ایران با مردم ایران کاملا صادقانه رفتار کنید ویا فکر میکنید اگر که تا حدودی صادق باشید کافی است. اگر میخواهید کاملا صادق باشید باید جانب مردم ایران را بگیرید و حتما میدانید که خواسته مردم ایران هم سرنگونی و محو کامل رژیم ج.ا میباشد. اگر شما سیاست تان را روی این جهت بدهید، برای مردم ایران که حتما، ولی برای امریکا هم در مجموع حتما یک سیاست برد است. با این پیش فرض حل مسئله بسیار ساده میشود. حل مسئله از راه صلح امیز: حتما تا به حال بسیاری از شهروندان ایرانی و گروه های سیاسی ایرانی و امریکایی به شما نامه نوشته اند و به شما گفته اند که تحریم نفت و در اوردن درامد های نفتی از چنگ ج.ا اولا باعث کند و یا متوقف شدن فعالیت های اتمی اش میشود و دوما باعث تضعیف دستگاه سرکوب و همچنین خیزش قشرهای فقیر جامعه میشود. با ماندن ج.ا مسلما قیمت نفت به صورتی کاذب همیشه بالا میماند. بنابراین تحریم نفت و جهش ناگهانی قیمت نفت اگر ج.ا در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی از بین برود، از این راه جبران میشود که بعدا با وارد شدن یک ایران با ثبات پس از ج.ا به بازار نفت قیمتها حتی ان اضافه کاذب خود را هم از دست میدهند. اما گذشته از این موضوع شاید با به کار بردن روش زیر در صورت امکانش اصلا احتیاجی به تحریم نفت تولیدی فعلی ج.ا نباشد. جامعه جهانی باید به ج.ا اجازه تولید وصادرات نفتش را بدهد اما از رسیدن پولش به او جلوگیری کند. میتوان تصور کرد که یک حساب پس انداز ملی برای اینده ایران، بوسیله چند تن از ایرانیان معتمد مقیم خارج و یا یک دولت و یا شورای منتخب مردم ایران ایجاد شده و مستقر درخارج مثلا امریکا، مثلا با همکاری امریکا ایجاد شود و از کشور های خریدار نفت از ج.ا درخواست شود وجه خرید نفت را به این حساب پس انداز واریز کنند. در ابتدا این طرح یک کمی خیالی به نظر میاید اما از نظر ما مردم ساده باید عملی باشد اگر به نکاتی توجه و قاطعانه اجرا شوند. اولا چون نفت یک ثروت خدادادی مانند باران میباشد متعلق به مردم یک کشور است ونه رژیم ان بویژه اگر که رژیم یک رژیم دیکتاتوری و بویژه در مورد ج.ا، ضد ایرانی و تروریست و غارتگر هم باشد. بنابراین مردم ایران قطعا مخالف فروش نفت از سوی ج.ا میباشند و حتما موافق ان هستند که اگر در شرایط فعلی چاه های نفت در اشغال جمهوری اسلامی است و کس دیگری نمیتواند صادرات نفت را در دست بگیرد، حداقل باید در صورت امکان وجه خرید نفت را از دستش در اورد. و چون خریداران نفت همه کشورهای خارجی هستند اگر این کشورها بخواهند میتوانند این کار رابکنند. حالا ممکن است پرسیده شود ج.ا چرا باید نفت خود را صادر کند اگر پولی بابت ان دریافت نکند. در اینجا مسلما نقش ان حساب پس انداز ملی در دست دولت منتخب مردمی واقعی مقیم در خارج مهم است. زیرا این دولت و یامعتمدان ناظر بر حساب پس انداز ملی مسلما پول نفت را که به ان حساب حواله میشود برای مردم داخل ایران پس انداز میکند و در ضمن اعلام هم میکند که وظیفه دارد که ان را برای مردم داخل ایران خرج کند و انهم خرج هایی مانند خرید دارو و لوازم بیمارستانی و دیگر وسایل مجاز و غیرنظامی و ارسال انها به ایران. به احتمال بسیار زیاد ج.ا مجبور میشود با توجه به خطر شورش مردم این را قبول کند. یعنی کل صادرات فعلی نفت یا بخشی از ان تدوام مییابد. این طرح مانند همان طرح نفت در مقابل غذای سازمان ملل برای عراق است با این تفاوت که پول نفت دست دولت منتخب ولجیتیم در تبعید ایران میباشد و باعث میشود که اولا مردم ایران با ان موافق باشند و دوما پول در راه درستش خرج شود و سوما ج.ا فرسوده وتضعیف شود و چهارما دولت مشروعی در خارج بتواند مانند یک دولت واقعی و با در دست داشن پول برای ازادی ایران که با این روش دیر یا زود خواهد امد، کارکند. این شبیه این میمانند که یک عده بانک زن (ج.ا) مسلح به یک بانک حمله کرده اند و مراجعان وکارمندان بانک (مردم ایران) را به گروگان گرفته اند و ما (جامعه جهانی و ایرانیان خارج) کاری میکنیم که پول های موجود در بانک همه بی اعتبار شوند و چون گروگان گیر ها تهدید کرده اند که به گروگانها در بانک اسیب میرسانند ما میگوییم خوب ما شما را در محاصره داریم وخوراک ولوازم زندگی برایتان میفرستیم در ازای اینکه به گروگان ها اسیبی نرسانید. و صبر میکنیم تا اینکه بعد از چند ماه یا خودشان خسته و تسلیم شوند و یا اسلحه هایشان زنگ بزند و یا اینکه خود گروگان ها بتوانند با اختلاف افتادن بین انها یک شورشی بکنند و یا اینکه اختلاف بین خودشان باعث شود که خوشان به روی هم اسلحه بکشند. خلاصه کنیم با جلوگیری از رسیدن حتی 1 دلار از پول نفت به دست ج.ا دیر یا زود هر اتفاقی در ایران میتواند بیافتد که حتما به سرنگونی ویا حداقل خنثی شدن خطر اتمی ج.ا منجر خواهد شد و اگر این روش پول نفت در دست معتمدان و یا دولت لجیتیم خارج از ایران اجرایی باشد از اسیب رسیدن غیرمتعارف به مردم درون ایران هم جلوگیری میشود. تشکیل یک دولت لجیتیم با رای ایرانیان داخل و خارج کشور میتواند از چند سو سودمند باشد. اولا همین برنامه حساب پس انداز ملی را میتواند اجرا کند. اگر چنین دولتی که میتواند نام شورای ملی، کنگره ملی و غیره را داشته باشد، تشکیل و از طرف کشورهای غربی و دمکرات جهان به رسمیت شناخته شود، کشورهایی مانند چین و روسیه که سود خود را در بقای ج.ا میبینند هم کم کم حساب خود را میکنند و کار تصویب قطعنامه های تحریمی دیگر بر ضد ج.ا هم ساده تر خواهد شد. اگر هم که این دولتها راه خود را بر ضد ملت ایران ادامه دهند و جلوی تصویب چنین قطعنامه هایی را بگیرند چه غم است وقتی که کشور های دمکرات و دوست مردم ایران به این تکیه کنند که ما خواست مردم ایران را انجام میدهیم و مردم ایران نیاز به قیمانی مانند روس وچین ندارند وقتی که موضوعاتی مانند حکومت و اینده کشورشان در میان است. از نظر قوانین بین المللی نمیدانیم اما این فشار منطقی و اخلاقی یک دولت لجیتیم ایرانیان در خارج از کشور میتواند موضع کشور های بدخواه ایران را بسیار ضعیف کند. این کشور ها ممکن است دلشان به این خوش باشد که با توجه به بیوطنی و ضد مردمی بودن ج.ا میتوانند قرادادها وامتیارات استعماری ای را با ج.ا امضاء کنند اما وجود یک دولت لجیتیم باعث میشود که اعتبار این قراردادها زیر سوال برود وقطعا دولت لجیتیم انها را بی اعتبار اعلام خواهد کرد. در ضمن کشورهای دمکرات جهان که این دولت لجیتیم را به رسمیت شناخته اند میتوانند پیش قراردادهای منصفانه ای را با این دولت امضاء کنند. در مورد برنامه حساب پس انداز ملی هم مسلما کشور هایی مانند ژاپن و کره جنوبی که دشمن ایران نیستند اما فعلا به نفت ج.ا احتیاج دارند مطمئنا سعی میکنند که با این برنامه همراه شوند و با خواست دولت لجیتم ایرانیان و فشار دولتهای غربی مطمئنا یا دیگر نفت از ج.ا نخواهند خرید و یا وجه خرید را به همان حساب پس انداز ملی واریز میکنند. میمانند کشور های سودجویی مانند چین و هند که وجه خرید نفت را ممکن است به ج.ا بپردازند که انها هم با تحریم بانک مرکزی وفشارهای بین المللی ممکن است کم کم دست از این کار بکشند. دولت لجیتیم بطور موازی کم کم با حمایت و همکاری بین المللی سراغ پولهای اختلاس و دزدی شده از سوی سردمداران ج.ا هم خواهد رفت و انها را ردیابی و در صورت امکان به نفع ملت ایران مصادره میکند و حتی اگر این سردمداران بتوانند درامدی از فروش نفت فروخته شده به این کشور های سودجو به دست بیاورند و بخواهند انرا در حساب هایشان در کشورهای خارجی بگذارند فوری دولت لجیتیم به عنوان نماینده مردم ایران و به عنوان پول دزدی از ثروت ملی ایران انها را ردیابی کرده و دنبال مصادره کردنشان میرود. میبینیم که با وجود یک چنین دولت لجیتیمی وهمکاری بین المللی اصلا میتوان یکی از موتیوهای این حکومت را که همان در امد سرشار نفت و غارت ان بوسیله این حریصان میباشد، از چنگشان بدر اوده و با این عمل از نظر روحی وانگیزه ای انان را درمانده کرده و طبیعتا پول هایی را هم که صرف شرارت و تروریسم میکردند دیگر در دسترس شان نخواهد بود. خلاصه کنیم با به رسمیت شناخته شدن چنین دولت لجیتیمی در خارج از سوی کشورهای دمکرات و در راس شان امریکا حکوت ج.ا در عمل به صورت یک باند گروگانگیر مردم ایرن در امده و همین گونه هم با او برخورد خواهد شد. و این برخوردها در وهله اول این هدف را دارند که با خسته وفرسوده کردن و گرفتن قوه سرکوب این حکومت، کم کم بشود با کمترین تلفات بدون هیچگونه جنگی این حکومت را ساقط کرد. تا اینجا شمه ای از فشارهای دارای جنبه اقتصادی بیان شد. به همین صورت از جنبه سیاسی هم باید با این حکومت مانند یک باند گروگان گیر رفتار کرد. یعنی اولا ج.ا را از سازمان ملل بیرون انداخت وبه جای ان دولت لجیتیم را به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به سازمان ملل راه داد. قانون اساسی ج.ا هم اتفاقا این کار را بسیار ساده میکنند. زیرا یک اصل در قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد که بیان میکند که ج.ا وظیفه دارد حکومت اسلامی را در تمام جهان بسط دهد. یعنی با استناد به این اصل که ضد به رسمیت شناختن متقابل کشورها میباشد میتوان ج.ا را از سازمان ملل اخراج کرد و خوب زمانی که یک دولت لجیتیم به رسمیت شناخته شده از سوی کشورهای دمکرات جهان هم وجود داشته باشد میتوان سریعا وارد مراحل قانونی برای انجام این کار شد. البته ما مطمئنیم که اگر واقعا کشورهای غربی و امریکا جدا دنبال این طرح ارائه شده در بالا بروند سردمداران ج.ا با عجله تمام خواهند امد و با التماس وبدون گذاشتن هیچ پیش شرطی تمام فعالیتهای هسته ای خود را تعطیل کرده و قول قطع حمایت از تروریسم بین المللی را خواهند داد. یعنی غرب وامریکا با این روش خیلی راحتتر به هدفشان میرسند اگر هدفشان واقعا این باشد و نه بمباران وحشتناک با صدها هزار نفر کشته و تجزیه کردن ایران. اما امریکا و کشورهای غربی باید بدانند که ایا با این روش کنار امدن باج.ا واقعا برایشان بهتر است و یا با اجرای همین روش تمام کردن کار ج.ا و راضی شدن به دمکراسی واقعی برای مردم ایران. امریکا و غرب باید توجه داشته باشند که حیله گری در ذات این حکومت است. خود خمینی گفت خدعه کردم و اینها واحمدی نژاد علاوه بر دروغگویی ها و حیله هایی که تا به حال کرده اند، حتما حاضر به خدعه نهایی هم هستند. والبته پیشبینی ما اینست که در صورت سازش با ج.ا دوباره همین مشکلالت غرب با این حکومت پس از چندی اغاز خواهد شد. ایا واقعا امریکا میخواهد با حکومتی به سازش برسد که نمونه ادبیات سیاسی سردمدارانش: مرگ بر امریکا و امریکا غلط کرده است و کسی امریکا و سردمدارانش را داخل ادم حساب نمیکند (گفته های خامنه ای و احمدی نژاد) میباشد؟ ادامه میدهیم به خاصیت های دولت لجیتیم ایرانیان که مسلما افرادی خواهند بود تابع قوانین بین المللی و حقوق بشر، دارای ادبیات سیاسی معمول دنیا ، منطقی وفرهیخته و طرفدار غرب و ارزش های دمکراسی اش. خوب در راستای معرفی کردن سردمداران ج.ا به عنوان گروگان گیر های مردم ایران دیگر احتیاجی نیست که کوچکترین تماسی با انها داشته باشید. اعضای دولت لجیتیم با ان رفتار معمول و مطابق استانداردهای بین الماللی شان را به عنوان نمایندگان واقعی مردم ایران بپذیرید و پس از 33 سال رابطه نرمال و استانداردی را با مردم ایران ونمایندگانش اغاز کنید. خیال میکنید که ج.ا اگر نفتش را نخرید و یا پول نفت را به او ندهید چه میکند؟ میاید تنگه هرمز را میبندد؟ به چه بهانه ای؟ چرا نفت از من نمیخرید؟! گذشته از ان ما مردم ایران که هیچکدام از این تهدید های ج.ا را جدی نمیگیریم. شما که قدرت نظامی خودتان را میشناسید و از هیچ و پوچی قدرت نظام ج.ا هم کاملا خبر دارید چگونه از این هارت وپورت های ج.ا میترسید و یا به ترسیدن تظاهر میکنید و یا به سناریو هایی از به اتش کشیده شدن منطقه و این جور چیز ها پر وبال میدهید. از نظر ما با توجه به قدرت نظامی امریکا بجز دو کشور چین و روسیه، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در صورت حمله امریکا کوچکترین واکنش تهاجمی نسبت به نیروهای نظامی امریکا از خودش نشان دهد. ما بخوبی مشاهده کردیم که درحمله ناتو به سربستان و یا دو جنگ امریکا با عراق و یا حمله امریکا به لیبی در زمان پرزیدنت ریگان و همچنین حمله اخیر امریکا به لیبی، هیچکدام از این کشور ها کوچکتری حمله پیش گیرانه و یا تهاجمی انجام ندادند. عملیات نظامی انها فقط محدود میشد به یک رشته دفاع ضد هوایی بی خاصیت انهم فقط در محدوده مرزی خاک کشور خودشان. دلیلش هم بسیار روشن است. زیرا حاکمان این کشور ها هر چند هم که به عنوان روانی و یا دیوانه به حساب بیایند اما در این موارد کاملا هوشیار هستند و امید دارند که اگر حمله امریکا صورت گرفت لااقل خود و خانواده شان را از بین نبرد و بتوانند شاید بعد از عملیات نظامی به حکومتشان ادامه بدهند. میدانند که شلیک حتی یک گلوله به سوی نیروهای امریکایی، امریکا را عصبانیتر و مصمم تر به نابودی کامل انها میکند. این را ما در اواخر جنگ ایران و عراق هم دیدیم که زمانی که امریکا در اواخر جنگ برای حمایت از عراق شروع به منهدم کردن محدود سکوهای نفتی و ناوگان ایران کرد، ج.ا کوچکترین عکس العملی نسبت به نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس انجام نداد. الان هم وضع در اساس همین است. هر تعداد هم که ج.ا موشک و قایق تندرو وغیره داشته باشد، در صورت حمله ناتو و امریکا، حالا در هرمقیاسی که این حمله انجام شود، کوچکترین عکس العمل تهاجمی و یا انتحاری ای نسبت به نیروهای امریکا در خلیج فارس و کشور های منطقه انجام نخواهد داد. زیرا ج.ا میداند که اینگونه عملیاتی نابودی هر چه بیشتر انها را به دنبال خواهد داشت. سردمداران ج.ا در صورت وقوع هر گونه حمله ای از سوی امریکا بستگی به اینکه با چه هدفی و در چه مقیاسی بخواهد انجام بگیرد ، سعی میکنند که فقط جان و بقای حکومت خودشان را نجات دهند. اگر حمله به قصد منهدم کردن تاسیاسات اتمی باشد که خوشحال هم میشوند. زیرا میدانند که خودشان بمباران نخواهند شد و منتظر خواهند شد تا امریکا بمباران هایش را انجام دهد و بعد مثلا میایند واعدام های دسته جمعی و سرکوب بیشتر مردم را دوباره از سر میگیرند و به حکومت خودشان ادامه میدهند. به هیچ وجه حتی یک گلوله هم به سوی نیروهای امریکایی در خلیج فارس شلیک نخواهند کرد. اگر که بدانند که حمله شدیدتر است و پاد گانها و مراکز فرماندهی را امریکا بمباران خواهد کرد باز هم هیچ اژدری و موشکی به سوی نیروی های امریکایی پرتاب نخواهند کرد زیرا میدانند که انموقع امریکا شاید خود سردمداران نظام را هم هدف بگیرد. اگر که اما حمله امریکا برای حمایت از قیام اغاز شده برای براندازی و یا تشویق مردم ایران به شروع ان باشد، که این تنها گزینه ای است که مردم ایران با ان میتوانند موافق ویا حتی در اینده خواستار ان باشند و این حمله فقط خیلی محدود، پاد گان های سرکوب گر سپاه و یا محل کار و خانه های فرماندهان سپاه و سردمداران رژیم را نشانه بگیرد، باز هم ج.ا هیچ حمله تهاجمی ای به نیروهای امریکایی انجام نخواهد داد. در این حالت سردمداران رژیم هر کدام دنبال سوراخی، جایی برای پنهان شدن و یا خروج از کشور میگردند. پس ما نتیجه میگیریم که بر اساس منطق و بر اساس رفتار مشاهد شده مشابه از این رژیم های دیکتاتوری، در صورت تصمیم به انجام هر گونه حمله ای به ج.ا، هیچ نیازی به بمباران های گسترده و منهدم کردن پایگاه های موشکی و نظامی دیگر وجود ندارد و نه در زمان انجام حمله و نه پس از اتمام حمله هیچ خطری از جانب نیروهای نظامی ج.ا متوجه نیروهای امریکا در خلیج فارس و دیگر پایگاه های امریکا در اطراف ایران وجود ندارد وهر گونه بمباران گسترده که به کشته شدن سربازان و یا انهدام توان نظامی ایران بشود از نظر ما خدمتی است به کشور های همسایه بدخواه ما و دعوت از انها برای به یغما بردن خاک ما و از دید ما یک جنایت جنگی و فاجعه انسانی ومحیط زیستی بی سابقه خواهد بود. لازم به یاداوری نیست که منهدم کردن تاسیاست سیویل زیربنایی مانند کارخانه ها و یا تاسیسات مخابراتی و ارتباطی و کشته شدن مردم غیر نظامی از نظر مردم ایران جنایتی بزرگتر و اصلا قابل قبول نمیباشد. حتی نیروی دریایی ج.ا هم در صورت وقوع حمله هوایی کوچکترین خطری برای نیروهای امریکا و ناتو محسوب نمیشود و به منهدم کردن ان نیازی نیست. سردمداران ج.ا بر خلاف تهدید ها و هارت و پور ت هایشان در صورت وقوع حمله هوایی بسیار دقت خواهند کرد که کوچکترین گلوله ای به سوی نیروهای ناوگان دریایی امریکا پرتاب نشود و عملیات انتحاری هم به وسیله قایق های تند رو انجام نخواهند داد. دلیلش هم دلیل کلی ای است که در بالا ذکر شد. در خلاصه نتیجه میگیریم که: اولا هیچ نیازی به هیچ حمله نظامی وجود ندارد. زیرا با تصمیم به شروع عملیات سرنگونی ج.ا از طریق انزوای سیاسی و تحریم های کامل اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن یک دولت لجیتیم منتخب مردم ایران در خارج از کشور و سپردن تمام وظایف بین المللی سیاسی به دست ان وحمایت کشورها از ان، ج.ا دیر یا زود سقوط خواهد کرد. اگر که به اندازه کافی زود سقوط نکرد، میتوان پس از گذشت چند ماه تا یکی دو سال با انجام یک حمله خیلی محدود هوایی به کمک مردم ایران و شکل گیری وحمایات از یک قیام مردمی شتافته وان را سرنگون کرد. دولت لجیتیم میتواند با هماهنگ کردن مردم انها را برای یک قیام همگانی با تلفات بسیار کم اماده کند. ایران مانند لیبی نیست که بافت قبیله ای داشته باشد و برای سرنگونی یک رژیم در ان بنا باشد جنگ داخلی صورت بگیرد. اگر مردم بدانند که قیامشان بیهوده نیست و به پیروزی منجر میشود، حتما قیام خواهند کرد. این قیام هم به این صورت است که بویژه در تهران مردم با دست خالی برای همراه کردن نیروهای مسلح با خودشان خیزش هماهنگ خواهند کرد. این کار میتواند در یک روز تا چند روز انجام شود و به پاین برسد. اما پیش درامد ان باید تحریم های اقتصادی کامل باشد تا نیروهای مزدور رژیم هم خود به ستوه امده و امادگی پیوستن به مردم را داشته باشند. در ضمن مردم باید بدانند که اگر نیروهایی از رژیم نخواستند همراه شوند یک نیروی نظامی برتر وارد عمل شده و از انها پشتیبانی نظامی خواهد کرد. بنابر این امریکا باید به دولت لجیتیم اگر تشکیل شده باشد بگوید که ما در صورت قیام مردم پشتیبانی نظامی میکنیم. واگر این دولت هنوز تشکیل نشده امریکا به خود مردم ایران این موضوع را صریحا اعلام کند. مسلما این اعلام میتواند خود محرکی برای اغاز قیام مردم شود. چنانچه نیروهای سرکوبگر رژیم به روی مردم اسلحه کشیدند، امریکا باید به قول خود عمل کرده و وارد حمله هوایی محدود با هدف زدن پادگان های سرکوبگر بسیج و سپاه در تهران شود. همچنین میتوان از بمباران خانه سردمداران ج.ا شروع کرد چنانچه با درخواست دولت لجیتیم ملی، امریکا حاضر به قبول اینگونه بمباران باشد. زیرا میتوان این را تعبیر به کمک امریکا به یک دولت لجیتیم دوست برای رهایی مردمش از شر یک نیروی اشغال گر کرد. بنابراین قطعنامه سازمان ملل و یا چیزی در این مقوله از نظر مردم و شاید از دید قوانین بین المللی هم لازم نباشد. همین اندازه بمباران کافی است که نیروهای سرکوبگر متواری بشوند و یا کلا به مردم بپیوندند و دنباله انهم در دست گرفتن پادگانها توسط مردم و منصوب کردن فرماندهان ملی و مردمی احتمالا معرفی شده از سوی دولت لجیتیم و دستگیری سران ج.