البته باید در ابتدا گفته شود که این کار هم میتواند بسیار ساده باشد وهم بسیار مشکل. در ضمن شورای ملی باید 100% با رای مردم انتخاب شده باشد وپشتیبانی مردم را داشته باشد. همچنین این شورا باید دائم نظر مردم را بررسی کند وطبق نظر اکثریت عمل کند و مردم هم باید فقط نگاهشان به دستور شورای ملی باشد و ان را بدون چون و چرا اجرا کنند.
اولین راه این است که شورا ملی با نشان دادن ارای خود اعلام کند که نماینده واقعی مردم ایران است و از تمام کشور های جهان بخواهد که با ان مذاکره ومعامله کنند. این کار بسیار مشکلی است ولی شورای ملی میتواند بویژه با افشاگری روی کشورهای دموکراتیک فشار بیاورد که انها حرف وعملشان را یکی کنند و نه بر ضد دمکراسی در ایران بلکه برای ان و در نتیجه سرنگونی نظام استبدادی همکاری کنند. چنانچه این موضوع پذیرفته شود دیگر کار خیلی راحت میشود. اینکه شورای ملی طرف حساب کشورهای جهان شود باعث میشود که جمهوری اسلامی حداکثر بتواند مانند یک گروگانگیر تا مدتی عمل کند که انهم دیر یا زود مزدورانی را که اجیر کرده نمیتواند نگه دارد و همان مزدوران بر ضد خودش میشورند. شورای ملی میتواند هر قراردادی را دراختیار خود بگیرد از جمله قراردادهای اقتصادی بویژه فروش نفت را. به این صورت که رژیم یا نمیتواند نفت را بفروشد و یا اجازه دارد که بفروشد ولی پولش را خریداران به حساب مردم ایران نزد شورای ملی واریز میکنند. این پول را شورای ملی صرف خرید لوازم بیمارستانی، دارو، مواد اولیه تولیدی و غیره میکند و به ایران میفرستد. حداقل مردم میدانند که در اینجا پول نفت برای خودشان مصرف میشود و نه بخشی از ان به جیب دزدان ریز ودرشت جمهوری اسلامی برود وبخشی از ان به جیب حماس وحزب الله و دیگر لاشخوران وبخشی از ان به عنوان صدقه با منت به مردم داده شود وتازه به انهایی که سربزیر هستند ویا ساندیس خور. از طرفی دیگر پولی هم برای رژیم نمی ماند که بخواهد با ان اتم بازی کند و بهانه کشورهای دیگر برای حمله به ایران ازشان گرفته میشود. پول اخوندی هم به هیچ پول دیگری قابل تبدیل نخواهد بود و فقط تا مدتی در داخل ایران به درد نشان دادن نسبت درامد وپس انداز مردم به هم میخورد و میشود با ان نان وپیاز خرید. چنانچه ایران صادرات دیگری هم داشته باشد پولش در حساب ملی ذخیره میشود و برای هر ایرانی هم مبلغی پس انداز میشود و پس از سرنگونی رژیم به دلار ویا پول ملی جدید که مانند دلار ارزشمند است پرداخت میشود. اگر بتوانیم واقعا اینچنین برنامه ای را اجرا کنیم رژیم خود به خود بوسیله مزدوران خودش ساقط میشود . چون همان بسیجی پست و پاسدار جانی دزد هم میبیند دیگر نمیتواند شکم زن وبچه اش را سیر کند و میدونه راه نجاتش اینست که اسلحه بکشد بزنه فرمانده اش را بکشد وبعد بگوید ای شورای ملی ما از حضور ملت معذرت میخواهیم بیایید ما را مجازات کنید ولی ما را از این فلاکت هم نجات دهید.
