اقای بنی صدر در مصاحبه اخیرشان در رادیو عصر جدید میگویند: احتیاجی به این وجود ندارد که ما در خارج رفراندوم را در باره جمهوری اسلامی برگزار کنیم زیرا انتخابات صحیح را در خارج نمیتوان برگزار کرد مثلا احراز هویت ممکن نیست وحاضر هم نیستند به پیشنهاداتی برای روش های ممکن برای برگزاری این رفراندوم نظری بیافکنند زیرا میگویند مردم باید جنبش کنند تا بتوانند پیروز شوند. منظور از جنبش هم اینجوری که ایشان نظرشان است تظاهرات بی خشونت در ایران و در خارج از ایران است و مثال بارزشان هم میدان تحریر مصر است و با هر گونه پشتیبانی نظامی کشور های غربی از جنبش مردم ایران مخالفند.
جناب اقای بنی صدر از تاریخ درس گرفتن خوب است اما در دنیای امروزی نه شرایط مانند زمان های دیگر است و نه سیاست کشورهای جهان ثابت باقی ماننده است. بنابر این باید انعطاف پذیر باشیم و با پرهیز از هر گونه دگمی در هر برهه از زمان بر طبق شرایط ان زمان عمل کنیم. مثلا اینکه کشورهای غربی بدخواه مردم ایران هستند و به فکر نفت ومنافع خودشان هستند در یک زمانی صدق میکرده ولی تحول بزرگی که در افکار جهانی ا ز10 سال پیش تا به حال بوجود امده باعث تغییر سیاست کشورهای غربی به سیاستی انسانی تر شده است. مثلا کشور های غربی دیگر بدون چون و چرا از دیکتاتور ها حمایت نمیکنند.
تظاهرات مردم در ایران مانند مردم مصر ممکن نیست زیرا تظاهرات انها به براورده شدن نسبی خواسته هایشان منجر شد، به این دلیل که ارتش مصر وابسته به امریکا بود و با دستور امریکا مبارک را شوت کرد. اینجا ما میبینیم که اولا: سیاست امریکا در حمایت از دیکتاتور ها تغییر کرده است و دوما بدون چراع سبز امریکا پیروزی مردم مصر که شما ان را دائم میخواهید الگوی مردم ما قرار بدهید، ممکن نمیبود. مثال دوم لیبی میباشد. مردم این کشور هم میخواستند با تظاهرات رژیم قذافی را سر نگون کنند. اما مردم لیبی دیدند که با تظاهرات این دیکتاتور دیوانه که خیلی هم شبیه دیکتاتور ایران میباشد نه تنها سرنگون نمیشود بلکه قصد دارد که پس از سرکوب تطاهرات کشتار بزرگی راه بیاندازد. بنابر این با پیوستن ارتش در برخی از شهر ها به قیام مسلحانه پرداختند. ولی اینجا قذافی که ارتش وابسته به امریکا نبود توانست قسمت مجهز ان را دوباره به سوی خود جذب کند و میرفت که ازادیخواهان را شکست بدهد و قتل عام تاریخی ای راه بیاندازد. در اینجا کشور های غربی میدانستند که با پیروزی قذافی دوباره یک دیوانه تروریست را باید سال ها تحمل کنند که قدرت اخاذی اش هم بیشتر خواهد شد و در ضمن باید شاهد قتل عام مردم لیبی هم باشند. در اینجا کشور های غربی تصمیم درست را گرفتند و اگر هم که این تصمیمشان فقط برای ادب کردن قذافی بوده باشد اثر جانبی ان که جلوگیری از کشتار مردم لیبی بوده بسیار اثر خوبی بوده است. از این واقعه منطقه ما نتیجه میگیریم که اولا جلوگیری از قتل عام مردم یک کشوری حداقل برای کشور های غربی مطرح شده ودر برنامه سیاسیشان قرار گرفته است و دوما کشور های غربی دیگر از دیکتاتورهای ماجرا جو و یاغی مانند قذافی هر چند هم که نفت داشته باشند حمایت نمیکنند وحتی حاضرند با زور انها را سرنگون کنند و سوما تظا هرات در کشورهای زیر یوغ اینگونه دیکتاتوری ها جواب نمیدهد و به پیروزی نمی انجامد و چهارم اینکه حمایت محدود نظامی خارجی نه تنها ضرری ندارد بلکه شاید تنها راه پیروزی ازادی خواهان در برابر این گونه رژیمها باشد.(لیبی ازاین لحاظات تشابه بسیار بزرگی با ج.ا دارد.)
حالا اگر مردم لیبی یک دولت منتخبی از اپوزیسیون در خارج میداشتند شاید این دولت بسیار جلوتر در مجامع بین المللی مقدمات حمله هوایی را به قذافی فراهم میکرد وکار نمیباید به این جای حساس میکشید. دیدید که دولتهای غربی حتی به یک شورای نامنتخب اپوزیسیون لیبی روی اوردند وان را به رسمیت شناختند. مردم لیبی حداقل این جوری که پیداست مثل ما سازمان مجاهدین خلقی نداشتند که سر بزنگاه خودرا نماینده مردم ایران معرفی کند بلکه شورای شان از افراد ملی بودند. بنابر این ما میبینیم که برای نمایندگی کردن مردم ایران و سهیم شدن در تصمیم گیری های جهانی برای کشور ایران و هم چنین جلوگیری از سوء استفاده سازمان مجاهدین خلق ایران در چنین مواقع حساسی، بر میهن پرستان ایرانی مقیم خارج واجب است که هر چه زودتر خود را به معرض انتخاب مردم بگذارند و یک چنین شورای منتخبی را تشکیل دهند و به جهان نشان دهند.
همزمان با ان ویا قبل از ان هم میتوان یک رفراندوم در باره ج.ا برگزار کرد. جناب بنی صدر این مسئله شوخی نیست. شما اگر یک رفراندوم ناموفق را هم برگزار کنید اولا با رای بالای نود درصد ایرانیان مقیم خارج بر ضد جمهوری اسلامی این رای گیری از نظر اماری دیگر بحثی برجای نمی گذارد واثر خود را خواهد داشت زیرا علاوه بر ان روی کاغذ است وثبت شده است ومدرک است. دوما ج.ا یا به مردم ایران اجازه میدهد که با فرستادن پستی رای خود با احراز هویت با مدارک همراه نامه حاوی رای ، در این رفراندوم شرکت کنند و یا نه، که در ان صورت نامشروعیت خود را با نشان دادن ترس خود از ارسال شدن رای ایرانیان درون مرزی، به طور منطقی برای جهانیان اثبات میکند. البته شما هزاران راه دیگر برای اثبات کامل رای مردم درون ایران را هم دارید اما باید این رفراندوم کلی را از یک رفراندوم جزء در خارج شروع کنیم تا قدمهای بعدی ممکن شود. شما یک صندوق رای بگذارید وسط پاریس ببینید که ایا اکثریت قاطع ایرانیان مقیم پاریس برای رای دادن نمیایند؟ احراز هویت هم میتوانید بکنید و ناظر از مردم ودولت فرانسه و غیره هم میتوانید بیاورید. اخر چرا فکر میکنید که تظاهرات در خارج می تواند موثرتر باشد. مگر نه انست که بسیاری در تظاهرات شرکت نمیکنند زیرا میدانند که در اخر نتیجه ای از ان گرفته نمیشود و یا بسیاری میترسند که اگر بخواهند بیایند ایران شرکت در تظاهرات خارج برایشان دردسر درست میکند واصلا مگر کشورهای خارجی میایند هر روز مفتکی به ایرانیان اجازه تظاهرات بدهند؟ بنابراین اقای بنی صدر قدری عملی تر فکر کنید. ایرانیان مقیم خارج راحت ترین کار برایشان شرکت در انتخابات و رفراندوم در خارج می باشد. از قضا این بهترین وسیله برای نشان دادن خواسته مردم ایرانیان به جهان است هر چند که خودشان میدانند که خواسته مردم ایران سرنگونی ج.ا میباشد. ولی رای گیری به این خواسته شکل رسمی ومستند میدهد.
تظاهرات داخل هم فرستادن مردم به مسلخ است. حتی اگر مردم هم بخواهند در راه کشورشان جان فشانی کنند وقتی که نیرو های طرف مقابل انچنان پرقدرت وسازمان دهی شده و مزدور وبی وجدانند که میتوانند هر نوع تظاهرات خیابانی را بطور کامل سرکوب کنند و هر روز هم موفقتر از روز قبلش، اصلا تقاضا کردن از مردم برای چنبش در شکل تظاهرات خیابانی بسیار نا مسئولانه میباشد.
رژیم ج.ا درس سرکوب را بخوبی از مغولان و ک.ج.بی. و طالبان وغیره گرفته است. مردم ایران هم جانشان را دوست دارند. همین به عنوان یک عامل اصلی، باعث میشود که مردم بی تفاوت شوند و ج.ا هم به چپاولگری و تاراج و حراج ایران ادامه میدهد. اما بزرگترین خطر انست که با این روند حتما دیر یا زود ان فاجعه بمباران اتمی از راه خواهد رسید. ما دوانتخاب داریم. یکی اینکه به همین روش کنونی ادامه دهیم ومنتظر بمباران اتمی بشویم که با ان به احتمال زیاد رژیم اسلامی هم اجازه میابد به حیات خود ادامه دهد. دوم انکه با انتخاب کنگره و شورایی ملی در خارج و اعمال نفوذ این نهاد سیاست جهانی را به نفع خود هدایت کنیم و مثلا باعث قطع در امد نفت ج.ا شویم و یا به جهت علاقه مشترک مردم ما وجامعه جهانی به سرنگونی ج.ا ، کشورهای غربی را وادار کنیم به عنوان دینی که در برابر مردم ایران دارند با نشان دادن حمایت نظامی خود از مردم برای قیام در مقابل جمهوری اسلامی، باعث تسلیم شدن این حکومت به مردم ایران شوند. با بمباران یکی دو پادگان سپاه و بسیج، قیام مردم بسیار ساده میشود.
جناب اقای بنی صدر از تاریخ درس گرفتن خوب است اما در دنیای امروزی نه شرایط مانند زمان های دیگر است و نه سیاست کشورهای جهان ثابت باقی ماننده است. بنابر این باید انعطاف پذیر باشیم و با پرهیز از هر گونه دگمی در هر برهه از زمان بر طبق شرایط ان زمان عمل کنیم. مثلا اینکه کشورهای غربی بدخواه مردم ایران هستند و به فکر نفت ومنافع خودشان هستند در یک زمانی صدق میکرده ولی تحول بزرگی که در افکار جهانی ا ز10 سال پیش تا به حال بوجود امده باعث تغییر سیاست کشورهای غربی به سیاستی انسانی تر شده است. مثلا کشور های غربی دیگر بدون چون و چرا از دیکتاتور ها حمایت نمیکنند.
تظاهرات مردم در ایران مانند مردم مصر ممکن نیست زیرا تظاهرات انها به براورده شدن نسبی خواسته هایشان منجر شد، به این دلیل که ارتش مصر وابسته به امریکا بود و با دستور امریکا مبارک را شوت کرد. اینجا ما میبینیم که اولا: سیاست امریکا در حمایت از دیکتاتور ها تغییر کرده است و دوما بدون چراع سبز امریکا پیروزی مردم مصر که شما ان را دائم میخواهید الگوی مردم ما قرار بدهید، ممکن نمیبود. مثال دوم لیبی میباشد. مردم این کشور هم میخواستند با تظاهرات رژیم قذافی را سر نگون کنند. اما مردم لیبی دیدند که با تظاهرات این دیکتاتور دیوانه که خیلی هم شبیه دیکتاتور ایران میباشد نه تنها سرنگون نمیشود بلکه قصد دارد که پس از سرکوب تطاهرات کشتار بزرگی راه بیاندازد. بنابر این با پیوستن ارتش در برخی از شهر ها به قیام مسلحانه پرداختند. ولی اینجا قذافی که ارتش وابسته به امریکا نبود توانست قسمت مجهز ان را دوباره به سوی خود جذب کند و میرفت که ازادیخواهان را شکست بدهد و قتل عام تاریخی ای راه بیاندازد. در اینجا کشور های غربی میدانستند که با پیروزی قذافی دوباره یک دیوانه تروریست را باید سال ها تحمل کنند که قدرت اخاذی اش هم بیشتر خواهد شد و در ضمن باید شاهد قتل عام مردم لیبی هم باشند. در اینجا کشور های غربی تصمیم درست را گرفتند و اگر هم که این تصمیمشان فقط برای ادب کردن قذافی بوده باشد اثر جانبی ان که جلوگیری از کشتار مردم لیبی بوده بسیار اثر خوبی بوده است. از این واقعه منطقه ما نتیجه میگیریم که اولا جلوگیری از قتل عام مردم یک کشوری حداقل برای کشور های غربی مطرح شده ودر برنامه سیاسیشان قرار گرفته است و دوما کشور های غربی دیگر از دیکتاتورهای ماجرا جو و یاغی مانند قذافی هر چند هم که نفت داشته باشند حمایت نمیکنند وحتی حاضرند با زور انها را سرنگون کنند و سوما تظا هرات در کشورهای زیر یوغ اینگونه دیکتاتوری ها جواب نمیدهد و به پیروزی نمی انجامد و چهارم اینکه حمایت محدود نظامی خارجی نه تنها ضرری ندارد بلکه شاید تنها راه پیروزی ازادی خواهان در برابر این گونه رژیمها باشد.(لیبی ازاین لحاظات تشابه بسیار بزرگی با ج.ا دارد.)
حالا اگر مردم لیبی یک دولت منتخبی از اپوزیسیون در خارج میداشتند شاید این دولت بسیار جلوتر در مجامع بین المللی مقدمات حمله هوایی را به قذافی فراهم میکرد وکار نمیباید به این جای حساس میکشید. دیدید که دولتهای غربی حتی به یک شورای نامنتخب اپوزیسیون لیبی روی اوردند وان را به رسمیت شناختند. مردم لیبی حداقل این جوری که پیداست مثل ما سازمان مجاهدین خلقی نداشتند که سر بزنگاه خودرا نماینده مردم ایران معرفی کند بلکه شورای شان از افراد ملی بودند. بنابر این ما میبینیم که برای نمایندگی کردن مردم ایران و سهیم شدن در تصمیم گیری های جهانی برای کشور ایران و هم چنین جلوگیری از سوء استفاده سازمان مجاهدین خلق ایران در چنین مواقع حساسی، بر میهن پرستان ایرانی مقیم خارج واجب است که هر چه زودتر خود را به معرض انتخاب مردم بگذارند و یک چنین شورای منتخبی را تشکیل دهند و به جهان نشان دهند.
همزمان با ان ویا قبل از ان هم میتوان یک رفراندوم در باره ج.ا برگزار کرد. جناب بنی صدر این مسئله شوخی نیست. شما اگر یک رفراندوم ناموفق را هم برگزار کنید اولا با رای بالای نود درصد ایرانیان مقیم خارج بر ضد جمهوری اسلامی این رای گیری از نظر اماری دیگر بحثی برجای نمی گذارد واثر خود را خواهد داشت زیرا علاوه بر ان روی کاغذ است وثبت شده است ومدرک است. دوما ج.ا یا به مردم ایران اجازه میدهد که با فرستادن پستی رای خود با احراز هویت با مدارک همراه نامه حاوی رای ، در این رفراندوم شرکت کنند و یا نه، که در ان صورت نامشروعیت خود را با نشان دادن ترس خود از ارسال شدن رای ایرانیان درون مرزی، به طور منطقی برای جهانیان اثبات میکند. البته شما هزاران راه دیگر برای اثبات کامل رای مردم درون ایران را هم دارید اما باید این رفراندوم کلی را از یک رفراندوم جزء در خارج شروع کنیم تا قدمهای بعدی ممکن شود. شما یک صندوق رای بگذارید وسط پاریس ببینید که ایا اکثریت قاطع ایرانیان مقیم پاریس برای رای دادن نمیایند؟ احراز هویت هم میتوانید بکنید و ناظر از مردم ودولت فرانسه و غیره هم میتوانید بیاورید. اخر چرا فکر میکنید که تظاهرات در خارج می تواند موثرتر باشد. مگر نه انست که بسیاری در تظاهرات شرکت نمیکنند زیرا میدانند که در اخر نتیجه ای از ان گرفته نمیشود و یا بسیاری میترسند که اگر بخواهند بیایند ایران شرکت در تظاهرات خارج برایشان دردسر درست میکند واصلا مگر کشورهای خارجی میایند هر روز مفتکی به ایرانیان اجازه تظاهرات بدهند؟ بنابراین اقای بنی صدر قدری عملی تر فکر کنید. ایرانیان مقیم خارج راحت ترین کار برایشان شرکت در انتخابات و رفراندوم در خارج می باشد. از قضا این بهترین وسیله برای نشان دادن خواسته مردم ایرانیان به جهان است هر چند که خودشان میدانند که خواسته مردم ایران سرنگونی ج.ا میباشد. ولی رای گیری به این خواسته شکل رسمی ومستند میدهد.
تظاهرات داخل هم فرستادن مردم به مسلخ است. حتی اگر مردم هم بخواهند در راه کشورشان جان فشانی کنند وقتی که نیرو های طرف مقابل انچنان پرقدرت وسازمان دهی شده و مزدور وبی وجدانند که میتوانند هر نوع تظاهرات خیابانی را بطور کامل سرکوب کنند و هر روز هم موفقتر از روز قبلش، اصلا تقاضا کردن از مردم برای چنبش در شکل تظاهرات خیابانی بسیار نا مسئولانه میباشد.
رژیم ج.ا درس سرکوب را بخوبی از مغولان و ک.ج.بی. و طالبان وغیره گرفته است. مردم ایران هم جانشان را دوست دارند. همین به عنوان یک عامل اصلی، باعث میشود که مردم بی تفاوت شوند و ج.ا هم به چپاولگری و تاراج و حراج ایران ادامه میدهد. اما بزرگترین خطر انست که با این روند حتما دیر یا زود ان فاجعه بمباران اتمی از راه خواهد رسید. ما دوانتخاب داریم. یکی اینکه به همین روش کنونی ادامه دهیم ومنتظر بمباران اتمی بشویم که با ان به احتمال زیاد رژیم اسلامی هم اجازه میابد به حیات خود ادامه دهد. دوم انکه با انتخاب کنگره و شورایی ملی در خارج و اعمال نفوذ این نهاد سیاست جهانی را به نفع خود هدایت کنیم و مثلا باعث قطع در امد نفت ج.ا شویم و یا به جهت علاقه مشترک مردم ما وجامعه جهانی به سرنگونی ج.ا ، کشورهای غربی را وادار کنیم به عنوان دینی که در برابر مردم ایران دارند با نشان دادن حمایت نظامی خود از مردم برای قیام در مقابل جمهوری اسلامی، باعث تسلیم شدن این حکومت به مردم ایران شوند. با بمباران یکی دو پادگان سپاه و بسیج، قیام مردم بسیار ساده میشود.
۲ نظر:
باید قبل از هراقدامی اقلا برای خودتان مشخص کنید که هدف از رفراندم و یا هر عمل دیگری چیست؟ اگر سرنگونی نظام موجود است که هدفی انتقام جویانه است و جز خون ریزی نتیجه ای دیگر دربر ندارد. اگر هدف به قدرت رسیدن دیگری غیر از حاکمان فعلی است، همان خون ریزی را دارد و معلوم نیست چنین "قدرت" جدیدی موفق شود به جای ولی فقیه بر مسند قدرت بنشیند. اما اگر هدف برقراری حاکمیت مردم باشد، باید عقیده شما براین باشد که حاکمان فعلی آمادگی واگذاری قدرت را به مردم دارند. حال یا با رفراندم است یا از طریق دیگر. به نظر من، حاکمیت چنین آمادگی را اصلا ندارد و دشمن حاکمیت مردم است واین امر هم گفته و هم نوشته و هم عمل کرده اند. تنها می ماند اینکه مردم خود اقدام نمایند و از زیر سلطه غیر قانونی و غیر عقلانی و غیر انسانی آنان بیرون آیند و بگوین ما می خواهیم مستقل و آزاد زندگی کنیم. در این صورت من موافق نظر آقای بنی هستم.
اگر واقع بین باشیم، متوجه میشویم که با برجا ماندن ج.ا ما هیچ وقت به ازادی نخواهیم رسید و وضعمان دائما بدتر خواهد شد. بنابر این هر عملی که باعث براندازی ج.ا بشود اینده بهتری برای ما رقم خواهد زد. یعنی در بدترین حالت از چاه در میاییم و در چاه میافتیم. ایا این بهتر نیست از ابقای ج.ا ؟
ارسال یک نظر