موسسان این سازمان اقایان دکتر کوروش عرفانی جامعه شناس و دکتر بیژن افتخاری اقتصاددان میباشند. پیش از هر چیز باید که شود که این دو شخصیت بسیار باسواد میباشند و در برنامه خود در رادیو اتحاد بهترین تحلیل های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را میکنند. برای مثال اقای افتخاری پیش بینی میکند که امریکا و دولت های غربی قطعا دیگر تصمیم به برانداختن جمهوری اسلامی گرفته اند زیرا انها دیگر نمیتوانند اختیار منابع عظیم گاز ونفت ایران را به دست یک حکومت ارتجاعی متشکل از یک مشت اخوند ویک مشت پاسدار دزد و جانی بدهند. زیرا این جماعت در طی 33 سال ثابت کرده اند که به هیچ اصلی پایبند نیستند و اگر این کشورها بخواهند در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند مسلما این کار را با وجود این نظام نخواهند کرد. اما غرب میاید و ایران را بمباران میکند و یا ایران را تجزیه میکند و یا یک حکومت دست نشانده دیگر را سر کار میگذارد. بنابراین مردم ایران از غرب انتظار هیچ کمکی را نباید داشته باشند.
این دو استاد اما مثل اینکه گرایش های چپ گرایانه دارند و مانند بسیاری از روشنفکران دیگر ایران فکر میکنند که امریکا واسرائیل و انگلیس هنوز چشم به منابع طبیعی ما دارند ومیخواهند حکومت دست نشانده خود را در ایران روی کار بیاورند و منابع ما را دوباره غارت کنند. همچنین عقیده دارند که اپوزیسیون ایران در خارج یک مشت فرصت طلب و بیوطن و بی عرضه هستند و اصلا در خارج نباید و نمیتواند اپوزیسونی تشکیل شود و مردم ایران باید فقط با «خود سازماندهی» و فقط در ایران خودشان رژیم را براندازند. به گفته خودشان، این سروران سه سال است که دارند به مردم اموزش خود سازماندهی میدهند و سخت معتقدند که اگر مردم فقط بیایند به این اموزش ها عمل کنند و غیرت به خرج دهند میتوانند رژیم را براندازند. هسته اموزش این سروران هم در این خلاصه میشود که بیایید و گروه های چند نفری تشکیل دهید و زمانی که شورش های خودجوش مردمی شروع شد گروه های سازمان دهی شده رهبری این شورش ها را بر عهده بگیرند و مثلا پاسگاه ها و مراکز دولتی را بگیرند و با این روش حکومت را براندازند. اقای افتخاری اما بشدت به طرح تیمسار روحانی هم حمله میکند با اینکه طرح او هم شبیه طرح سازمان خودشان است و سازمان تیمسار روحانی شامل متخصصان نظامی است ومسلما کار براندازی و قیام های مردمی بیشتر در حیطه تخصص سازمان او میباشد.