اگر این راه اول به نظرتان خیلی خیالاتی میاید چاره دوممان مثل همان انقلاب 57 است که البته با اخوندمفتخور وسپاهی حریص وخونخوار که بر خلاف شاه ابایی از کشتن ده ها هزار نفر ندارد و به ابرو داشتن در جهان هم اهمیتی نمیدهد، کاری به مراتب مشکلتر خواهد بود. در اینجا اگر مردم حاضر به جانفشانی باشند تنها راه اجرایی شدن ان اینست که شورای ملی با رایزنی با سپاهیان فراری و دیگر نیرو های انتضامی فراری نقطه ضعف های نیرو های انتظامی رژیم را بررسی کند که چگونه مردم میتوانند با تاکتیک صحیح با دست خالی بر این نیرو ها غلبه کنند. البته ما میدانیم که این نیرو ها همیشه امادگی دارند چنانچه اینچنین وضعی پیش امد جانب مردم را بگیرند. البته باید موقعیتی پیش اید که نیروی انتظامی بدانند که در این روز همه این نیروها به احتمال زیاد به مردم میپیوندند ونه اینکه اگر یک عده ای اینکار را بکنند دیگر نیروهای انتظامی همکاری نکنند و بین مردم حمام خون راه بیافتد و خودشان هم همه اعدام بشوند. چنین وضعی را هم فقط یک رئیس کاریزماتیک شورای ملی میتواند به وجود اورد. اولا باید کم کم در بین تمام نیرو های نظامی پخش شود که همچنین کسی وجود دارد و مردم همه گوش به فرمان او هستند و سربازان یا سپاهیان خرد بین خودشان توافق کنند که در موعد سرنوشت ساز به مردم بپیوندند واحتمالا مافوق خودشان را هم دستگیر کنند. چنانچه این جو پیش امد رئیس شورای ملی مثلا میگوید در فلان روز سربازان و سپاهیان خود را اماده برای طغیان کنند و فرمانده هان خود را در پادگان ها دستگیر کنند ومثلا زیر فرماندهی فلان افسر پیشین و یا سپاهی پیشین درایند ویا خودشان موقتا یک فرمانده از پادگان خودشان که میدانند ملی است انتخاب کنند و منتظر دستورهای دیگر شورای ملی باشند. ومثلا بخشی از شورای ملی هم همزمان به سوی ایران پرواز کند وبقیه ماجرا. البته یک راه دیگری هم باید بررسی شود که مردم تمام بسیجی ها و پاسدارها و پلیس های محله شان را شتاسایی کنند و روزی که شورای ملی دستور عملیات را میدهد به صورت انبوه تک تک خانه های اینها را محاصره کنند و اینها یا اصلا نتوانند به پادگانشان بروند ویا در خانه شان خودشان را با اسلحه ویا بی اسلحه تسلیم مردم کنند واگر هم به پادگانشان رفته بودند خانواده شان را دستگیر کنند وبه گروگان بگیرند. از همه مهمتر شناسایی فرمانده هان اینها با تمام خانواده شان میباشد که مردم یک زمان وضربتی و نا محسوس یک جور ی با ایجاد سپر ایمنی مثلا با رانندگی با چند ماشین قراضه و مانع کردن انها به خانه های اینها نزدیک شوند و یا خود فرمانده را دستگیر کنند و یا خانواده اش را که یا خودش اصلا نتواند به پادگان برود وفرمانده هی کند ویا اگر که رفت خبر دار شود که خانواده اش دستگیر شده مطمئنا خودش را و پادگانش را تسلیم ملت میکند.
اگر که فکر میکنید که این کار خیالاتی است و امکانش هم بسیار سخت است، فکر ان را هم بکنید که سلطنت خامنه ای به پسرش میرسد وبعدش هم سید علی دوم ومجتبی شاه دوم سلطنت میکنند وشاید هم سردار یک چشم کودتا کند وسلسله صدام حسینی درست کند. البته بمباران اتمی و سرطان و بچه های ناقص و اشغال جزیره های خلیج فارس به وسیله امارات وبلوچستان به پاکستان وخوزستان به عراق و اذربایجان به جمهوری اذربایجان و هرمزگان به عربستان، ملحق شدن را هم در نظر بگیرید. اگر هم این را بدانید که عاشورای پارسال خامنه ای هواپیما را اماده کرده بود که بزند به چاک شاید این موضوع برای ما روشن شود که ساقط کردن این رژیم با این روش چندان کار مشکلی هم نیست.
دنباله دارد.............
اولین راه این است که شورا ملی با نشان دادن ارای خود اعلام کند که نماینده واقعی مردم ایران است و از تمام کشور های جهان بخواهد که با ان مذاکره ومعامله کنند. این کار بسیار مشکلی است ولی شورای ملی میتواند بویژه با افشاگری روی کشورهای دموکراتیک فشار بیاورد که انها حرف وعملشان را یکی کنند و نه بر ضد دمکراسی در ایران بلکه برای ان و در نتیجه سرنگونی نظام استبدادی همکاری کنند. چنانچه این موضوع پذیرفته شود دیگر کار خیلی راحت میشود. اینکه شورای ملی طرف حساب کشورهای جهان شود باعث میشود که جمهوری اسلامی حداکثر بتواند مانند یک گروگانگیر تا مدتی عمل کند که انهم دیر یا زود مزدورانی را که اجیر کرده نمیتواند نگه دارد و همان مزدوران بر ضد خودش میشورند. شورای ملی میتواند هر قراردادی را دراختیار خود بگیرد از جمله قراردادهای اقتصادی بویژه فروش نفت را. به این صورت که رژیم یا نمیتواند نفت را بفروشد و یا اجازه دارد که بفروشد ولی پولش را خریداران به حساب مردم ایران نزد شورای ملی واریز میکنند. این پول را شورای ملی صرف خرید لوازم بیمارستانی، دارو، مواد اولیه تولیدی و غیره میکند و به ایران میفرستد. حداقل مردم میدانند که در اینجا پول نفت برای خودشان مصرف میشود و نه بخشی از ان به جیب دزدان ریز ودرشت جمهوری اسلامی برود وبخشی از ان به جیب حماس وحزب الله و دیگر لاشخوران وبخشی از ان به عنوان صدقه با منت به مردم داده شود وتازه به انهایی که سربزیر هستند ویا ساندیس خور. از طرفی دیگر پولی هم برای رژیم نمی ماند که بخواهد با ان اتم بازی کند و بهانه کشورهای دیگر برای حمله به ایران ازشان گرفته میشود. پول اخوندی هم به هیچ پول دیگری قابل تبدیل نخواهد بود و فقط تا مدتی در داخل ایران به درد نشان دادن نسبت درامد وپس انداز مردم به هم میخورد و میشود با ان نان وپیاز خرید. چنانچه ایران صادرات دیگری هم داشته باشد پولش در حساب ملی ذخیره میشود و برای هر ایرانی هم مبلغی پس انداز میشود و پس از سرنگونی رژیم به دلار ویا پول ملی جدید که مانند دلار ارزشمند است پرداخت میشود. اگر بتوانیم واقعا اینچنین برنامه ای را اجرا کنیم رژیم خود به خود بوسیله مزدوران خودش ساقط میشود . چون همان بسیجی پست و پاسدار جانی دزد هم میبیند دیگر نمیتواند شکم زن وبچه اش را سیر کند و میدونه راه نجاتش اینست که اسلحه بکشد بزنه فرمانده اش را بکشد وبعد بگوید ای شورای ملی ما از حضور ملت معذرت میخواهیم بیایید ما را مجازات کنید ولی ما را از این فلاکت هم نجات دهید.
اگر این راه اول به نظرتان خیلی خیالاتی میاید چاره دوممان مثل همان انقلاب 57 است که البته با اخوندمفتخور وسپاهی حریص وخونخوار که بر خلاف شاه ابایی از کشتن ده ها هزار نفر ندارد و به ابرو داشتن در جهان هم اهمیتی نمیدهد، کاری به مراتب مشکلتر خواهد بود. در اینجا اگر مردم حاضر به جانفشانی باشند تنها راه اجرایی شدن ان اینست که شورای ملی با رایزنی با سپاهیان فراری و دیگر نیرو های انتضامی فراری نقطه ضعف های نیرو های انتظامی رژیم را بررسی کند که چگونه مردم میتوانند با تاکتیک صحیح با دست خالی بر این نیرو ها غلبه کنند. البته ما میدانیم که این نیرو ها همیشه امادگی دارند چنانچه اینچنین وضعی پیش امد جانب مردم را بگیرند. البته باید موقعیتی پیش اید که نیروی انتظامی بدانند که در این روز همه این نیروها به احتمال زیاد به مردم میپیوندند ونه اینکه اگر یک عده ای اینکار را بکنند دیگر نیروهای انتظامی همکاری نکنند و بین مردم حمام خون راه بیافتد و خودشان هم همه اعدام بشوند. چنین وضعی را هم فقط یک رئیس کاریزماتیک شورای ملی میتواند به وجود اورد. اولا باید کم کم در بین تمام نیرو های نظامی پخش شود که همچنین کسی وجود دارد و مردم همه گوش به فرمان او هستند و سربازان یا سپاهیان خرد بین خودشان توافق کنند که در موعد سرنوشت ساز به مردم بپیوندند واحتمالا مافوق خودشان را هم دستگیر کنند. چنانچه این جو پیش امد رئیس شورای ملی مثلا میگوید در فلان روز سربازان و سپاهیان خود را اماده برای طغیان کنند و فرمانده هان خود را در پادگان ها دستگیر کنند ومثلا زیر فرماندهی فلان افسر پیشین و یا سپاهی پیشین درایند ویا خودشان موقتا یک فرمانده از پادگان خودشان که میدانند ملی است انتخاب کنند و منتظر دستورهای دیگر شورای ملی باشند. ومثلا بخشی از شورای ملی هم همزمان به سوی ایران پرواز کند وبقیه ماجرا. البته یک راه دیگری هم باید بررسی شود که مردم تمام بسیجی ها و پاسدارها و پلیس های محله شان را شتاسایی کنند و روزی که شورای ملی دستور عملیات را میدهد به صورت انبوه تک تک خانه های اینها را محاصره کنند و اینها یا اصلا نتوانند به پادگانشان بروند ویا در خانه شان خودشان را با اسلحه ویا بی اسلحه تسلیم مردم کنند واگر هم به پادگانشان رفته بودند خانواده شان را دستگیر کنند وبه گروگان بگیرند. از همه مهمتر شناسایی فرمانده هان اینها با تمام خانواده شان میباشد که مردم یک زمان وضربتی و نا محسوس یک جور ی با ایجاد سپر ایمنی مثلا با رانندگی با چند ماشین قراضه و مانع کردن انها به خانه های اینها نزدیک شوند و یا خود فرمانده را دستگیر کنند و یا خانواده اش را که یا خودش اصلا نتواند به پادگان برود وفرمانده هی کند ویا اگر که رفت خبر دار شود که خانواده اش دستگیر شده مطمئنا خودش را و پادگانش را تسلیم ملت میکند.
اگر که فکر میکنید که این کار خیالاتی است و امکانش هم بسیار سخت است، فکر ان را هم بکنید که سلطنت خامنه ای به پسرش میرسد وبعدش هم سید علی دوم ومجتبی شاه دوم سلطنت میکنند وشاید هم سردار یک چشم کودتا کند وسلسله صدام حسینی درست کند. البته بمباران اتمی و سرطان و بچه های ناقص و اشغال جزیره های خلیج فارس به وسیله امارات وبلوچستان به پاکستان وخوزستان به عراق و اذربایجان به جمهوری اذربایجان و هرمزگان به عربستان، ملحق شدن را هم در نظر بگیرید. اگر هم این را بدانید که عاشورای پارسال خامنه ای هواپیما را اماده کرده بود که بزند به چاک شاید این موضوع برای ما روشن شود که ساقط کردن این رژیم با این روش چندان کار مشکلی هم نیست.
دنباله دارد.............
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر