مقایسه چهره های شاخص این دو سازمان: شورای سبز به عنوان سخنگوی خود اقای امیرارجمند را دارد. از نظر قیافه که واقعا هیچگونه کاریزمایی ندارد و کمابیش همان قیافه اصلاح طلبان درون ایران را دارد. صحبت کردنش هم چندان تعریف نداشته و مانند یک ادم بینوا و یتیم حرف میرند. در حرف و رفتارش هم کمتر نشانه ای از عشق به ایران و میهن دیده میشود. از نظر لباس و چهره هم متاسفانه با همان کیفیت اصلاح طلبان وطنی ظاهر میشود. با اینکه در خارج است متاسفانه هنوز حالیش نشده است که اگر لباس و سروضعش را مانند عرف جامعه بین المللی درست کند، کسی مدعی اش نمیشود. سرلشکر روحانی با اینکه پیر است اما انرژی عجیبی دارد. البته فارسی را کمی یادش رفته است اما با لهجه اصیل و جالبی صحبت میکند. با اینکه کچل است اما کاریزمای خوبی دارد. لباس و سر و وضعش هم مانند یک ژنرال معمولی در سطح جهانی میباشد. از همه مهمتر در تمام کلامش میهن پرستی موج میزند.
مقایسه هدف های این دو سازمان: شورای سبز هدفش اینجور که پیداست ازادی اقایان موسوی و کروبی میباشد. علاوه بر ان شاید فشاری اورده شود بر روی حکومت و خامنه ای لطفی بکند و بگذارد که مثلا اقای موسوی رئیس جمهور شود. خطر حمله به ایران وتجزیه کشور برایش اهمیتی ندارد و براندازی ج.ا که اصلا در برنامه کارش نیست. سازمان عقاب ایران اما هدف اصلی اش را براندازی ج.ا اعلام کرده است. همچنین مرتب یاد اوری میکند که خطر حمله به ایران ونابودی کشور بسیار قوی است و بدین دلیل باید هر چه زودتر ج.ا سرنگون شود تا هم این خطر برطرف شود وهم مردم به ازادی ودمکراسی برسند.
مقایسه روش های دنبال کردن هدف ها از سوی این دو سازمان: شورای سبز تا به حال فقط مردم را به تظاهراتی در مسیر های گوناگونی دعوت کرده که اکثرا تظاهراتی در فرم سکوت بوده اند. هدف این تظاهرات هم اعتراض و در خواست به ازادی اقایان موسوی و کروبی بوده. در طول بیشتر از یک سال این تنها بازده این سازمان بوده است. سازمان عقاب ایران استراتژی خود را امدن چند میلیونی مردم به خیابانها و براندازی سریع و حتی یک روزه ج.ا با این روش اعلام کرده است. اول مهر ماه گذشته هم این روز را به نام روز رستاخیز برای اولین بار اعلام کرد. از چند ماه پیش هم روز رستاخیز دیگری را به تاریخ 23 اسفند یعنی شب چهار شنبه سوری اعلام کرده و از مردم خواستار شرکت در ان شده است.
مقایسه استقبال مردم از این دو سازمان و فراخوان های انان: در اینجا باید ذکر شود که بر مردم ایران پوشیده نیست که اگر ج.ا با ایجاد ده ها سازمان و لایه سرکوبگر وامنیتی و تهدید و اجرای سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام، از شکل گرفتن تظاهرات جلوگیری نمیکرد؛ مردم مسلما با هر فراخوانی و از سوی هر سازمانی بیدرنگ میلیون ها به خیابان می امدند. فراخوان های شورای سبز تا به حال توانسته است هر بار چند هزار نفری را به خیابان بیاورد که البته با حضور امنیتی نیروهای انتظامی به راحتی سرکوب شده است. فراخوان روز رستاخیز اول مهر هم همین یک چند هزار نفری را به خیابانها کشاند که البته حتی تجمعی هم ایجاد نشد و نیروهای انتظامی هم چندان حضور چشمگیری برای سرکوب این تجمعات احتمالی نداشتند. اینکه میزان خبردار بودن مردم از چنین فراخوانی چه اندازه بود دقیقا مشخص نیست. مسلما مردم از تشکیل دادن چنین حرکتی بسیار بیشتر وحشت داشتند تا از تظاهراتی که هدف ان صرفا اعتراض اعلام میشود. یک عامل دیگر شکل نگرفتن این خیزش میتواند این بوده باشد که مردم اصلا براندازی ج.ا اسلامی را با این روش غیرممکن میدانند و اصلا جرات نمیکنند قدم در همچینین راهی بگذارند.
اما کدامیک از این سازمان ها را باید انتخاب کرد و به راه چاره ارائه شده از سوی ان عمل کرد؟ اگر که میخواهیم ج.ا را از بین ببریم و خطر جنگ و قحطی را جدی میگیریم، مسلما راه چاره شورای سبز کارامد نمیباشد. از انجایی که را چاره سومی هم وجود ندارد، مردم مجبورند حالا که یک سازمانی پیدا شده است و یک تاریخی را معین کرده است و یک راهکاری نشان داده، از همین راهکار پیروی کرده و سعی کنند خود و کشور و اینده خود را نجات دهند. حال اگر مرد این میدان نیستیم، بهانه اوردن وایراد گرفتن (مانند نمیدانیم بعدش چی می شود و یا سرلشکر روحانی مانند یک دلقک میماند و یا ما خسته هستیم و این خیزش در شب است) وقتی که گزینه دیگری موجود نیست و راهکار دیگری ارائه نشده است؛ واقعا جایز نیست.
مقایسه هدف های این دو سازمان: شورای سبز هدفش اینجور که پیداست ازادی اقایان موسوی و کروبی میباشد. علاوه بر ان شاید فشاری اورده شود بر روی حکومت و خامنه ای لطفی بکند و بگذارد که مثلا اقای موسوی رئیس جمهور شود. خطر حمله به ایران وتجزیه کشور برایش اهمیتی ندارد و براندازی ج.ا که اصلا در برنامه کارش نیست. سازمان عقاب ایران اما هدف اصلی اش را براندازی ج.ا اعلام کرده است. همچنین مرتب یاد اوری میکند که خطر حمله به ایران ونابودی کشور بسیار قوی است و بدین دلیل باید هر چه زودتر ج.ا سرنگون شود تا هم این خطر برطرف شود وهم مردم به ازادی ودمکراسی برسند.
مقایسه روش های دنبال کردن هدف ها از سوی این دو سازمان: شورای سبز تا به حال فقط مردم را به تظاهراتی در مسیر های گوناگونی دعوت کرده که اکثرا تظاهراتی در فرم سکوت بوده اند. هدف این تظاهرات هم اعتراض و در خواست به ازادی اقایان موسوی و کروبی بوده. در طول بیشتر از یک سال این تنها بازده این سازمان بوده است. سازمان عقاب ایران استراتژی خود را امدن چند میلیونی مردم به خیابانها و براندازی سریع و حتی یک روزه ج.ا با این روش اعلام کرده است. اول مهر ماه گذشته هم این روز را به نام روز رستاخیز برای اولین بار اعلام کرد. از چند ماه پیش هم روز رستاخیز دیگری را به تاریخ 23 اسفند یعنی شب چهار شنبه سوری اعلام کرده و از مردم خواستار شرکت در ان شده است.
مقایسه استقبال مردم از این دو سازمان و فراخوان های انان: در اینجا باید ذکر شود که بر مردم ایران پوشیده نیست که اگر ج.ا با ایجاد ده ها سازمان و لایه سرکوبگر وامنیتی و تهدید و اجرای سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام، از شکل گرفتن تظاهرات جلوگیری نمیکرد؛ مردم مسلما با هر فراخوانی و از سوی هر سازمانی بیدرنگ میلیون ها به خیابان می امدند. فراخوان های شورای سبز تا به حال توانسته است هر بار چند هزار نفری را به خیابان بیاورد که البته با حضور امنیتی نیروهای انتظامی به راحتی سرکوب شده است. فراخوان روز رستاخیز اول مهر هم همین یک چند هزار نفری را به خیابانها کشاند که البته حتی تجمعی هم ایجاد نشد و نیروهای انتظامی هم چندان حضور چشمگیری برای سرکوب این تجمعات احتمالی نداشتند. اینکه میزان خبردار بودن مردم از چنین فراخوانی چه اندازه بود دقیقا مشخص نیست. مسلما مردم از تشکیل دادن چنین حرکتی بسیار بیشتر وحشت داشتند تا از تظاهراتی که هدف ان صرفا اعتراض اعلام میشود. یک عامل دیگر شکل نگرفتن این خیزش میتواند این بوده باشد که مردم اصلا براندازی ج.ا اسلامی را با این روش غیرممکن میدانند و اصلا جرات نمیکنند قدم در همچینین راهی بگذارند.
اما کدامیک از این سازمان ها را باید انتخاب کرد و به راه چاره ارائه شده از سوی ان عمل کرد؟ اگر که میخواهیم ج.ا را از بین ببریم و خطر جنگ و قحطی را جدی میگیریم، مسلما راه چاره شورای سبز کارامد نمیباشد. از انجایی که را چاره سومی هم وجود ندارد، مردم مجبورند حالا که یک سازمانی پیدا شده است و یک تاریخی را معین کرده است و یک راهکاری نشان داده، از همین راهکار پیروی کرده و سعی کنند خود و کشور و اینده خود را نجات دهند. حال اگر مرد این میدان نیستیم، بهانه اوردن وایراد گرفتن (مانند نمیدانیم بعدش چی می شود و یا سرلشکر روحانی مانند یک دلقک میماند و یا ما خسته هستیم و این خیزش در شب است) وقتی که گزینه دیگری موجود نیست و راهکار دیگری ارائه نشده است؛ واقعا جایز نیست.