ایا سازماندهی ممکن است؟ فرض کنید من فردا خواستم یک همچنین دسته عملیاتی را تشکیل دهم و بخواه در اداره به همکارم این پیشنهاد را بکنم از کجا بدانم که او بسیجی ویا حراستی مخفی نیست؟ تازه من رفتم این کار را کردم ایا همکار من جرات میکند با من موافقتی نشان دهد در صورتیکه او هم نمیتواند مطمئن باشد که من بسیجی و اطلاعاتی نیستم. پس ما میبینیم که تشکیل یک مولفه مهم این سازماندهی از همان اول کار بسیار مشکل است و حتما رژیم میتواند ان را کنترل کند. اینکه شورش های خیابانی ای یک زمانی شروع شوند و کسانی بتوانند ان را سازماندهی کنند خواب وخیالی بیش نیست. رژیمی که توانست تظاهرات 3 میلیونی را سرکوب کند خواهد توانست این شورش ها را هم سرکوب کند و بویژه ان کسانی را که میخواهند سازماندهی کنند اول از همه دستگیر و ضرب وشتم و شکنجه و اعدام میکند. بهترین راهکاری که شانسی برای موفقیت قیام مردمی میتوانست داشته باشد همان طرح تیمسار روحانی بود که ان را هم دیدیم که به جایی نرسید زیرا: مردم ایران غریزی احساس میکنند که با این روش ها فقط جان خودشان را فدای هیچ و پوچ میکنند. زیرا میدانند که مسئله، شورش حالا سازماندهی شده و یا سازماندهی نشده، مسئله یک نیروی بدون فرماندهی وبدون اسلحه گرم و بدون امکانات جنگی و در نتیجه مرعوب در مقابل یک نیروی با امکانات جنگی! و سازماندهی واموزش کامل داده شده و دارای فرماندهی وهمه تسلیحات دیگر است. در این مصاف نابرابر بستگی به طرف مقابل دارد که با چه میزان از جنایت و ادمکشی پیروز مصاف شود اما در این که پیروز میشود هیچ شکی نمیتواند وجود داشته باشد. بجز این محاسبه مردم ایران دیگر دنبال شهادت برای دین و خدا مانند مردم سوریه و یا کشته شدن برای ارمان گروه و حزبشان مانند قبل و چند سالی پس از انقلاب 57 نیستند. سخن کوتاه قیام مردمی برای براندازی اگر هم ممکن باشد ان با همان روش تیمسار روحانی ممکن است و این سروران باید اموزش وسازماندهی شان را با ایده تیمسار روحانی ترکیب کنند. تازه ان هم به احتمال زیاد به جایی نمیرسد مگر انکه ان را تقویت کرد با یک فرد و یا شورای اپوزیسیون مردمی وملی در خارج از کشور که اول مردم بتوانند با دستورات این فرد وشورا از سردرگمی و کوری قیامشان درایند و دوما بدانند که پشت سرش چه میاید. یعنی مردم باید از این هم مطمئن باشند که این شورا و یا فرد ملی و دکراسی خواه هستند و توانایی ایجاد نظم و جلوگیری از هرج ومرج را دارند و دیکتاتوری دیگری را ایجاد نخواهند کرد. تازه اگر این 3 عامل یعنی سازماندهی، طرح نظامی شبیه طرح تیمسار روحانی و شورا یا لیدر ملی مورد اعتماد در خارج با هم جمع شوند، انوقت ممکن است که قیام مردم موفقیتی داشته باشد اما ممکن هم هست بگونه ای خونبار و جنایتکارانه سرکوب شود.
این دو استاد اما مثل اینکه گرایش های چپ گرایانه دارند و مانند بسیاری از روشنفکران دیگر ایران فکر میکنند که امریکا واسرائیل و انگلیس هنوز چشم به منابع طبیعی ما دارند ومیخواهند حکومت دست نشانده خود را در ایران روی کار بیاورند و منابع ما را دوباره غارت کنند. همچنین عقیده دارند که اپوزیسیون ایران در خارج یک مشت فرصت طلب و بیوطن و بی عرضه هستند و اصلا در خارج نباید و نمیتواند اپوزیسونی تشکیل شود و مردم ایران باید فقط با «خود سازماندهی» و فقط در ایران خودشان رژیم را براندازند. به گفته خودشان، این سروران سه سال است که دارند به مردم اموزش خود سازماندهی میدهند و سخت معتقدند که اگر مردم فقط بیایند به این اموزش ها عمل کنند و غیرت به خرج دهند میتوانند رژیم را براندازند. هسته اموزش این سروران هم در این خلاصه میشود که بیایید و گروه های چند نفری تشکیل دهید و زمانی که شورش های خودجوش مردمی شروع شد گروه های سازمان دهی شده رهبری این شورش ها را بر عهده بگیرند و مثلا پاسگاه ها و مراکز دولتی را بگیرند و با این روش حکومت را براندازند. اقای افتخاری اما بشدت به طرح تیمسار روحانی هم حمله میکند با اینکه طرح او هم شبیه طرح سازمان خودشان است و سازمان تیمسار روحانی شامل متخصصان نظامی است ومسلما کار براندازی و قیام های مردمی بیشتر در حیطه تخصص سازمان او میباشد.
ایا سازماندهی ممکن است؟ فرض کنید من فردا خواستم یک همچنین دسته عملیاتی را تشکیل دهم و بخواه در اداره به همکارم این پیشنهاد را بکنم از کجا بدانم که او بسیجی ویا حراستی مخفی نیست؟ تازه من رفتم این کار را کردم ایا همکار من جرات میکند با من موافقتی نشان دهد در صورتیکه او هم نمیتواند مطمئن باشد که من بسیجی و اطلاعاتی نیستم. پس ما میبینیم که تشکیل یک مولفه مهم این سازماندهی از همان اول کار بسیار مشکل است و حتما رژیم میتواند ان را کنترل کند. اینکه شورش های خیابانی ای یک زمانی شروع شوند و کسانی بتوانند ان را سازماندهی کنند خواب وخیالی بیش نیست. رژیمی که توانست تظاهرات 3 میلیونی را سرکوب کند خواهد توانست این شورش ها را هم سرکوب کند و بویژه ان کسانی را که میخواهند سازماندهی کنند اول از همه دستگیر و ضرب وشتم و شکنجه و اعدام میکند. بهترین راهکاری که شانسی برای موفقیت قیام مردمی میتوانست داشته باشد همان طرح تیمسار روحانی بود که ان را هم دیدیم که به جایی نرسید زیرا: مردم ایران غریزی احساس میکنند که با این روش ها فقط جان خودشان را فدای هیچ و پوچ میکنند. زیرا میدانند که مسئله، شورش حالا سازماندهی شده و یا سازماندهی نشده، مسئله یک نیروی بدون فرماندهی وبدون اسلحه گرم و بدون امکانات جنگی و در نتیجه مرعوب در مقابل یک نیروی با امکانات جنگی! و سازماندهی واموزش کامل داده شده و دارای فرماندهی وهمه تسلیحات دیگر است. در این مصاف نابرابر بستگی به طرف مقابل دارد که با چه میزان از جنایت و ادمکشی پیروز مصاف شود اما در این که پیروز میشود هیچ شکی نمیتواند وجود داشته باشد. بجز این محاسبه مردم ایران دیگر دنبال شهادت برای دین و خدا مانند مردم سوریه و یا کشته شدن برای ارمان گروه و حزبشان مانند قبل و چند سالی پس از انقلاب 57 نیستند. سخن کوتاه قیام مردمی برای براندازی اگر هم ممکن باشد ان با همان روش تیمسار روحانی ممکن است و این سروران باید اموزش وسازماندهی شان را با ایده تیمسار روحانی ترکیب کنند. تازه ان هم به احتمال زیاد به جایی نمیرسد مگر انکه ان را تقویت کرد با یک فرد و یا شورای اپوزیسیون مردمی وملی در خارج از کشور که اول مردم بتوانند با دستورات این فرد وشورا از سردرگمی و کوری قیامشان درایند و دوما بدانند که پشت سرش چه میاید. یعنی مردم باید از این هم مطمئن باشند که این شورا و یا فرد ملی و دکراسی خواه هستند و توانایی ایجاد نظم و جلوگیری از هرج ومرج را دارند و دیکتاتوری دیگری را ایجاد نخواهند کرد. تازه اگر این 3 عامل یعنی سازماندهی، طرح نظامی شبیه طرح تیمسار روحانی و شورا یا لیدر ملی مورد اعتماد در خارج با هم جمع شوند، انوقت ممکن است که قیام مردم موفقیتی داشته باشد اما ممکن هم هست بگونه ای خونبار و جنایتکارانه سرکوب شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر