۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

بفرمایید اینهم یک "قانون اساسی" با حال (بخش اول)

نوع حکومت ایران جمهوری دمکراتیک پارلمانی میباشد.
مجلس شورای ملی  دارای قدرت اصلی میباشد. این مجلس به مدت 4 سال با رای مستقیم مردم انتخاب میشود با این محدودیت که هر سال یک بار مردم با رای مستقیم خود مجلس را ابقا و درصورت نارضایتی مجلس را منحل کرده که در صورت انحلال بلافاصله، انتخابات از نو برگزار میشود.
نخست وزیر و وزرا مستقیما از سوی مجلس انتخاب میشوند و کاملا به مجلس جوابگو هستند. مجلس میتواند هر زمان که تشخیص داد که کابینه وظایف خود را درست انجام نداده است وزیران و نخست وزیر را از کار برکنار کرده و کابینه ای دیگر را بر کار گمارد.  کابینه و نخست وزیر وظیفه اجرای قوانین و دستورات مجلس درهمه زمینه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور و نمایندگی ایران در جامعه بین المللی را بر عهده دارد. دیدار وملاقات با مقامات کشورهای دیگر و منعقد کردن قراد های بین المللی بر عهده نخست وزیر وکابینه میباشد. همه قرادادهای بین المللی درهمه زمینه ها که بوسیله نخست وزیر و کابینه منعقد شده است، تنها زمانی اعتبار پیدا میکنند که به تنفیذ مجلس رسیده باشند.
انتخابات مجلس: کاندید ها: هیچگونه محدودیتی برای کاندیدها از هر جنبه ای (بجز یک شرط سنی)، وجود ندارد.  هیچ ظرفیت مشخصی هم برای هیچ گونه اقلیت و دین و جنسیتی در نظر گرفته نمیشود. کاندید ها  میتوانند یا در قالب حزب ها و یا منفردا کاندید شوند. حزب ها و منفرد ها به نسبت در صد رایی که اورده اند میتوانند نماینده به مجلس وارد کنند.  منفردان به نسبت در صد رایی که اورده اند دارای حق رای یک و یا چند گانه میشوند. ( یک نماینده منفرد در صورت داشتن درصد رای بالا به نسبت در صدر رای اورده حق 2 رای و بیشتر دارد). هیچ حداقل درصدی از رای برای ورود به مجلس تعیین نمیشود. بلکه به تعداد نمایندگان تعیین شده برای مجلس، ان اولین افرادی که بیشترین را ی ها را اورده اند، به عنوان نماینده از طریق حزب و یا منفردا وارد مجلس خواهند شد.
مجلس پس از تشکیل، رئیس و نایب رئیس اول و دوم را بر حسب اکثریت ارای نمایندگان انتخاب کرده و سپس نخست وزیر و وزیران را از میان افراد زبده و متخصص و شایسته کشور انتخاب  و معرفی و ابلاغ وظیفه میکند.  کابینه نمیتواند از بین نمایندگان مجلس انتخاب شود.
سلامت انتخابات: سلامت انتخابات مهمترین اصل است و این موضوع باید به هر طریق که انتخابات برگزار میشود (چه سنتی از طریق صندوق رای و چه  با تکنیک های مدرن)، کاملا قابل امتحان و رد یابی و اثبات باشد.
چون در کشور ایران همیشه امکان کودتا و تقلب در انتخابات و حاکمیت اسلحه وجود دارد، با مکانیزم زیر از این موضوع جلوگیری میشود:
تشکیل شورای معتمدان حافظان دمکراسی مستقر در خارج از کشور:  این شورا همزمان با هرانتخابات مجلس با رای مستقیم ایرانیان انتخاب میشود. اعضای این شورا از میان ایرانیانی که خود را برای این منظور کاندید کرده اند انتخاب میشوند. این ایرانیان یا باید فعلا در کشورهای دمکرات جهان مقیم باشند و یا ایرانیان مقیم ایران که حاضر باشند پس از انتخاب شدن برای عضویت در این شورا  در چنین کشور هایی محل اقامت اصلی خود را داشته باشند. با کشور های دمکراتی که در جهان حاضر هستند که این شورا را در خاک خود بپذیرند از طرف ملت ایران قرارداد منعقد شده و این کشورها خود را موظف میکنند که در هیچ زمانی تحت شرایط توافق شده، کار این شورا را مانع نشوند.  وظایف این شورا: 1. نظارت بر اینکه  تمامی انتخابات ایران بر طبق قانون اساسی و صد در صد بدون تقلب انجام شده باشند. 2. هر گاه که تشخیص دهد این انتخابات با تقلب انجام شده اند و یا کودتایی صورت گرفته و دمکراسی در خطر است و یا محو شده است، دولت را استبدادی و غیر قانونی اعلام کند و بطور موقت تمام وظایف بین المللی ونمایندگی تام وکامل ایران را در سازمان ملل بر عهده بگیرد. تا زمانی که حکومت ایران دوباره به دمکراسی کامل باز نگشته است این وظایف شورای معتمدان ادامه پیدا خواهد کرد و همچنین در طول این زمان، دمکراسی اجبارا  فقط در خارج از ایران ادامه خواهد یافت و رای ایرانیان خارج از کشور به عنوان رای تمام مردم ایران تنها، ملاک عمل خواهد بود. بوسیله رای ایرانیان خارج از کشور در موعد رسیدن انتخابات، این شورا به همان روش مجلس شورای اسلامی انتخاب شده وانجام وظیفه خواهد کرد.
ضمانت اجرایی برای انجام وظایف این شورای معتمدان: بر طبق قانون اساسی در دمکراسی نو پای ایران هر کشور خارجی که خواهان انعقاد قراداد های نفتی و گازی در ایران باشد موظف و متعهد میشود که در صورت و به محض اعلام استبدادی شدن حکومت ایران از سوی شورای معتمدان، بدون هیچ چون و چرایی طرف قرارداد خود را فقط و فقط شورای معتمدان دانسته  و هر گونه نقل وانتقال مالی و مذاکره برای انجام و تصمیم گیری در مورد قرارداد ها و انعقاد قراداد های دیگر را با این شورا انجام دهد. تبصره: هر گاه که شورای معتمدان ببیند که دولت ایران در قرادادهای گازی ونفتی خود این تعهدات را نگنجانده است، وظیفه دارد ومجاز است که دولت را مواخذه کرده و خواهان اصلاح قراردادها شده و در صورت تخلف بر حسب تشخیص خود مرحله استبدادی اعلام کردن حکومت را به اجرا بگذارد.  شورای معتمدان وفاداری خود به دمکراسی و قانون اساسی و انتخابات بدون تقلب را متعهد میشود. در غیر این صورت موضوعیت خود را از دست داده و خود به خود منحل میشود.

۱۳۹۰ اسفند ۲۴, چهارشنبه

ملتی که از جنگ بگریزد، پس از شکست؛ توسط ملت غالب به جنگ فرستاده خواهد شد.

نمونه های تاریخی را میتوان در شکست ایرانیان از اعراب و مغولان دید.
میتوان تصور کرد که در ان دوران مردم رهبریت قوی ای نداشته اند و ترس هم بشدت انها را گرفته بود و هر کسی به فکر جان سالم بدر بردن خود و خانواده اش بوده است.  در نتیجه برخی ها امده اند برای نجات خود حتی در مقابل هجوم گران زانو هم زده اند و حتی با انها برای پیروزی بیشتر انها همکاری هم کرده اند. برخی هم از شهری به شهر دیگر و از دهی به ده دیگر به امید نجات گریخته اند. نتیجه چه شده است؟ اینکه هجوم گران اول کلی از بازماندگان را قتل عام و یک عده از انها را هم به زور جزو لشکر خود کرده اند و بر دیگر فراریان تاخته و با راحتی بیشتر بر باقیمانده ملت شکسته خورده غلبه کرده اند. بعد هم در سرزمین تصرف شده حکومت خود را تشکیل داده اند و باج و خراج گرفته و باقیمانده ملت شکست خورده را، بخشی برده و خراج گزار خود کرده و بخشی را هم سرباز دون پایه کرده و به جنگ های دیگر گسیل کرده اند.
مردم ایران هم، الان زیر حکومت اسلامی یک نوعی به همین سرنوشت دچار شده اند و در اینده نزدیک ممکن است دقیقا همان سرنوشت تاریخی چند بارواقع شده در گذشته، برایشان دوباره پیش اید.
خبر ازدست رفتن دریای خزر می اید کسی چندان اهمیتی نمیدهد.خبر از دست رفتن جزایر سه گانه میاید، جز دو سه اعتراض نوشتاری ، اتفاقی نمیافتد.  خرید عید و گرانی و نامه و اعتصاب غذای اصلاح طلبان زندانی و از روی اتش پریدن و پارتی و موی فشن برایشان مهمتر است. گرفتار حکومتی هستند که رسما میگوید من ضد ایرانی هستم واعمالش هم بیشتر این را نشان میدهد، ملت حاضر نیست حتی یک اعتصاب خشک وخالی بکند، زیرا میترسد که اجاره خانه اش را نتواند بدهد و موضاعاتی شبیه این.
کاش حالا فقط تمام موضوع همین بود. همه میدانند که اگر کار اساسی ای نکنند، حتما یا کشور مانند کره شمالی خواهد شد یا حمله نظامی خانمان سوز با صدها هزار کشته و تجزیه کشور در راه است و سال دیگر ممکن است کسی حتی نان خشک وخالی هم برای خوردن نداشته باشد و از همه بدتر ممکن است عربستان سعودی بیاید و خوزستان را اشغال کند. حتما ویدئو های سوریه را دیده اید که عرب جماعت چه بلایی بر سر مخالف خود میاورند. کشتار های وحشتناک، شکنجه و مثله کردن و حتی به مردگان هم رحم نمیکنند. حالا اینها همه بین عرب ها خودشان میباشد که یا مخالف سیاسی همدیگر میباشند و یا دشمنی شیعه و سنی و یا قبیله ای با هم دارند. تصور کنید که اعراب سلفی عربستان بیایند خاک کشور ما را اشغال کنند. وای بر هموطنان ما در انجا که نه سنی هستند و نه عرب ونه از قبیله و قوم انها می باشند. میتوان تصور کرد که اینها در انجا چه قتلها وتجاوزهایی خواهند کرد و در انتها هم انهایی که جان سالم بدر برده اند، به خدمت لشکر حضرت پادشاه عربستان باید در ایند و مثلا بروند به جنگ شیعیان عراق وانجا را هم جزو قلمرو حضرت پادشاه عربستان دراورده و حکومت سلفی را در تمام منطقه برپا کنند.
ایا با این همه توصیفات بهتر نیست از خواب خرگوشی دراییم و با اتحاد وانتخاب یک مدیر و رهبر، قدرت گرفته، انگاه یک هدف را دنبال کنیم؟
هدف از بین بردن ج.ا میباشد که به یکباره باعث حل تمام مشکلات و نجات ملت ما خواهد شد.
یک پیشنهاد در این رابطه:
تشکیل یک "کشور ازاد ایران" که عضو "ناتو" هم میتواند باشد در جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند حلال تمام مشکلات باشد. (الترناتیوی برای حمله حمله نظامی اسرائیل وامریکا به ایران)(کلیک).

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

چهارشنبه سوری امسال تبدیل به یک حماسه میشود. (2)

در ابتدا توجه شما را به این ویدئو(کلیک) جلب میکنیم. در این ویدئو دیده میشود که اگر تعداد مردم زیاد باشد نیرو های بسیجی هیچ چاره ای جز فرارندارند.
در شب چهارشنبه سوری اولا هوا تاریک است و این خود یک برتری ومزیت بسیار بزرگ برای مردم میباشد. دوما مردم دیگر به قصد اعتراض نمیایند بلکه به قصد تمام کردن کار ج.ا.
مردم کافی است که هر جا بسیجی ونیروی انتظامی دیدند با هجوم به سوی انها، انها را بر زمین زده و با نوار چسب صنعتی(کلیک) دست و پای انها را بسته و انها را خنثی کنند. (میتوان از انها اطلاعاتی سریع را هم برای بهتر انجام دادن اقدامات بعدی دریافت کرد)
در اینجا دیگر احتیاجی به داد وقال و سنگ پرانی هم نیست. فقط هجوم به سوی بسیجیان و تنه زدن به انها ، انها را خنثی میکند.
با امدن جمعیت میلیونی به خیابانها و بسته شدن خیابانها میتوان ×برق خیابان ها را هم قطع کرد وبا ایجاد خاموشی بیشتر، نیروهای انتظامی را گیج تر کرده و دستگیری انها را ساده تر انجام داد.
×با اشغال چند  مرکز مهم، نیروهای انتظامی هم دومینو وار ریزش کرده و به مردم می پیوندند.
× حدودا 9 میلیون مردم از 17 سال به بالای تهران می توانند در 2 یا 3 بخش چند میلیونی دو یا سه شیفته  کار اشغال دائم خیابانها تا پیروزی کامل را بر عهده بگیرند.
در همین رابطه:
چهارشنبه سوری امسال تبدیل به یک حماسه میشود. (1)

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

چهارشنبه سوری امسال تبدیل به یک حماسه میشود.

تا زمانی که ج.ا برقرار است، نه چهارشنبه سوری ما جشنی است ونه عید نوروز ونه هیچ روز دیگری.
امسال شب چهارشنبه سوری شب قیام مردم است برای براندازی ج.ا. مردم ما باید از خواب خرگوشی و بهت زدگی درایند و در این شب کاری بنیادی بکنند. ترقه بازی کردن و قایم موشک بازی با بسیجی ونیروی انتظامی نان شب نمیشود. اگر چشممان را به واقعیتهای موجود باز کنیم درمی یابیم که سهل انگاری در این برهه حساس از زمان مسلما تبعات بسیار دهشتناکی به دنبال خواهد داشت. 
شبکه تلویزیونی cnn خود را برای گزارش های حساس از چهارشنبه سوری امسال اماده کرده است. این حتما به این خاطر بوده است که این شبکه اطمینان دارد که در این شب تحولات بسیار بزرگی ممکن است در ایران اتفاق بیافتد.
یکی از پاسداران کاملا مطلع که مدتها است ازایران بیرون امده و دنبال براندازی ج.ا میباشد و در این راه دارد کوشش میکند، به قیام براندازی چهارشنبه سوری امسال امید بسته و به ان پشتیبانی میدهد و شانس پیروزی مردم را در صورت انسجام و اتحاد و شرکت انبوه بالا دانسته است.
امسال در چهارشنبه سوری این بسیجی و نیروی انظامی نیست که دنبال تو کرده و تو را دستگیر میکند بلکه بر عکس این مردم هستند که به انها هجوم اورده و انها را دستگیر میکنند.با کمی همت واتحاد، رئیس ها و عظماها هم دستگیر شده و کابوس 33 ساله ج.ا به پایان میرسد.
× برداشتن نوار چسب صنعتی برای بستن دست و پای بسیجی ونیروی انتظامی دستگیر شده در این شب فراموش نشود.
× دمای هوا حداقل به 10 درجه میرسد که قابل تحمل است.
در همین رابطه:

۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

واگذاری جزایر 3 گانه تازه اول "ایران فروشی" است.

الان تنها تحریم ها شروع شده اند و ج.ا برای بقای خود اینجوری که پیداست باج دادن را از امارات شروع کرده وجزایر را واگذار کرده است. حال فرض کنید که حمله نظامی هم صورت بگیرد و ج.ا همین چند تا موشک را هم دیگر نداشته باشد. فکر نمیکنید که همسایه های ایران که همه بدخواه ایران هستند از این ضعف و بر سر کار بودن یک رژیم خائن و باج ده نهایت سوء استفاده را خواهند کرد وهر کدام یک تکه ای از خاک ایران را برداشته و میبرند؟ از همه بدتر عربستان است که به احتمال زیاد خوزستان را برداشته و نفت خوزستان را استخراج و صادر کرده و با این عملش  ثبات در بازار نفت بوجود میاورد. این هم دقیقا همان چیزی است که کشورهای غربی میخواهند. بنابر این به احتمال زیاد این نقشه اصلی غرب است و دلیل اینکه غرب از قیام مردم ایران و براندازی ج.ا حمایت نمیکند، رسیدن به این هدف نهایی وهدایت منطقه به سوی ان میباشد. طبیعی است که بدین خاطر غرب از حمله عربستان به ایران و اشغال خوزستان حمایت میکند و شواهد هم  نشان میدهد که با دادن مدرنترین سلاح ها به عربستان و ایجاد یک جنگ نا برابر در عرض چند هفته وچند ماه میتواند این نقشه را پیاده کند.
از طمع دیگر کشورهای همسایه هم دیگر احتیاجی به سخن نیست. اذربایجان که نظر به ادربایجان ایران دارد، روسیه هم که تمام دریای خزر را میگیرد و بقیه داستان.
در همین رابطه:
تشکیل یک "کشور موقت ازاد ایران" (که عضو "ناتو" هم میتواند باشد) در جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند همه مسائل را حل کند.

۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

یک روش برای بی اعتبار نشان دادن انتخابات فرمایشی ج.ا.

مردم ایران خود خوب میدانند که شرکتشان در انتخابات نه برای تایید و بیعت با نظام بلکه در زمان های مختلف به دلایل دیگری بوده است.( البه اگر اصلا در انتخاباتی شرکت کرده باشند.) یک عده که سست اراده وعافیت طلب هستند و برای دفع ضرر در اینده و احتیاط افراطی حتما میخواهند که مهر انتخابات در شناسنامه شان خورده شود. در انتخابات قبلی هم همیشه فریبکاری با اصلاح طلبان وامیدواری به بهبود وضع زندگی با روی کارامدن اصلاح طلبان مردم را به پای صندوق های رای کشانده بود.
اما در انتخابات اخیر که همه این ترفندها برای مردم کهنه شده بود و مردم واقعا تحریم کرده بودند، اما وقاحت ج.ا با امار سازی مانند همیشه میخواهد به جهان نشان دهد که مردم طرفدار ما هستند. البته خود جهان همه کمابیش میدانند که این ادعا اصلا صحت ندارد اما سیاست رذیلانه تمام کشورهای جهان از جمله کشور های غربی چون خواهان مماشات با این رژیم میباشد، از این ادعا های دروغ وامارسازی رژیم استقبال میکند.
اما این برنامه برای کشور ما واینده ان بسیار خطرناک میباشد. نه تنها نصف دریای خرر از دستمان رفت بلکه با ادامه این وضع قرادادهای ننگین دیگری هم بطور معتبری بر رژیم اخوندی تحمیل میشوند و بازنده مردم ایران ونسل اینده بوده و ننگ های ابدی دیگری بر پیشانی ملت ایران نوشته خواهد شد.
ما حداقل باید این عرضه را داشته باشیم که با نشان دادن و اثبات بین المللی اینکه این رژیم نماینده مردم ما نیست کشورهای دیگر را از امضای قراداهای ترکمانچایی دیگر با این رژیم برحذر داریم. اجرای رفراندومی معتبر و یا اثبات باطل بودن ادعای رژیم مبنی بر شرکت اکثریت مردم ایران در انتخابات و اثبات بی اعتبارتر بودن ادعای او که این شرکت به معنی تایید رژیم میباشد با یک روش علمی ومعتبر لازم و واجب است.
از انجایی که در دنیای امروزی علم امار یک علم معتبر است و روشهای امارگیری و نظر سنجی هم مشخص هستند ما باید از این روش ها برای اثبات موضوع بالا استفاده کنیم.
مثلا در اثبات شرکت نکردن مردم در انتخابات اخیر میتوان از روش امار گیری تلفنی استفاده کرد. بدین ترتیب که افرادی پیدا شوند و در هر شهری مثلا در تهران از دفترچه تلفن ان شهر مثلا 1000 نفر را به صورت اتفاقی انتخاب کنند و به انها تلفن زده و پرسشاتی را با انان در میان بگذارند. در عمل میتواند روش کار بدین صورت باشد. با موبیل از باز کردن اتفاقی دفترچه تلفن فیلمبرداری شده و به شماره یک فرد مندرج در صفحه باز شده تلفن زده شود و پرسشات زیر( پس از انکه به شخص تذکر داده شد که ما یک همه پرسی معتبر انجام میدهیم و برای او پاسخ هایش مشکلی ایجاد نمیکند)، مطرح شود: ایا شما در انتخابات اخیر مجلس شرکت کردید؟ اگر شرکت کردید به خاطر چه بود؟ ایا به خاطر تایید نظام بود یا دلایل دیگری مثلا مهر خوردن در شناسنامه تان برای جلوگیری از دردسرهای اینده مثلا قطع شدن یارانه های نقدی؟ فایل های صوتی این مکالمات را به همراه اثبات فیلمی که گزیدن شماره تلفن ها کاملا اتفاقی بوده است میتوان ذخیره کرده و به سازمانهای معتبر ایرانی موجود در خارج از کشور مانند « نهاد مردمی» ارسال کرد تا انها این مدارک را به سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل بفرستند. 
این نظرسنجی ها ممولا دقیقا همان چیزی را نشان میدهند که در یک رای گیری بزرگ رسمی بیرون میاید. البته شرط اصلی اش پرسش از یک حداقلی از مردم میباشد. مثلا برای شهر تهران نظر خواهی از1000 نفر یک نتیجه معتبری را بیرون میدهد.
برای موضوعات مهم دیگری مانند: ایا اینکه مردم ایران ج.ا را میخواهند و یا: ایا مردم انرژی هسته ای و غنی سازی اورانیوم را توسط ج.ا میخواهند، هم میتوان به همین روش نظرسنجی هایی انجام داد و به سازمان های بین المللی ارسال کرد.
ایرانیان توجه داشته باشند که خوش خیالی و سهل انگاری در این موارد دست کشورهای دیگر را باز میگذارد که منافع مردم ایران را با مماشات با رژیم ضد ایرانی ج.ا پایمال کنند.  از جمله جدا کردن خوزستان از ایران میتواند اتفاق بیافتد. خلاصه ایرانیانی که میهن دوستی درشان نیست، حداقل بفکر جیبشان باشند. زیرا با از دست رفتن خوزستان و درامد نفت و استمرار حکومت اخوندی بر بقیه ایران میتوان تصور کرد که چه بدبختی وفقری  گریبان گیر مردم ایران خواهد شد.



۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

مقایسه "شورای هماهنگی راه سبز امید" با "سازمان عقاب ایران".

 مقایسه چهره های شاخص این دو سازمان: شورای سبز به عنوان سخنگوی خود اقای امیرارجمند را دارد. از نظر قیافه که واقعا هیچگونه کاریزمایی ندارد و کمابیش همان قیافه اصلاح طلبان درون ایران را دارد. صحبت کردنش هم چندان تعریف نداشته و مانند یک ادم بینوا و یتیم حرف میرند. در حرف و رفتارش هم  کمتر نشانه ای از عشق به ایران و میهن دیده میشود. از نظر لباس و چهره هم متاسفانه با همان کیفیت اصلاح طلبان وطنی ظاهر میشود. با اینکه در خارج است متاسفانه هنوز حالیش نشده است که اگر لباس و سروضعش را مانند عرف جامعه بین المللی درست کند، کسی مدعی اش نمیشود. سرلشکر روحانی با اینکه پیر است اما انرژی عجیبی دارد. البته فارسی را کمی یادش رفته است اما با لهجه اصیل و جالبی صحبت میکند. با اینکه کچل است اما کاریزمای خوبی دارد. لباس و سر و وضعش هم مانند یک ژنرال معمولی در سطح جهانی میباشد. از همه مهمتر در تمام کلامش میهن پرستی موج میزند.
 مقایسه هدف های این دو سازمان: شورای سبز هدفش اینجور که پیداست ازادی اقایان موسوی و کروبی میباشد. علاوه بر ان شاید فشاری اورده شود بر روی حکومت و خامنه ای لطفی بکند و بگذارد که مثلا اقای موسوی رئیس جمهور شود. خطر حمله به ایران وتجزیه کشور برایش  اهمیتی ندارد و براندازی ج.ا که اصلا در برنامه کارش نیست. سازمان عقاب ایران اما هدف اصلی اش را براندازی ج.ا اعلام کرده است. همچنین مرتب یاد اوری میکند که خطر حمله به ایران ونابودی کشور بسیار قوی است و بدین دلیل باید هر چه زودتر ج.ا سرنگون شود تا هم این خطر برطرف شود وهم مردم به ازادی ودمکراسی برسند.
 مقایسه روش های دنبال کردن هدف ها از سوی این دو سازمان: شورای سبز تا به حال فقط مردم را به تظاهراتی در مسیر های گوناگونی دعوت کرده که اکثرا تظاهراتی در فرم سکوت بوده اند. هدف این تظاهرات هم اعتراض و در خواست به ازادی اقایان موسوی و کروبی بوده. در طول بیشتر از یک سال این تنها بازده این سازمان بوده است.  سازمان عقاب ایران استراتژی خود را امدن چند میلیونی مردم به خیابانها و براندازی سریع و حتی یک روزه ج.ا با این روش اعلام کرده است. اول مهر ماه گذشته هم این روز را به نام روز رستاخیز برای اولین بار اعلام کرد. از چند ماه پیش هم روز رستاخیز دیگری را به تاریخ 23 اسفند یعنی شب چهار شنبه سوری اعلام کرده و از مردم خواستار شرکت در ان شده است.
مقایسه استقبال مردم از این دو سازمان و فراخوان های انان:  در اینجا باید ذکر شود که بر مردم ایران پوشیده نیست که اگر ج.ا با ایجاد ده ها سازمان و لایه سرکوبگر وامنیتی و تهدید و اجرای سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام، از شکل گرفتن تظاهرات جلوگیری نمیکرد؛  مردم مسلما با هر فراخوانی و از سوی هر سازمانی بیدرنگ میلیون ها به خیابان می امدند. فراخوان های شورای سبز تا به حال توانسته است هر بار چند هزار نفری را به خیابان بیاورد که البته با حضور امنیتی نیروهای انتظامی به راحتی سرکوب شده است. فراخوان روز رستاخیز اول مهر هم همین یک چند هزار نفری را به خیابانها کشاند که البته حتی تجمعی هم ایجاد نشد و نیروهای انتظامی هم چندان حضور چشمگیری برای سرکوب این تجمعات احتمالی نداشتند. اینکه میزان خبردار بودن مردم از چنین فراخوانی چه اندازه بود دقیقا مشخص نیست. مسلما مردم از تشکیل دادن چنین حرکتی بسیار بیشتر وحشت داشتند تا از تظاهراتی که هدف ان صرفا اعتراض اعلام میشود. یک عامل دیگر شکل نگرفتن این خیزش میتواند این بوده باشد که مردم اصلا براندازی ج.ا اسلامی را با این روش غیرممکن میدانند و اصلا جرات نمیکنند قدم در همچینین راهی بگذارند.
 اما کدامیک از این سازمان ها را باید انتخاب کرد و به راه چاره ارائه شده از سوی ان عمل کرد؟ اگر که میخواهیم ج.ا را از بین ببریم و خطر جنگ و قحطی را جدی میگیریم، مسلما راه چاره شورای سبز کارامد نمیباشد. از انجایی که را چاره سومی هم وجود ندارد، مردم مجبورند حالا که یک سازمانی پیدا شده است و یک تاریخی را معین کرده است و یک راهکاری نشان داده، از همین راهکار پیروی کرده و سعی کنند خود و کشور و اینده خود را نجات دهند. حال اگر مرد این میدان نیستیم، بهانه اوردن وایراد گرفتن (مانند نمیدانیم بعدش چی می شود و یا سرلشکر روحانی مانند یک دلقک میماند و یا ما خسته هستیم و این خیزش در شب است) وقتی که گزینه دیگری موجود نیست و راهکار دیگری ارائه نشده است؛ واقعا جایز نیست.

۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

واژه های نادرست و نابجایی که استفاده میشوند و گاهی چندش اور هستند.

مثلا:  واژه «جنبش». اگر که ما حرکت مردم را حرکتی برای براندازی نظام ج.ا به حساب بیاوریم، این واژه بسیار نارسا است. واژه جنبش را میتوان برای حرکت های اجتماعی مانند جنبش زنان و یا جنبش ضد جنگ بکار برد. با "جنبش" کردن هرگز نمیتوان یک نظام دیکتاتوری جنایتکار سرکوبگر را سرنگون کرد. برای حرکت براندازانه هم باید واژه هایی مانند قیام مردمی، انقلاب ویا حداقل خیزش را به کار برد.
واژه «اعتراض»: اعتراض را هم زمانی میتوان کرد که گوشی شنوا برای اعتراض وجود داشته باشد و شخصی که ان گوش را دارد تا حدی به فرهنگ و ابروی اجتماعی وانصاف پایبند باشد و یا چنان فشاری از سوی اعتراض کنندگان روی او باشد که مجبور شود اعتراض رابشنود. در مورد ج.ا و سردمدارانش ما میدانیم که ذره ای این چیزها برایشان مهم نیست و در بهترین حالت خطاب به ما مبگویند انقدر اعتراض بکنید تا جانتان دراید و در عمل  اکثرا صدای اعتراض را با شکنجه و زندان و کتک و مرگ پاسخ میدهند. پس باید به جای اعتراض و حرکت اعتراضی ، واژه های دیگری مانند: خیزش انقلابی و یا خیزش برانداز به کار ببریم.
البته اگر این واژه اعتراض به منظور بدون خشونت بودن خیزش مردم است، دیگر برای هر کسی مشخص است که بدون خشونت این حکومت به هیچ وجه ول کن نیست. البته خشونت به معنای جنگ مسلحانه و یا عملیات تروریستی نمیباشد. بلکه دستور کار مردم باید روی اتحاد و حرکت یک باره سیل اسا و بدون سلاح ولی به قصد غلبه کردن فیزیکی بر نیروهای سرکوب گر و در نهایت به دست گرفتن قدرت انتظامی به دست مردم باشد. البته مبارزات مدنی مانند اعتصابات سراسری و تضعیف قدرت اقتصادی حکومت و جنگ های روانی از طریق تراکت نویسی های گسترده باید مقدمه ان باشد.
 واژه «اپوزیسیون»: این هم از واژه هایی میباشد که تقریبا میشود گفت که یک واژه لوکس است و بکار بردن ان در موقعیت سیاسی  موجود درایران و با این حکومت ادمخوار مانند "زرورق دور کون برهنه" میباشد. اپوزیسیون در کشور هایی است که دمکراسی دارند و کارشان حساب و کتاب دارد. اپوزیسیون یعنی مخالفان دولتی که از سوی مردم فعلا سر کار است و در انتخابات بعدی میتواند اپوزیسیون رای بیاورد و خودش دولت را تشکیل دهد. در داخل ایران که اصلا احدی وحزبی اینچنین امکانی را ندارد. در خارج از کشور هم مخالفان حکومت که  در اصل نماینده اکثریت مردم ایران در داخل و خارج میباشند، باید برای خودشان نام هایی مانند مخالفان برانداز ویا الترناتیو برانداز برگزینند.
موضوع ازار دهنده دیگر به کار بردن واژه های زیبا و پرافتخار «ایران» و «تهران» برای توصیف کردن حکومت قرون وسطایی کثیف اشغال و بی ابروی اخوندی میباشد. اکثرا میشنوید: ایران گروه های تروریستی را حمایت میکند.، ایران تهدید به بستن تنگه هرمز کرد.، تهران این مواضع اتمی را دارد. که جای این دو واژه را باید با حکومت ملایان و یا ج.ا عوض کرد.
اما بد نیست  که در اخر کار یک موضوع جالبی هم گفته شود. حتما توجه کرده اید که اکثرا مواقعی که در روزنامه ای، سایتی ، برنامه رادیو و تلویزیونی، چه داخلی و چه خارجی ، صحبت از برنامه هسته ای رژیم به میان میاید ؛ انگار که واجب شده است حتما در پایان مقاله یا برنامه باید جملاتی شبیه این چند جمله گفته شود: دولت های غربی ایران را متهم میکنند که هدف از برنامه هسته ایش ساختن بمب اتم است. اما مقامات ایران این موضوع را تکذیب کرده و میگویند که برنامه هسته ای شان صرفا مقاصد صلح امیز دارد. اگر واقعا ج.ا فقط برای یک هدف باید سرنگون میشد و ان جلوگیری از تکرار این جملات واقعا اعصاب خورد کن میبود، واقعا هر کاری برای سرنگون کردن ج.ا ارزش این را میداشت.

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

چگونه انتخابات مجلس اخوندی را "تحریم فعال" بکنیم.

از جمله پیشنهاداتی که در این مورد امده است اینست که مردم در روز انتخابات در خانه هایشان بمانند و به شهر یک شکل کامل خالی و خلوت بدهند.
البته این پیشنهاد خوبی است، اما ممکن است بسیاری از مردم به ان توجه نکنند و ان اثری که ما میخواهیم  نمایان شود، به گون واضحی مشهود نشود.
یک روش بهتر میتواند ترکیبی ازاین روش و تراکت نویسی باشد. بدین ترتیب که مردم در روز انتخابات تا میتوانند سعی کنند تمام روز را در خانه بمانند و فقط یک مدت کوتاهی به خیابان اصلی واباد و پررفت وامد محله خودشان امده و رای "نه" خود به ج.ا  را نوشته و کف پیاده روها و در و دیوار را  پر از تراکت های شعار نویسی شده کنند. امید است که ساعت 2:00 بعد از ظهر برای امدن سریع به خیابان ها و انجام این عمل مورد قبول شهروندان قرار بگیرد. پس از انجام این عمل و فیلمبرداری از خیابان های پر از تراکت، میتوان دوباره سریعا به خانه ها برگشته وخیابان ها را خالی و خلوت کرد. یک ساندویچی و نوشابه ای هم خواستید میل بفرمایید تا ساندویچی ها هم یک کاسبی ای در این روز کرده باشند.
در همین رابطه:
ما باید یک سیستم اطلاع رسانی ساده و کارامد ایجاد کنیم.
روز 25 بهمن را میتوان به یک "رفراندوم خیابانی" تبدیل کرد.

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

ما باید یک سیستم اطلاع رسانی ساده و کارامد ایجاد کنیم.

لطفا به این ویدیو(کلیک) توجه کنید. در این ویدیو احتمالا فقط یک فرد در یزد توانسته است با دست نویسی و پخش چند تراکت هم رای خودش را به جامعه اعلام کرده و هم یک اطلاع رسانی در سطح گسترده انجام دهد. این فرد ریسک بسیار کمی هم کرده است و نه دستگیر شده است و نه کتک خورده. حالا اگر به روشی شبیه همین روش، اما در مقیاسی گسترده در سطح تمام شهر بتوان بطور مداوم  اینچنین عملیاتی را انجام داد، میتوان با یک تیر چند نشان زد: اولا؛ اگر این عملیات همزمان و گسترده در سطح شهر انجام شود و یک شعار تقریبا واحد روی تراکت ها نوشته شود، خود به منزله یک رفراندوم میباشد. توجه داشته باشید که ما باید به هر صورت این رفراندوم را به گونه ای غیر قابل اغماض برای جهانیان انجام دهیم. مسئله امروز نه تنها اینست که کشور ما در معرض بمباران و نابودی اقتصادی کامل قرار گرفته است بلکه خاک کشور هم در معرض از دست رفتن میباشد. مطمئن باشیم که حکومت اخوندی حتما پس از بمباران شدن کشور، برای ادامه حیات خود بدون شک "قرادادهای ترکمانچایی" امضا  واز خاک ایران بذل وبخشش فراوانی خواهد کرد. اگر ما در یک رفراندوم خیابانی به گونه ای واضح و در معرض چشم جهانیان با یک رفراندوم خیابانی نشان بدهیم که این حکومت حکومت مورد خواست مردم ایران نیست، مسلما نسل های اینده راحت تر میتوانند اینگونه قرارداد(ترکمانچایی)هایی را ملغی کنند. دوما؛ ما میتوانیم از این روش به عنوان یک سیستم پخش خبر و اعلام اقدامات بسیار کارامد و ساده استفاده کنیم. کافی است هر کسی که صبح از خانه بیرون میرود یک برگ کاغذ و یک ماژیک با خود بردارد  وجایی که فرصت رامناسب دید تراکت خود را بنویسد  وا ن را روی نیمکت پارک،  توی باجه تلفن ، هر جای دیگری که مناسب دید رها کند و یا بچسباند. با این روش هر گونه خبری، فراخوانی میتواند با سرعت برق و باد در سطح شهر پخش شود. بویژه پخش فراخوان هایی که گروه هایی (امیدواریم مورد قبول همه) در داخل و یا خارج کشور میدهند و تنها با پخش خبر انی قابل اجرا میباشند. البته حتما لازم است که مردم خود به خود با پیروی از فراخوان های یک گروه، اتحاد عمل ایجاد کنند. مهمترین این فراخوان ها هم میتوانند فراخوان های اعتصابات سراسری و فراخوان برای قیام براندازانه باشند.  در اینجا پیشنهاد میشود که روز 23 اسفند امسال روز اعتصاب عمومی "یک روزه" باشد.  این روز را راحت در خانه بمانید و تمام روز را استراحت کنید. شاید در شب چهارشنبه سوری معجزه ای شد و مردم یک تکانی به خود دادند و به خیابانها امده و یک شب تمام را صرف ازادی  کشورشان واینده ای بهتر برای خود و فرزندانشان کردند. البته این همه ی کار نیست و برای سرنگونی رژیم بایستی وارد عملیات توده وار وقهرامیز هم شد.
اگر که مردم این موضوع اطلاع رسانی را از همین حال جدی بگیرند و هر فردی این تراکت نویسی را اغاز کند وحداقل جوری بشود که همه مردم بدانند که روز 23 اسفند اعتصاب عمومی اعلام شده است، شاید این بتواند یک سراغاز بسیار خوبی باشد برای بیرون امدن مردم ایران از این بهت زدگی واقدام برای تاثیرگذاری روی سرنوشت خودشان. (برای دانشجویان و صاحبان خودرو  برداشتن کاغذ و ماژیک وحتی نوارچسب راحت تر میباشد. نکات ایمنی رارعایت فرمایید. هر چه این عملیات گسترده تر انجام گیرد ریسک برای تک تک افراد کمتر میشود. توصیه برای شعار روی تراکتها: « 23 اسفند اعتصاب».   

۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

از "بعد از" جمهوری اسلامی نباید نگرانی ای داشت.

 خلاصه هر چه بشود بدتر از وضع فعلی نمیشود. در بدترین حالت ممکن است سازمان مجاهدین خلق قدرت را به دست بگیرد که انهم  فقط زمانی میتواند اتفاق بیفتد که پس از یک حمله کاملا ویرانگر، غرب بخواهد که یک حکومتی را جایگزین ج.ا کند که کاملا مزدور و دنبال قدرت باشد. البته اگر غرب ابن اشتباه را بکند، سازمان مجاهدین یک حکومت دیکتاتوری تشکیل میدهد و اگر هم در ابتدا مزدور غرب باشد بعدها مجبور میشود مانند ج.ا به دامن چین و روسیه بغلتد. وضعیت بد دوم به قدرت رسیدن شاه الهی ها میباشد که البته میتوان مطمئن بود که حداقل به دامن چین و روسیه نخواهند غلتید و فرهنگ و خاک ایران را حفظ کرده و برای دیگر پیشرفت ها هم کمتر مانع ایجاد میکنند.
توجه داشته باشید که وضعیت الان بسیار با سال 57 فرق دارد. دلیل اصلی اینکه انقلاب سال 57 به ان سرنوشت دچار شد این بود که یک مشت گدا و گشنه (حالا چه روستایی و چه شهری) از قشرهای بی فرهنگ جامعه، ناگهان بوی کباب به مشامشان خورد و یکدفعه دیدند که یک خوان پرنعمتی جلویشان گسترده شده است و گفتند که چرا نه؟ تا به حال ان مستکبرها خورده اند و حالا ما میخوریم. زمانی هم که اسلحه فشنگی دست یک گروهی افتاد، وهدفشان هم غارتگری است و بی ابرو هم هستند، دیگر احدی جلودار اینها نمیتواند باشد. یک دور باطل غارت کردن و مسلح تر شدن  و با خرید اسلحه  بهتر و بیشتر، راحت تر غارت توانستن کردن و باز هم قویتر شدن؛ اغاز میشود و به اینجایی میرسد که حالا اخوندها و پاسداران و بسیجی ها رسیده اند.
ممکن است که ایرانیان درون مرزی اصلا از این موضوع نگران باشند که یک فرد ویا گروهی از ایرانیان خارج نشین بخواهند بیایند حکومتی برایشان در ایران تشکیل دهند و با این موضوع اصلا میانه خوبی نداشته باشند. البته این متاسفانه خودخواهی نامربوطی است که ایرانیان خارج از کشور را کاملا از شراکت در سرنوشت کشورشان بخواهیم محروم کنیم واین اصلا از نظر قوانین بین المللی هم ممکن نیست وبا توجه به این حقیقت که اکثر ایرانیان خارج از روی میهندوستی و برای کمک به هم میهنان اسیرشان ممکن است الترناتیو حکومتی موقتی را ارائه کنند و این تنها راهکار، ممکن است باشد، این بی لطفی ایرانیان درون مرزی فقط به ضرر خودشان تمام میشود.
برای حل این مشکل پیشنهاد میشود که هر فرد یا گروهی که در خارج اقدام به تشکیل الترناتیو حکومتی میکنند، اولین تعهدشان این باشد که بعد از سرنگونی ج.ا (اگر مردم انها را بخواهند)، حداکثر بعد از 2 ماه انتخابات کاملا ازادی را در درون کشور برای انتخاب یک شورای موقت برای اداره کشور، برگزار خواهند کرد. بدین ترتیب مردم ایران بدون هیچ عجله ای در انتخاباتی ازاد، این شورا را انتخاب میکنند و مدت کار ان و وظایف ان را هم (مانند برگزاری انتخابات مجلس موسسان) تعیین میکنند. دیگر نگرانی از این نیست که اگر کسانی امدند مثلا سوء استفاده بکنند و انتخابات را به عقب بیاندازند و یا انتخابات تقلبی راه بیاندازند و یا با یک رفراندوم یک نوع حکومتی را به مردم قالب کنند.
گذشته از ان در عمل اینگونه وضعی پیش خواهد امد که با قیام مردم سران ج.ا دستگیر شده اند و مثلا یک شخص و گروهی از خارج مدیریت این قیام را به عهده داشته است و مردم زندانیان سیاسی از جمله اقای موسوی و کروبی را ازاد کرده اند. خوب در این وضعیت، انتخاب برای بقدرت رساندن مدعی قدرت، مستقیما در دست مردم است.
فرض کنیم سازمان عقاب ایران قیام مردم را  مدیریت کرده وج.ا سرنگون شده و زندانیان سیاسی ازجمله سیاستمداران  داخلی مورد قبول مردم هم ازاد شده اند. خوب چون قیام را مردم کرده اند میتوانند به جای اینکه اجازه دهند افراد سازمان عقاب ایران پست های بالای حکومت را به دست بگیرند، همان سیاستمداران  مورد قبول داخل کشور مثلا اقایان موسوی ، تاج زاده، کروبی و یا افراد ملی میهنی دیگری که هم اکنون در ایران زندگی میکنند،  این پست ها و در نتیجه قدرت را به دست بگیرند.
 در نتیجه شما بیایید با یک قیام ج.ا را سرنگون بکنید، مطمئن باشید بقیه ماجرا کما بیش بر طبق خواسته شما پیش خواهد رفت.

۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

روز 25 بهمن را میتوان به یک "رفراندوم خیابانی" تبدیل کرد.

بنا برا احترام به ان بخش از جنبش سبز که سبزهای میرحسینی میباشند، از هر توصیه ای نسبت به شرکت یا شرکت نکردن در تظاهرات سکوت اعلام شده از سوی شورای سبز و هماهنگی وامید خود داری میشود.
اما از انجایی که حتما در این روز در مسیر های اعلام شده نیروهای انتظامی وجود خواهند داشت و بسیاری از بخش های ضد رژیم جنبش سبز و دیگر مردم خواهان سرنگونی ج.ا ، حالا به خاطر ترس از دستگیر شدن و دیگر نگرانی ها و یا اعتقاد به بیفایده بودن اینگونه اعتراض ها و یا عدم تمایل به در دایره اصلاح طلبان محسوب شدن، نمیخواهند به این مسیرها بیایند؛ میتوانند یک رفراندوم خیابانی به روش زیر انجام دهند:
شهروندان یک قلم ماژیک ( کسانی که صرفه جو هستند یک قلمی را که زیاد از ان استفاده کرده اند و میدانند که دیگر اخرین قطره های جوهر را دارد) و یک برگه کاغذ برداشته و به ابادترین خیابان محله خود بیایند. درست سر ساعت اعلام شده شروع راهپیمایی هر کجا که هستند، روی برگ کاغذی که همراه دارند شعار خود (بهتر است در هر دو طرف کاغذ) را بنویسند و همزمان این کاغذ ها را هر جا که هستند روی زمین رها کنند. البته اگر دور و بر خود ماموری نمی بینند و دیگر جوانب امنیتی را هم مناسب می بینند و نوار چسبی هم همرا داشتند، میتوانند ان کاغذ های شعار نویسی شده را به دیواری، درختی، تیر چراغ برقی بچسبانند. شعار ها روی کاغذ میتواند شعارهای تند مانند : مرگ بر خامنه ای و مخفف ان: (م ب خ) و یا حتی مثلا یک علامت ضرب در بزرگ به عنوان مخالفت با  جمهوری اسلامی و یا نام گروه براندازی مانند سازمان عقاب ایران باشد. چنانچه از همه این شعارها بیم دارید میتوانید همان یک کاغذ سفید را بر زمین بیاندازید و به راه خود بروید. مثلا ربع ساعت بعد از انجام این حرکت همگانی میتوان فیلمبرداری با موبایل را از کف خیابان ها و در دیواری که شعارها به انجا چسبده شده است اغاز کرد و بعدا انها را در اینتر نت گذاشت. جوانان  و دیگر گروه های سنی میتوانند قبل از انجام این حرکت همگانی برای اینکه امکان مقابله با لباس شخصی های مخفی بین مردم را که احتمالا (برای ایجاد ترس رعب) اقدام به قاپ زدن برخی از جوانانی که این حرکت را انجام داده اند خواهند کرد، میتوانند روش زیر را به کار ببرند: قبل از ساعت شروع راهپیمایی در خیابان های اباد محله شان با گفتن یک جمله رمزی مانند:( اقا هستی؟) به تشکیل گروه های نامحسوس چند نفره دست بزنند و در زمان نوشتن کاغذ نویسی هوای همدیگر را داشته باشند. مثلا اگر یک باره چند تا لبلس شخصی برای دستگیری یک نفر حمله کردند، تعداد بیشتری افارد هوادار هم وجود داشته باشند که منسجما وارد عمل شده و یک گوشمالی ای به ان لباس شخصی ها بدهند.
این رفراندوم خیابانی میتواند تمرینی باشد برای قیام براندازی روز 23 اسفند (شب چهارشنبه سوری).

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

در شرایط بحرانی کنونی احتیاج به یک قهرمان ملی داریم. او میتواند ""حسن داعی"" باشد.

اگر به تاریخ نگاه کنیم میبینیم زمان هایی که یک ملت در خطر بوده و یا نهضت های ازادیبخشی در جریان بوده است و بویژه در دیکتاتوری ها همواره افرادی با کاریزما و صادق و از جان گذشته و مردمی پیدا شده اند و نهضت ها را دیر یا زود به موفقیت رسانده اند. نمونه هایی از این افراد: دکتر مصدق در ایران، مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، لخ والنسا، واسلاو هاول و ژنرال دوگل در فرانسه بوده اند.
البته نمونه های منفی هم از این افراد که انقلاب هایی را به پیروزی رسانده و بعد به ارمان مردم خیانت کرده و تبدل به دیکتاتور شده اند را هم داریم. دو نمونه بارز: استالین و خمینی. در کشورهایی که مردم به امید یک گروه و شورای اپوزیسیون نشسته بوده اند، این گروه ها یا اصلا شکل نگرفته اند و یا یک وجودی بی خاصیت داشته اند و یا منفعل مانده اند تا زمانی که مردم خودشان قیام کرده اند و رژیم ها را بیشتر با دخالت و قدرت خارجی سرنگون کرده اند و انگاه این اپوزیسیون بی خاصیت امده و قدرت را به دست گرفته است. نمونه: انقلاب های اخیر عربی.
در مورد ایران بعد از 33 سال دیگر وضع اپوزیسیون ایرانی حتی از این اپوزیسیون های بی خاصیت عربی هم خرابتر است. زیرا انها حداقل توانسته بودند یک گروهی دور هم جمع شوند و ان را به عنوان اپوزیسیون معرفی کنند. اپوزیسیون ایران اما از فرط روشنفکری و خودخواهی وناسازگاری حتی این کار را هم نتوانسته بکند. باید به این توجه داشت که برای مبارزه با ج.ا  و این وضعیت خطرناک پیش امده برای ایران یعنی خطر بمباران اتمی و بی کس و پناه بودن مطلق مردم ایران، وجود یک گروه برانداز متحد و پرقدرت از اکسیژن هم لازمتر است.
اما چون تا به حال این گروه هنوز تشکیل نشده است و امیدی هم به تشکیل ان نیست و حتی اگر هم تشکیل شود به احتمال زیاد نوشدارو پس از مرگ سهراب خواهد بود، تنها راه باقیمانده برای ما انست که یک فرد ملی ومیهنی با کاریزما و صادق و مردمی مانند قهرمانان تاریخی نامبرده در بالا پیدا شود و فقط با هدف نجات خاک کشور و موجودیت ایران وارد عمل شود. چنین شخصی میتواند با ساده و برجسته کردن هدف  و از سردرگمی در اوردن مردم، مردم را یک صدا کرده و بدین ترتیب نیروی بی انتهای انان را در یک سو به حرکت دراورده و باعث پیروزی انها بشود.
در اینجا یک  ایرانی مقیم امریکا میتواند این شخص واجد این شرایط باشد. نام این شخص حسن داعی میباشد. شناخت من از این فرد اینست که ایشان اولا بسیار صادق است. بیانی ساده و در عین حال بسیار دقیق دارد. تحلیل های سیاسی او را که میشنوی، پیش خود فکر میکنی احسنت جان کلام را گفت. احساس نمیکنی که لابی و طرفداری کسی و قدرتی را میکند بلکه او را تنها دلسوز و لابی توده مردم میبینی. دارای هوش بسیار بالایی میباشد. نیز تحصیل کرده و مهندس میباشد. تا به حال کسی نگفته است که ادم جاه طلب و یا پول پرستی میباشد. با سن اندکی بالای 50 سال هم دارای سن مناسب برای رهبری سیاسی میباشد. زیرا هم در این سن دارای تجربه کافی است و هم دیگر زیاد پیر نیست که فکرش کند شده باشد. در عالم سیاست واقع بین است و مانند برخی از افراد دیگر در افکار ضدامپریالیستی و ضداسرائیلی و مافوق روشنفکری سیر نمیکند. در عرصه برندگی و قاطعیت هم با کارزاری که بر ضد لابی ج.ا کرده و موفق هم شده است، قابلیت های اجرایی خود را نشان داده است.
ایشان اما متاسفانه هنوز جایی از خود سیگنالی بروز نداده است که میخواهد  برای نجات ایران وارد عرصه عملی شود و این وظیفه را به عهده بگیرد. ما که فرد ایرانی دیگری را برای این وظیفه لایق تر از ایشان پیدا نکردیم و اگر کسی یا کسانی هم هست و هستند تا به حال اعلام امادگی برای به عهده گرفتن این وظیفه نکرده اند. من شخصا تنها یک عیب از ایشان دیده ام و ان اینکه تا به حال ایمیل های زیادی به ایشان فرستاده ام و حتی یک کلمه هم پاسخ دریافت نکرده ام. البته ایشان در فیسبوک نزدیک به 5000 دوست دارند و حتما ایشان پاسخ به دیگران داده اند. ما ایرانیانی که واقعا فکر میکنیم که ما الان به یک قهرمان ملی احتیاج داریم که پا جلو بگذارد و مدیریت ورهبری براندازی ج.ا و جلوگیری از باد رفتن خاک و موجودیت ایران را به عهده بگیرد و اقای داعی را شخصی لایق برای این کار میدانیم باید در ابتدا به گونه ای انبوه با ایشان تماس گرفته( مثلا از طریق ایمیل) و از ایشان در خواست کنیم این وظیفه را به عهده بگیرند. ایشان خودشان هم میتوانند در وبسایت شان مثلا یک بخشی را برای ابراز پشتیبانی مردم از ایشان برای بر عهده گرفتن مدیریت و رهبری براندازی ج.ا در عرصه بین المللی و هدایت درون مرزی مردم ایران، افتتاح کنند تا مردم بتوانند مثلا با یک کلیک و یا هم پتیشن وار پشتیبانی خود را از ایشان اعلام کنند. اگر مردم بگونه ای انبوه و با رقمی بالا این کار انجام دهند، بدون شک ایشان اعتبار بین المللی هم پیدا خواهند کرد و حرفشان گوش شنوا در بین سیاستمداران پرقدرت جهان پیدا خواهد کرد.
امید است مردم ایران از بهت زدگی و منفعل بودن دربیایند و حداقل در این مورد یک بار یک همبستگی وهمتی نشان بدهند. ما چاره دیگری نداریم جز خواهش کردن و ماموریت دادن به یک فرد ملی میهنی و دلسوز و لایق. از اینکه ماموریت دادن به یک فرد منجر به دیکتاتوری میشود ترسی نداشته باشید. بستگی به ان فرد دارد. یک گروه و حتی یک گروه منتخب هم میتوانند دیکتاتوری بوجود اورند. البته باید توجه داشت که ما کسانی هستیم که به این شخص اعتماد داریم و با پشتیبانی خود به او یک ماموریت میدهیم.
توضیح: اقای داعی فقط توصیه شخصی من است. کسان دیگری هم که خود را لایق بر عهده گرفتن وظیفه مدیریت و رهبری یراندازی ج.ا میبینند طبیعتا اگر مایل باشند باید امادگی خود را اعلام کنند و ببینند که چه اندازه پشتیبان پیدا میکنند.  مسلما هر که پشتیبان زیادتری پیدا کرد حق دارد به تنهایی یا با ائتلاف با دیگران این وظیفه را بر عهده بگیرد.

۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

تشکیل یک "کشور ازاد ایران" که عضو "ناتو" هم میتواند باشد در جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند حلال تمام مشکلات باشد.

با وضعیتی که کشور ما هم اکنون دارد اتفاقات زیر ممکن است در انتظارش باشد: 1ـ مورد حمله هوایی نابودگر قرار گیرد و بر اثر ان صدها هزار نفر کشته شده و همه زیر بناهای نظامی واقتصادی هم از بین رفته و احتمالا کشور ما تجزیه هم بشود  و یا قستمتهای از خاکمان به اشغال کشورهای همسایه در امده و در نهایت ضمیمه این کشورها شود. 2ـ ج.ا با غرب کنار بیاید و خواسته های امنیتی انها را بپذیرد. در ان حالت به احتمال زیاد پس از گذشت زمانی، به جهت ماهیت ج.ا زیر قرارداد امنیتی اش با غرب میزند و دوباره همین دور باطل اغاز میشود و مسلما برگشت ماجرا به همان حالت اول خواهد بود.
مردم ما چه میتوانند بکنند؟ 1. مانند مردم سوریه قیام کرده و بخواهند با دست خالی رژیم را سرنگون کنند. در اینجا شانس ملت ما میتواند حتی کمتر از مردم سوریه باشد. زیرا حداقل انها یک کشور همسایه دوست قیام گران برای فرار و پناه اوردن دارند وان ترکیه میباشد. هم چنین کشورهای عربی از قیام گران حمایت میکنند و میتوانند در سازمان ملل برای انها کاری بکنند. از سویی امریکا هم اعلام کرده است که حکومت اسد باید برود و مردم سوریه میتوانند امید به حمایت نظامی غرب داشته باشند. ما فعلا هیچکدام از اینها رانداریم. بنابراین مردم ما باید قیامشان متفاوت باشد. مثلا اعتصابات گسترده دراز مدت و یا یک قیام سیل اسای رستاخیزی. موفقیت این روشها هم در حال حاضر بسیار کم است. زیرا برای این جور برنامه ها باید یک نیروی هماهنگ کننده پیروی شونده از سوی اکثریت مردم، مستقر در خارج از کشور وجود داشته باشد. در ضمن در دنیای امروزی مردم باید مطمئن باشند که اگر رژیم اقدام به قتل عام کرد، جامعه بین المللی بدون درنگ به پشتیبانی نظامی از مردم اقدام خواهد کرد.
ما واقعا نمیدانیم چرا غرب با وجود این همه مشکلاتی  که ج.ا در جهان ایجاد کرده است هنوز بدنبال مماشات با ان است. اما فعلا این یک حقیقت است و سیاست دیگری ما فعلا از غرب نمیبینیم. اما ما مردم ایران امیدواریم که یک زمانی سیاست غرب در این مورد تغییر کند و به سوی تغییر رژیم چرخش پیدا کند. البته نه تغییر رژیم با بمباران های نابود گر بلکه با روش پشتیبانی نظامی کم تلفات از قیام مردم ایران برای سرنگونی رژیم.
از انجایی که ملت ایران با این وضع بی پناهانه ای که در جهان دارد گزینه های زیادی پیش رو ندارد ما باید گزینه هایی که زیاد رایج نیستند پیشنهاد کنیم وامید داشته باشیم که اوضاع یک جوری پیش برود که یا این گزینه ها از سوی جامعه جهانی مورد توجه و بررسی قرار گیرد  و یا مردم ما خود این گزینه ها را بپسندند و مجدانه ومتحدانه انها را از جامعه جهانی درخواست کنند و امید داشته باشند که جامعه جهانی به خاطر این درخواست مجبور به اجرای ان شود.
مردم ما باید به این توجه داشته باشند که در جامعه جهانی کنونی، کشوری در موقعیت کشور ما مجبور است برای امنیت جهانی با جامعه بین المللی همکاری امنیتی نظامی بکند. ج.ا با تروریست پروری و بمب اتمی سازی مجبور به انتخاب این راه شده است که با به حراج گذاشتن ثروتهای کشور و باج دادن به کشورهای باج گیر و سودجو مانند چین و روسیه و حتی برباد دادن اب وخاک ایران، بقای خود را تضمین کند. دولت اینده ایران یا باید به سوی کشورهای روسیه و چین برود التبه با وجود دمکرات و مردمی بودن مجبور نیست که دیگر چنین باج هایی مانند ج.ا به انها بدهد؛ اما خیری هم از این دو به ما نخواهد رسید؛؛ و یا باید به سوی همکاری با غرب و پیمان " ناتو" باشد و مانند ترکیه و بسیاری کشورهای دیگر هم امنتیش حفظ شود وهم راه سرمایه وتکنولوژی وپیشرفت برایش باز شود. تصور میشود که اکثریت مردم ما موافق با گزینه دوم میباشند.
خوب چرا حالا که ما و کشورمان در معرض نابودی کامل هستیم  این پیشنهاد را به کشورهای غربی ندهیم؟ البته بدیهی است که منظور از ما در اینجا مردم ایران چه در داخل و چه در خارج که خواهان سرنگونی ج.ا هستنیم میباشند. میتوانیم در نظر بگیریم که جامعه برانداز ایرانی در خارج از کشور دولتی به نمایندگی از خودش انتخاب میکند واین دولت از جامعه جهانی این درخواست را میکند. درخواست هم میتواند یک شکل عملی پیشنهاد کند به ترتیب زیر: ایرانیان خارج از کشور در ضمن انتخاب یک دولت اعلام میکنند  که ما خواهان براندازی ج.ا هستیم و چون از نظر قوانین ج.ا این هدف مجازات اعدام دارد، بدیهی است که این عده از ایرانیان دیگر نمیتوانند به کشور خود برگردند و چون بر طبق مفاد حقوق بشر این حق هر کسی است،  کشورهای غربی  میتوانند به این دسته از ایرانیان کمک کنند که  به نسبت جمعیتشان بخشی از خاک زادگاهشان یعنی ایران را زیر کنترل سیاسی و نظامی خود داشته باشند و در انجا حکومت خود را تشکیل داده و ازادانه زندگی کنند. فرض کنیم اگر 70000 ایرانی هم چنین خواسته ای را داشته باشند، یک هزارم از خاک ایران میتواند برای انها در نظر گرفته شود که تقریبا مساحت تمام جزیره های ایرانی خلیج فارس از جمله قشم و کیش میشود. ایا به خودی خود این خواسته خواسته ای غیر منطقی است؟ پاسخ "نه" میباشد. پس بنابراین کافی است که این تعداد از ایرانیان مقیم خارج یک چنین خواسته ای را مطرح کنند و یک دولت هم انتخاب کرده و ان را به جامعه جهانی معرفی کنند و خواستار حمایت از ان شوند. سپس از ج.ا خواسته میشود که یک هزارم خاک ایران را از نظر سیاسی و نظامی در اختیار این گروه از ایرانیان قرار دهد و حاکمیت انان را بر ان محدوده به رسمیت بشناسد.  این موضوعی مسلم است که جمهوری اسلامی با ان خواسته موافقت نمیکند اما این را ما فعلا به عنوان یک فرضیه در نظر میگیریم که قبول نخواهد کرد. در چنین حالتی ما به سازمان ملل و کشورهای غربی میگوییم که دوستان، ما گروهی از مردمان ایران با دولتی دمکرات ومتعهد به منشور حقوق بشر این پیشنهاد را داریم و روی میز گذاشته ایم و میخواهیم یک کشور "ایران ازاد" در بخشی از محدوده خاک کنونی ایران تشکیل دهیم و از همین الان هم  میخواهیم وارد پیمان ناتو بشویم. ایا حاضرید به ما کمک نظامی بکنید تا ما بخشی از کشور خود را در اختیار بگیریم و در انجا حکومت دمکرات خود را تشکیل دهیم؟ فرض کنیم که در این زمان کار به جایی رسیده باشد که ناتو تصمیم قطعی گرفته باشد که تاسیسات اتمی را از بین ببرد با همه ان تبعاتش برای مردم ما و جامعه بین المللی. از طرفی  غرب این پیشنهاد را هم میبیند که میتواند به این صورت اجرا شود که تمام جزیره های خلیج فارس را با قدرت نظامی خود محاصره کرده و در اختیار این دولت موسوم به ایران ازاد بگذارد. غرب میداند که اگر این کار را بکند این دولت میتواند مثلا فوری یک نیروی هوایی و دریایی درجه یک تشکیل دهد و با پشتیبانی ناتو تمام نیروی دریایی ج.ا مثلا به این دولت جدید در جزیره ها پناهنده میشوند و خود ج.ا اسلامی ممکن است از ترس همه انها را جمع کند. در اینجا یک خلیج فارس خالی از وجود کلیه نیروهای پشه مزاحم ج.ا ایجاد خواهد شد و یک دولت ایران ازاد متحد ناتو حقوق دریایی ایران را در خلیج فارس و دریای عمان اعمال میکند و پس از مدت کوتاهی خود این دولت وظیفه نابودی ج.ا در بقیه خاک ایران را بر عهده میگیرد. در اختیار گرفتن جزیره های ایرانی خلیج فارس و تحویل انها به دولت ازاد ایران، که واقعا به قول ان سردار حلبی به دوش برای نیروهای ناتو مانند "اب خوردن" میباشد. کافی است که ناوگان ناتو این جزیره ها را محاصره کرده و اعضای دولت ازاد ایران همراه با فرماندهان ملی ومیهنی ارتشی و انتظامی در این جزیره ها پیاده شوند و تمام نیروهای انتظامی و ارتشی  وسپاهی مستقر در این جزیره ها و هم چنین ساکنان ایرانی این جزیره ها با اغوش باز این  دولت و فرماندهان نظامی جدید را پذیرفته و  به احتمال بسیار زیاد حتی یک قطره خون هم در کل این عملیات ریخته نخواهد شد. ایا در چنین عملیاتی ج.ا یک گلوله و یا یک موشک به سوی نیرو های ناتو شلیک خواهد کرد؟ پاسخ قطعا نه میباشد.  اولا یک مشت پاسدار دزد که تمام دغدغه شان پول است و یا یک اخوند مفلوک که میگوید ایران اصلا مهم نیست و اسلام ولایت فقیهی مهم است و یا ا.ن که میگوید اگر تمام خاک ما را اشغال کنند ما میرویم به اذربایجان و از انجا میجنگیم ، میایند برای نگهداری چند جزیره ریسک نابودی کامل خود رابکنند؟ دوما این مفلوکان حیله گر به خوبی میدانند اگر که یک گلوله شلیک کنند طومارشان به طور کامل در طی 2 روز در هم پیچیده خواهد شد اما اگر دمشان را روی کولشان بگذارند و بچه های خوبی باشند ممکن است بتوانند چند صباحی به عمرشان ادامه دهند. بنابراین بدون شک راه دوم را انتخاب خواهند کرد. البته نیروهای ناتو که خود هم این را میدانند باید اینگونه تصمیمی را بگیرند. چون هدف تشکیل دولت ازاد ایران با این طرح و برنامه جلوگیری از بمباران ویرانگرانه خاک ایران و حفظ حتمی مهمترین بخش خاک ایران در این شرایط موجود و ازاد کردن بقیه خاک ایران بعدا میباشد. (توجه داشته باشید که همسایگان عربی که اینقدر مشتاق حمله ناتو به ایران هستند قطعا دندان را برای گرفتن سهمی تیز کرده اند و ان سهم علاوه بر امکانات دزدی هایی از منابع انرژی مشترک که فعلا برایشان مهیا شده است، تصاحب بخشی از خاک ایران هم میباشد.) ما به نیروهای ناتو پیشنهاد میکنیم که قبل از اعلام انجام این عملیات دریایی صریحا اعلام کنند که در صورت مشاهده کوچکترین عکس العملی در برابر این عملیات سریعا خانه های سرداران پاسداران و بیت خامنه ای و مجلس شورای اسلامی بمباران خواهند شد. مردم تهران هم روز انجام این عملیات باید از شهر خارج شده تا اسیبی بهشان نرسد. البته پیش بینی  میشود که ج.ا  با اعلام این اخطارها کوچکترین حرکتی از خود نشان ندهد.
با استقرار دولت ازاد ایران در این جزیره ها یک حکومت دمکرات مورد قبول جهانیان بوجود امده و شروع به کارهای سیاسی بین المللی برای ازاد کردن بقیه خاک ایران میکند. از جمله ج.ا را حکومت اشغالگر ایران اعلام کرده و تقاضای اخراج ان را از سازمان ملل خواهد کرد. اثبات اشغاگر بودن این حکومت هم از راه های بسیاری میتواند انجام شود. مثلا از طریق سازمان ملل به ان ابلاغ شود که باید سریعا اجازه انجام یک رفراندوم به وسیله خود سازمان ملل را بدهد و در غیر این صورت حکومت نامشروع اعلام خواهد شد. چون ج.ا این اجازه را نخواهد داد، رسما در جهان مشروعیت خود را از دست میدهد و به دولت ازاد ایران حق براندازی ان داده خواهد شد. اگر مسئله اتمی فرصت بدهد، دولت ازاد میتواند سریعا شروع به استخراج گسترده نفت وگاز در فلات قاره ایران کرده و با ان درامد سریعا مدرنترین نیروی هوایی را از ناتو خریداری کرده و انگاه با حمله بسیار محدود و کم خسارت به  یکی دو تا پادگان سرکوبگر سپاه انها را وادار به تسلیم به قیام هماهنگ شده مردم بکند و طومار ج.ا را به این طریق در هم بپیچد. این علیات میتواند تلفاتی در حد انگشت شمار داشته باشد. البته با قطع در امد نفت و پشت گرمی به  حمایت نظامی دولت ازاد ممکن است خود ارتش و بخشی از سپاه بخش وفادار سپاه را پس زده و خود را همراه با مردم و دولت ازاد اعلام کنند و ج.ا اینگونه خیلی زودتر از این حرف ها سرنگون شود.
توجه داشته باشید که در تاریخ جهان چند موردی وجود داشته است که یک بخشی از یک کشور توانسته است با حمایت دیگر کشورها حکومت بخش دیگر ان کشور را سرنگون کرده و کشور واحدی را تشکیل دهد. نمونه بارز ان جنگ ویتنام است که البته متاسفانه در ان جنگ بخش کمونیستی ان کشور بخش غیرکمونیستی را تسخیر کرد. البته در شرایط بسیار متفاوت کشور ما، ایجاد حکومتی دمکرات و ازاد در بخشی از خاک ایران و تلاش برای رهایی تمام ایران با شرح بالا؛ هیچگونه جنگ خونینی را ایجاد نخواهد کرد و یکی از معدود راهکارهایی است که در شرایط فعلی  میتواند از بر باد رفتن خاک ایران ونابودی کامل اقتصادی وسیاسی ایران جلوگیری کند.
البته باید توجه داشت که این طرح یک مدل نمونه میباشد و در عمل بر حسب شرایط مسلما تغییراتی باید در ان ایجاد شود که انهم با تشکیل ابتدایی این دولت ازاد با انتخاب مردم و یا وارد عمل شدن یک شورای اپوزیسیون کارامد مورد اعتماد مردم ایران و مایل به همکاری با غرب و هماهنگی  و بررسی همه برنامه ها با غرب ؛ این تغییرات میتواند انجام شده و این طرح به اجرا گذاشته شود. با توجه به اینکه طرح هایی که تا کنون غرب ارائه داده است، هیچکدام کارامدی نداشته است و طرح نهایی غرب هم منجر به نسل کشی مردم  اسیر و بی گناه ایران خواهد شد وحتی در ظاهر هم به اقتصاد غرب وجهان لطمه میزند و شاید بنا به برخی از تفسیرها منجر به جنگ جهانی شود؛ شایسته است که این طرح و یا طرح های دیگری که اهداف این طرح را براورده میکنند مورد توجه جدی همه ایرانیان و کشورهای غربی قرار بگیرد.
چنانچه خوانندگان گرامی ایراداتی به این طرح دارند و یا پرسش هایی دارند، در بخش نظرات مطرح بفرمایند. بزودی در مقاله ای جداگانه به انها پاسخ داده خواهد شد.

۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

ایرانیان داخل و خارج از کشور میتوانند جداگانه به مبارزه با ج.ا بپردازند.

همه ما میدانیم که ایرانیان داخل کشور صدمه خوردگان اصلی از ج.ا هستند و با توجه به اینکه اکثر جمعیت ایرانیان را تشکیل میدهند نقش انها در مبارزه با ج.ا بسیار بزرگتر است. اما وظیفه پاسداری از خاک  و منافع ملی ایران بر عهده هر دو دسته ایرانیان داخل و خارج کشور میباشد. ما مشاهده کردیم که در این زمان سپری شده از شروع جنبش سبز بسیاری پیدا شده بودند که میگفتند ایرانیان خارج از کشور باید فقط به حمایت از جنبش درون ایران بپردازند و صدای انها را به گوش جهانیان برسانند و بفکر تشکیل گروه های سیاسی و مبارزه جدا از رهبران و مردم داخل ایران نباشند. این افراد و گروه ها اکثرا اصلاح طلبان بودند و البته دولت اوباما هم از این عقیده به خاطر سیاست مماشات با ج.ا حمایت میکرد. از همه موافق تر با این عقیده خود ج.ا بود، زیرا میدانست که با زیر کنترل داشتن فیزیکی رهبران خود نخواسته و از روی ناچاری از سوی مردم بهانه شده جنبش سبز، میتواند جنبش مردم را زیر کنترل داشته باشد. اصلاح طلبان (نمونه: اکبر گنجی) در حقیقت ضد فرهنگ و تاریخ ایران هم که به خارج امده بودند، روی این عقیده بسیار تبلیغ میکردند و تشکیل هر گروه سیاسی ای را البته غیر از خودشان در خارج نفی کرده و از شکل گیری ان سعی میکردند جلوگیری کنند. مردم داخل ایران هم  که 32 سال زیر تبلیغات ج.ا، دیگر انگونه که باید و شاید تاریخ واقعی خود را نمیشناختند و اتحاد ملی را ارج نمی نهادند، متاسفانه  تا حدودی مشغول این بازی ها شدند و با شعارهایی مانند ما خودمان رهبر هستیم و یا چسبیدن به رهبرهای با فرهنگ ایران بیگانه و زیر کنترل فیزیکی ج.ا،  به طور جدی خواستار تشکیل یک رهبری در خارج متشکل از میهن پرستان واقعی و دور از حیطه زور ج.ا  نشدند. مزید بر این ایرانیان واقعا دلسوز مقیم خارج هم تحت تاثیر این عقیده ها و به خاطر درک نکردن مهمتر بودن اتحاد ملی از اختلافات ایدئولوژیکی، و دیگر عوامل نتوانستند یک تشکیل سیاسی ملی برانداز ج.ا را ایجاد کنند.
با توجه به اینکه خطر حمله نظامی خانمانسوز و دیگر خطرها از جمله جنگ بین ج.ا و اعراب و اشغال خاک ایران از سوی اعراب و دیگر خطرها، بسیار جدی وجود دارد؛ ایرانیان خارج وظیفه ملی دارند که انها هم وظیفه بسیار مهم خود را در تلاش همه جانبه سیاسی برای جلوگیری ویا محدود کردن صدمات به جان و منافع ایرانیان، جدی گرفته و با توجه به اینکه مانند مردم داخل ایران اسیر ج.ا نیستند هر چه سریعتر یک اپوزیسون برانداز ملی در خارج و در صورت امکان منتخب با رای ایرانیان را تشکیل دهند. ایرانیان خارج از کشور باید بدانند که اینجور افکار مانند اینکه ما هیچکاره ایم و مردم ایران خودشان باید این رژیم را سرنگون کنند،  بسیار افکار اشتباهی هستند. هیچ کدام از ایرانیان خارج از کشور نباید فکر کند که تشکیل اپوزیسیون متحد برانداز در خارج از کشور به مبارزه مردم ایران در درون کشور صدمه میرساند.  مردم درون کشور در مقابله با چنین رژیمی که چندان امکاناتی در دست ندارند. تظاهرات واعتصابات تنها ابزار در دست انهاست که تظاهرات کاملا سرکوب شد و از سرگیری ان هم تنها زمانی معقول است که اولا قیامی همگانی و به قصد سرنگونی ج.ا باشد و دوما در صورت سرکوب، نیروهای  نظامی خارجی به کمک قیام مردم بیایند. اعتصابات هم که باید از سوی یک اپوزیسیون برانداز مقیم خارج هماهنگی شود و مردم ایران متاسفانه اینجوری که پیداست انجام اعتصابات برایشان حتی مشکل تر از انجام تظاهرات و جلوی گلوله رفتن میباشد. بنابراین ایرانیان باید یک ارگان سیاسی برانداز را متحدا تشکیل دهند وسعی کنند، با نشان دادن پشتیبانی همه جانبه خود از ان همچنین با فشارهای حقوقی و با تاثیر عظیم روی افکار عمومی جهان ، جامعه جهانی را مجبور کنند که منافع ملی ایران را رعایت کند.
ایرانیان داخل هم باید منطقا خواهان تشکیل چنین اپوزیسیون حافظ منافع ملی خود باشند. اما اگر از روی اشتباه فکر میکنند که تشکیل چنین اپوزیسیونی لازم نیست ، خوب مبارزه خود را همانگونه که خود میخواهند در درون کشور ادامه دهند. ایرانیان خارج از کشور باید خیلی هم خوشحال باشند اگر ایرانیان داخل بتوانند به تنهایی مانع از برباد رفتن کشورشان شوند. اما چون از دست رفتن خاک ایران در طول تاریخ همیشه وجود داشته است و مردم ایران هیچگاه نتوانسته اند زمانی که حاکمان نالایقشان به ان رضایت داه اند از این امرجلوگیری کنند ( نمونه اش از دست رفتن بحرین در زمان محمد رضا شاه)، در قرن 21 میلادی که نالایق ترین و بی وطن ترین حاکمان بر ایران حاکمند و این خطر  مجددا وجود دارد شاید ایرانیان خارج از کشور ( با توجه به جمعیت نسبت زیاد ایرانیان در این مقطع زمانی در خارج از کشور) بتوانند برای یک بار هم که در تاریخ شده باشد، از این عمل جلوگیری کنند.
نتیجه گیری نهایی این است که: هر چند که جمعیت ایرانیانیان خارج کمتر از ایرانیان داخل است اما به دلیل انکه محدودیت های ایرانیان داخل را ندارند، در این شرایط و برهه زمانی، میتوانند نقش بسیار بزرگتری را به نسبت تعدادشان در تاریخ ایران ایفا کنند.
 هر کسی که در ایران به دنیا امده است و مثلا تا دوران نوجوانی و جوانی در ایران زندگی کرده است، روحیه اش انگونه شکل گرفته است ، که تا اخر عمر خود را به ایران وابسته میداند و به خودی خود از مشکلات کشورش رنج میبرد، هر چند که سالیان درازی در خارج زندگی کرده باشد. البته منهای ان افرادی در بین ایرانیان خارج نشین که سود جو و مزدور هستند. با توجه به این موضوع  و اینکه این افراد اکثرا در جوامع دمکرات هم زندگی میکنند میتوان تصور کرد که نقش انها در جلوگیری از اسیب به ایران و استقرار دمکراسی و براندازی ج.ا میتواند بسیار بیشتر از تعداد انان نسبت به کل جمعیت ایران باشد.

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

رمز پایداری دمکراسی در کشور ما متعهد کردن سیاستمداران اینده و نظارت قدرتمند معتمدان منتخب خارج از کشور میباشد.

ما مشاهده میکنیم که مردم برای توجیه کم کاری خود برای برکناری رژیم ج.ا، گاهی دلیل میاورند که ما نمیدانیم کسانی که بعد از اینها میخواهند بیایند چه نقشه ای برای ما دارند. البته مشخص است که بخشی از این توجیه نادرست است. زیرا ما همه با این موافقیم که ج.ا بدترین حکومت تاریخ ایران بوده است و هر چه که بعد از ان بیاید بهتر خواهد بود. حداقل رژیم بعدی هر چه که باشد با فرهنگ و تاریخ ایران ضدیتی نخواهد داشت و تمامیت ارضی ایران را برای حفظ حکومت خود به خطر نخواهد افکند. فقط یک نوع حکومت طالبان سنی مثلا مانند ان چیزی که گروه بلوچ ریگی میخواهند، میتواند بدتر از این حکومت مذهبی شیعه مافیایی اخوندی باشد.
اما قاعدتا اینکه مردم نمیخواهند از چاه در بیایند و به چاله بیافتند قابل درک است وباید به ان توجه شده و چاره ای برای ان اندیشیده شود. صد در صد این احتمال وجود دارد که یک گروه دیگری پس از نابودی ج.ا بیایند و کم کم و یا سریعا یک نوع دیکتاتوری دیگر بوجود اورند. ما میدانیم که خمینی ملعون زمانی که دید اسلحه افتاده دست این گدا گشنه های حریص باصطلاح مستضعف طرفدارش و میتواند با چشم انداز مال و غارت اینها را متحد کرده و به جان مردم بیاندازد، ناگهان رویش زیاد شد و گفت چوبه های دار برپا کنید  وبکشید و بخورید و غارت کنید. وگرنه که در ابتدا به حساب خودش خدعه میکرد و  همان چیزهایی را که دور وبری هایش در پاریس در مورد دمکراسی و ازادی میگفتند میگفت. حالا اگر پول نفت نمی بود مسلما او نمیتوانست این قشر را دور خودش جمع کند و این بلا را خودش و دارو دسته ای که دور خودش درست کرد 33 سال سر مردم بیاورند.
درامد نفت اگر چه یک عامل بدبختی و سرکوب دمکراسی در ایران در تاریخ معاصر ایران شده است اما میتواند پس از حذف جمهوری اسلامی نقش برعکس یعنی جلوگیری از دیکتاتوری مجدد را بازی کند. بدین ترتیب که:  مردم ایران یک هیئت از ایرانیان مورد اعتمادشان در خارج را انتخاب کنند و درامد کل نفت کشور را قانونا به انان بسپارند. هر گروه سیاسی ای که در ایران سر کار امد، انگاه گلوگاه مالیش در دست این هیئت معتمدان امانتدار مردم ایران میباشد. اگر که شیطان انگولکشان کرد که بیاند و دوباره بساط دیکتاتوری راه بیاندازند، فوری این هیئت معتمدان بودجه شان را قطع میکند. یعنی مردم ایران توسط این هیئت در خارج فورا منابع مالی هر گروه سیاسی بر سر قدرت را که خواستند از قدرت پایین بکشند قطع میکنند. واصولا تا پول مفت نفت نباشد کمتر سیاستمداری به فکر این میافتد که دیکتاتوری کند، زیرا دیکتاتوری ها معمولا برای انباشته کردن ثروت برای دیکتاتور و خودی ها تشکیل میشوند.
و اما در وضعیت فعلی که مردم ایران از فرط سرکوب حکومت و گرفتاریهای زندگی و بی خیالی و نامتحد بودن و همچنین شکل نگرفتن یک اپوزیسیون ملی و قدرتمند در خارج از کشور، نه امکان به زیر کشیدن حکومت اسلامی را چندان دارند ونه در این راه تلاش یکپارچه و ایثارگرانه ای مانند مردم سوریه میکنند؛ انتخاب یک هیئت امانتدار صندوقدار ملی ومیهنی مقیم در خارج، میتواند برایشان به منزله یک تیرو چند نشان باشد. از سویی در صورت تحریم بانک مرکزی، اگر فروش نفتی انجام شود میتوان در صورت موافقت بین المللی این پول را در امانت این هیئت گذاشت. این هیئت میتواند این پول را برای اینده ایرانیان پس از سقوط ج.ا پس انداز کند و یا مهمتر از ان این پول را صرف خرید اذوقه و دارو ولوازم پزشکی کند وبه ایران بفرستد تا حداقل مردم دسته دسته به دنبال تحریم در اثر کمبود اذوقه و دارو و تجهیزات بیمارستانی تلف نشوند. اثر سودمند دوم تشکیل هرچه زودتر این هیئت  این میتواند باشد که: گروه های اپوزیسیونی که نقشه برای به قدرت رسیدن و ایجاد دیکتاتور دوباره و تاراج درامد نفت کشیده اند، همین حالا خیالشان راحت شود که خبری نیست و پول مردم ایران دست امانتداران شان میباشد. در نتیجه فقط گروه های برانداز ج.ا در خارج که واقعا خواهان دمکراسی  و خدمت به مردم ایران هستند پا جلو خواهند گذاشت و شاید تشکیل یک اپوزیسیون قدرتمند خارج از کشور  خیلی راحت تر انجام شود.
البته این هیئت امانتداران باید اولا دارای سابقه امانت داری و خوشنامی باشند و دوما باید در همان اول تعهد کنند که تمام جریان پول را علنی و شفاف انجام خواهند داد و سوما کارشان صد در صد افتخاری خواهد بود . در ضمن باید خود را با قوانین مالی  و مقررات کشور اقامتشان که این امانت مردم ایران در انجا نگهداری میشود، تطبیق دهند و موافقت مقامات این کشورها را در این مورد جلب کنند. البته واقعا تصور نمیشود که کسانی که این وظیفه را تقبل میکنند، تحت این شرایط واقعا قصد اختلاس و دستبرد به امانت این مردم زیر غارت ج.ا را داشته باشند. و اگر هم بخواهند چون در کشورهایی دمکرات و دارای قانون و حساب و کتاب  مقیم هستند، میتوانند در همین کشورها با قوانین همین کشورها به جرم مثلا شکستن تعهدشان مورد تعقیب قانونی قرار بگیرند. بنابراین این موضوع ریسک بزرگی برای مردم ایران به هیجوجه نمیتواند باشد و فقط باید افرادی پیدا شوند که این کار را قبول کنند والبته اگر داوطلب زیاد بود باید مردم ایران مثلا از طریق رای گیری اینترنتی اشخاص مورد اعتمادشان را انتخاب کنند.
برای جلوگیری از دیکتاتوری، مردم ایران میتوانند ماموریت این هیئت را دائما تمدید کنند تا مثلا پس از چند سال یک قانون اساسی خوب و یک دمکراسی کاملا نهادینه شده و اقتصادی خوب بر مبنای تولید و دولتی محتاج به مالیات مردم، شکل گیرد؛ انگاه میتوان در امد نفت را در اختیار این دولت گذاشت.

۱۳۹۰ آذر ۲, چهارشنبه

پیشنهاد «ایجاد یک صندوق ملی ایرانیان در خارج» به جای بانک مرکزی جمهوری اسلامی

این پیشنهاد قبلا هم ارائه اشده بود و دوباره برای ارسال و بررسی ان از سوی افراد وارد به این کار وداوطلب انجام ان تکرامی شود: ایجاد یک صندوق پس انداز ملی برای ایران در کشور امریکا و یا یک کشور دمکرات و مطمئن دیگر، با سرپرستی یک شورای معتمدان مردم ایران، و در خواست از کشور های خریدار نفت از ج.ا برای واریز کردن وجه خرید نفت به این صندوق؛ باعث میشود که: اولا صدور نفت از جانب ج.ا کما بیش ادامه یابد و در نتیجه قیمت جهانی نفت بالا نرود و دوما پولی توی دست ج.ا نیاید که بخواهد ان را صرف ساخت بمب و کمک به تروریسم و سرکوب مردم ایران کند. سرپرستان ایرانی این صندوق تعهد میکنند که : 1.افتخاری کار کنند و100% امانت دار پول مردم ایران باشند. 2. وجوه دریافتی از بابت فروش نفت را کاملا شفاف اعلام کنند و رسید خرید اجناسی را که برای ارسال به مقصد ایران میخرند را نیز کاملا شفاف  در معرض دید همگانی قرار دهند. 3. با همکاری با دولت امریکا و رعایت لیست تحریم ها خرید ها را که عمدتا شامل مواد غذایی و دارو و لوازم پزشکی میشود، انجام داده و برای مصرف مردم ایران بفرستند.  دولت امریکا تعهد میکند که: 1. این صندوق را به عنوان امانت مردم ایران به عنوان یک ملت دوست در اینده پس از سرنگونی ج.ا محسوب کند. 2. ادعاهای خسارتی که از جانب اشخاص و سازمانها و دولتها بخاطر عملیات  تروریستی جمهوری اسلامی انجام میشود را از این صندوق مطالبه نکند. m

۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش هفتم)

 و اما چگونه میتوان از اپوزیسیون ایران یک دولت مشروع ( لجیتیم) به عنوان نماینده واقعی مردم ایران در خارج تشکیل داد. همانگونه که میدانید اپوزیسیون ایران با اینکه همیشه تلاش های بسیاری در طول سالیان دراز انجام داده است، نتوانسته است متحد شود و از این به بعد هم امیدی به محقق شدن این امر نیست. از انجایی که مقر این دولت لجیتیم در کشور شما و یا دیگر کشورهای دمکرات غربی  خواهد بود وبخش اعظم فعالیت های ان، فعالیت های بین المللی و هماهنگی با غرب برای جلوگیری از صدمه ج.ا  به مردم ایران و برقرار کردن روابط سالم وصلح جویانه با کشورهای دمکرات جهان خواهد بود، در نتیجه به عنوان یک ابر قدرت و پذیرای این دولت لجیتیم در خاک خود؛ در حقیقت دولت امریکا نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این دولت لجیتیم باید بازی کند. مسلما ما بسیار خوشحالیم که یک چنین کشوری با ارزش های دمکرات وجود دارد و به کشورهایی مانند کشور ما که زیر یوغ حکومت های دیکتاتوری هستند امکان این را میدهد که بتوانیم با تشکیل چنین دولت هایی  د ر خاج در راه رسیدن به ازادی و برکندن دیکتاتور ها در کشورهایمان فعالیت کنیم. بنابراین ما این را حق شما میدانیم که به ما بگویید با چه گروه اپوزیسیونی با چه برنامه کاری میخواهید همکاری کنید. البته ما امید به این داریم که خواسته شما هم در انتها همان خواسته مردم ایران یعنی برکناری دیکتاتوری جمهوری اسلامی باشد. اگر که فعلا هدفتان این نیست که خوب میتوانید با همان لابی های ج.ا مانند نایاک همکاری کنید و این لابی ها فراوان هستند و برای تامین هزینه فعایت هایشان هم مشکلی ندارند. اما اگر میخواهید که مردم ایران هم مانند کشورهای عربی شمال افریقا بتوانند رژیم دیکتاتوریشان را سرنگون کنند بایستی همانند لیبی خواهان همکاری با یک گروه اپوزیسیون برانداز باشید که مثلا در قالب یک شورای ویا کنگره ملی و یا همان دولت الترناتیو لجیتیم طرف سخن شما باشد. فعلا یک گروه اپوزیسیون برانداز به نام سازمان مجاهدین خلق وجود دارد که خیلی هم منسجم هستند. اما باید توجه داشته باشید که علاوه بر هزاران ایرادات عمده ای که این گروه دارند، بجز عده قلیلی اعضای خود این سازمان، بسیار بسیار کم ایرانیانی  چه در داخل و چه در خارج ایران هستند که خواهان نمایندگی شدنشان از سوی این سازمان باشند. شما میتوانید به هزاران نظرسنجی ای که در این مورد شده است مراجعه کنید و یا خودتان ماموریت انجام  یک چنین نظر سنجی ای را بدهید،مطمئنا به نتیجه ای غیر از این نخواهید رسید. گروه های دیگر برانداز ج.ا که وجود دارند و مطمئنا نماینده بیش از 90% مردم ایران میتوانستند باشند، نمیتوانند با هم متحد شوند. ما ایرانیان بطور منطقی فکر میکنیم که شما با چنین گروهها یی میخواهید همکاری کنید.  اما مشکلتان شاید تا به حال این بوده که کدام گروه وچگونه؟ در اینجا شما یا میتوانید همین جور دست روی یک گروه بگذارید و بگویید با این گروه همکاری میکنید و یا اینکه دنبال این باشید که واقعا گروهی را انتخاب کنید که نماینده اکثریت مردم ایران باشد. اگر که تصمیمتان روی گزینه دوم باشد انگاه این پرسش پیش میاید که چگونه میشود فهمید کدام گروه پشتیبانی اکثریت مردم ایران را دارد؟ برای تشخیص این موضوع باید انتخابات برگزار شود. مردم داخل ایران که بخش اعظم انتخاب کنندگان را تشکیل میدهند البته میتوانستند در انتخاباتی که حتی در خارج برگزار میشد از طریق پست و فاکس واینترنت شرکت کنند اما ما میدانیم که ج.ا این اجازه را نمیدهد.  اما ایرانیان خارج کشور که شاید 7% جمعیت کشور را تشکیل میدهند میتوانند به راحتی انتخاباتی دمکراتیک را انجام دهند. ما میدانیم که معمولا در همه کشورها مردم داخل وخارج این کشورها در انتخابات کشورشان معمولا یک جور رای میدهند. بنابراین زمانی که امکان برگزاری انتخابات ازاد در کشور ما وجود ندارد ما مجبورا میتوانیم انتخابات ایرانیان خارج کشور را ملاک قرار دهیم وان را بپذیریم. در اینجا سیگنال ها و یا اظهارات واضحی ازسوی شما در این باره که ایا چنین انتخاباتی را میپذیرید از اهمیت بالا و تصمیم گیرنده ای برخوردار است. اگر شما بگویید که گروه برامده از چنین انتخاباتی راقبول دارید به عنوان حلال اصلی مشکلات برگزاری انتخابات عمل کرده اید. زیرا گروه های اپوزیسیون ایران نه تنها متحد نمیشوند بلکه همین جوری حاضر به "خود را در معرض رای گذاشتن" و انتخاب شدن هم متاسفانه نیستند. اما اگر شما بگویید که تنها گروهی  را قبول میکنید که از طریق انتخابات ازاد توسط ایرانیان انتخاب شده باشد مطمئنا همه این گروه ها در انتخابات شرکت خواهند کرد زیرا میدانند که در غیر این صورت هدف اصلی همه گروه های اپوزیسیون، که همکاری وهماهنگی با  دولت امریکا میباشد را از دست خواهند داد. بنابراین برای برطرف کردن مشکل تشکیل اپوزیسیون منتخب مردم ایران کافی است شما دو موضوع را تلویحا یا صریحا اعلام کنید: 1. انتخابات ایرانیان خارج از کشور را به عنوان نماینده تمام مردم ایران قبول میکنید. 2. تنها حزب وافرادی را قبول میکنید و به عنوان طرف سخن خود میپذیرید که در این انتخابات شرکت کرده و انتخاب شده باشد. دیگر مراحل بعدی سریعا و خود به خود انجام خواهند  شد. مثلا ایرانیان میتوانند از طریق اینترنت با نرم افزارهای مناسب نامزد شده و انتخابات را هم  از طریق اینترنت انجام دهند. شاید هم گروه هایی برای برگزاری انتخابات تشکیل شوند وانتخابات را در شهرهای مختلف اروپا و امریکا حوزه ای و یا از طریق پست انجام دهند. اینها دیگر مشکلات عمده ای نخواهند بود و قابل حل هستند.

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش ششم)

از پرزیدنت اوباما وخانم کلینتون میخواهیم در تماس های خود با اقای نتانیاهو از ایشان خواهش کنند کمی احترام مردم ایران را بیشتر داشته باشند. اولا ج.ا  و مردم ایران را در سخنانشان کاملا از هم جداگانه  نام ببرند. دوما نه هیچگونه فکر حمله به ایران را داشته باشند و نه اصلا این موضوع را به شوخی ویا جدی دیگر بر زبان بیاورند.ما نمیخواهیم به ایشان یاداوری کنید که در 2500 سال پیش یک شاه ایرانی به نام کوروش یک کمک تاریخی به یهیودیان کرد و بخواهیم اقای نتانیاهو بخواهند جبران ان را بکنند و ما را از شر حکومت ج.ا نجات دهند. ما فقط میخواهیم به ملت ایران همان احترامی را بگذارند که همه مردم جهان بر طبق قانون حقوق بشر دارند. فکر کنیم که ایشان هم قبول دارند که جان یک ایرانی به اندازه جان یک اسرائیلی ارزش دارد. ما انتظار داریم که بدانیم ایا ایشان هم هنوز مانند ان سیاستمدار اسرائیلی فکر میکنند که در باره جنگ ایران و عراق گفت: این جنگ به نفع اسرائیل است زیرا این دو کشور هر دو مسلمان هستند و هر چه مسلمان بیشتر کشته شود به نفع ماست. ایا ایشان از کشته شدن ایرانیان لذت میبند واگر نه، چرا ایشان دائم میخواهند ایران را بمباران کنند و با جدیت کامل مشغول تشویق کشور های دیگر غربی هم به این کار هستند. نظرشان در مورد ان 60% از مردم اسرائیل چیست که بر اساس نظرسنجی موافق بمباران ایران نیستند؟ ایا فکر نمیکنند که مردم ایران واسرائیل دشمنان مشترک در منطقه دارند و باید با هم متحد شوند و همکاری امنیتی و نظامی داشته باشند؟ ایا رسیدن به این هدف با بمباران کردن ایران و از بین نرفتن ج.ا هیچگاه ممکن است؟ ایا بمباران ایران این اتحاد را حتی پس از سرنگونی ج.ا مشکل و یا ناممکن نمیکند؟ ایا بهتر نیست به جای این تکیه کردن روی بمباران ایران، روی سرنگونی ج.ا تکیه کنند و کشور های دیگر را هم به این ترغیب کنند؟ ایا فکرنمیکنند از دو ملت که در واقع منافع مشترک دارند و باید دوست باشند، کار درستی نیست که با این سیاستشان دشمن بسازند؟ ایا واقعا فکر میکنند حتی اگر ج.ا بتواند بمب اتمی بسازد میتواند خطری برای اسرائیل باشد؟ یا اینها همه بزرگ نمایی است؟ ما که فکر میکنیم اینها همه بزرگ نمایی است. اولا اگر هدف از جلوگیری از ساخت بمب ج.ا اینست که دیگر کشور های منطقه دنبال بمب اتمی نروند که این که یک روش وارونه ایست. خوب به کشورهای دیگر منطقه بگویید اگر بخواهید بمب اتمی بسازید همان بلایی را سر شما میاوریم که سر ج.ا تا به حال اورده ایم. یعنی تحریم اقتصادی و انزوای بین المللی. تازه دلیلی نا منطقی تر از این در واقع وجود ندارد. زیرا هنوز رسما دشمن اصلی اعراب اسرائیل میباشد. خوب داشتن بمب اتمی اسرائیل که خیلی بهانه بزرگتری برای ساخت بمب اتمی برای اعراب میباشد تا داشتن بمب اتمی ج.ا!! در ضمن فرض کنیم  عربها میگویند ما از بمب اتمی بخاطر خود ج.ا میترسیم. خوب مگر الان اعراب الان 22 کشور نیستند که همه هم دشمن مردم ایران هستند و مدرنترین جنگ افزار ها را هم خریده اند و عملا هم به خاک ایران حمله کرده اند و عربستان هم از امریکا خواسته است به ج.ا  حمله کند و امارات هم ادعای ارضی دارد. حال فرض کنیم ج.ا بخواهد در مقابل حمله عربها بایستد باید در حال حاضر بمب اتمی داشته باشد وچاره دیگری ندارد. البته ما میخواهیم در اینجا فقط بگوییم که این بزرگ نمایی ها در حقیقت پایه ای ندارند. اما همانگونه که قبلا گفتیم ج.ا همانطور که منابع ایران  را  برای بقای خودش تقدیم کرده خاک ایران را هم تقدیم خواهد کرد واین اتم بازی اش فقط به خاطر اینست که کشور های جهان بگذارند همچنان به حکومت ارتجاعیش بر مردم ایران ادامه دهد و بتواند پولهای غارت کرده اش را راحت بیاورد در کشورهای غربی و با ان بچه اخوند هایش عیش و نوش کنند. بمب اتم اگر تازه ساخته ه بشود در دست ج.ا بدون صادرات نفت ومنزوی همانقدری خطر دارد که در دست دولت پاکستان.  فرض کنید که ج.ا بمب هم بسازد و هیچکس هم از او نفت نخرد و اسرائیل هم دست از این رفتار پارانوئیدش حالا چه واقعی وچه ساختگی بردارد و خیلی خونسرد بگوید ما اصلا کاری به ج.ا نداریم. فکر میکنید ج.ا دیگر چه امکاناتی خواهد داشت؟ مثلا میگوید اگر از من نفت نخرید من به طرف اسرائیل بمب اتمی پرتاب میکنم؟ ایا بدون درامد نفت دیگر قادر به حمایت از حزب اله لبنان و حماس خواهد بود؟ تازه اگر تروریست لبنانی هم به خاطر خوش امد رفیق شیعه اش خامنه ای بخواهد عملیات تروریستی انجام دهد که مهار ان برای اسرائیل دیگر کار سختی نمیباشد. غیراز تهدیدات توخالی حزب اله لبنان اگر بخواهیم پتاسیل واقعی ان را بفهمیم باید به حرف حسن نصراله در حین جنگ 33 روزه توجه کنیم که گفت اگر ما میدانستیم که ربودن دو سرباز اسرائیلی چنین بلایی بر سرمان میاورد هرگز این کار را نمیکردیم.  توصیه ما به اسرائیل و مردم واقعا ستم دیده یهود در طول تاریخ اینست که بیایید مسایل را ساده تر بگیریم. از نظر ما رها کردن ج.ا به حال خودش بدون در امد نفت بسیار گزینه معقول تری برای خطر فرضی ای است که ج.ا میتواند داشته باشد. البته خواست مردم ایران سرنگونی هر چه زودتر این رژیم با روشهای ذکر شده در بالا میباشد. مطمئنا دولت اینده ایران پس از سرنگونی ج.ا  نه تنها با داشتن متحدانی مانند امریکا واسرائیل نیازی به جنگ وبمب اتمی نخواهد داشت بلکه بخاطر خطرات انرژی هسته ای از داشتن انرژی هسته ای هم صرف نظر خواهد کرد و کوشش های امریکا را در مورد دور نگه داشتن منطقه خاور میانه از انرژی خطرناک هسته ای پشتیبانی میکند و حتی کوشش خواهد کرد که با همکاری بین المللی پاکستان را هم به نابود کردن بمب های اتمی اش تشویق کند. البته دولت اسرائیل به خاطر وضع خاصش مسلما حق دارد که بمب اتمی داشته باشد و رابطه دولت بعدی ما پس از محو ج.ا  با دولت اسرائیل چیزی نمیتواند باشد جز دوستی و همکاری در همه زمینه های اقتصادی وامنیتی و فرهنگی.

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش پنجم)

پرزیدنت اوباما گفتند که مردم ایران اگر پشتیبانی ما را میخواهند باید این را نشان دهند. منظور ایشان حتما این بوده است که مردم دوباره بیاند مانند مردم سوریه تظاهرات کنند و کشته شوند و مردم جهان این را ببینند  تا امریکا کمک کند. باید گفته شود که مردم ایران در طول این 32 سال در راه ازادی بوسیله ج.ا هم اعدام شده اند و هم کشتار شده اند و هم شکنجه. و همه اینها در مقیاس ده ها هزار نفری. بعد از سرکوب شدید چندین ماهه جنبش سبز که واقعا تخصص ج.ا در این میباشد، مردم ایران چنان وحشت زده شده اند که جرات هیج نوع تظاهرات دیگری را ندارند. مردم ما میدانند که تظاهرات مساوی است با کشتار های خیابانی دوباره، دستگیری های دسته جمعی و شکنجه های وحشتناک و اعدام های دسته جمعی . همانگونه که  ج.ا  به سوریه مزدور میفرستد که یا خودشان و یا سربازان سوریه را مجبور کنند که به تظاهر کنند گان تیراندازی کنند؛ همانگونه سوریه وحماس و حزب اله لبنان هم مزدور به ایران فرستاده اند تا از پشت بامها و در خیابانها به مردم تظاهر کننده تیراندازی کرده وانها رابکشند.  در یک کشور 74 میلیونی، ج.ا همیشه میتواند از خود ایرانیان هم یک چند هزار نفر مزدور ادمکش و روانی پیدا کرده و به دست انها مسلسل داده و مردم را بوسیله انها کشتار کند. بنابر این مردم میدانند که در مقابل رژیمی که این امکانات سرکوب را دارد تظاهرات کردن خودکشی بیفایده است. همانگونه که ما در سوریه مشاهده میکنیم تظاهرات مردم با این همه از جان گذشتگی مردم به نتیجه ای نرسیده و احتمالا نخواهد رسید. در ضمن باید بدانیم که این قشری از مردم سوریه که تظاهرات میکنند قشر فقیر هستند که چیزی برای از دست دادن ندارند و در ضمن تظاهراتشان پشتیوانه مذهبی دارد. یعنی مردم به این اعتقاد دارند که اگر کشته شوند شهید شده و به بهشت میروند. مردم ایران دیگر از این اعتقادات گذشته اند و مبارزه شان برای رسیدن به حکومتی غیرمذهبی وصرفا برای ازادی ودمکراسی است. در ضمن ج.ا این قشر فقیر ومذهبی را در ایران اجیر ومزدور خودش کرده است وبنابر این طبقه متوسط و مرفه جامعه ایران که خواهان سرنگونی ج.ا هستند در مقابل بخشی از این طبقه قرار گرفته اند که مسلح هم هستند و فعلا  با قدرت اسلحه و خوی تهاجمی این طبقه فقیر فکر میکنند که باید از همان نان مزدوری خودشان دفاع کنند که ج.ا به انها میدهد. بنابراین ما میبینیم که شانس موفقیت تظاهرات در ایران حتی خیلی کمتر از سوریه است. در ضمن مردم ایران چطور میتوانند در مقابل رژیمی بایستند که واقعا از سوی تمام جهان چه اشکار و چه پنهان حمایت میشود و پول سرشار نفت را هم در اختیار دارد. این حمایت کشور های جهان از این حکومت هم به این خاطر است که این حکومت تمام منابع و حتی خاک ایران را به کشورهای خارجی تقدیم کرده و یا کشور های خارجی هنوز طمع سهم بیشتری را هم دارند. روسیه وچین که اشکارا از ج.ا حمایت میکنند. کشورهای عربی شیخ نشین همه خواهان حمله به ایران از سوی ناتو واسراییل و امریکا هستند اما هیچکدام خواهان سرنگونی ج.ا نیستند. چه نعمتی بهتر از ج.ا برای این کشور ها که کشور ایران با پتانسیل پیشرفته ترین و مرفه ترین و قویترین کشور منطقه شدن را به این روز نشانده که منابع نفتی وگازیش بوسیله این شیخ نشینها و عربستان غارت میشود و به زودی با بمباران شدنش هم دست این کشور ها حداقل برای غارت منابع نفتی مشترک تا سالیان درازی باز گذاشته میشود و حتی میتوانند امید به بردن خاک ایران داشته باشند. ترکیه هم که از بودن ج.ا نهایت استفاده را برده است. ناتو و کشورهای غربی و سرمایه وتکنولوژی انها را  که  به جای ایران گرفته است.  20 میلیارد بیست میلیارد دارد پول مردم ایران را بالا میکشد وتمسخر هم میکند و گاز ارزان و دیگر منافع اقتصادی هم که از میمنت وجود ج.ا فراوان دارد. امریکا هم که متاسفانه 33 سال است بر هر جنایت ج.ا سرپوش گذاشته است و بر اساس شواهد تاریخی اصلا روی کار اوردن ج.ا را کلید زد و هر وقت ج.ا خواست سقوط کند پنهانی شرایطی را ایجاد کرد که از ان جلوگیری شود. مماشات پرزیدنت اوباما  با ج.ا هم که زبانزد خاص وعام است. متاسفانه تا به حال ما یک کلمه هم از هیچ مقام مسئول  دولت های امریکا نشنیده ایم که از سرنگونی  ج.ا سخن گفته باشد. و اگر هم کسی مانند پرزیدنت بوش این را گفته است در عمل بر عکسش انجام شده است. ویا روش براندازی ج.ا را فقط در حمله نظامی دیده است که این هم تازه اگر توام با سرنگونی ج.ا باشد نابودی کشور و خسارت جانی هولناکی برای مردم ایران میداشته است. همین سیاست را اسرائیل در قبال ج.ا داشته است. سیاستمداران اسرائیلی هیچگاه از نابودی ج.ا سخن نگفته اند بلکه همیشه حرفشان بمباران ایران بوده است. انگار که صد ها هزار نفر انسان که در این میان ممکن است کشته و زخمی شوند هیچ است. در اینجا ما از پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون میخواهیم به ما بگوند که نظرشان در مورد کشته و زخمی شدن ایرانیان که در صورت اجرای گزینه نظامی که از ان حرف میزنند چیست؟ ایا اینها همه بن لادن و تروریست بوده اند ویا میخواسته اند بمب اتم بسازند وبا ان اسرائیل را نابود کنند و یا نه گروگان های یک رژیم  اشغالگر وبیوطن هستند؟ ایا زمانیکه در شهر شما یک عده بانک زن در بانک گروگان میگیرند پلیس شما گروگان ها را میکشد و بانک را خراب میکند و اجازه میدهد گانگستر ها راه خود را بروند؟ و یا پلیس سعی میکند از اسیب رسیدن به گروگان ها وبانک جلوگیری کند و احتمال با روشهای فرسایشی پلیسی واستراتژی مناسب گروگانها را ازاد کند و یا احتمالا با گماشتن تک تیرانداز های ماهر گانگستر ها را بزند؟ بابا ! این گانگسترهای ج.ا را شما به جان ما انداختید. حالا شما پلیس با بهترین تجهیزات پلیسی هستید اگرنمیخواهید و یا نمیتوانید ما را از دست اینها نجات بدهید، حداقل بانک را منفجر نکنید و ما را نکشید. 

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش چهارم)

از نظر ما با توجه به قدرت نظامی امریکا بجز دو کشور چین و روسیه، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در صورت حمله امریکا کوچکترین واکنش تهاجمی نسبت به نیروهای نظامی امریکا از خودش نشان دهد. ما بخوبی مشاهده کردیم که درحمله ناتو به سربستان و یا دو جنگ امریکا با عراق و یا حمله امریکا به لیبی در زمان پرزیدنت ریگان و همچنین حمله اخیر امریکا به لیبی، هیچکدام از این کشور ها کوچکتری حمله پیش گیرانه و یا تهاجمی انجام ندادند. عملیات نظامی انها فقط محدود میشد به یک رشته دفاع ضد هوایی بی خاصیت انهم فقط در محدوده مرزی خاک کشور خودشان. دلیلش هم بسیار روشن است. زیرا حاکمان این کشور ها  هر چند هم که به عنوان روانی و یا دیوانه به حساب بیایند اما در این موارد کاملا هوشیار هستند و امید دارند که اگر حمله امریکا صورت گرفت لااقل خود و خانواده شان را از بین نبرد و بتوانند شاید بعد از عملیات نظامی به حکومتشان ادامه بدهند. میدانند که شلیک حتی یک گلوله به سوی نیروهای امریکایی، امریکا را عصبانیتر و مصمم تر به نابودی کامل انها میکند. این را ما در اواخر جنگ ایران و عراق هم دیدیم که زمانی که امریکا در اواخر جنگ برای حمایت از عراق شروع به منهدم کردن محدود سکوهای  نفتی  و ناوگان ایران کرد، ج.ا کوچکترین عکس العملی نسبت به نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس انجام نداد. الان هم وضع در اساس همین است. هر تعداد هم که ج.ا موشک و قایق تندرو وغیره داشته باشد، در صورت حمله ناتو و امریکا، حالا در هرمقیاسی که این حمله انجام شود، کوچکترین عکس العمل تهاجمی و یا انتحاری ای نسبت به نیروهای امریکا در خلیج فارس و کشور های منطقه انجام نخواهد داد. زیرا ج.ا میداند که اینگونه عملیاتی نابودی هر چه بیشتر انها را به دنبال خواهد داشت. سردمداران ج.ا در صورت وقوع هر گونه حمله ای از سوی امریکا بستگی به اینکه با چه هدفی و در چه مقیاسی بخواهد انجام بگیرد ، سعی میکنند که فقط جان و بقای حکومت خودشان را نجات دهند. اگر حمله به قصد منهدم کردن تاسیاسات اتمی باشد که خوشحال هم میشوند. زیرا میدانند که خودشان بمباران نخواهند شد و منتظر خواهند شد تا امریکا بمباران هایش را انجام دهد و بعد مثلا میایند واعدام های دسته جمعی و سرکوب بیشتر مردم را دوباره از سر میگیرند و به حکومت خودشان ادامه میدهند. به هیچ وجه حتی یک گلوله هم به سوی نیروهای امریکایی در خلیج فارس شلیک نخواهند کرد. اگر که بدانند که حمله شدیدتر است و پاد گانها و مراکز فرماندهی را امریکا بمباران خواهد کرد باز هم هیچ اژدری و موشکی به سوی نیروی های امریکایی پرتاب نخواهند کرد زیرا میدانند که انموقع امریکا شاید خود سردمداران نظام را هم هدف بگیرد. اگر که اما حمله امریکا برای حمایت از قیام  اغاز شده برای براندازی و یا تشویق مردم ایران به شروع ان باشد، که این تنها گزینه ای است  که مردم ایران با ان میتوانند موافق ویا حتی در اینده خواستار ان باشند و این حمله فقط خیلی محدود، پاد گان های سرکوب گر سپاه و یا محل کار و خانه های فرماندهان سپاه و سردمداران رژیم را نشانه بگیرد، باز هم ج.ا هیچ حمله تهاجمی ای به نیروهای امریکایی انجام نخواهد داد. در این حالت سردمداران رژیم هر کدام دنبال سوراخی، جایی برای پنهان شدن و یا خروج از کشور میگردند. پس ما نتیجه میگیریم که  بر اساس منطق و بر اساس رفتار مشاهد شده مشابه از این رژیم های دیکتاتوری، در صورت تصمیم به انجام هر گونه حمله ای به ج.ا، هیچ نیازی به بمباران های گسترده و منهدم کردن پایگاه های موشکی و نظامی دیگر وجود ندارد و نه در زمان انجام حمله و نه پس از اتمام حمله هیچ خطری از جانب نیروهای نظامی ج.ا  متوجه نیروهای امریکا در خلیج فارس و دیگر پایگاه های امریکا در اطراف ایران وجود ندارد وهر گونه بمباران گسترده که به کشته شدن سربازان و یا انهدام  توان نظامی ایران بشود از نظر ما خدمتی است به کشور های همسایه بدخواه ما و دعوت از انها برای به یغما بردن خاک ما و از دید ما یک جنایت جنگی و فاجعه انسانی ومحیط زیستی بی سابقه خواهد بود. لازم به یاداوری نیست که منهدم کردن تاسیاست سیویل زیربنایی مانند کارخانه ها و یا تاسیسات مخابراتی و ارتباطی و کشته شدن مردم غیر نظامی از نظر مردم ایران جنایتی بزرگتر و اصلا قابل قبول نمیباشد. حتی نیروی دریایی ج.ا هم در صورت وقوع حمله هوایی کوچکترین خطری برای نیروهای امریکا و ناتو محسوب نمیشود و به منهدم کردن ان نیازی نیست. سردمداران ج.ا بر خلاف تهدید ها و هارت و پور ت هایشان در صورت وقوع حمله هوایی بسیار دقت خواهند کرد که کوچکترین گلوله ای به سوی نیروهای ناوگان دریایی امریکا پرتاب نشود و عملیات انتحاری هم به وسیله قایق های  تند رو انجام نخواهند داد. دلیلش هم دلیل کلی ای است که در بالا ذکر شد. در خلاصه نتیجه میگیریم که: اولا هیچ نیازی به هیچ حمله نظامی وجود ندارد. زیرا با تصمیم به شروع عملیات سرنگونی ج.ا از طریق انزوای سیاسی و تحریم های کامل اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن یک دولت لجیتیم منتخب مردم ایران در خارج از کشور و سپردن تمام وظایف بین المللی سیاسی به دست ان  وحمایت کشورها از ان، ج.ا دیر یا زود سقوط خواهد کرد. اگر که به اندازه کافی زود سقوط نکرد، میتوان پس از گذشت چند ماه تا یکی دو سال با انجام یک حمله خیلی محدود هوایی به کمک مردم ایران و شکل گیری وحمایات از یک قیام مردمی شتافته وان را سرنگون کرد. دولت لجیتیم میتواند با هماهنگ کردن مردم انها را برای یک قیام همگانی با تلفات بسیار کم اماده کند. ایران مانند لیبی نیست که بافت قبیله ای داشته باشد و برای سرنگونی یک رژیم در ان بنا باشد جنگ داخلی صورت بگیرد.  اگر مردم بدانند که قیامشان بیهوده نیست و به پیروزی منجر میشود، حتما قیام خواهند کرد. این قیام هم به این صورت است که بویژه در تهران مردم با دست خالی برای همراه کردن نیروهای مسلح با خودشان خیزش هماهنگ خواهند کرد. این کار میتواند در یک روز تا چند روز انجام شود و به پاین برسد. اما پیش درامد ان باید تحریم های اقتصادی کامل باشد تا نیروهای مزدور رژیم هم خود به ستوه امده و امادگی پیوستن به مردم را داشته باشند. در ضمن مردم باید بدانند که اگر نیروهایی از رژیم نخواستند همراه شوند یک نیروی نظامی برتر وارد عمل شده و از انها پشتیبانی نظامی خواهد کرد. بنابر این امریکا باید به دولت لجیتیم اگر تشکیل شده باشد بگوید که ما در صورت قیام مردم پشتیبانی نظامی میکنیم. واگر این دولت هنوز تشکیل نشده امریکا به خود مردم ایران این موضوع را صریحا اعلام کند. مسلما این اعلام میتواند خود محرکی برای اغاز قیام مردم شود. چنانچه نیروهای سرکوبگر رژیم به روی مردم اسلحه کشیدند، امریکا باید به قول خود عمل کرده و وارد حمله هوایی محدود با هدف زدن پادگان های سرکوبگر بسیج و سپاه در تهران شود. همچنین میتوان از بمباران خانه سردمداران ج.ا شروع  کرد چنانچه با درخواست دولت لجیتیم ملی، امریکا حاضر به قبول اینگونه بمباران باشد. زیرا میتوان این را تعبیر به کمک امریکا به یک دولت لجیتیم دوست برای رهایی مردمش از شر یک نیروی اشغال گر کرد. بنابراین قطعنامه سازمان ملل و یا چیزی در این مقوله از نظر مردم و شاید از دید قوانین بین المللی هم لازم نباشد. همین اندازه بمباران کافی است که نیروهای سرکوبگر متواری بشوند و یا کلا به مردم بپیوندند و دنباله انهم در دست گرفتن پادگانها توسط مردم و منصوب کردن فرماندهان ملی و مردمی احتمالا معرفی شده از سوی دولت لجیتیم و دستگیری سران ج.ا و پرواز اعضای دولت لجیتیم به سوی ایرا ن و در نهایت تغییر رژیم میباشد.

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش سوم)

تشکیل یک دولت لجیتیم با رای ایرانیان داخل و خارج کشور میتواند از چند سو سودمند باشد. اولا همین برنامه حساب پس انداز ملی را میتواند اجرا کند. اگر چنین دولتی که میتواند نام شورای ملی، کنگره ملی و غیره را داشته باشد، تشکیل و از طرف کشورهای غربی و دمکرات جهان به رسمیت شناخته شود، کشورهایی مانند چین و روسیه که سود خود را در بقای ج.ا میبینند هم کم کم حساب خود را میکنند و  کار تصویب قطعنامه های تحریمی دیگر بر ضد ج.ا هم ساده تر خواهد شد. اگر هم که این دولتها راه خود را بر ضد ملت ایران ادامه دهند و جلوی تصویب چنین قطعنامه هایی را بگیرند چه غم است وقتی که کشور های دمکرات و دوست مردم ایران به این تکیه کنند که ما خواست مردم ایران را انجام میدهیم و مردم ایران نیاز به قیمانی مانند روس وچین ندارند وقتی که موضوعاتی مانند حکومت و اینده کشورشان در میان است.  از نظر قوانین بین المللی نمیدانیم اما این فشار منطقی و اخلاقی یک دولت لجیتیم ایرانیان در خارج از کشور میتواند موضع کشور های بدخواه ایران را بسیار ضعیف کند. این کشور ها ممکن است دلشان به این خوش باشد که با توجه به بیوطنی و ضد مردمی بودن ج.ا میتوانند قرادادها وامتیارات استعماری ای را با ج.ا امضاء کنند اما وجود یک دولت لجیتیم باعث میشود که اعتبار این قراردادها زیر سوال برود وقطعا دولت لجیتیم انها را بی اعتبار اعلام خواهد کرد. در ضمن کشورهای دمکرات جهان که این دولت لجیتیم را به رسمیت شناخته اند میتوانند پیش قراردادهای منصفانه ای را با این دولت امضاء کنند. در مورد برنامه حساب پس انداز ملی هم مسلما کشور هایی مانند ژاپن  و کره جنوبی که دشمن ایران نیستند اما فعلا به نفت ج.ا احتیاج دارند مطمئنا سعی میکنند که با این برنامه همراه شوند و با خواست دولت لجیتم ایرانیان و فشار دولتهای غربی مطمئنا یا دیگر نفت از ج.ا نخواهند خرید و یا وجه خرید را به همان حساب پس انداز ملی واریز میکنند. میمانند کشور های سودجویی مانند چین و هند که وجه خرید نفت را ممکن است به ج.ا بپردازند که انها هم با تحریم بانک مرکزی وفشارهای بین المللی ممکن است کم کم دست از این کار بکشند. دولت لجیتیم بطور موازی کم کم با حمایت و همکاری بین المللی سراغ پولهای اختلاس و دزدی شده از سوی سردمداران ج.ا هم خواهد رفت و انها را ردیابی و در صورت امکان به نفع ملت ایران مصادره میکند و حتی اگر این سردمداران  بتوانند درامدی از فروش نفت فروخته شده به این کشور های سودجو به دست بیاورند و بخواهند انرا در حساب هایشان در کشورهای خارجی بگذارند فوری دولت لجیتیم به عنوان نماینده مردم ایران و به عنوان پول دزدی از ثروت ملی ایران انها را ردیابی کرده و دنبال مصادره کردنشان میرود. میبینیم که با وجود یک چنین دولت لجیتیمی وهمکاری بین المللی اصلا میتوان یکی از موتیوهای این حکومت را که همان در امد سرشار نفت و غارت ان بوسیله این  حریصان میباشد، از چنگشان بدر اوده و با این عمل از نظر روحی وانگیزه ای انان را درمانده کرده و طبیعتا پول هایی را هم که صرف شرارت و تروریسم میکردند دیگر در دسترس شان نخواهد بود. خلاصه کنیم با به رسمیت شناخته شدن چنین دولت لجیتیمی در خارج از سوی کشورهای دمکرات و در راس شان امریکا حکوت ج.ا در عمل به صورت یک  باند گروگانگیر مردم ایرن در امده و همین گونه هم با او برخورد خواهد شد. و این برخوردها در وهله اول این هدف را دارند که با خسته وفرسوده کردن و گرفتن قوه سرکوب این حکومت، کم کم بشود با کمترین تلفات بدون هیچگونه جنگی این حکومت را ساقط کرد. تا اینجا شمه ای از فشارهای دارای جنبه اقتصادی بیان شد. به همین صورت از جنبه سیاسی هم باید با این حکومت مانند یک باند گروگان گیر رفتار کرد. یعنی اولا ج.ا را از سازمان ملل بیرون انداخت وبه جای ان دولت لجیتیم را به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به سازمان ملل راه داد. قانون اساسی ج.ا هم اتفاقا این کار را بسیار ساده میکنند. زیرا یک اصل در قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد که بیان میکند که ج.ا وظیفه دارد حکومت اسلامی را در تمام جهان بسط دهد. یعنی با استناد به این اصل که ضد به رسمیت شناختن متقابل کشورها میباشد میتوان ج.ا را از سازمان ملل اخراج کرد و خوب زمانی که یک دولت لجیتیم به رسمیت شناخته شده از سوی کشورهای دمکرات جهان هم وجود داشته باشد میتوان سریعا وارد مراحل قانونی برای انجام این کار شد. البته ما مطمئنیم که اگر واقعا کشورهای غربی و امریکا جدا دنبال این طرح  ارائه شده در بالا بروند سردمداران ج.ا با عجله تمام خواهند امد و با التماس وبدون گذاشتن هیچ پیش شرطی تمام فعالیتهای هسته ای خود را تعطیل کرده و قول قطع حمایت از تروریسم بین المللی را خواهند داد. یعنی غرب وامریکا با این روش خیلی راحتتر به هدفشان میرسند اگر هدفشان واقعا این باشد و نه بمباران  وحشتناک با صدها هزار نفر کشته و تجزیه کردن ایران. اما امریکا و کشورهای غربی باید بدانند که ایا با این روش کنار امدن باج.ا واقعا برایشان بهتر است و یا با اجرای همین روش تمام کردن کار ج.ا و راضی شدن به دمکراسی واقعی برای مردم ایران. امریکا و غرب باید توجه داشته باشند که حیله گری در ذات این حکومت است. خود خمینی گفت خدعه کردم و اینها واحمدی نژاد علاوه بر دروغگویی ها و حیله هایی که تا به حال کرده اند، حتما حاضر به خدعه نهایی هم هستند. والبته پیشبینی ما اینست که در صورت سازش با ج.ا  دوباره همین مشکلالت غرب با این حکومت پس از چندی اغاز خواهد شد. ایا واقعا امریکا میخواهد با حکومتی به سازش برسد که نمونه ادبیات سیاسی سردمدارانش: مرگ بر امریکا و امریکا غلط کرده است و کسی امریکا و سردمدارانش را داخل ادم حساب نمیکند (گفته های خامنه ای و احمدی نژاد) میباشد؟  ادامه میدهیم به خاصیت های دولت لجیتیم ایرانیان که مسلما افرادی خواهند بود تابع قوانین بین المللی و حقوق بشر، دارای ادبیات سیاسی معمول دنیا ، منطقی وفرهیخته و طرفدار غرب و ارزش های دمکراسی اش. خوب در راستای معرفی کردن سردمداران ج.ا به عنوان گروگان گیر های مردم ایران دیگر احتیاجی نیست که کوچکترین تماسی با انها داشته باشید. اعضای دولت لجیتیم با ان رفتار معمول و مطابق استانداردهای بین الماللی شان را به عنوان نمایندگان واقعی مردم ایران بپذیرید و پس از 33 سال رابطه نرمال و استانداردی را با مردم  ایران ونمایندگانش اغاز کنید. خیال میکنید که ج.ا اگر نفتش را نخرید و یا پول نفت را به او ندهید چه میکند؟ میاید تنگه هرمز را میبندد؟ به چه بهانه ای؟ چرا نفت از من نمیخرید؟! گذشته از ان ما مردم ایران که هیچکدام از این تهدید های ج.ا را جدی نمیگیریم. شما که قدرت نظامی خودتان را میشناسید و از هیچ  و پوچی قدرت نظام ج.ا هم کاملا خبر دارید چگونه از این هارت وپورت های ج.ا میترسید و یا به ترسیدن تظاهر میکنید و یا به سناریو هایی از به اتش کشیده شدن منطقه و این جور چیز ها پر وبال میدهید.

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش دوم)

خانم کلینتون بسیار گرامی، با این شرایط پیچیده فعلی هنوز هم وقت کافی برای حل مسئله ج.ا و بازی اتمی اش وجود دارد وحتی میتوان گفت که اگر ما صادقانه و با متانت بخواهیم به حل مسئله بپردازیم، اصلا این مسئله چندان بزرگ هم نیست و احتیاجی نیست برای حل ان  محدودیت  زمانی در نظر گرفته شود. ما نمیدانیم ایا شما میخواهید در سیاستتتان در باره ایران با مردم ایران کاملا صادقانه رفتار کنید ویا فکر میکنید اگر که تا حدودی صادق باشید کافی است. اگر میخواهید کاملا صادق باشید باید جانب مردم ایران را بگیرید و حتما میدانید که خواسته مردم ایران هم سرنگونی و محو کامل رژیم ج.ا میباشد. اگر شما سیاست تان را روی این جهت بدهید، برای مردم ایران که حتما، ولی برای امریکا هم در مجموع حتما یک سیاست برد است. با این پیش فرض حل مسئله بسیار ساده میشود. حل مسئله از راه صلح امیز: حتما تا به حال بسیاری از شهروندان ایرانی و گروه های سیاسی ایرانی و امریکایی  به شما نامه نوشته اند و به شما گفته اند که تحریم نفت و در اوردن درامد های نفتی از چنگ ج.ا اولا باعث کند و یا متوقف شدن  فعالیت های اتمی اش میشود و دوما باعث تضعیف دستگاه سرکوب و همچنین خیزش قشرهای فقیر جامعه میشود. با ماندن  ج.ا مسلما قیمت نفت به صورتی کاذب همیشه بالا میماند. بنابراین تحریم نفت و جهش ناگهانی قیمت نفت اگر ج.ا در فاصله زمانی نسبتا  کوتاهی از بین برود، از این راه جبران میشود که بعدا با وارد شدن یک ایران با ثبات پس از ج.ا به بازار نفت قیمتها حتی ان اضافه کاذب خود را هم از دست میدهند. اما گذشته از این موضوع شاید با به کار بردن روش زیر در صورت امکانش اصلا احتیاجی به تحریم نفت تولیدی فعلی ج.ا نباشد. جامعه جهانی باید به ج.ا اجازه تولید وصادرات نفتش را بدهد اما از رسیدن پولش به او جلوگیری کند. میتوان تصور کرد که یک حساب پس انداز ملی برای اینده ایران، بوسیله چند تن از ایرانیان معتمد مقیم خارج و یا یک دولت و یا شورای منتخب مردم ایران ایجاد شده و مستقر درخارج مثلا امریکا، مثلا با همکاری امریکا ایجاد شود و از کشور های خریدار نفت از ج.ا درخواست شود وجه خرید نفت را به این حساب پس انداز واریز کنند. در ابتدا این طرح یک کمی خیالی به نظر میاید اما از نظر ما مردم ساده باید عملی باشد اگر به نکاتی توجه و قاطعانه اجرا شوند. اولا چون نفت یک ثروت خدادادی مانند باران میباشد متعلق به مردم یک کشور است ونه رژیم ان بویژه اگر که  رژیم یک رژیم دیکتاتوری و بویژه در مورد ج.ا، ضد ایرانی و تروریست و غارتگر هم باشد. بنابراین  مردم ایران قطعا مخالف فروش نفت از سوی ج.ا میباشند و حتما موافق ان هستند که اگر در شرایط فعلی چاه های نفت در اشغال جمهوری اسلامی است و کس دیگری نمیتواند صادرات نفت را در دست بگیرد، حداقل باید در صورت امکان وجه خرید نفت را از دستش در اورد. و چون خریداران نفت همه کشورهای خارجی هستند اگر این کشورها بخواهند میتوانند این کار رابکنند. حالا ممکن است پرسیده شود ج.ا چرا باید نفت خود را صادر کند اگر پولی بابت ان دریافت نکند. در اینجا مسلما نقش ان حساب پس انداز ملی در دست دولت منتخب مردمی واقعی مقیم در خارج مهم است. زیرا این دولت و یامعتمدان ناظر بر حساب پس انداز ملی مسلما پول نفت را که به ان حساب حواله میشود  برای مردم داخل ایران پس انداز میکند و در ضمن اعلام هم میکند که  وظیفه دارد که ان را برای مردم داخل ایران خرج کند و انهم خرج هایی مانند خرید دارو و لوازم بیمارستانی و دیگر وسایل مجاز و غیرنظامی و ارسال انها به ایران. به احتمال بسیار زیاد ج.ا مجبور میشود با توجه  به خطر شورش مردم  این را قبول کند. یعنی کل صادرات فعلی نفت یا بخشی از ان تدوام مییابد. این طرح مانند همان طرح نفت در مقابل غذای سازمان ملل  برای عراق است با این تفاوت که پول نفت دست دولت منتخب ولجیتیم در تبعید ایران میباشد و باعث میشود که اولا مردم ایران با ان موافق باشند و دوما پول در راه درستش خرج شود و سوما ج.ا فرسوده وتضعیف شود  و چهارما دولت مشروعی در خارج بتواند مانند یک دولت واقعی و با در دست داشن پول برای ازادی ایران که با این روش دیر یا زود خواهد امد، کارکند. این شبیه این میمانند که یک عده بانک زن (ج.ا)  مسلح به یک بانک حمله کرده اند و مراجعان وکارمندان بانک (مردم ایران) را به گروگان  گرفته اند و ما (جامعه جهانی و ایرانیان خارج)  کاری میکنیم که پول های موجود در بانک همه بی اعتبار شوند و چون گروگان گیر ها تهدید کرده اند که به گروگانها در بانک اسیب میرسانند ما میگوییم خوب ما شما را در محاصره داریم وخوراک ولوازم زندگی برایتان میفرستیم در ازای اینکه به گروگان ها اسیبی نرسانید. و صبر میکنیم تا اینکه بعد از چند ماه یا خودشان خسته و تسلیم شوند و یا اسلحه هایشان زنگ بزند و یا اینکه خود گروگان ها بتوانند با اختلاف افتادن بین انها یک شورشی بکنند و یا اینکه اختلاف بین خودشان باعث شود که خوشان به روی هم اسلحه بکشند. خلاصه کنیم با جلوگیری از رسیدن حتی 1 دلار از پول نفت به دست ج.ا دیر یا زود هر اتفاقی در ایران میتواند بیافتد که حتما به سرنگونی ویا حداقل خنثی شدن خطر اتمی ج.ا منجر خواهد شد و اگر این روش پول نفت در دست معتمدان و یا دولت لجیتیم خارج از ایران اجرایی باشد از اسیب رسیدن غیرمتعارف به مردم درون ایران هم جلوگیری میشود.

سخنی با خانم کلینتون ( پیشنهاد طرح اضطراری) ؛ (بخش دوم)

خانم کلینتون بسیار گرامی، با این شرایط پیچیده فعلی هنوز هم وقت کافی برای حل مسئله ج.ا و بازی اتمی اش وجود دارد وحتی میتوان گفت که اگر ما صادقانه و با متانت بخواهیم به حل مسئله بپردازیم، اصلا این مسئله چندان بزرگ هم نیست و احتیاجی نیست برای حل ان  محدودیت  زمانی در نظر گرفته شود. ما نمیدانیم ایا شما میخواهید در سیاستتتان در باره ایران با مردم ایران کاملا صادقانه رفتار کنید ویا فکر میکنید اگر که تا حدودی صادق باشید کافی است. اگر میخواهید کاملا صادق باشید باید جانب مردم ایران را بگیرید و حتما میدانید که خواسته مردم ایران هم سرنگونی و محو کامل رژیم ج.ا میباشد. اگر شما سیاست تان را روی این جهت بدهید، برای مردم ایران که حتما، ولی برای امریکا هم در مجموع حتما یک سیاست برد است. با این پیش فرض حل مسئله بسیار ساده میشود. حل مسئله از راه صلح امیز: حتما تا به حال بسیاری از شهروندان ایرانی و گروه های سیاسی ایرانی و امریکایی  به شما نامه نوشته اند و به شما گفته اند که تحریم نفت و در اوردن درامد های نفتی از چنگ ج.ا اولا باعث کند و یا متوقف شدن  فعالیت های اتمی اش میشود و دوما باعث تضعیف دستگاه سرکوب و همچنین خیزش قشرهای فقیر جامعه میشود. با ماندن  ج.ا مسلما قیمت نفت به صورتی کاذب همیشه بالا میماند. بنابراین تحریم نفت و جهش ناگهانی قیمت نفت اگر ج.ا در فاصله زمانی نسبتا  کوتاهی از بین برود، از این راه جبران میشود که بعدا با وارد شدن یک ایران با ثبات پس از ج.ا به بازار نفت قیمتها حتی ان اضافه کاذب خود را هم از دست میدهند. اما گذشته از این موضوع شاید با به کار بردن روش زیر در صورت امکانش اصلا احتیاجی به تحریم نفت تولیدی فعلی ج.ا نباشد. جامعه جهانی باید به ج.ا اجازه تولید وصادرات نفتش را بدهد اما از رسیدن پولش به او جلوگیری کند. میتوان تصور کرد که یک حساب پس انداز ملی برای اینده ایران، بوسیله چند تن از ایرانیان معتمد مقیم خارج و یا یک دولت و یا شورای منتخب مردم ایران ایجاد شده و مستقر درخارج مثلا امریکا، مثلا با همکاری امریکا ایجاد شود و از کشور های خریدار نفت از ج.ا درخواست شود وجه خرید نفت را به این حساب پس انداز واریز کنند. در ابتدا این طرح یک کمی خیالی به نظر میاید اما از نظر ما مردم ساده باید عملی باشد اگر به نکاتی توجه و قاطعانه اجرا شوند. اولا چون نفت یک ثروت خدادادی مانند باران میباشد متعلق به مردم یک کشور است ونه رژیم ان بویژه اگر که  رژیم یک رژیم دیکتاتوری و بویژه در مورد ج.ا، ضد ایرانی و تروریست و غارتگر هم باشد. بنابراین  مردم ایران قطعا مخالف فروش نفت از سوی ج.ا میباشند و حتما موافق ان هستند که اگر در شرایط فعلی چاه های نفت در اشغال جمهوری اسلامی است و کس دیگری نمیتواند صادرات نفت را در دست بگیرد، حداقل باید در صورت امکان وجه خرید نفت را از دستش در اورد. و چون خریداران نفت همه کشورهای خارجی هستند اگر این کشورها بخواهند میتوانند این کار رابکنند. حالا ممکن است پرسیده شود ج.ا چرا باید نفت خود را صادر کند اگر پولی بابت ان دریافت نکند. در اینجا مسلما نقش ان حساب پس انداز ملی در دست دولت منتخب مردمی واقعی مقیم در خارج مهم است. زیرا این دولت و یامعتمدان ناظر بر حساب پس انداز ملی مسلما پول نفت را که به ان حساب حواله میشود  برای مردم داخل ایران پس انداز میکند و در ضمن اعلام هم میکند که  وظیفه دارد که ان را برای مردم داخل ایران خرج کند و انهم خرج هایی مانند خرید دارو و لوازم بیمارستانی و دیگر وسایل مجاز و غیرنظامی و ارسال انها به ایران. به احتمال بسیار زیاد ج.ا مجبور میشود با توجه  به خطر شورش مردم  این را قبول کند. یعنی کل صادرات فعلی نفت یا بخشی از ان تدوام مییابد. این طرح مانند همان طرح نفت در مقابل غذای سازمان ملل  برای عراق است با این تفاوت که پول نفت دست دولت منتخب ولجیتیم در تبعید ایران میباشد و باعث میشود که اولا مردم ایران با ان موافق باشند و دوما پول در راه درستش خرج شود و سوما ج.ا فرسوده وتضعیف شود  و چهارما دولت مشروعی در خارج بتواند مانند یک دولت واقعی و با در دست داشن پول برای ازادی ایران که با این روش دیر یا زود خواهد امد، کارکند. این شبیه این میمانند که یک عده بانک زن (ج.ا)  مسلح به یک بانک حمله کرده اند و مراجعان وکارمندان بانک (مردم ایران) را به گروگان  گرفته اند و ما (جامعه جهانی و ایرانیان خارج)  کاری میکنیم که پول های موجود در بانک همه بی اعتبار شوند و چون گروگان گیر ها تهدید کرده اند که به گروگانها در بانک اسیب میرسانند ما میگوییم خوب ما شما را در محاصره داریم وخوراک ولوازم زندگی برایتان میفرستیم در ازای اینکه به گروگان ها اسیبی نرسانید. و صبر میکنیم تا اینکه بعد از چند ماه یا خودشان خسته و تسلیم شوند و یا اسلحه هایشان زنگ بزند و یا اینکه خود گروگان ها بتوانند با اختلاف افتادن بین انها یک شورشی بکنند و یا اینکه اختلاف بین خودشان باعث شود که خوشان به روی هم اسلحه بکشند. خلاصه کنیم با جلوگیری از رسیدن حتی 1 دلار از پول نفت به دست ج.ا دیر یا زود هر اتفاقی در ایران میتواند بیافتد که حتما به سرنگونی ویا حداقل خنثی شدن خطر اتمی ج.ا منجر خواهد شد و اگر این روش پول نفت در دست معتمدان و یا دولت لجیتیم خارج از ایران اجرایی باشد از اسیب رسیدن غیرمتعارف به مردم درون ایران هم جلوگیری میشود. تشکیل یک دولت لجیتیم با رای ایرانیان داخل و خارج کشور میتواند از چند سو سودمند باشد. اولا همین برنامه حساب پس انداز ملی را میتواند اجرا کند. اگر چنین دولتی که میتواند نام شورای ملی، کنگره ملی و غیره را داشته باشد، تشکیل و از طرف کشورهای غربی و دمکرات جهان به رسمیت شناخته شود، کشورهایی مانند چین و روسیه که سود خود را در بقای ج.ا میبینند هم کم کم حساب خود را میکنند و  کار تصویب قطعنامه های تحریمی دیگر بر ضد ج.ا هم ساده تر خواهد شد. اگر هم که این دولتها راه خود را بر ضد ملت ایران ادامه دهند و جلوی تصویب چنین قطعنامه هایی را بگیرند چه غم است وقتی که کشور های دمکرات و دوست مردم ایران به این تکیه کنند که ما خواست مردم ایران را انجام میدهیم و مردم ایران نیاز به قیمانی مانند روس وچین ندارند وقتی که موضوعاتی مانند حکومت و اینده کشورشان در میان است.  از نظر قوانین بین المللی نمیدانیم اما این فشار منطقی و اخلاقی یک دولت لجیتیم ایرانیان در خارج از کشور میتواند موضع کشور های بدخواه ایران را بسیار ضعیف کند. این کشور ها ممکن است دلشان به این خوش باشد که با توجه به بیوطنی و ضد مردمی بودن ج.ا میتوانند قرادادها وامتیارات استعماری ای را با ج.ا امضاء کنند اما وجود یک دولت لجیتیم باعث میشود که اعتبار این قراردادها زیر سوال برود وقطعا دولت لجیتیم انها را بی اعتبار اعلام خواهد کرد. در ضمن کشورهای دمکرات جهان که این دولت لجیتیم را به رسمیت شناخته اند میتوانند پیش قراردادهای منصفانه ای را با این دولت امضاء کنند. در مورد برنامه حساب پس انداز ملی هم مسلما کشور هایی مانند ژاپن  و کره جنوبی که دشمن ایران نیستند اما فعلا به نفت ج.ا احتیاج دارند مطمئنا سعی میکنند که با این برنامه همراه شوند و با خواست دولت لجیتم ایرانیان و فشار دولتهای غربی مطمئنا یا دیگر نفت از ج.ا نخواهند خرید و یا وجه خرید را به همان حساب پس انداز ملی واریز میکنند. میمانند کشور های سودجویی مانند چین و هند که وجه خرید نفت را ممکن است به ج.ا بپردازند که انها هم با تحریم بانک مرکزی وفشارهای بین المللی ممکن است کم کم دست از این کار بکشند. دولت لجیتیم بطور موازی کم کم با حمایت و همکاری بین المللی سراغ پولهای اختلاس و دزدی شده از سوی سردمداران ج.ا هم خواهد رفت و انها را ردیابی و در صورت امکان به نفع ملت ایران مصادره میکند و حتی اگر این سردمداران  بتوانند درامدی از فروش نفت فروخته شده به این کشور های سودجو به دست بیاورند و بخواهند انرا در حساب هایشان در کشورهای خارجی بگذارند فوری دولت لجیتیم به عنوان نماینده مردم ایران و به عنوان پول دزدی از ثروت ملی ایران انها را ردیابی کرده و دنبال مصادره کردنشان میرود. میبینیم که با وجود یک چنین دولت لجیتیمی وهمکاری بین المللی اصلا میتوان یکی از موتیوهای این حکومت را که همان در امد سرشار نفت و غارت ان بوسیله این  حریصان میباشد، از چنگشان بدر اوده و با این عمل از نظر روحی وانگیزه ای انان را درمانده کرده و طبیعتا پول هایی را هم که صرف شرارت و تروریسم میکردند دیگر در دسترس شان نخواهد بود. خلاصه کنیم با به رسمیت شناخته شدن چنین دولت لجیتیمی در خارج از سوی کشورهای دمکرات و در راس شان امریکا حکوت ج.ا در عمل به صورت یک  باند گروگانگیر مردم ایرن در امده و همین گونه هم با او برخورد خواهد شد. و این برخوردها در وهله اول این هدف را دارند که با خسته وفرسوده کردن و گرفتن قوه سرکوب این حکومت، کم کم بشود با کمترین تلفات بدون هیچگونه جنگی این حکومت را ساقط کرد. تا اینجا شمه ای از فشارهای دارای جنبه اقتصادی بیان شد. به همین صورت از جنبه سیاسی هم باید با این حکومت مانند یک باند گروگان گیر رفتار کرد. یعنی اولا ج.ا را از سازمان ملل بیرون انداخت وبه جای ان دولت لجیتیم را به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به سازمان ملل راه داد. قانون اساسی ج.ا هم اتفاقا این کار را بسیار ساده میکنند. زیرا یک اصل در قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد که بیان میکند که ج.ا وظیفه دارد حکومت اسلامی را در تمام جهان بسط دهد. یعنی با استناد به این اصل که ضد به رسمیت شناختن متقابل کشورها میباشد میتوان ج.ا را از سازمان ملل اخراج کرد و خوب زمانی که یک دولت لجیتیم به رسمیت شناخته شده از سوی کشورهای دمکرات جهان هم وجود داشته باشد میتوان سریعا وارد مراحل قانونی برای انجام این کار شد. البته ما مطمئنیم که اگر واقعا کشورهای غربی و امریکا جدا دنبال این طرح  ارائه شده در بالا بروند سردمداران ج.ا با عجله تمام خواهند امد و با التماس وبدون گذاشتن هیچ پیش شرطی تمام فعالیتهای هسته ای خود را تعطیل کرده و قول قطع حمایت از تروریسم بین المللی را خواهند داد. یعنی غرب وامریکا با این روش خیلی راحتتر به هدفشان میرسند اگر هدفشان واقعا این باشد و نه بمباران  وحشتناک با صدها هزار نفر کشته و تجزیه کردن ایران. اما امریکا و کشورهای غربی باید بدانند که ایا با این روش کنار امدن باج.ا واقعا برایشان بهتر است و یا با اجرای همین روش تمام کردن کار ج.ا و راضی شدن به دمکراسی واقعی برای مردم ایران. امریکا و غرب باید توجه داشته باشند که حیله گری در ذات این حکومت است. خود خمینی گفت خدعه کردم و اینها واحمدی نژاد علاوه بر دروغگویی ها و حیله هایی که تا به حال کرده اند، حتما حاضر به خدعه نهایی هم هستند. والبته پیشبینی ما اینست که در صورت سازش با ج.ا  دوباره همین مشکلالت غرب با این حکومت پس از چندی اغاز خواهد شد. ایا واقعا امریکا میخواهد با حکومتی به سازش برسد که نمونه ادبیات سیاسی سردمدارانش: مرگ بر امریکا و امریکا غلط کرده است و کسی امریکا و سردمدارانش را داخل ادم حساب نمیکند (گفته های خامنه ای و احمدی نژاد) میباشد؟  ادامه میدهیم به خاصیت های دولت لجیتیم ایرانیان که مسلما افرادی خواهند بود تابع قوانین بین المللی و حقوق بشر، دارای ادبیات سیاسی معمول دنیا ، منطقی وفرهیخته و طرفدار غرب و ارزش های دمکراسی اش. خوب در راستای معرفی کردن سردمداران ج.ا به عنوان گروگان گیر های مردم ایران دیگر احتیاجی نیست که کوچکترین تماسی با انها داشته باشید. اعضای دولت لجیتیم با ان رفتار معمول و مطابق استانداردهای بین الماللی شان را به عنوان نمایندگان واقعی مردم ایران بپذیرید و پس از 33 سال رابطه نرمال و استانداردی را با مردم  ایران ونمایندگانش اغاز کنید. خیال میکنید که ج.ا اگر نفتش را نخرید و یا پول نفت را به او ندهید چه میکند؟ میاید تنگه هرمز را میبندد؟ به چه بهانه ای؟ چرا نفت از من نمیخرید؟! گذشته از ان ما مردم ایران که هیچکدام از این تهدید های ج.ا را جدی نمیگیریم. شما که قدرت نظامی خودتان را میشناسید و از هیچ  و پوچی قدرت نظام ج.ا هم کاملا خبر دارید چگونه از این هارت وپورت های ج.ا میترسید و یا به ترسیدن تظاهر میکنید و یا به سناریو هایی از به اتش کشیده شدن منطقه و این جور چیز ها پر وبال میدهید. از نظر ما با توجه به قدرت نظامی امریکا بجز دو کشور چین و روسیه، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در صورت حمله امریکا کوچکترین واکنش تهاجمی نسبت به نیروهای نظامی امریکا از خودش نشان دهد. ما بخوبی مشاهده کردیم که درحمله ناتو به سربستان و یا دو جنگ امریکا با عراق و یا حمله امریکا به لیبی در زمان پرزیدنت ریگان و همچنین حمله اخیر امریکا به لیبی، هیچکدام از این کشور ها کوچکتری حمله پیش گیرانه و یا تهاجمی انجام ندادند. عملیات نظامی انها فقط محدود میشد به یک رشته دفاع ضد هوایی بی خاصیت انهم فقط در محدوده مرزی خاک کشور خودشان. دلیلش هم بسیار روشن است. زیرا حاکمان این کشور ها  هر چند هم که به عنوان روانی و یا دیوانه به حساب بیایند اما در این موارد کاملا هوشیار هستند و امید دارند که اگر حمله امریکا صورت گرفت لااقل خود و خانواده شان را از بین نبرد و بتوانند شاید بعد از عملیات نظامی به حکومتشان ادامه بدهند. میدانند که شلیک حتی یک گلوله به سوی نیروهای امریکایی، امریکا را عصبانیتر و مصمم تر به نابودی کامل انها میکند. این را ما در اواخر جنگ ایران و عراق هم دیدیم که زمانی که امریکا در اواخر جنگ برای حمایت از عراق شروع به منهدم کردن محدود سکوهای  نفتی  و ناوگان ایران کرد، ج.ا کوچکترین عکس العملی نسبت به نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس انجام نداد. الان هم وضع در اساس همین است. هر تعداد هم که ج.ا موشک و قایق تندرو وغیره داشته باشد، در صورت حمله ناتو و امریکا، حالا در هرمقیاسی که این حمله انجام شود، کوچکترین عکس العمل تهاجمی و یا انتحاری ای نسبت به نیروهای امریکا در خلیج فارس و کشور های منطقه انجام نخواهد داد. زیرا ج.ا میداند که اینگونه عملیاتی نابودی هر چه بیشتر انها را به دنبال خواهد داشت. سردمداران ج.ا در صورت وقوع هر گونه حمله ای از سوی امریکا بستگی به اینکه با چه هدفی و در چه مقیاسی بخواهد انجام بگیرد ، سعی میکنند که فقط جان و بقای حکومت خودشان را نجات دهند. اگر حمله به قصد منهدم کردن تاسیاسات اتمی باشد که خوشحال هم میشوند. زیرا میدانند که خودشان بمباران نخواهند شد و منتظر خواهند شد تا امریکا بمباران هایش را انجام دهد و بعد مثلا میایند واعدام های دسته جمعی و سرکوب بیشتر مردم را دوباره از سر میگیرند و به حکومت خودشان ادامه میدهند. به هیچ وجه حتی یک گلوله هم به سوی نیروهای امریکایی در خلیج فارس شلیک نخواهند کرد. اگر که بدانند که حمله شدیدتر است و پاد گانها و مراکز فرماندهی را امریکا بمباران خواهد کرد باز هم هیچ اژدری و موشکی به سوی نیروی های امریکایی پرتاب نخواهند کرد زیرا میدانند که انموقع امریکا شاید خود سردمداران نظام را هم هدف بگیرد. اگر که اما حمله امریکا برای حمایت از قیام  اغاز شده برای براندازی و یا تشویق مردم ایران به شروع ان باشد، که این تنها گزینه ای است  که مردم ایران با ان میتوانند موافق ویا حتی در اینده خواستار ان باشند و این حمله فقط خیلی محدود، پاد گان های سرکوب گر سپاه و یا محل کار و خانه های فرماندهان سپاه و سردمداران رژیم را نشانه بگیرد، باز هم ج.ا هیچ حمله تهاجمی ای به نیروهای امریکایی انجام نخواهد داد. در این حالت سردمداران رژیم هر کدام دنبال سوراخی، جایی برای پنهان شدن و یا خروج از کشور میگردند. پس ما نتیجه میگیریم که  بر اساس منطق و بر اساس رفتار مشاهد شده مشابه از این رژیم های دیکتاتوری، در صورت تصمیم به انجام هر گونه حمله ای به ج.ا، هیچ نیازی به بمباران های گسترده و منهدم کردن پایگاه های موشکی و نظامی دیگر وجود ندارد و نه در زمان انجام حمله و نه پس از اتمام حمله هیچ خطری از جانب نیروهای نظامی ج.ا  متوجه نیروهای امریکا در خلیج فارس و دیگر پایگاه های امریکا در اطراف ایران وجود ندارد وهر گونه بمباران گسترده که به کشته شدن سربازان و یا انهدام  توان نظامی ایران بشود از نظر ما خدمتی است به کشور های همسایه بدخواه ما و دعوت از انها برای به یغما بردن خاک ما و از دید ما یک جنایت جنگی و فاجعه انسانی ومحیط زیستی بی سابقه خواهد بود. لازم به یاداوری نیست که منهدم کردن تاسیاست سیویل زیربنایی مانند کارخانه ها و یا تاسیسات مخابراتی و ارتباطی و کشته شدن مردم غیر نظامی از نظر مردم ایران جنایتی بزرگتر و اصلا قابل قبول نمیباشد. حتی نیروی دریایی ج.ا هم در صورت وقوع حمله هوایی کوچکترین خطری برای نیروهای امریکا و ناتو محسوب نمیشود و به منهدم کردن ان نیازی نیست. سردمداران ج.ا بر خلاف تهدید ها و هارت و پور ت هایشان در صورت وقوع حمله هوایی بسیار دقت خواهند کرد که کوچکترین گلوله ای به سوی نیروهای ناوگان دریایی امریکا پرتاب نشود و عملیات انتحاری هم به وسیله قایق های  تند رو انجام نخواهند داد. دلیلش هم دلیل کلی ای است که در بالا ذکر شد. در خلاصه نتیجه میگیریم که: اولا هیچ نیازی به هیچ حمله نظامی وجود ندارد. زیرا با تصمیم به شروع عملیات سرنگونی ج.ا از طریق انزوای سیاسی و تحریم های کامل اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن یک دولت لجیتیم منتخب مردم ایران در خارج از کشور و سپردن تمام وظایف بین المللی سیاسی به دست ان  وحمایت کشورها از ان، ج.ا دیر یا زود سقوط خواهد کرد. اگر که به اندازه کافی زود سقوط نکرد، میتوان پس از گذشت چند ماه تا یکی دو سال با انجام یک حمله خیلی محدود هوایی به کمک مردم ایران و شکل گیری وحمایات از یک قیام مردمی شتافته وان را سرنگون کرد. دولت لجیتیم میتواند با هماهنگ کردن مردم انها را برای یک قیام همگانی با تلفات بسیار کم اماده کند. ایران مانند لیبی نیست که بافت قبیله ای داشته باشد و برای سرنگونی یک رژیم در ان بنا باشد جنگ داخلی صورت بگیرد.  اگر مردم بدانند که قیامشان بیهوده نیست و به پیروزی منجر میشود، حتما قیام خواهند کرد. این قیام هم به این صورت است که بویژه در تهران مردم با دست خالی برای همراه کردن نیروهای مسلح با خودشان خیزش هماهنگ خواهند کرد. این کار میتواند در یک روز تا چند روز انجام شود و به پاین برسد. اما پیش درامد ان باید تحریم های اقتصادی کامل باشد تا نیروهای مزدور رژیم هم خود به ستوه امده و امادگی پیوستن به مردم را داشته باشند. در ضمن مردم باید بدانند که اگر نیروهایی از رژیم نخواستند همراه شوند یک نیروی نظامی برتر وارد عمل شده و از انها پشتیبانی نظامی خواهد کرد. بنابر این امریکا باید به دولت لجیتیم اگر تشکیل شده باشد بگوید که ما در صورت قیام مردم پشتیبانی نظامی میکنیم. واگر این دولت هنوز تشکیل نشده امریکا به خود مردم ایران این موضوع را صریحا اعلام کند. مسلما این اعلام میتواند خود محرکی برای اغاز قیام مردم شود. چنانچه نیروهای سرکوبگر رژیم به روی مردم اسلحه کشیدند، امریکا باید به قول خود عمل کرده و وارد حمله هوایی محدود با هدف زدن پادگان های سرکوبگر بسیج و سپاه در تهران شود. همچنین میتوان از بمباران خانه سردمداران ج.ا شروع  کرد چنانچه با درخواست دولت لجیتیم ملی، امریکا حاضر به قبول اینگونه بمباران باشد. زیرا میتوان این را تعبیر به کمک امریکا به یک دولت لجیتیم دوست برای رهایی مردمش از شر یک نیروی اشغال گر کرد. بنابراین قطعنامه سازمان ملل و یا چیزی در این مقوله از نظر مردم و شاید از دید قوانین بین المللی هم لازم نباشد. همین اندازه بمباران کافی است که نیروهای سرکوبگر متواری بشوند و یا کلا به مردم بپیوندند و دنباله انهم در دست گرفتن پادگانها توسط مردم و منصوب کردن فرماندهان ملی و مردمی احتمالا معرفی شده از سوی دولت لجیتیم و دستگیری سران ج.ا و پرواز اعضای دولت لجیتیم به سوی ایرا ن و در نهایت تغییر رژیم میباشد. پرزیدنت اوباما گفتند که مردم ایران اگر پشتیبانی ما را میخواهند باید این را نشان دهند. منظور ایشان حتما این بوده است که مردم دوباره بیاند مانند مردم سوریه تظاهرات کنند و کشته شوند و مردم جهان این را ببینند  تا امریکا کمک کند. باید گفته شود که مردم ایران در طول این 32 سال در راه ازادی بوسیله ج.ا هم اعدام شده اند و هم کشتار شده اند و هم شکنجه. و همه اینها در مقیاس ده ها هزار نفری. بعد از سرکوب شدید چندین ماهه جنبش سبز که واقعا تخصص ج.ا در این میباشد، مردم ایران چنان وحشت زده شده اند که جرات هیج نوع تظاهرات دیگری را ندارند. مردم ما میدانند که تظاهرات مساوی است با کشتار های خیابانی دوباره، دستگیری های دسته جمعی و شکنجه های وحشتناک و اعدام های دسته جمعی . همانگونه که  ج.ا  به سوریه مزدور میفرستد که یا خودشان و یا سربازان سوریه را مجبور کنند که به تظاهر کنند گان تیراندازی کنند؛ همانگونه سوریه وحماس و حزب اله لبنان هم مزدور به ایران فرستاده اند تا از پشت بامها و در خیابانها به مردم تظاهر کننده تیراندازی کرده وانها رابکشند.  در یک کشور 74 میلیونی، ج.ا همیشه میتواند از خود ایرانیان هم یک چند هزار نفر مزدور ادمکش و روانی پیدا کرده و به دست انها مسلسل داده و مردم را بوسیله انها کشتار کند. بنابر این مردم میدانند که در مقابل رژیمی که این امکانات سرکوب را دارد تظاهرات کردن خودکشی بیفایده است. همانگونه که ما در سوریه مشاهده میکنیم تظاهرات مردم با این همه از جان گذشتگی مردم به نتیجه ای نرسیده و احتمالا نخواهد رسید. در ضمن باید بدانیم که این قشری از مردم سوریه که تظاهرات میکنند قشر فقیر هستند که چیزی برای از دست دادن ندارند و در ضمن تظاهراتشان پشتیوانه مذهبی دارد. یعنی مردم به این اعتقاد دارند که اگر کشته شوند شهید شده و به بهشت میروند. مردم ایران دیگر از این اعتقادات گذشته اند و مبارزه شان برای رسیدن به حکومتی غیرمذهبی وصرفا برای ازادی ودمکراسی است. در ضمن ج.ا این قشر فقیر ومذهبی را در ایران اجیر ومزدور خودش کرده است وبنابر این طبقه متوسط و مرفه جامعه ایران که خواهان سرنگونی ج.ا هستند در مقابل بخشی از این طبقه قرار گرفته اند که مسلح هم هستند و فعلا  با قدرت اسلحه و خوی تهاجمی این طبقه فقیر فکر میکنند که باید از همان نان مزدوری خودشان دفاع کنند که ج.ا به انها میدهد. بنابراین ما میبینیم که شانس موفقیت تظاهرات در ایران حتی خیلی کمتر از سوریه است. در ضمن مردم ایران چطور میتوانند در مقابل رژیمی بایستند که واقعا از سوی تمام جهان چه اشکار و چه پنهان حمایت میشود و پول سرشار نفت را هم در اختیار دارد. این حمایت کشور های جهان از این حکومت هم به این خاطر است که این حکومت تمام منابع و حتی خاک ایران را به کشورهای خارجی تقدیم کرده و یا کشور های خارجی هنوز طمع سهم بیشتری را هم دارند. روسیه وچین که اشکارا از ج.ا حمایت میکنند. کشورهای عربی شیخ نشین همه خواهان حمله به ایران از سوی ناتو واسراییل و امریکا هستند اما هیچکدام خواهان سرنگونی ج.ا نیستند. چه نعمتی بهتر از ج.ا برای این کشور ها که کشور ایران با پتانسیل پیشرفته ترین و مرفه ترین و قویترین کشور منطقه شدن را به این روز نشانده که منابع نفتی وگازیش بوسیله این شیخ نشینها و عربستان غارت میشود و به زودی با بمباران شدنش هم دست این کشور ها حداقل برای غارت منابع نفتی مشترک تا سالیان درازی باز گذاشته میشود و حتی میتوانند امید به بردن خاک ایران داشته باشند. ترکیه هم که از بودن ج.ا نهایت استفاده را برده است. ناتو و کشورهای غربی و سرمایه وتکنولوژی انها را  که  به جای ایران گرفته است.  20 میلیارد بیست میلیارد دارد پول مردم ایران را بالا میکشد وتمسخر هم میکند و گاز ارزان و دیگر منافع اقتصادی هم که از میمنت وجود ج.ا فراوان دارد. امریکا هم که متاسفانه 33 سال است بر هر جنایت ج.ا سرپوش گذاشته است و بر اساس شواهد تاریخی اصلا روی کار اوردن ج.ا را کلید زد و هر وقت ج.ا خواست سقوط کند پنهانی شرایطی را ایجاد کرد که از ان جلوگیری شود. مماشات پرزیدنت اوباما  با ج.ا هم که زبانزد خاص وعام است. متاسفانه تا به حال ما یک کلمه هم از هیچ مقام مسئول  دولت های امریکا نشنیده ایم که از سرنگونی  ج.ا سخن گفته باشد. و اگر هم کسی مانند پرزیدنت بوش این را گفته است در عمل بر عکسش انجام شده است. ویا روش براندازی ج.ا را فقط در حمله نظامی دیده است که این هم تازه اگر توام با سرنگونی ج.ا باشد نابودی کشور و خسارت جانی هولناکی برای مردم ایران میداشته است. همین سیاست را اسرائیل در قبال ج.ا داشته است. سیاستمداران اسرائیلی هیچگاه از نابودی ج.ا سخن نگفته اند بلکه همیشه حرفشان بمباران ایران بوده است. انگار که صد ها هزار نفر انسان که در این میان ممکن است کشته و زخمی شوند هیچ است. در اینجا ما از پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون میخواهیم به ما بگوند که نظرشان در مورد کشته و زخمی شدن ایرانیان که در صورت اجرای گزینه نظامی که از ان حرف میزنند چیست؟ ایا اینها همه بن لادن و تروریست بوده اند ویا میخواسته اند بمب اتم بسازند وبا ان اسرائیل را نابود کنند و یا نه گروگان های یک رژیم  اشغالگر وبیوطن هستند؟ ایا زمانیکه در شهر شما یک عده بانک زن در بانک گروگان میگیرند پلیس شما گروگان ها را میکشد و بانک را خراب میکند و اجازه میدهد گانگستر ها راه خود را بروند؟ و یا پلیس سعی میکند از اسیب رسیدن به گروگان ها وبانک جلوگیری کند و احتمال با روشهای فرسایشی پلیسی واستراتژی مناسب گروگانها را ازاد کند و یا احتمالا با گماشتن تک تیرانداز های ماهر گانگستر ها را بزند؟ بابا ! این گانگسترهای ج.ا را شما به جان ما انداختید. حالا شما پلیس با بهترین تجهیزات پلیسی هستید اگرنمیخواهید و یا نمیتوانید ما را از دست اینها نجات بدهید، حداقل بانک را منفجر نکنید و ما را نکشید. از پرزیدنت اوباما وخانم کلینتون میخواهیم در تماس های خود با اقای نتانیاهو از ایشان خواهش کنند کمی احترام مردم ایران را بیشتر داشته باشند. اولا ج.ا  و مردم ایران را در سخنانشان کاملا از هم جداگانه  نام ببرند. دوما نه هیچگونه فکر حمله به ایران را داشته باشند و نه اصلا این موضوع را به شوخی ویا جدی دیگر بر زبان بیاورند.ما نمیخواهیم به ایشان یاداوری کنید که در 2500 سال پیش یک شاه ایرانی به نام کوروش یک کمک تاریخی به یهیودیان کرد و بخواهیم اقای نتانیاهو بخواهند جبران ان را بکنند و ما را از شر حکومت ج.ا نجات دهند. ما فقط میخواهیم به ملت ایران همان احترامی را بگذارند که همه مردم جهان بر طبق قانون حقوق بشر دارند. فکر کنیم که ایشان هم قبول دارند که جان یک ایرانی به اندازه جان یک اسرائیلی ارزش دارد. ما انتظار داریم که بدانیم ایا ایشان هم هنوز مانند ان سیاستمدار اسرائیلی فکر میکنند که در باره جنگ ایران و عراق گفت: این جنگ به نفع اسرائیل است زیرا این دو کشور هر دو مسلمان هستند و هر چه مسلمان بیشتر کشته شود به نفع ماست. ایا ایشان از کشته شدن ایرانیان لذت میبند واگر نه، چرا ایشان دائم میخواهند ایران را بمباران کنند و با جدیت کامل مشغول تشویق کشور های دیگر غربی هم به این کار هستند. نظرشان در مورد ان 60% از مردم اسرائیل چیست که بر اساس نظرسنجی موافق بمباران ایران نیستند؟ ایا فکر نمیکنند که مردم ایران واسرائیل دشمنان مشترک در منطقه دارند و باید با هم متحد شوند و همکاری امنیتی و نظامی داشته باشند؟ ایا رسیدن به این هدف با بمباران کردن ایران و از بین نرفتن ج.ا هیچگاه ممکن است؟ ایا بمباران ایران این اتحاد را حتی پس از سرنگونی ج.ا مشکل و یا ناممکن نمیکند؟ ایا بهتر نیست به جای این تکیه کردن روی بمباران ایران، روی سرنگونی ج.ا تکیه کنند و کشور های دیگر را هم به این ترغیب کنند؟ ایا فکرنمیکنند از دو ملت که در واقع منافع مشترک دارند و باید دوست باشند، کار درستی نیست که با این سیاستشان دشمن بسازند؟ ایا واقعا فکر میکنند حتی اگر ج.ا بتواند بمب اتمی بسازد میتواند خطری برای اسرائیل باشد؟ یا اینها همه بزرگ نمایی است؟ ما که فکر میکنیم اینها همه بزرگ نمایی است. اولا اگر هدف از جلوگیری از ساخت بمب ج.ا اینست که دیگر کشور های منطقه دنبال بمب اتمی نروند که این که یک روش وارونه ایست. خوب به کشورهای دیگر منطقه بگویید اگر بخواهید بمب اتمی بسازید همان بلایی را سر شما میاوریم که سر ج.ا تا به حال اورده ایم. یعنی تحریم اقتصادی و انزوای بین المللی. تازه دلیلی نا منطقی تر از این در واقع وجود ندارد. زیرا هنوز رسما دشمن اصلی اعراب اسرائیل میباشد. خوب داشتن بمب اتمی اسرائیل که خیلی بهانه بزرگتری برای ساخت بمب اتمی برای اعراب میباشد تا داشتن بمب اتمی ج.ا!! در ضمن فرض کنیم  عربها میگویند ما از بمب اتمی بخاطر خود ج.ا میترسیم. خوب مگر الان اعراب الان 22 کشور نیستند که همه هم دشمن مردم ایران هستند و مدرنترین جنگ افزار ها را هم خریده اند و عملا هم به خاک ایران حمله کرده اند و عربستان هم از امریکا خواسته است به ج.ا  حمله کند و امارات هم ادعای ارضی دارد. حال فرض کنیم ج.ا بخواهد در مقابل حمله عربها بایستد باید در حال حاضر بمب اتمی داشته باشد وچاره دیگری ندارد. البته ما میخواهیم در اینجا فقط بگوییم که این بزرگ نمایی ها در حقیقت پایه ای ندارند. اما همانگونه که قبلا گفتیم ج.ا همانطور که منابع ایران  را  برای بقای خودش تقدیم کرده خاک ایران را هم تقدیم خواهد کرد واین اتم بازی اش فقط به خاطر اینست که کشور های جهان بگذارند همچنان به حکومت ارتجاعیش بر مردم ایران ادامه دهد و بتواند پولهای غارت کرده اش را راحت بیاورد در کشورهای غربی و با ان بچه اخوند هایش عیش و نوش کنند. بمب اتم اگر تازه ساخته ه بشود در دست ج.ا بدون صادرات نفت ومنزوی همانقدری خطر دارد که در دست دولت پاکستان.  فرض کنید که ج.ا بمب هم بسازد و هیچکس هم از او نفت نخرد و اسرائیل هم دست از این رفتار پارانوئیدش حالا چه واقعی وچه ساختگی بردارد و خیلی خونسرد بگوید ما اصلا کاری به ج.ا نداریم. فکر میکنید ج.ا دیگر چه امکاناتی خواهد داشت؟ مثلا میگوید اگر از من نفت نخرید من به طرف اسرائیل بمب اتمی پرتاب میکنم؟ ایا بدون درامد نفت دیگر قادر به حمایت از حزب اله لبنان و حماس خواهد بود؟ تازه اگر تروریست لبنانی هم به خاطر خوش امد رفیق شیعه اش خامنه ای بخواهد عملیات تروریستی انجام دهد که مهار ان برای اسرائیل دیگر کار سختی نمیباشد. غیراز تهدیدات توخالی حزب اله لبنان اگر بخواهیم پتاسیل واقعی ان را بفهمیم باید به حرف حسن نصراله در حین جنگ 33 روزه توجه کنیم که گفت اگر ما میدانستیم که ربودن دو سرباز اسرائیلی چنین بلایی بر سرمان میاورد هرگز این کار را نمیکردیم.  توصیه ما به اسرائیل و مردم واقعا ستم دیده یهود در طول تاریخ اینست که بیایید مسایل را ساده تر بگیریم. از نظر ما رها کردن ج.ا به حال خودش بدون در امد نفت بسیار گزینه معقول تری برای خطر فرضی ای است که ج.ا میتواند داشته باشد. البته خواست مردم ایران سرنگونی هر چه زودتر این رژیم با روشهای ذکر شده در بالا میباشد. مطمئنا دولت اینده ایران پس از سرنگونی ج.ا  نه تنها با داشتن متحدانی مانند امریکا واسرائیل نیازی به جنگ وبمب اتمی نخواهد داشت بلکه بخاطر خطرات انرژی هسته ای از داشتن انرژی هسته ای هم صرف نظر خواهد کرد و کوشش های امریکا را در مورد دور نگه داشتن منطقه خاور میانه از انرژی خطرناک هسته ای پشتیبانی میکند و حتی کوشش خواهد کرد که با همکاری بین المللی پاکستان را هم به نابود کردن بمب های اتمی اش تشویق کند. البته دولت اسرائیل به خاطر وضع خاصش مسلما حق دارد که بمب اتمی داشته باشد و رابطه دولت بعدی ما پس از محو ج.ا  با دولت اسرائیل چیزی نمیتواند باشد جز دوستی و همکاری در همه زمینه های اقتصادی وامنیتی و فرهنگی.