ا و پرواز اعضای دولت لجیتیم به سوی ایرا ن و در نهایت تغییر رژیم میباشد. پرزیدنت اوباما گفتند که مردم ایران اگر پشتیبانی ما را میخواهند باید این را نشان دهند. منظور ایشان حتما این بوده است که مردم دوباره بیاند مانند مردم سوریه تظاهرات کنند و کشته شوند و مردم جهان این را ببینند تا امریکا کمک کند. باید گفته شود که مردم ایران در طول این 32 سال در راه ازادی بوسیله ج.ا هم اعدام شده اند و هم کشتار شده اند و هم شکنجه. و همه اینها در مقیاس ده ها هزار نفری. بعد از سرکوب شدید چندین ماهه جنبش سبز که واقعا تخصص ج.ا در این میباشد، مردم ایران چنان وحشت زده شده اند که جرات هیج نوع تظاهرات دیگری را ندارند. مردم ما میدانند که تظاهرات مساوی است با کشتار های خیابانی دوباره، دستگیری های دسته جمعی و شکنجه های وحشتناک و اعدام های دسته جمعی . همانگونه که ج.ا به سوریه مزدور میفرستد که یا خودشان و یا سربازان سوریه را مجبور کنند که به تظاهر کنند گان تیراندازی کنند؛ همانگونه سوریه وحماس و حزب اله لبنان هم مزدور به ایران فرستاده اند تا از پشت بامها و در خیابانها به مردم تظاهر کننده تیراندازی کرده وانها رابکشند. در یک کشور 74 میلیونی، ج.ا همیشه میتواند از خود ایرانیان هم یک چند هزار نفر مزدور ادمکش و روانی پیدا کرده و به دست انها مسلسل داده و مردم را بوسیله انها کشتار کند. بنابر این مردم میدانند که در مقابل رژیمی که این امکانات سرکوب را دارد تظاهرات کردن خودکشی بیفایده است. همانگونه که ما در سوریه مشاهده میکنیم تظاهرات مردم با این همه از جان گذشتگی مردم به نتیجه ای نرسیده و احتمالا نخواهد رسید. در ضمن باید بدانیم که این قشری از مردم سوریه که تظاهرات میکنند قشر فقیر هستند که چیزی برای از دست دادن ندارند و در ضمن تظاهراتشان پشتیوانه مذهبی دارد. یعنی مردم به این اعتقاد دارند که اگر کشته شوند شهید شده و به بهشت میروند. مردم ایران دیگر از این اعتقادات گذشته اند و مبارزه شان برای رسیدن به حکومتی غیرمذهبی وصرفا برای ازادی ودمکراسی است. در ضمن ج.ا این قشر فقیر ومذهبی را در ایران اجیر ومزدور خودش کرده است وبنابر این طبقه متوسط و مرفه جامعه ایران که خواهان سرنگونی ج.ا هستند در مقابل بخشی از این طبقه قرار گرفته اند که مسلح هم هستند و فعلا با قدرت اسلحه و خوی تهاجمی این طبقه فقیر فکر میکنند که باید از همان نان مزدوری خودشان دفاع کنند که ج.ا به انها میدهد. بنابراین ما میبینیم که شانس موفقیت تظاهرات در ایران حتی خیلی کمتر از سوریه است. در ضمن مردم ایران چطور میتوانند در مقابل رژیمی بایستند که واقعا از سوی تمام جهان چه اشکار و چه پنهان حمایت میشود و پول سرشار نفت را هم در اختیار دارد. این حمایت کشور های جهان از این حکومت هم به این خاطر است که این حکومت تمام منابع و حتی خاک ایران را به کشورهای خارجی تقدیم کرده و یا کشور های خارجی هنوز طمع سهم بیشتری را هم دارند. روسیه وچین که اشکارا از ج.ا حمایت میکنند. کشورهای عربی شیخ نشین همه خواهان حمله به ایران از سوی ناتو واسراییل و امریکا هستند اما هیچکدام خواهان سرنگونی ج.ا نیستند. چه نعمتی بهتر از ج.ا برای این کشور ها که کشور ایران با پتانسیل پیشرفته ترین و مرفه ترین و قویترین کشور منطقه شدن را به این روز نشانده که منابع نفتی وگازیش بوسیله این شیخ نشینها و عربستان غارت میشود و به زودی با بمباران شدنش هم دست این کشور ها حداقل برای غارت منابع نفتی مشترک تا سالیان درازی باز گذاشته میشود و حتی میتوانند امید به بردن خاک ایران داشته باشند. ترکیه هم که از بودن ج.ا نهایت استفاده را برده است. ناتو و کشورهای غربی و سرمایه وتکنولوژی انها را که به جای ایران گرفته است. 20 میلیارد بیست میلیارد دارد پول مردم ایران را بالا میکشد وتمسخر هم میکند و گاز ارزان و دیگر منافع اقتصادی هم که از میمنت وجود ج.ا فراوان دارد. امریکا هم که متاسفانه 33 سال است بر هر جنایت ج.ا سرپوش گذاشته است و بر اساس شواهد تاریخی اصلا روی کار اوردن ج.ا را کلید زد و هر وقت ج.ا خواست سقوط کند پنهانی شرایطی را ایجاد کرد که از ان جلوگیری شود. مماشات پرزیدنت اوباما با ج.ا هم که زبانزد خاص وعام است. متاسفانه تا به حال ما یک کلمه هم از هیچ مقام مسئول دولت های امریکا نشنیده ایم که از سرنگونی ج.ا سخن گفته باشد. و اگر هم کسی مانند پرزیدنت بوش این را گفته است در عمل بر عکسش انجام شده است. ویا روش براندازی ج.ا را فقط در حمله نظامی دیده است که این هم تازه اگر توام با سرنگونی ج.ا باشد نابودی کشور و خسارت جانی هولناکی برای مردم ایران میداشته است. همین سیاست را اسرائیل در قبال ج.ا داشته است. سیاستمداران اسرائیلی هیچگاه از نابودی ج.ا سخن نگفته اند بلکه همیشه حرفشان بمباران ایران بوده است. انگار که صد ها هزار نفر انسان که در این میان ممکن است کشته و زخمی شوند هیچ است. در اینجا ما از پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون میخواهیم به ما بگوند که نظرشان در مورد کشته و زخمی شدن ایرانیان که در صورت اجرای گزینه نظامی که از ان حرف میزنند چیست؟ ایا اینها همه بن لادن و تروریست بوده اند ویا میخواسته اند بمب اتم بسازند وبا ان اسرائیل را نابود کنند و یا نه گروگان های یک رژیم اشغالگر وبیوطن هستند؟ ایا زمانیکه در شهر شما یک عده بانک زن در بانک گروگان میگیرند پلیس شما گروگان ها را میکشد و بانک را خراب میکند و اجازه میدهد گانگستر ها راه خود را بروند؟ و یا پلیس سعی میکند از اسیب رسیدن به گروگان ها وبانک جلوگیری کند و احتمال با روشهای فرسایشی پلیسی واستراتژی مناسب گروگانها را ازاد کند و یا احتمالا با گماشتن تک تیرانداز های ماهر گانگستر ها را بزند؟ بابا ! این گانگسترهای ج.ا را شما به جان ما انداختید. حالا شما پلیس با بهترین تجهیزات پلیسی هستید اگرنمیخواهید و یا نمیتوانید ما را از دست اینها نجات بدهید، حداقل بانک را منفجر نکنید و ما را نکشید. از پرزیدنت اوباما وخانم کلینتون میخواهیم در تماس های خود با اقای نتانیاهو از ایشان خواهش کنند کمی احترام مردم ایران را بیشتر داشته باشند. اولا ج.ا و مردم ایران را در سخنانشان کاملا از هم جداگانه نام ببرند. دوما نه هیچگونه فکر حمله به ایران را داشته باشند و نه اصلا این موضوع را به شوخی ویا جدی دیگر بر زبان بیاورند.ما نمیخواهیم به ایشان یاداوری کنید که در 2500 سال پیش یک شاه ایرانی به نام کوروش یک کمک تاریخی به یهیودیان کرد و بخواهیم اقای نتانیاهو بخواهند جبران ان را بکنند و ما را از شر حکومت ج.ا نجات دهند. ما فقط میخواهیم به ملت ایران همان احترامی را بگذارند که همه مردم جهان بر طبق قانون حقوق بشر دارند. فکر کنیم که ایشان هم قبول دارند که جان یک ایرانی به اندازه جان یک اسرائیلی ارزش دارد. ما انتظار داریم که بدانیم ایا ایشان هم هنوز مانند ان سیاستمدار اسرائیلی فکر میکنند که در باره جنگ ایران و عراق گفت: این جنگ به نفع اسرائیل است زیرا این دو کشور هر دو مسلمان هستند و هر چه مسلمان بیشتر کشته شود به نفع ماست. ایا ایشان از کشته شدن ایرانیان لذت میبند واگر نه، چرا ایشان دائم میخواهند ایران را بمباران کنند و با جدیت کامل مشغول تشویق کشور های دیگر غربی هم به این کار هستند. نظرشان در مورد ان 60% از مردم اسرائیل چیست که بر اساس نظرسنجی موافق بمباران ایران نیستند؟ ایا فکر نمیکنند که مردم ایران واسرائیل دشمنان مشترک در منطقه دارند و باید با هم متحد شوند و همکاری امنیتی و نظامی داشته باشند؟ ایا رسیدن به این هدف با بمباران کردن ایران و از بین نرفتن ج.ا هیچگاه ممکن است؟ ایا بمباران ایران این اتحاد را حتی پس از سرنگونی ج.ا مشکل و یا ناممکن نمیکند؟ ایا بهتر نیست به جای این تکیه کردن روی بمباران ایران، روی سرنگونی ج.ا تکیه کنند و کشور های دیگر را هم به این ترغیب کنند؟ ایا فکرنمیکنند از دو ملت که در واقع منافع مشترک دارند و باید دوست باشند، کار درستی نیست که با این سیاستشان دشمن بسازند؟ ایا واقعا فکر میکنند حتی اگر ج.ا بتواند بمب اتمی بسازد میتواند خطری برای اسرائیل باشد؟ یا اینها همه بزرگ نمایی است؟ ما که فکر میکنیم اینها همه بزرگ نمایی است. اولا اگر هدف از جلوگیری از ساخت بمب ج.ا اینست که دیگر کشور های منطقه دنبال بمب اتمی نروند که این که یک روش وارونه ایست. خوب به کشورهای دیگر منطقه بگویید اگر بخواهید بمب اتمی بسازید همان بلایی را سر شما میاوریم که سر ج.ا تا به حال اورده ایم. یعنی تحریم اقتصادی و انزوای بین المللی. تازه دلیلی نا منطقی تر از این در واقع وجود ندارد. زیرا هنوز رسما دشمن اصلی اعراب اسرائیل میباشد. خوب داشتن بمب اتمی اسرائیل که خیلی بهانه بزرگتری برای ساخت بمب اتمی برای اعراب میباشد تا داشتن بمب اتمی ج.ا!! در ضمن فرض کنیم عربها میگویند ما از بمب اتمی بخاطر خود ج.ا میترسیم. خوب مگر الان اعراب الان 22 کشور نیستند که همه هم دشمن مردم ایران هستند و مدرنترین جنگ افزار ها را هم خریده اند و عملا هم به خاک ایران حمله کرده اند و عربستان هم از امریکا خواسته است به ج.ا حمله کند و امارات هم ادعای ارضی دارد. حال فرض کنیم ج.ا بخواهد در مقابل حمله عربها بایستد باید در حال حاضر بمب اتمی داشته باشد وچاره دیگری ندارد. البته ما میخواهیم در اینجا فقط بگوییم که این بزرگ نمایی ها در حقیقت پایه ای ندارند. اما همانگونه که قبلا گفتیم ج.ا همانطور که منابع ایران را برای بقای خودش تقدیم کرده خاک ایران را هم تقدیم خواهد کرد واین اتم بازی اش فقط به خاطر اینست که کشور های جهان بگذارند همچنان به حکومت ارتجاعیش بر مردم ایران ادامه دهد و بتواند پولهای غارت کرده اش را راحت بیاورد در کشورهای غربی و با ان بچه اخوند هایش عیش و نوش کنند. بمب اتم اگر تازه ساخته ه بشود در دست ج.ا بدون صادرات نفت ومنزوی همانقدری خطر دارد که در دست دولت پاکستان. فرض کنید که ج.ا بمب هم بسازد و هیچکس هم از او نفت نخرد و اسرائیل هم دست از این رفتار پارانوئیدش حالا چه واقعی وچه ساختگی بردارد و خیلی خونسرد بگوید ما اصلا کاری به ج.ا نداریم. فکر میکنید ج.ا دیگر چه امکاناتی خواهد داشت؟ مثلا میگوید اگر از من نفت نخرید من به طرف اسرائیل بمب اتمی پرتاب میکنم؟ ایا بدون درامد نفت دیگر قادر به حمایت از حزب اله لبنان و حماس خواهد بود؟ تازه اگر تروریست لبنانی هم به خاطر خوش امد رفیق شیعه اش خامنه ای بخواهد عملیات تروریستی انجام دهد که مهار ان برای اسرائیل دیگر کار سختی نمیباشد. غیراز تهدیدات توخالی حزب اله لبنان اگر بخواهیم پتاسیل واقعی ان را بفهمیم باید به حرف حسن نصراله در حین جنگ 33 روزه توجه کنیم که گفت اگر ما میدانستیم که ربودن دو سرباز اسرائیلی چنین بلایی بر سرمان میاورد هرگز این کار را نمیکردیم. توصیه ما به اسرائیل و مردم واقعا ستم دیده یهود در طول تاریخ اینست که بیایید مسایل را ساده تر بگیریم. از نظر ما رها کردن ج.ا به حال خودش بدون در امد نفت بسیار گزینه معقول تری برای خطر فرضی ای است که ج.ا میتواند داشته باشد. البته خواست مردم ایران سرنگونی هر چه زودتر این رژیم با روشهای ذکر شده در بالا میباشد. مطمئنا دولت اینده ایران پس از سرنگونی ج.ا نه تنها با داشتن متحدانی مانند امریکا واسرائیل نیازی به جنگ وبمب اتمی نخواهد داشت بلکه بخاطر خطرات انرژی هسته ای از داشتن انرژی هسته ای هم صرف نظر خواهد کرد و کوشش های امریکا را در مورد دور نگه داشتن منطقه خاور میانه از انرژی خطرناک هسته ای پشتیبانی میکند و حتی کوشش خواهد کرد که با همکاری بین المللی پاکستان را هم به نابود کردن بمب های اتمی اش تشویق کند. البته دولت اسرائیل به خاطر وضع خاصش مسلما حق دارد که بمب اتمی داشته باشد و رابطه دولت بعدی ما پس از محو ج.ا با دولت اسرائیل چیزی نمیتواند باشد جز دوستی و همکاری در همه زمینه های اقتصادی وامنیتی و فرهنگی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر