متاسفانه از همان ابتدای کار پیدا بود که با تلاش برای ترتیب دادن تظاهراتی دیگر جمهوری اسلامی سرنگون نمیشود. اما از انجایی که مردم ما بویژه انها که در درون ایران زندگی میکنند متاسفانه به روشهای دیگر واجرای انها کمتر توجهی میکنند این راه دائما شکست ادامه پیدا میکند. اولا اینکه "به حساب" رهبران یک جنبش چنان اسیر دشمنان این جنبش باشند که مجبور باشند برای جان دادن دوباره به جنبش از یک بهانه ای که اتفاقی پیش امده یعنی انقلاب مصر استفاده کنند بسیار تاسف اور است. از ان تاسف اورتر انکه که مردم متوجه نبودند که انقلاب مصر برای ان پیروز شد که شرایطی دیگر وجود داشت. مهمترین فرق با وضعیت مردم ایران در این بود که ارتش مصر وخود رژیم مصر وابسته به امریکا بودند و با دستور روشن امریکا ارتش مصر مبارک را مجبور به رفتن کرد. مردم مصر هیچ وقت نمیتوانستند مبارک را سرنگون کنند اگر امریکا چراغ سبز نشان نمیداد. رژیم ایران اگرچه با بحران سازی وبه قیمت بدبخت کردن مردم ایران وباج دهی از جیب انها و فروش منابع و حقوق بین المللی و حتی خاک ایران به زندگی ننگینش تا کنون ادامه داده اما تا ان زمانی که سقوط قهری خودش را با نیروی نظامی خارجی پیش روی خود نبیند از هیچ کشور خارجی حرف شنوی ندارد. یک فاکتور دیگر هم پول نفت است که هم بودجه نیروهای سرکوب گرش را تامین میکند وهم باعث شده که کشورهای خارجی به خاطر پایین ماندن قیمت نفت اجازه دهند فعلا به حیات ننگینش ادامه دهد.
اشتباه بزرگ مردم ایران الان یکی در این است که فکر میکنند بدون خواست کشورهای غربی میتوانند این رژیم را ساقط کنند ودوما اینکه چشمشان فقط به این دو رهبر اسیر درچنگال رژیم میباشد و به فکر جستجوی رهبر و گروه هماهنگ کننده دیگری که اسیر این رژیم نباشند که انها هم فقط میتوانند ایرانیان مقیم خارج باشند، نیستند. چندین اشتباه بزرگ و کوچک دیگر هم در استراتژی مبارزه در داخل وخارج دارند از جمله اینکه فکر میکنند که تنها راه مبارزه امدن به خیابانها و دادن شعار میباشد. متاسفانه این اشتباه حتی به ایرانیان خارج هم سرایت کرده وانها هم گاه گاهی تظاهراتی در خارج انجام میدهند که کم فایده هستند و دیر یا زود هم قطع میشوند.
مردم باید بدانند که اولا باید سعی کنند که با همکاری ایرانیان مقیم خارج یک کنگره ملی "انتخاب" کنند تا برای انها در سطح بین المللی لابی کند و حتی زمام امور سیاسی را از چنگ رژیم اسلامی در اورد و نمایندگی کامل مردم ایران درخارج را بدست بگیرد. هم چنین مبارزات مردم در ایران چه اعتصابات عمومی چه تظاهرات چه مبارزات دیگر را هماهنگ کند. فرض کنید مردم دائم چشمشان به دستور این کنگره باشد که خودشان هم انتخاب کرده اند. مثلا کنگره میگوید که اعتصاب سرتاسری برای سرنگونی رژیم. مسلما یک دفعه خود به خود یک دینامیکی ایجاد میشود برای اعتصاب چون مردم میدانند که این رژیم رفتنی است و ان گروه از مردم هم که محافظه کار هستد واز بی شغل شدن میترسند با این اطمینان که رژیم رفتنی است دست به اعتصاب میزنند. حالا شما بیایید به وسیله به حساب "رهبری بی رهبر اینترنتی" اینکار را انجام دهید ایا امکان دارد وایا عملا تا به حال این کار عملی شده است؟
پس ما باید روش التحریری و تونسی ومصری را رها کنیم و با اینکه انها هم از ما روش تظاهرات میلیونی وغیره را یاد گرفته اند ، سعی کنیم که این روش به کار گرفته خودمان تا به حال را هم اصلاح کنیم و روش هایی که با برنامه و هوشمندانه هستند به کار بگیریم تا به هدف بسیار سخت خود برسیم.
اشتباه بزرگ مردم ایران الان یکی در این است که فکر میکنند بدون خواست کشورهای غربی میتوانند این رژیم را ساقط کنند ودوما اینکه چشمشان فقط به این دو رهبر اسیر درچنگال رژیم میباشد و به فکر جستجوی رهبر و گروه هماهنگ کننده دیگری که اسیر این رژیم نباشند که انها هم فقط میتوانند ایرانیان مقیم خارج باشند، نیستند. چندین اشتباه بزرگ و کوچک دیگر هم در استراتژی مبارزه در داخل وخارج دارند از جمله اینکه فکر میکنند که تنها راه مبارزه امدن به خیابانها و دادن شعار میباشد. متاسفانه این اشتباه حتی به ایرانیان خارج هم سرایت کرده وانها هم گاه گاهی تظاهراتی در خارج انجام میدهند که کم فایده هستند و دیر یا زود هم قطع میشوند.
مردم باید بدانند که اولا باید سعی کنند که با همکاری ایرانیان مقیم خارج یک کنگره ملی "انتخاب" کنند تا برای انها در سطح بین المللی لابی کند و حتی زمام امور سیاسی را از چنگ رژیم اسلامی در اورد و نمایندگی کامل مردم ایران درخارج را بدست بگیرد. هم چنین مبارزات مردم در ایران چه اعتصابات عمومی چه تظاهرات چه مبارزات دیگر را هماهنگ کند. فرض کنید مردم دائم چشمشان به دستور این کنگره باشد که خودشان هم انتخاب کرده اند. مثلا کنگره میگوید که اعتصاب سرتاسری برای سرنگونی رژیم. مسلما یک دفعه خود به خود یک دینامیکی ایجاد میشود برای اعتصاب چون مردم میدانند که این رژیم رفتنی است و ان گروه از مردم هم که محافظه کار هستد واز بی شغل شدن میترسند با این اطمینان که رژیم رفتنی است دست به اعتصاب میزنند. حالا شما بیایید به وسیله به حساب "رهبری بی رهبر اینترنتی" اینکار را انجام دهید ایا امکان دارد وایا عملا تا به حال این کار عملی شده است؟
پس ما باید روش التحریری و تونسی ومصری را رها کنیم و با اینکه انها هم از ما روش تظاهرات میلیونی وغیره را یاد گرفته اند ، سعی کنیم که این روش به کار گرفته خودمان تا به حال را هم اصلاح کنیم و روش هایی که با برنامه و هوشمندانه هستند به کار بگیریم تا به هدف بسیار سخت خود برسیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر