۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر» (6)

برخی از ایرانیانی که به تلویزیونهای پشتیبان روز رستاخیز زنگ میزنند میگویند مردم در این روز درب خانه هایشان را باز بگذارند تا کسانی که در حال فرار هستند برای اجتناب از دستگیر شدن بتوانند به این خانه ها پناه ببرند. در اینجا باید گفته شود اگر دیدگاه افراد به موضوع اینجور باشد که از همان اول کار قافیه را باخته ایم. در این روز مردم باید با این اراده به خیابان بیایند که با حرکت سیل اسای خود تمام نیروهای انتظامی را همراه و تسلیم خود کرده و دیرتر و زودتر کل قدرت انتظامی را به دست بگیرند. بنابراین ان نیروی انتظامی است که باید از دستگیر شدن بترسد ونه مردم به پا خاسته. در عمل همانگونه که در پست های قبلی پیشنهاد شد اولین تکیه روی حرکت سونامی گونه وامید به تسلیم نیروهای نظامی و در مرحله دوم محاصره هوشمندانه پادگان ها و قرارگاه های انان و مجبور به همراهی کردنشان و سوم کم کم خود مردم مسلح شدن با همراهی نیروهای انتظامی همراه شده فشار بیشتر روی نیروهای باقیمانده نظام اوردن است البته تا حد امکان بدون تیراندازی و کشت وکشتار. همانگونه که سونامی در ابتدا مانع های ضعیف تر را بر میدارد مردم هم باید به همین روش عمل کنند.
در تظاهرات همه تعجب میکردند که چرا مردم برای غلبه، خیلی ساده فقط یک هجوم به سوی این نیروی سرکوبگر نمیاورند. دلیلش هم این بود که مردم البته میدانستند غلبه کردن بر اینها با همین هجوم ساده بسیار کار ساده ای میباشد اما چون هدف و برنامه روی سرنگونی رژیم نبود، همه میترسیدند که حالا اینها را تار ومار کردیم دنبالش مسلما نیرو های مسلحشان میایند و یک عده ای را کشته و عده ای دیگر را دستگیر و به عنوان محارب میبرند. اما حرکت رستاخیز بسیار فرق میکند. اولا حرکت سونامی وار اجازه سرکوب با برنامه بدون اسلحه گرم را به انها نمیدهد زیرا مردم مسلما میدانند که سیل جمعیت اجازه برنامه ریزی و انسجام به انها را نمیدهد واگر حماقت کنند وبخواهند نیروی سرکوبگر بگذارند یک هجوم ساده مردم همه انها را تار ومار میکند. نیروهای سرکوبگر هم دیگر روحیه ندارند و  میدانند که ایستادنشان در برابر مردم برایشان گران تمام میشود و دیگر اصلا همه نیروهایشان میدانند که راه ساده تر برایشان پیوستن به مردم است زیرا دیگر حکومتی نمیماند که بخواهد از انها استفاده کند و  نانشان به او وصل باشد. پس همه این عوامل دست به دست هم میدهد و کار را برای مردم بسیار ساده میکند. "اما" یک شرط بزرگ علاوه بر حضور میلیونی مردم وجود دارد وان اینکه مردم باید امدن به خیابان را به عنوان یک کار برنامه دار ببینند ونه همینجوری راه رفتن. یعنی مثلا اگر جایی نیروی سرکوبگر غیرمسلح به سلاح گرم را دیدند بدون معطلی هجوم برده وانها راخنثی کنند. توجه کنید که به هیج وجه کتک زدن و و این جور کارها نباید در برنامه باشد. کافی است از انها بخواهید همراه شوند و بیندازید شان جلوی صف و اگر هم نخواستند کارت هایشانن را ازشان گرفته و برای مشخص شدنشان یونیفورمشان را دراورده و رهایشان کنید. جایی هم که مسلح به سلاح گرم صف کشیده اند باید سبک وسنگین کرد ودید که ایا با فریاد و درخواست تسلیم میشوند و یا احتمالا اگر فرمانده شان خواست فرمان تیر بدهد ،که البته احتمالش بسیار کم است، اسلحه را به جای سمت مردم سوی فرمانده شان خواهند گرفت؟ این حالات ایده الی است ولی اگر خواستند تیراندازی کنند دو راه چاره دارید یا عده ای شجاعت داشته باشند و به سوی انها بدوند که به احتمال زیاد همین حرکت زهره شان را اب میکند و پا به فرار میگذارند و یا اگر مزدور واقعی پست فطرت باشند باید دیگر تلفات را به جان خرید و حرکت را به طرفشان ادامه داد تا به انها رسیده و تکه پاره شان کرد. البته اگر که شرایط جوری باشد که عجله لازم نباشد میتوان در یک فاصله  کم خطر تر از انها ایستاده و محاصرشان کرده تا یک زمانی دیگر خسته شده و تسلیم شوند. در این جور مواقع فرار کردن بدترین کار است و باعث میشود که مردم  حتی زیر دست و پای هم له شوند. اگر که خیابان ها همه پر باشد همین محاصره کافی است. خودتان فکرش را بکنید به همین نتیجه میرسید. البته دستورهای زمان به زمان سازمان عقاب ایران را باید همواره گوش کرد و اجرا کرد. خلاصه هر چه با فکر متمرکزتر و فعالانه تر کار کنید احتمال موفقیتتان زیادتر است تا اینکه احساساتی شده و یا با کوچکترین اتفاقی داد وفریاد کنید که روحیه بقیه هم خراب شود.  

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

در روز رستاخیز اول مهر واقعا چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ + تاکتیک های جانبی (5)

محتمل ترین سناریو این میباشد:  مسلما تا کنون در تهران و شهرهای بزرگ وکوچک دیگر20 تا 80 درصد از شهروندان کمابیش میدانند که روز اول مهر قرار است چه اتفاقی بیافتد. راس ساعت 7 بعد از ظهر هم که  بسیاری از شهروندان از خانه هایشان بیرون میزنند چنان این حرکت چشمگیر خواهد بود که بقیه مردم هم مطلع شده و بسیاری هم مدت کوتاهی پس از ساعت 7  لباس ها را پوشیده و از خانه ها بیرون امده وهمراه میشوند. به احتمال بسیار زیاد در مسیر هایی که مردم حرکت میکنند هیچ نیروی سرکوبی دیده نخواهد شد. دولت بخوبی میداند که هر مکانی بخواهد نیروهای سرکوبگر غیر مسلح به سلاح گرم را مستقر کند، این نیروها به اسانی اب خوردن بوسیله مردم مغلوب وتارو مار خواهند شد. اگر هم در جای جای شهر بخواهد نیروهای مسلح بگذارد میداند که کافی است که یک دسته از این گروهای مسلح به مردم تسلیم شود، انگاه یک بهمنی (منظور گلوله برفی است که دائم بزرگتر میشود) از نیروهای مسلح ملحق شده به مردم بوجود میاید که کارش را سریعا یکسره خواهد کرد. بنابراین تنها کاری که میکند یک مقدار نیروهای مسلح دور و بر ساختمانهای دولتی و اقامت گاه های سردمداران نظام مستقر میکند. بنابر این سیل جمعیت مردم تا مقابل این اماکن و ساختمانها به راحتی خواهد رسید. در اینجا پرسش اینست که مردم که در تاریکی شب میخواهند دقیقا همین مکان ها را تصرف کنند ایا با مقاومت وتیراندازی این نیرو های مسلح مواجه خواهند شد یا نه؟ در اینجا مسلما مردم باید خود موقعیت را سبک وسنگین کنند و مسلما سازمان عقاب ایران هم در جریان لحظه به لحظه رویدادها قرار میگیرد و بهترین دستورات را به وسیله هزاران عواملی که دارد به مردم ابلاغ خواهد کرد. اما در مقابل این نیروها مردم نباید بهیچ وجه نافعال بمانند و بهترین کار ان است که با فریاد های دائم مانند تسلیم شو و همراه شو انگاه در امان هستی، روحیه انها را خراب کنند واحتمالا انها را به بر زمین گذاشتن اسلحه شان وادارند. اما امکان این هم هست که یک گروه از اینها که جلو شما هستند مزدوران لبنانی و فلسطینی باشند که مردم باید یک شعار عربی را هم فریاد بزنند تا شاید از روی عکس العملشان ببینند که ایا اینها مزدورعرب هستند یا نه؟ شعار میتواند به عربی مثلا به این مفهوم باشد: ای لبنانی و فلسطینی حرامزاده برو گورت راگم کن.   چیزی که مسلم است با حضور دائم مردم و مسدود بودن کلیه خیابانها به وسیله مردم رسیدن اذوقه و نیروی تازه نفس به این نیرو ها در این مکانها غیر ممکن میشود و اینها خودشان دیر یا زود خسته شده و اسلحه ها را بر زمین میگذارند. بعید است که این نیروهای مستقر از جایی که هستند تکان بخورند و بخواهند با تیراندازی راهشان را از میان مردم باز کنند. در همین هنگام بخش دیگری از مردم باید بسیار فعال باشند. بدین ترتیب که در وهله اول به سوی ضعیف ترین نقاط نظامی حکومت یعنی پاسگاه های پلیس بروند و در صدد تسلیم وهمراه کردن انها برایند. ما میتوانیم تصور کنیم که در این پاسگاه ها حدودا یک چند نفری از جمله فرمانده ارشدشان ذوب در ولایت فقیه میباشند و به همراهی انها امیدی نیست. اما حداقل 30 درصدشان خود با مردم هستند و مثلا 60 در صد شان هم همراه باد هستند. مسلما در شرایط عادی این دو دسته نمیتوانند به سوی مردم بیایند زیرا اولا از نان خوردن میافتند دوما برایشان اگر نظام سرنگون نشود از سوی نظام دادگاه جنگی و شکنجه و این قبیل در نظر گرفته شده. اما به محض اینکه این دو دسته بدانند که حکومت سرنگون شدنی است فورا به سوی مردم میایند. در عمل میتوان اینجوری تصور کرد که مثلا سیل مردم به یک پاسگاه نزدیک میشوند و مثلا فریاد میزنند "نیروی انتظامی همراه شو، در امان هستی". مسلما این دو انتخاب پیش روی انها خواهد بود که یا بیرون بیایند و به مردم تیراندازی کنند و یا تسلیم شوند. در اینجا باید متذکر شد که عقاب ایران حتما مخفیانه افرادی را در بین پرسنل هر پاسگاهی وهر پاد گان بسیج وسپاه دارد. چنانچه پشتیبانی مردم دور پاسگاه را داشته باشند مسلما درون پاسگاه دست به کار شده و اغلب پرسنل هم قطعا با این افراد عقاب ایران همراه شده و ان چند نفر ذوب در ولایت را دستگیر کرده و با فرماندهی جدید فرد سازمان عقاب به مردم میپیوندند. در چنین لحظاتی این بهمن شروع به شکل گیری میکند. این پاسگاه همراه شده با تمام اسلحه و خودرو های خود با مردم حرکت کرده و به سوی پاسگاه های دیگر میروند و با وجود این گروه همراه و مسلح،  پاسگاه های دیگر که وضع مشابهی دارند همراه شدنشان بسیار اسانتر میشود. (البته باید توجه داشت که مردم نمیروند که با گلوله و جنگ پاسگاه های دیگر را بگیرند و استراتژی همان دعوت به تسلیم وامید به فروپاشی  از درون اکثر انها  میباشد، اما مسلح بودن مردم با همراهی نیروهای انتظامی ملحق شده به مردم تصمیم به این تسلیم را برای انها ساده تر میکند.)  به همین ترتیب دیر یا زود پایگاه ها و پادگان های بسیج و سپاه هم یک پس از دیگری تسلیم و همراه شده و فرماندهی شان به دست فرماندهان تعیین شده از سوی سازمان عقاب میافتد. مسلما سازمان عقاب با بررسی اوضاع  و شرایط اسامی این افراد خود را به مرور زمان برای اگاهی مردم  از طریق مثلا رادیو اعلام میکند. حتی ممکن است این افراد از پرسنل اخراجی این پاسگاه ها بوده باشند و از میان خود مردم  یکهو خودشان را شناس دهند. حتی خود مردم عادی هم میتوانند فرماندهی این پاسگاه های همراه شده را موقتا به عهده بگیرند. باید توجه داشت که ممکن است سازمان عقاب ایران الویت را روی دستگیری سران نظام بگذارد که در این صورت بخشی از مردم باید فعالیتشان را روی ان متمرکز کنند. خانواده های اینها هم میتوانند برای فشار اوردن روی این سران دستگیر شوند. مسلما همه اینها خودشان کما بیش مسلح هستند و یا مسلحانه حفاظت میشوند. البته پس از زمان کوتاهی اسلحه به دست مردم هم خواهد افتاد و مردم با محاصره کردن خانواده  های اینها با زحمت کمی میتوانند خانواده های اینها را دستگیر کنند. اگر هم که هنوز اسلحه دست مردم نیافتاده باشد برای دستگیری چنین کسانی که اسلحه دارند اما از انها حفاظت نظامی سنگین انجام نمیشود باید از خورو به عنوان سپر و وسیله حفاظ استفاده کرد. همچنین در مواقعی که وضع بحرانی شود مردم تنها وسیله دفاعی که دارند همین خورو از هر نوعش میباشد. دو نوع استفاده دفاعی هم میتوان از خودرو کرد: یکی اینکه افرادی از جان گذشته سوار خورو شده و با سرعت تمام به سوی نیروهای مسلح حرکت کنند و انها را زیر بگیرند. دوم اینکه  از خودرو ها به عنوان سد وسپر اهنی برای راه بندان و یا سنگر گرفتن استفاده شود. چند ردیف خودرو پشت سر هم مسلما راه نیروهای مسلح مهاجم را مسدود میکنند و هر نوع خودرویی بویژه خودروهایی مانند مینی بوس و ون سپر خوبی برای جلوگیری از اصابت گلوله خواهند بود. باید توجه داشت که گلوله های نیرو های مسلح هم چنانچه در محاصره باشند دیر یا زود تمام میشوند.  استفاده های استراتژیک دیگری هم از خودروها برای روز رستاخیز وجود دارد که  به دلیل اطلاع نیافتن نظام از انها ، راس ساعت 6:30 بعد از ظهر روز جمعه اعلام خواهند شد.
اگر سازمان عقاب ایران دستوری به غیر از این ندهد در روز رساخیز بهتر است که مردم ابتدا وقت خود را برای تصرف بیت خامنه ای تلف نکنند. خامنه ای  و خانواده اش احتمال همین چند روزها به یک مخفی گاهی در شمال کشور برده شده اند و هواپیماها برای انتقالشان به روسیه و یا اکرایین و یا بیلو روس اماده شده اند. بنابر این مردم شمال کشور باید مراقب فرودگاه های مخفی و غیرمخفی در این مناطق کشور باشند. 

۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

13 روز در پیش رو، میتوانند روزهای بسیار مهمی در تاریخ ایران باشند!

ـ/ رفتن ا.ن  به سازمان ملل که امسال ممکن است در انجا یکراست بگوید: این حق مسلم ماست که ما برای محو اسرائیل بخواهیم بمب اتمی بسازیم.( چون امسال دیگر سوگلی خامنه ای هم  نیست حتما در انجا باید دلقک بازی و افتضاحات بیشتری به بار بیاورد تا شاید مورد توجه دوباره ملوکانه قرار بگیرد)!  / قبل یا بعد از ان احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی بسیار زیاد است. بویژه قبل از اجلاس  مجمع عمومی سازمان ملل که در ان موضوع به رسمیت شناختن دولت فلسطین بررسی میشود. زیرا با این حمله اسرائیل میتواند با انحراف افکار جهانی، این موضوع را از دستور کار سازمان ملل خارج کند.
./از همه مهمتر اما "قیام روز رستاخیز ملی اول مهر" میباشد که حتما چنانچه این حمله اسرائیل صورت نگیرد، انجام خواهد شد و به عمر ننگین جمهوری اسلامی پایان خواهد داد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

امادگی اجتماعی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر». (2)

این امادگی ها و تدارکات را برای روز رستاخیز ملی میتوان داشت: /هر چند که اکثر مردم از این روز خبر دارند، اما با نوشتن «روز رستاخیز اول مهر» روی کاغذ های یادداشت و پخش محتاطانه ان در سطح شهر و بویژه مناطق فقیر نشین میتوان سطح اگاهی مردم را از این موضوع بالاتر برد. /حداقل روز 31 شهریور و ترجیحا 3 روز متوالی قبل از 1 مهر، از ساعت 8:30 تا 9 تمام لامپ های  روشن در خانه تان را خاموش کنید. این کار حتما یک محک برای این است که اولا چه تعدادی از شهروندان از این موضوع اگاهی دارند و دوما کسانی که اگاه نیستند این خاموشی باعث میشود که پرس و جو کنند که چه خبر است و خود را اگاه میکنند و سوما وقتی که همه شهر در خاموشی فرو رود مسلما قوت قلبی است برای همه که بله همه اگاهند و در این قیام شرکت خواهند کرد. / هم چنین حداقل روز 31 شهرویور وبهتر مثلا یک هفته تمام نباید اخبار صدا و سیما را نگاه کرد. مردم که میخواهند قیام کنند اخبار صدا و سیما فقط انها را منحرف میکند و میترساند. روز قیام ملی رستاخیز وظیفه ما فقط رفتن به خیابان ها و قاطع جلو رفتن و گوش دادن به فرمان های «سازمان عقاب ایران» میباشد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

امادگی اجتماعی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر». (1)

عجیب است که دولت کوچکترین اشاره ای  به این روز نمیکند. مثلا هیچ خط و نشانی نمیکشد و تهدیدی نمیکند. اما دلیل این رفتار مسلما در این است که دولت فهمیده است که این بار دیگر دارد حرکت جدی  و اساسی  یی صورت میگیرد که ناقوس مرگش را حتما به صدا در خواهد اورد. اما اینکه دولت قصد دارد که چند روز اول مهر ماه را تعطیل اعلام کند نشانه انست که این قیام را کاملا جدی گرفته است و میخواهد با این ترفند ها مردم را به گردش گری بفرستد و به خیال خودش دوباره این قیام را متفرق و مهار کند ، غافل از اینکه مردم دیگر این بار هدف  و نهاد فرماندهی (کروه عقاب ایران) خود را دارند و قیام در همه شهرستان ها هم صورت میگیرد و بسیاری مردم شهرستان ها حتی از «اخرین مرخصی در حکومت اسلامی»  استفاده کرده و به طرف تهران برای انجام کمک اصلی به قیام  حرکت خواهند کرد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

امادگی روحی و جسمی برای روز «رستاخیز ملی، اول مهر».

ترس را باید از خود دور کرد. باید دانست که چاره ای غیر از این قیام نیست. هر چه ان را به عقب بیاندازیم انجام ان مشکل تر میشود. چون این بار هدف یعنی با نیروی قهری حکومت را سرنگون کردن کاملا مشخص است، همه وظیفه خود را  میدانند و دیگرسرگردانی و بی تکلیفی در کار نیست.  مهمترین لازمه پیروزی یعنی یک ارگان فرماندهی به نام سازمان عقاب ایران هم موجود است  و ارزیابی موقعیت و فرماندهی میکند. این سازمان در این زمینه  دارای تخصص هم است یعنی کار به کاردان سپرده شده است. اگر همه از خانه بیرون ایند وگوشه ای از کار را بر عهده بگیرند پیروزی اسان خواهد بود. خطر صدمه رسیدن به هر فرد هم بسیار پایین میاید. فکر و ترس تظاهرات گذشته را از سر خو باید بیرون کرد. در این قیام، مردم نباید از دستگیر شدن وکتک خوردن واعدام وغیره بترسند بلکه این مزدوران رژیم هستند که چون میدانند این بار مردم برای مبارزه امده اند با روحیه ای کاملا ضعیف به خیابان ها خواهند امد. از طرفی، هم سردمداران رژیم  وهم مزدورانشان وضع لیبی و سوریه را دیده اند و میدانند که این بار دیگر جامعه جهانی هیچ جنایتی را از جانب رژیم تحمل نکرده و در صورت وقوع جنایت با زور (حمایت نظامی)  وارد عمل شده و از مردم حمایت میکند. بنابراین مسلما دیگر بسیجی و پلیس را برای دستگیری و کتک زدن با چماق به میدان نخواهند فرستاد. بلکه برای حفاظت خود و مراکز حکومتیشان نیروی مسلح به سلاح گرم مستقر خواهند کرد. به دلایل بالا و در صورت هوشمندی مردم و رعایت دستورات عقاب ایران  بیشتر این نیروها هم بدون تیراندازی  به مردم میپیوندند و فقط احتمالا معدود نیروهای مزدور مطلق  مثلا برای حفاظت خامنه ای دور و بر بیتش اقدام به عملیات مسلحانه میکنند که انهم فایده ای ندارد زیرا اکثر نیرو های نظامی به مردم پیوسته و انها با پشتیبانی مردم حریف این نیروهای معدود هم خواهند شد. اگر که مردم تا چندی پیش فکر میکردند که غلبه قهریه بر رژیم ناممکن است اکنون نمونه انجام شده ان را در لیبی دیده اند ومی دانند که بسیار هم شدنی است بویژه در ایران که  شرایطی بسیار مناسب تر برای پیروزی مردم موجود است. بنابر این دلیل زیادی برای ترس وجود ندارد و هر چه هم ترس کمتر باشد مردم بیشتر خواهند امد و تعداد بیشتر مردم هم  دوباره به کمتر شدن خطر کمک میکند.  پس از نظر روحی باید به خود تلقین کنیم که بدون تردید ما موفق میشویم و هر چند که دستمان خالی است و اموزش نظامی نداریم اما با اراده محکم و فقط با بدون ترس به جلو رفتن حریف را مرعوب کرده و اولا از نظر روحی برنده هستیم و دوما تعداد بیشمار ما از نظر فیزیکی هم قویترین نیروها را زیر قدرت خود له میکند.

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر» (4)

در اینجا باید به نقش کارگران و مهندسین و تکنسین های صنایع کلیدی که شغلشان نقش بلا فاصله و تاثیر گذاری روی موفقیت قیام رستاخیز ملی میتواند داشته باشد اشاره کرد.در این راستا دو صنعت برق و مخابرات قطعا تاثیر بزرگی میتوانند داشته باشند. تکنسین های برق باید گوش به دستور سازمان عقاب ایران باشند . زیرا ممکن است شرایط جوری بشود که قطع برق وخاموشی بتواند به تصرف مراکز دولتی از سوی مردم کمک شایانی بکند. پس چنانچه چنین دستوری امد، تکنسین های برق در نیروگاه ها و پست های دیگر انتقال برق باید سریعا اقدام به قطع سراسری و یا منطقه ای برق  کنند. هم چنین مخابرات میتواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. یعنی مهندسین مخابرات بدون توجه به دستور مقامات حکومت، به دستور های سازمان عقاب ایران توجه کنند و بر حسب شرایط ایجاد شده ارتباطات مخابراتی را قطع و وصل کنند با این هدف که به اطلاع رسانی بین مردم کمک شود و ارتباطات بین ارگان های حکومتی قطع شود. البته در هر کدام از این صنایع حتما مزدوران دولت هستند که سعی میکنند  با ایجاد ترس از این گونه اقدامات مهندسین و کارگران این صنعتها جلوگیری کرده و همان دستورات دولت را تحمیل کنند. اما کارگران ومهندسان میهن پرست که مسلما اکثریت قاطع هستند باید حتی با برخورد فیزیکی انها را سر جای خود بنشانند وبدانند که چنانچه قاطع باشند دولت قطعا سریعا سرنگون میشود و شغلشان هم با روی کار امدن دولت ملی محفوظ مانده واینده درخشانی را مانند دیگر مردم ایران پیش روی خود خواهند داشت.

۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر» (3)

یکی دیگر از اقداماتی که میتواند به موفقیت رستاخیز اول مهر کمک کند، روانه شدن مردم همه شهرستا نها و دهات ایران به سوی تهران میباشد. ما میدانیم که در ایران فقط زمانی که تهران دست مردم بیافتد میتوان قطعا گفت که یک رژیم عوض شده است. گروه طراح و فرمانده روز رستاخیز عقاب ایران گفته است که در این روز در شهرستا نها هم همه مردم از خانه هایشان بیرون بریزند. این دستور باید اجرا شود اما در کنار ان مفید است که بخش بزرگی از مردم شهرستان ها هم به سوی تهران به حرکت در ایند. این حرکت باعث میشود که ج.ا مجبور شود یک مقدار نیروهایش را بیاورد توی جاده ها. در اینجا مردم میتوانند بویژه نیروهای ارتشی را که در جاده ها مستقر شده اند با خود همراه کنند و با همراهی انان به کمک مردم قیام گر در تهران بشتابند. یک عده ای هم مسلما میتوانند به راه خودشان به سوی تهران ادامه دهند و در روز اول مهر، حال یک روز پس وپیش چندان مهم نیست؛ به مردم تهران پیوسته و یاری برسانند. اگر مثلا یک روز قبل از اول مهر کاروان های عظیم خودروهای شهرستانی ها به سوی تهران روانه شوند این یک سیگنال و قوت قلب برای مردم تهران خواهد بود که قیام شروع شده و شهرستانی ها هم میتوانند و شروع کرده اند که عملا به یاری انان بشتابند. بنابر این همه شهرستانی ها باک های خودرو های خور را پر کرده و بر حسب مسافت یک روز قبل از اول مهر یک کمی دیرتر وزودتر به سوی تهران حرکت کنند. برای مثال میتوان یک خانواده 6 نفره شهرستانی را در نظر گرفت که مثلا پدر وپسر اذوقه با خود بر داشته و با خودرو خود به سوی تهران حرکت میکنند وبقیه اعضای خانواده در شهرستان مانده و روز رستاخیز انها هم در شهرستان خود از خانه بیرون میایند.
هم میهنان ترک و کرد و لر ودیگر اقوام واقلیت ها توجه داشته باشند که حرکت شان به سوی تهران برای کمک به قیام مردمی دو برابر لازم و واجب میباشد.

۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر» (2)

یکی از تاکتیک هایی که میتواند برای انجام موفقیت امیز سرنگونی چند روزه رژیم  به کار گرفته شود، شناسایی ودستگیری خانواده های سپاهیان و بسجیان و دیگر نیرو های انتظامی میباشد. مسلما بیرون امدن میلیون ها شهروند در یک زمان در خیابانها همان اثر سونامی گونه خود را ایجاد میکند. اما موازی با ان باید گروه هایی از مردم هم وظیفه های دیگری را بر عهده گیرند. مسلما بیشتر بسیجی ها و سپاهی ها بوسیله مردم محله و اقوامشان شناسایی شده هستند وخانه و محل اقامت خانواده شان اعم از پدر و مادر و خواهر وبرادر یا  زن و بچه شان هم مشخص است. گروه هایی از مردم مبارز باید در همان شروع روز رستاخیز به خانه های این وابستگان بسیجیان و سپاهیان ریخته و تا میتوانند با رعایت ضوابط انسانی وابستگان بالای 18 سال این مزدوران را دستگیر کنند. حتی مثلا در تهران میتواند منطقه های پاسدار نشین مانند شهید محلاتی مورد هجوم مردم قرار گیرد واین وابستگان مزدوران دست جمعی دستگیر شوند.
مسلما پادگان هایی از سپاه وبسیج خواهند بود که با سیل مردم هم تسلیم نمیشوند و چون مردم اسلحه ندارند و در ضمن هم نمیخواهند با نیروی نظامی در بیافتند نمیتوانند به راحتی اینها را تسلیم کنند. در اینجا این وابستگان دستگیر شده این مزدوران را به جلوی پاد گانها وقرارگاه هایشان برده و مثلا به انها میگوییم : مادر و پدر و برادر و خواهر محترم که  پسر وبرادرتان دارد از تو پادگان به مردم تیراندازی میکند بفرمایید بروید جلو و اول خودتان یک گلوله بخورید یا مزدورتان را راضی کنید به مردم بپیوندد. البته این یک پیشنهاد کلی است و مردم خودشان بر حسب شرایط میدانند که چه تصمیمی باید بگیرند. لازم به یاد اوری نیست که هر چه دستگیر شدگان، وابستگان افراد کله گنده تر سپاه مثلا  فرماندهان ریز و درشت شان باشند، استفاده از انان برای تسلیم وابستگان مزدورشان کمک بزرگتری به پیروزی سریعتر قیام مردم میکند.
البته دستورات «گروه عقاب ایران» در زمان قیام ارجحیت دارند و باید اجرا شوند.

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

نقش زنان در روز «رستاخیز ملی، اول مهر»

بانوان قهرمان ایران باید توجه کنند: هر چند در این روز تاکتیک اصلی روی حرکت سیل اسای مردم و اشغال مراکز حکومتی با استفاده از این تاکتیک میباشد، اما مسلما مردم باید نیرو های انتظامی را هم نورد کنند و در هم بپیچند. بنابراین نیروی بدنی و زور هم بسیار مهم است. از این رو بانوان باید خط اول پیشروی را به مردان واگذار کنند و نقش خود را بیشتر در قسمت امدادی و اذوقه رسانی و خبر رسانی (گوش کردن دستورهای گروه «عقاب ایران» از طریق رادیو موج کوتاه و پخش ان در شهر) در سطح شهر ببینند. این کارها به همان اندازه مبارزه در خط اول نیروی مردانه و ترجیحا سربازی رفته حاضر در شهر لازم است و اهمیت  دارد.
لینک گروه سیاسی نظامی عقاب ایران: http://www.eagleofiran.com/video.html

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

تاکتیک های جانبی برای «روز رستاخیز ملی، اول مهر»

 شهروندان گرامی حتما میدانید که هدف در این روز حرکت سیل اسا و اشغال هر چه سریع تر پاسگاه های نیرو های پلیس به عنوان اولین قدم میباشد. بنابر این شما هر جا که نیرو های انتظامی را در خیابان ها دیدید باید با حرکت سیل اسا به سوی انها و ایجاد ترس در دلشان انها را به تسلیم وهمراه شدن با خودتان وادار کنید. در اینجا نقش خودرو های شخصی به عنوان حفاظ چنانچه نیروهای انتظامی بخواهند تیراندازی کنند بسیار مهم است. یعنی همیشه باید با یک تدبیراتی چندین خودرو غیر گاز سوز ترجیحا: ون، مینی بوس، وانت باری، دیگر ماشینهای قراضه در همه خیابانها برای به کارگیری؛ تهیه و اماده و موجود باشند. شهروندان باید از خود گذشتگی داشته باشند و بداند که چنانچه خودروهایی را که برای این منظور به خیابان می اورند صدمه ببینند مسلما برای ازادی میهن است و از طرفی مطمئن باشند که دولت اینده خسارات وارد شده به خودروهایشان را جبران میکند. البته با اشغال و همراه شدن اولین پاسگاه ها، خودرو های انها هم به دست مردم خواهد افتاد و از انها میتوان به عنوان سپر و حفاظ استفاده کرد.
لینک سازمان نظامی سیاسی عقاب ایران، فرمانده روز رستاخیز ملی: http://www.eagleofiran.com/video.html

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

تاکتیک اصلی روز رستاخیز اول مهر تاکتیک «سونامی گونه» میباشد.

این بدین معنی است که موج میلیونی مردم با انکه نرم است ولی چنان سهمگین است که همه چیز را در هم مینوردد. اتش باشد، ساختمان هزار تنی باشد، فرقی نمیکند. توجه داشته باشید تاکتیک روز رستاخیز به هیچ وجه مانند تاکتیک میدان التحریر مصر وحتی مردم سوریه نمیباشد. یعنی شما تظاهرات نمیکنید. بلکه امده اید که با موج سونامی گونه خود همه نیروهای سرکوب وانتظامی ونظامی را خلع سلاح کنید. سنگ و این جور چیز ها هم پرتاب نمیکنید بلکه فقط استوار جلو میروید و نیروهای انتظامی را در خود ذوب میکنید. پس شعار و مشت گره کردن در کار نیست. بلکه رعب ایجاد کردن در دل نیروهای انتظامی با استفاده از عظمت جمعیت است که انها از ترس اسلحه را میاندازند و حتی همراه میشوند. اصل کار هم در یکی دو روز تمام میشود. متعاقبا تاکتیک های تکمیلی پیشنهاد میشود.

۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

جمع کردن دیش های ماهواره نشانه چه میتواند باشد؟

اینکه با این شدت شروع به جمع کردن قهرمانانه! دیش ها کرده اند نشانه چه میتواند باشد؟ ایا نشانه این نمیتواند باشد که نظام بسختی موضوع روز رستاخیز (طرح گروه سیاسی نظامی عقاب ایران) را که 40 روز به اغاز ان مانده جدی گرفته است و از ان واقعا هراس دارد؟ نظر شما چیست؟

۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

امسال در مجمع عمومی سازمان ملل باید به جای ا.ن ، یک نماینده واقعی مردم ایران سخنرانی کند.

این مسلما خواسته اکثریت قاطبه مردم ایران است. ما باید با جدیت این را از دبیرکل سازمان ملل بخواهیم. ما میبینیم که الان با اینکه در لیبی قذافی نرفته است ولی  چندین ماه است که رسما شورای موقت لیبی نمایندگی مردم لیبی را در تمام مجامع بین المللی انجام میدهد. ما هم باید صرف نظر از اینکه قوانین بین المللی چه میگویند این حق را از مجامع بینالمللی مصرا برای خودمان بخواهیم. حتی اگر ا.ن امسال به اجلاس راه داده شود باید در کنار ان به نماینده مردم ایران هم اجازه سخنرانی داده شود تا مواضع واقعی مردم ایران و نه حکومت اشغالگر ج.ا را امسال در اجلاس سازمان ملل برای جهانیان بازگو کند. در تمام همه پرسی های جسته و گریخته اینترنتی و غیر اینترنتی که انجام شده است همیشه مردم ایران به پرسش: جمههوری اسلامی اری یا نه؟، همواره بیش ار 90%  به گزینه «نه» پاسخ داده اند.  اگر که جهان فکر میکند که مردم ایران ج.ا را میخواهند باید روی این فرض باشد که یک مرمی در جهان پیدا شده اند که از دیکتاتوری ویک حکومت ادمکش و غارتگر که حتی مانند دیکتاتوری های دیگر حداقل ملی هم نیست بلکه صریحا اعلام میکند که حامی گروه های اسلامی و شیعی تروریستی میباشد و منافع انها را بر منافع ملی ترجیح میدهد، خوششان میاید و با ان موافق هستند. چون هیچ کشوری نمیتواند اقرار کند که این فرض را دارد پس نتیجه میگیرم که همه کشور های جهان میدانند که  ج.ا به هیچوجه نماینده مردم ایران نیست. اگر که بهانه جامعه جهانی اینست که  مردم ایران میبایستی این ضدیت خود را با ج.ا در رفراندوم وانتخاباتی نشان دهند میدانیم که ج.ا ده ها سال است که این موضوع را رد میکند. همین رد کردن هم بهترین اثبات بر این است که ج.ا از سوی اکثریت مردم رد میشود. وگرنه اگر ج.ا حمایت اکثریت مردم را میداشت همانگونه که ادعا میکند، ایا راحتتر این نمی بود که یک رفراندوم با نظارت بین المللی انجام دهد و همه جهان را یکباره متقاعد کند به جای اینکه صدها هزار نیروی سرکوبگر جورواجور را با هزینه های میلیاردی اجیر کند که یک اقلیت کوچک مخالف (به ادعای خودش) را سرکوب کنند؟ بنابر این  کوشش ما باید روی این باشد که جامعه جهانی یا یک پاسخی به این پرسش ها بدهد و یا ج.ا را به عنوان نماینده مردم ایران دیگر به رسمیت نشناسد.
و اما موضوع  سخنرانی این نماینده مردم ایران در اجلاس سازمان ملل چه باید باشد؟ با توجه به خطر حمله  صد در صد اسرائیل به تاسیسات هسته ای باید محور این سخنرانی روی اعلام به رسمیت شناختن اسرائیل از جانب مردم ایران باشد. اسرائیل و اعراب دعوا دارند به ما چه؟ در ضمن ما هر چه در تاریخ ضرر دیده ایم از سوی اعراب بوده است. در همین دوران حکومت ننگین ج.ا هم اعراب هم به کشور ما حمله کردند وهم منابع نفتی و گازی مشترک را میدزدند و هم ما را دائما به انحاء گوناگون مانند تغییر نام خلیج فارس و فروش دختران ایرانی در شیخ نشینها به بدترین روشها تحقیر وتوهین میکنند. از همه بدتر دشمنی اسرائیل و تحریمها و خطر بمباران شدن هم به خاطر حمایت حکومت اشغالگر بی وطن اسلامی از عرب های فلسطینی و لبنانی میباشد. پس اعراب دشمنان اصلی ما هستند ونه اسرائیل. این نماینده ملی ایران باید در سخنرانی اش علاوه بر به رسمیت شناختن اسرائیل مانند تا حدود 33 سال پیش از اسرائیل بخواهد شدیدا از حمله به تاسیسات هسته ای ایران به خاطر الودگی رادیو اکتیو خودداری کند. دوما از جامعه جهانی بخواهد با منزوی کردن کامل سیاسی (با به رسمیت شناختن مخالفان ج.ا ایرانی در خارج از کشور) واقتصادی ( از همه مهمتر تحریم نفت) و نظامی ج.ا، به مردم ایران کمک کند که هر چه سریع تر ج.ا را از بین برده و به دمکراسی و در نتیجه به یک رابطه صلح امیز و عادی با جامعه جهانی برسند.
چه کسی ویا گروهی باید به عنوان نماینده مردم ایران سخنرانی کند؟ از انجایی که متاسفانه به دلیل کند کاری ایرانیان و گروه های سیاسی مقیم خارج  و پرهیز کردن باز اصل مهم  رجوع به رای گیری وقبول رای اکثریت هنوز یک شورای گذار نتوانسته است تشکیل شود و از انجایی که موضوع سخنرانی هم معلوم است هر فرد ایرانی که  خواهان سرنگونی ج.ا و برقراری دمکراسی در ایران باشد و سابقه خیانت اشکار به کشور در گذشته اش نداشته باشد به  تئوری میتواند این سخنرانی  را انجام دهد. همکاری در زمان جنگ با دشمن ارتجایی وقسم خورده ملت ایران یعنی صدام خیانت محض است. بنابر این سازمان مجاهدین خلق و خانم مریم رجوی به هیچ وجه مجاز به برگزاری این سخنرانی نیستند. با توجه به اینکه که بجز اعضای سازمان مجاهدین خلق تعداد بسیار معدودی از ایرانیان داخل وخارج از کشور چیزی در حدود شاید 1% موافق این سازمان هستند. این در همه همه پرسی های بی طرفانه هم ثابت شده است و اگر سازمان مجاهدین ادعایی غیر از این دارند بفرمایند در خارج از کشور همه پرسی، انتخابات بدون تقلب راه بیاندازند، اگر نتیجه ای غیر از این به دست امد ایرانیان ان را قبول خواهند کرد.
اما شخصیت های ملی دیگر که تا اندازه ای چهره شناخته شده ای دارند هر کس خواست بیاد خودش را معرفی کند مسلما خودشان میتوانند یکی را از میان خودشان انتخاب کنند و یا  یک همه پرسی اینترنتی با شرکت مردم میتواند این شخص را تعیین کند.

۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

یک قدرت عظیم که مردم دارند و از ان استفاده نمیکنند.

این قدرت در عصر اینترنت وفیسبوک قدرت رای ونظر دادن از طریق اینترنت میباشد. ما مشاهده میکنیم که مثلا کاربران اینترنتی ایرانی چه در داخل و چه در خارج مثلا به صفحه فیسبوک «پارازیت» حدود 600000 نفر مراجعه میکنند و در انجا کامنت هم مینویسند، اما دریغ از اینکه یک وبسایت و صفحه ای در شبکه های اجتمایی بخواهند یک رای گیری اینترنتی در مورد یک موضوع مهم سیاسی بکنند؛ همیشه تعداد بسیار کمی در ان شرکت میکنند. حالا فرض کنید که مثلا یک سایت بیاید یک رفراندوم در باره جمهوری اسلامی راه بیاندازد محال است که حتی 10000 نفر در ان شرکت کنند. درحالیکه حقیقتا  یک کلیک زدن بسیار ساده تر از کامنت نوشتن میباشد. حال شاید مردم فکر میکنند که شرکت در ایینچنین رفراندوم های اینترنتی فایده ای ندارد. مسلم است اگر تعداد کمی شرکت کنند این موضوع درست است. اما اگر کمی با کسانی که علم امار واحتمالات را خونده اند صحبت کنید به شما خواهند گفت که شرکت انبوه در چنین همه پرسی هایی تقریبا به اندازه رای گیری رسمی و دولتی در یک حکومت دمکراتیک ارزش دارد. مثلا همین رفراندوم در باره ج.ا اگر حداقل 100000 نفر در ان شرکت کنند و نتیجه اش را هم همه میدانیم که بیش از 90% رای منفی به ج.ا خواهد بود، مسلما چنان وزنه عظیم بین المللی ای پیدا میکند که میتواند ج.ا را کاملا زمینگیر کند. این نتیجه را مثلا میتوانیم به سازمان ملل بفرستیم، به نمایندگان روسیه وچین در این سازمان بفرستیم و و و. ایا میدانید که علاوه بر غارتگری خود سردمداران ج.ا، بیشترین خسارت را به ثروت ملی ایران نه کمک به حماس و لبنان بلکه عدم استفاده بهینه از منابع زیرزمینی به دلیل وجود نحس ج.ا و دزدی از منابع مشترک زیر زمینی با همسایگان عرب و روسیه و جمهوری های دور بر دریای خزر توسط این کشورها ،میزند؟ فراموش نکنیم که علاوه بر این، قرارداد هایی را که ج.ا با این کشورهای سود جو میبندد و سرتاسر مفت فروشی و تاراج منابع ملی ایران هستند، نسل های اینده را هم بدبخت خواهد کرد.
حالا گفته میشود که خود این کشورها هم میدانند که تقریبا تمام مردم ایران مخالف ج.ا هستند. بله این درست است، اما این حکومت چون برای این کشور های سودجو انقدر سود دارد همه  خود را به کوچه علی چپ میزنند.  اگر ما همچنین رفراندوم اینترنتی را برگزار کنیم و شرکت گسترده در ان باشد، حداقل سودی را که میبریم اینست که در زمان حال میتوانیم به کشوررهای سودجو اخطار بدهیم که قرارداد بستن با این حکومت مردود است و پس از سرنگونی ج.ا هم مسلما راحتتر میتوان این قراردادها را ملغی کرد.
از این جهت خواهش میکنیم که وبسایت هایی که امکانش را دارند این رفراندوم ساده را راه بیاندازند و همه ایرانیان وطن دوست به عنوان یک وظیفه ملی در ان شرکت کنند. اگر این رفراندوم برگزار شد و کسی  غش ومرضی داشت وخواست ایرادی بگیرد مسلما ما پاسخ های منطقی برایش داریم. واقعا برخی اوقات ادم فکر میکند نیروهایی نامرئی مردم ایران را هیپنوتیزم کرده و انها را از چنین اقدامات ساده وکارگشایی باز میدارند. 

۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

یک ایده برای جلوگیری از نشو و نمای دوباره دیکتاتوری در ایران پس از سقوط جمهوری اسلامی.

یک ترس و نگرانی بزرگ مردم ایران اینست که چه تضمینی وجود دارد که پس از سقوط ج.ا دوباره در ایران یک گروهی فورا ویا پس از گذشت مدت زمانی  یک حکومت دیکتاتوری در ایران ایجاد نکنند. این خطر با توجه به بافت جامعه ایران و تاریخ دردناک شکست نهضت های ازادی خواهانه در ایران واقعا وجود دارد. در اینجا همیشه یک روند مشاهده شده است که یک دسته ای گروهی متحد شده اند ویا یک شخص قلدری یک گروه را به دور خود جمع کرده است و با زور و ارعاب و کشتار مردم منابع مالی را  زیر سلطه خود در اورده است و از ان مرحله به بعد امر استبداد برایش کار ساده ای شده است. بدین صورت که با زور وارعاب مردم هم مجبور شده اند بیشتر به اینها باج بدهند و اینها هم مزدوران بیشتری را توانسته اند به کار بگیرند و یک چرخه فقر و چاپلوسی و مزدوری و زورمندتر شدن مستبد اغاز شده است. نمونه بارزش هم تمام تاریخ دوران حکومت ننگین ج.ا میباشد. یک ویژگی هم در کشور ما وجود داشت و ان وجود نفت بود که کار تمام این حکومت های دیکتاتوری را در برقراری دیکتاتوری اسانتر کرد. یکی اینکه اصلا اینها را حریص کرد زیرا می دیدند که با دزدی از درامد نفت  میتوانند ثروت های افسانه ای جمع کنند و دیگر اینکه  توانستند هم خرج مزدورهایشان را راحت تر بدهند وهم در مقاطعی با سیر نگه داشتن شکم مردم  از قیام گرسنگان جلوگیری کنند.
اتفاقا همین در امد نفت میتواند در اینده نقش موثری در جلوگیری از دیکتاتوری ایفا کند. مطمئن باشیم که اگر در امد نفت  به همین روالی که تا به حال وجود داشته است باعث خواهد شد که عده ای دوباره به طمع دیکتاتوری بیافتند و این کار با در دست داشتن درامد نفت  نسبتا برایشان ساده خواهد بود. یعنی دوباره پادگان ها و پلیس خودشان را درست میکنند و دوباره زور حکفرما میشود. اما با طرح:  «پول نفت واقعا در دست مردم» خطر شکل گیری زودرس دیکتاتوری بالکل از بین میرود. چون با بودن درامد نفت در دست مردم، نظامیان که خطر اصلی هستند، مستقیما ویا غیرمستقیم بخواهند دیکتاتوری ایجاد کنند، میتوانند مهار شوند. زیرا برای اینکه بتوانند حقوقشان رابگیرند باید مورد اعتماد مردم باشند و این را ثابت کنند و چموشی هم نکنند. دولتی هم که سر کار است باید سرسپردگیش را به مردم نشان دهد. هر زمانی هم که این دو ارگان خواستند کوچکترین خلافی بکنند فورا حقوقشان قطع شده و برکنار میشوند.
حالا این طرح پول نفت در دست مردم چگونه در عمل میتواند انجام شود. یک راه اینست که مردم معتمدانی ایرانی را انتخاب کنند  که یا  در کشور های دمکرات و قانونمند دنیا مقیم هستند و یا به انجا رفته و مقیم شوند و «خزانه دار» ملت ایران شوند. خزانه هم باید یک حساب بانکی بزرگ ملی در خارج از کشور باشد که زیر نظر و در اختیار کامل این شورای معتمدان اداره میشود. دولت منتخب در ایران هم برای هر پروژه و هر کاری که در پیش دارد باید پیش این خزانه داران برود و خزانه داران بررسی می کنند که پول دوباره برای سرکوب مردم و دیکتاتوری خرج نمیشود و این پول و بودجه را پس از این بررسی به انها میدهند.
ممکن است پرسیده شود که حالا چه تضمینی است که خریداران نفت ایران پول را به این خزانه واریز کنند زمانی که دولت حاکم برایران روی چاه های نفت دست دارد و صادرات نفت در دست اوست. در اینجا باید به عنوان اولین کار پس از برکناری ج. ا به همه خریداران نفت ایران ابلاغ شود که باید مالکیت ملت و نه دولت ایران را بر نفت به رسمیت بشناسند ومتعد شوند که تا ابد پول نفت را فقط به خزانه در خارج کشور حواله کنند. با این تدبیر مسلما فکر به دست گرفتن قدرت و راه انداختن دیکتاتوری ا ی دیگر از سر هر کاندید  تشکیل دولت میافتد و فقط کسانی پا جلو میگذارند که واقعا اعتقاد به دمکراسی دارند و سیاست را مسئولیت و خدمت میبینند و نه قدرت و خود کامگی.
البته زمانی که کشور از لحاظ اقتصادی و سطح فرهنگ و استقرار دمکراسی راه خودش را پیدا کرده و ثبات پیدا کرد، با رای مردم این خزانه هم منحل میشود و کشور  به روش معمول مرسوم در بین دیگر کشورهای دمکرات جهان به کار خودش ادامه میدهد. 

۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

ما لایق ازادی هستیم اما باید راه رسیدن به ان را هم بجوییم و بدانیم.

 برخی وقت ها که ادم در مورد تاریخ و حمله مغول فکر میکند از خود میپرسد که چه اتفاقی ان زمان افتاد که مردم ایران اینگونه شکست خوردند. اگر نظری به همین جنبش سبز و اقدامات مردم در طول بیش از دو سال بکنیم شاید پاسخ خود را بتوانیم بگیریم. اشکالاتی که ایرانیان ان دوران  داشته اند وایرانیان کنونی قطعا دارند را میتوان چنین خلاصه کرد: 1ـ ما به جای  اینده نگر بودن و برنامه منسجم و اینده گرا داشتن ، کوتاه نگر و به فکر یک جوری امروز را به فردا سر کردن هستیم. نتیجه این میشود که یک زمانی همین امروز به فردا سرکردن هم امکان پیدا نمیکند و وضع به جایی میکشد که نابودی و بدبختی همه  را به دنبال دارد. نمونه اش همین که مردم در طول این 32 سال یک بار هم نتوانستند یک اعتصاب سراسری و کوبنده ترتیب دهند که تنها راهی است که میتواند واقعا یک حکومت غارتگر و ستمگررا به پایین بکشد. حتما در مدرسه ها دیده بودید که یک معلمی که به حساب زرنگ بود زمانی که بچه ها در کلاس شلوغ میکردند یکی را میکشید بیرون و حسابی میزد وبقیه ساکت میشدند. در مورد اعتصاب رفتار مردم متاسفانه مثل همین بچه ها شده است. مثلا دولت در صورت اعتصاب یکی را اخراج میکند دیگران میترسند و میایند سرکارهایشان و خیلی هم معذرت میخواهند. در صورتیکه همه میدانند اگر همه به  اعتصابشان ادامه دهند نه تنها در شرایطی حتما به سقوط حکومت خواهد انجامید بلکه حداقل نتیجه ای که برایشان خواهد داشت بالا رفتن حقوق و مطالباتشان خواهد بود. چاره کار در این است که ما واقعا فکر خود را عوض کرده  و به ارزش انسانی خود پی ببریم و از محافظه کاری دست بردارییم و پیه اخراج شدن و این جور چیزها را هم برای کوتاه مدت به تن خود بمالیم و این فکر را در خود نهادینه کنیم که ما بچه مدرسه نیستیم که بترسیم بلکه اگر پایداری کنیم پیروزی مان قطعی است. 2ـ ما هیچ اتحادی بجز در مواردی استثنایی نداریم . مثلا در همین موضوع اعتصابات چنانکه در هر کارخانه ای در هر اداره ای که اعتصاب میشود اگر یکی اخراج شد دیگران به جای ترسیدن و رفتن سر کار همگی استعفا دهند مسلما حکومت ظالم به تکافو میافتد و از ترس اینکه این برنامه به همه جا سرایت نکند همان یکی اخراجی را هم دوباره سر کار میاورد و مطالبات را هم بر اورده میکند.  همین موضوع اگر هماهنگ و همزمان باشد میتواند به یک بحران سراسری برای حکومت تبدیل شده و ان را به زیر بکشد. در کشور ما هم که همه اقتصادش روی دلالی و کار غیر تولیدی و فروش نفت و واردات میباشد، اگر که هیچ کس هیچ کاری هم نکند وضع چندان تغییری نمیکند و حکومت همان مواد غذایی را که وارد میکند مجبور است یا بین مردم با قیمت مناسب تر توزیع کند و یا بگذارد فاسد شوند و دور بیاندازد. البته وضع در صورت اعتصاب سراسری برای همه بشدت بدتر خواهد شد اما اگر ما این عیب امروز به فردا سر کردن را برای مدتی دور بیاندازیم و بدانیم که اگر کاری نکنیم فردایمان به همین گرسنگی خوردن خواهد کشید، باید این سختی ها و مشکلات را تا بیرون انداختن حکومت  به جان بخریم و ادامه دهیم. 3ـ خود محور و بیشتر به فکر خود هستیم تا به فکر جامعه. نتیجه اش هم این میشود که جامعه نمیتواند پیشرفت بکند و در نتیجه فقر و فلاکت عمومی بر جامعه چنگ میاندازد. حالا یا ما زرنگیم و با باند بازی و طرفداری از ظالم وحکومت ظالم و رانت خواری  وشراکت در دزدی به چپاول بقیه جامعه میپردازیم و پولی برای زندگی خواهیم داشت ویا حتی ثروتمند میشویم و یا اینکه زرنگ و چاپلوس وبی وجدان و خوش شانس نیستیم و مجبور میشویم همان پول ناچیزی را که ظالمان برای ما باقی گذارده اند بین خود تقسیم کنیم و مثل بخش بزرگی از جامعه به نان شب محتاج بمانیم. نتیجه جانبی این عیب هم بی وجدان و بی رحم شدن ما میشود که اگر همسایه مان هم از گرسنگی بمیرد ککمان نمیگزد و فوقش برای داداشمون و یا  پسرعمویمان که مشکل پیدا کرده اند اندکی احساس همدردی میکنیم. 4ـ اصل را ول میکنیم و به فرع میچسبیم: مثلا همین که مردم همه میدانند که اصل مطلب سرنگونی ج.ا است و دوباره خودشان را مشغول دعوای ا.ن و خ.ر میکنند و یا انتخابات مجلس و مسائل روز مره زندگی.
در مورد اینکه چه راهی را باید برای براندازی حکومت جور وستم و رسیدن به ازادی باید بجوییم و بکار ببریم: بهترین راه همین اعتصابات سراسری است که البته لازمه اش از خود گذشتگی و اتحاد وتداوم در موضوع است. تظاهرات اگر که از یک جا هماهنگی شود و به صورت یک قیام باشد با هدف اینکه نیروهای مسلح رژیم یک تعدادی را بکشند و از کشتن خسته شوند واسلحه هایشان را بر زمین بگذارند، میتواند یک روش باشد ولی از انجایی که  کمتر کسی حاضر است با دست خالی جلوی گلوله برود و این قیام هم باید واقعا میلیونی انجام شود تا موفق شود، هیچکس نمیتواند ان را توصیه کند. خوب فرض کنیم که اعتصابات سراسری را به عنوان ضربه نهایی  در اینده نزدیک بتوانیم با اصلاح عیبهای خود انجام دهیم اما همین حالا چه بکنیم؟ اگر بیکار بنشینیم و یا تو مترو به حکومت فحش بدهیم که باد هوا میشود و میرود. کارهایی هم مانند تو صف نانوایی ایستادن و بادکنک هوا کردن و تظاهرات پراکنده هم همه میتوانند به وسیله مزدوران حکومت خرابکاری و مهار ومجازات شوند. ما باید یک شیوه مبارزه را انتخاب کنیم که همه زمان و به صورت انبوه قابل اجرا باشد، کسی را در معرض دستگیری و خطر قرار ندهد، حکومت را کلافه و یا حداقل عصبانی کند، اثری از خود در کوچه وخیابان بر جای بگذارد، نظر مخالف ما را با رژیم نشان دهد و قابلیت گسترش را هم داشته باشد. یکی دو شیوه میتوانند دارای این خاصیت ها باشند که برای انکه مورد تمسخر قرا نگیریم از بیان ان خود داری میکنیم. از مردم شریف میخواهیم که اگر یک  شیوه ای به نظرشان میرسد که این ویژگی ها را داشته باشد ما را از ان اگاه کنند.

۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

ایا ملیت های ایرانی خواهان تجزیه از خاک ایران هستند؟

با توجه به این دو مقاله: 1 و 2 با توجه به اینکه عمر ج.ا  حتما به زودی به پایان خواهد رسید،  در صورتی که اگر قدرتهای بزرگ قصد تحریک ملیت های ایرانی را برای تجزیه شدن داشته باشند؛ با ان مقابله شود؛ از ملیتهای غیر فارس ایرانی درخواست میکنیم که اب پاکی روی دست این قدرت ها بریزند و به گونه ای صریح اعلام کنند که خواهان جدایی از ایران نیستند.
در ضمن برای ان گروهی از این اتنیک های ایران که پس از سرنگونی ج.ا احتمالا خواهان تجزیه هستند باید سود وزیان این عمل را یک کمی روشن کرد:
ـ تورک ها اگر بخواهند جدا شوند: یا باید یک کشور کوچک مستقل تشکیل دهند که تصور میشود وضع اقتصادیش از جمهوری اذربایجان هم بدتر شود. یا باید ضمیمه ج. اذربایجان شوند که  انهم سر دچار یک دیکتاتور نفتی بنام علیف خواهند شد و پول نفت هم باید بین 5 بار جمعیت فعلی ج. اذربایجان تقسیم شود که مسلما به همه سهم بسیار کمتری میرسد. یا باید ضمیمه ترکیه شوند که ترکیه هم چون عضو ناتو است همین جوری سر خود نمیتواند خاکی را ضمیمه خاک خود کند. همچنین ترکیه تورک های اذربایجان را شیعه وکافر میداند وخلاصه  تورک های ایرانی به عنوان اتباع جدیدش را مانند شهروند درجه دوم  میداند و چنین با انها رفتار میکند.
ـکورد ها اگر بخواهند جدا شوند:  در صورت تشکیل کشور مستقل حتما وضع اقتصادی بسیار خرابی پیدا خواهند کرد. اتحادشان با کردستان عراق هم ممکن نیست مگر انکه بروند ضمیمه عراق شوند.  زمانی که امریکا خود عراق ومنطقه کردستانش را دارد دیگر احتیاجی به کردستان ایران برای ساختن پایگاه نظامی ندارد. کردستان در این میان یک کشور کوچک تنها میشود که اگر در همین مرزهای استانی فعلی جدا شود با اذربایجان باید  به خاطر مرزها دائم در حال جنگ  باشد وجنگها را هم مطمئنا میبازد.
ـبلوچ ها اگر بخواهند جدا شوند: اگر بخواهند کشور مستقلی شوند بدلیل فقدان منابع زیرزمینی و باران مسلما به فقیرترین کشور منطقه تبدیل خواهند شد. در ضمن برای امریکا هم از نظر ایجاد پایگاه نظامی ارزشی ندارند و بنابر این انتظار کمک مالی از امریکا هم نمیتوانند داشته باشند. تنها چاره اش اینست که یا اختیارا به پاکستان ملحق شوند و یا پاکستان حمله کرده و ان را ضمیمه خاک خودش میکند.
اکنون با این توضیحات که البته کامل نیستند و جنبه های دیگری هم مسلما وجود دارد، ایا واقعا به جز یک اقلیت احتمالا بسیار کوچکی در بین این اتنیک ها که خواهان تجزیه شدن هستند ایا هیچ ادم عاقلی میتواند تصور کند که اتنیک های دیگر ایرانی خواهان تجزیه از ایران هستند با توجه به اینکه ایرانی دمکراتیک در اینده به سرعت حیرت اوری در همه زمینه ها پیشرفت خواهد کرد و البته که چه بهتر همه اتنیک ها با هم این پیشرفت را دریابند.
سه ملیت ایرانی: تورک، کورد، بلوچ میتوانند در بخش نظرسنجی نظر خود را در باره تمایل به تجزیه از ایران،اری یا نه، زمانی که ج.ا سرنگون شده باشد و یک جمهوری ازاد و دمکراتیک برقرار شده است، ابراز کنند.

۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

حمله قریب الوقوع آمریکا به مراکز قدرت رژیم و پادگان های سپاه برای ایجاد و پشتیبانی از قیام مردمی !

در این مقاله که دیروز نوشته شد گزارش شد که سیاست  امریکا در اینده نزدیک در دوره ریاست جمهوری پرزیدنت اوباما به احتمال زیاد روی سرنگونی ج.ا قرار گرفته است. از فرد معتبری نام برده شده بود که تکمیلا به اطلاع رسانده میشود که نام این فرد اقای محمد تقی مصلحی میباشد و درامریکا سکونت دارد و با بسیاری از سناتور های سنا وکنگره امریکا رابطه دارد و گفته میشود که با رفتار واستدلال های خودش حتی برخی وقتها میتواند روی سناتور ها اثر بگذارد و عقیده سیاسی انها را تغییر دهد. ایشان در یک برنامه معتبر تلویزیونی این خبر را اعلام کرد. این خبر را باید معتبر دانست زیرا اینچنین شخصی نمیاید همین جوری یک خبر به این مهمی را سر خود و یا به دروغ اعلام کند. زیرا مسلما همه اعتبارش نزد دوستان سناتورش از بین میرود. بنابر این مطمئنا این را از دولتمردان امریکا شنیده است که بازگو میکند. همچنین ایشان گفت که وزیر دفاع جدید امریکا اقای پانتا موظف شده است این برنامه سرنگونی ج.ا را با استفاده از نیروی نظامی و قیام مردم ایران، با ارامی و بی جنجال برنامه ریزی و در نهایت اجرا کند.
حال حتی اگر تصور کنیم که حرف این اقا از بن دروغ  بوده است ولی در این موضوع شکی نیست که حمله نظامی به ایران دیر یا زود چه بوسیله امریکا وچه به وسیله اسرائیل انجام خواهد شد. ج.ا با برگه اتمی بازی کرد و با ان عمر ننگینش را کمی طولانی تر کرد. اما همین برگ اتمی در نهایت جبرا باعث سقوطش خواهد شد. اگر چه ج.ا اگر هم بتواند بمب اتم بسازد از ان نمیتواند استفاده ای بکند ولی کشور های غربی بنا به دلایل بسیار هرگز این اجازه را به او نخواهند داد. و چون دیگرمسئله از شوخی و وقت کشی گذشته است حتما با زور  جلوی ج.ا را خواهند گرفت. زیرا اسرائیل بارفتار پارانوئید خودش هم پا را توی یک کفش کرده است که یا امریکا باید تاسیسات اتمی را بمباران کند و یا خودش این کار را خواهد کرد. در این میان ملت ایران اگر شانس بیاورد بمباران ها برای سرنگونی ج.ا توسط امریکا انجام خواهد شد و در این حالت اگر چه ممکن است صدمات جانی کمی به مردم ایران وارد شود، اما در مقابل ان چیزی که به دست میاورند یعنی سرنگونی ج.ا و چشم انداز اینده درخشان بسیار کم اهمیت است. اگر بمباران توسط اسرائیل انجام شود که بدبختی کامل است، زیرا اسرائیل هدفش تاسیسات هسته ای وپایانه های موشکی رژیم میباشد ونه پشتیبانی از مردم برای سرنگونی ج.ا . از نظر نظامی امریکا میتواند با تلفات بسار کم برای مردم ایران، انان را در سرنگونی سریع ج.ا پشتیبانی نظامی کند. با تکنیک برتر و فوق العاده مدرن نظامی امریکا همانگونه که ما در لیبی هم مشاهده میکنیم امکان تلفات از مردم غیر نظامی میتواند صفر باشد. شما در لیبی میبینید که مثلا یک بمب به یک ساختمان اصابت کرده و ان را از بین برده ولی به ساختمانهای اطراف اسیبی نرسیده است. یعنی این بمب های لیزری اینقدر دقیق هستند. ما میدانیم که در ایران زمانی که تهران به دست مردم بیافتد دیگر کار رژیم تمام است. نه جنگ داخلی و قبیله ای اتفاق میافتد ونه خطر ترور وهرج و مرج چندان زیاد است. مردم ایران پس از سقوط ج.ا سریعا می روند سر کار و زندگیشان و فرهنگ تمام کشور ایران هم جوری است که کسی احتیاج به ترورهایی مانند ترورهای انجام شده درعراق هم ندارد. از انجایی که سپاه پاسداران  مانند ارتش شاهنشاهی زیر نفوذ امریکا نیست مسلما مانند سال 57 که ارتش اعلام بی طرفی کرد این کار را نخواهد کرد. بنابر این باید با زور و با چند تا بمبارن نقطه ای مراکز فرماندهیشان، انها را متواری کرده و قدرت انسجام و سازمان دهی را از انان گرفت. مسلما چنانچه این مزدوران ببینند که هوا پس است و هر گونه مقاومتی که بخواهند بکنند به نابودی بیشترشان منجر میشود، دسته دسته تسلیم مردم میشوند و واقعا به راحتی قدرت دست مردم خواهد افتاد. مسلما جامعه جهانی میداند که با سقوط ج.ا در ایران یک حکومت سکولار و دمکراتیک شکل خواهد گرفت ودیگر خطر بمب اتمی ای وجود نخواهد داشت.  ملت ایران هم تعهد میکند که با سرنگونی ج.ا به تمام غنی سازی خطرناک وبی فایده اورانیوم پایان دهد .بنابر این ما از امریکا میخواهیم که اولا به منظور جلوگیری از الودگی فاجعه امیز رادیواکتیوی، از بمباران تاسیسات هسته ای خود داری کند. چنانچه ما وخود امریکا هم میداند، اگر هدف حمله به طور واضح سرنگونی ج.ا اعلام شود سردمدارن ج.ا (دنبال سوراخ موش خواهند کشت) در مقابل همین عملیات محدود امریکا هم کوچکترین عکس العملی مثل حمله موشکی و یا حمله انتحاری به ناوگان امریکا در خلیج فرس انجام نمیدهند. بنابر این بمباران هیچ تاسیسات نظامی دیگری هم لازم نمیباشد. البته در اینجا اگر امریکا بگوید که ما کمترین ریسکی نمیتوانیم بکنیم و باید این تاسیات نظامی وپایگاه های موشکی را هم بزنیم ما باید قبول کنیم. البته ما میدانیم که اقای اوباما مانند جورج بوش خوی کابوی ندارد و کشتن بیهوده دیگران را دوست ندارد و برای جان انسانها ارزش قائل است. حتی جورج  بوش به دلیل احترامی که برای ایرانیان قائل بود با وجود فشار اسرائیل ولابی اش در امریکا حاضر به حمله به ایران وکشتار مردم ایران نشد.
در پایان باید به این موضوع توجه کرد که پشتیبانی وکمک به مردم یک کشور برای سرنگونی دیکتاتوی اصلا قابل مقایسه با حمله برای اشغال یک کشور نیست. بنابراین مردم را از چنین حمله نظامی ای ترساندن و نمونه اوردن از وضع عراق که اشغال نظامی شد بسیار نامسئولانه ونا اگاهانه میباشد. وانگهی ج.ا الان کشور ما را چه از نظر اقتصادی و چه از نظر قدرت دفاعی مدرن  چنان داغان کرده است که ما عملا در منطقه بی دفاع هستیم. فرض کنید الان امریکا بگوید ما میخواهیم از خلیج فارس برویم و هیچ دخالتی هم دیگر در این منطقه نمیکنیم. عربستان و مصر هم به بهانه اینکه ج.ا در امور عرب ها دخالت میکند و ایرانی ها هم مجوس وکافر هستند حمله کنند و بخواهند بخشی از خاک ایران را مثلا خوزستان ضمیمه خاک خودشان کنند. ایا فکر میکنید که این پاسداران دزد شکم گنده جنایتکار با ان موشک های قراضه شان میتوانند حتی یک هفته  در برابر مدرترین جنگنده های عربستان و مصر مقاومت کنند. پاسخ مسلما نه میباشد. بنابرین نتیجه میگیریم  که الان همین حضور امریکا در منطقه است که به این کشور ها اجازه چنین کاری را نمیدهد. کسانی که هنوز امریکا را امپریالیست جهانخوار میدانند و همکاری با امریکا را نفی میکنند لطفا به این وضعیت فاجعه امیز دفاعی ای که ما به علت 32 سال حکومت اخوندی در ان هستیم هم توجهی داشته باشند. همچنین ادعای اینکه امریکا با مترسک ج.ا کشور های منطقه را وادار به خرید میلیاردها دلار اسلحه میکند هم ادعایی تمام یا بخشی نادرست است. اگر یک ایران دمکرات و قوی در منطقه وجود میداشت که عرب ها بیشتر دنبال خرید سلاح میرفتند. وانگهی امریکا میاید و بیشتر برای امنیت اسرائیل در منطقه 6000 سرباز کشته میدهد و 1500 میلیارد دلار هزینه میکند که چند میلیارد دلار اسلحه بفروشد؟! نخیر، امریکا اگر اشتباه نمیکرد و حکومت مصدق را سرنگون نمیکرد و همچنین اشتباه دوم را نمیکرد و حکومت اخوندی را سر کار نمیاورد و در ایران الان یک حکومت قدرتمند دمکرات وجود میداشت، شاید به هیچ کدام این لشکرکشی ها و خرجهای نجومی نظامی احتیاجی نمیداشت.....

۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

اباما با ماست! (در رابطه با شعار مردم: اوباما یا با اونا یا با ما)

یک فرد بسیار معتبر که در محافل سیاسی امریکا رفت وامد دارد خبر داده است که دولت امریکا به این نتیجه رسیده است که با ج.ا به هیچوجه نمیتوان معامله کرد و بنابر این باید با پشتیبانی نظامی  باعث شروع قیام مردم ایران بر ضد ج.ا شده و با پشتیبانی نظامی بدون صدمه رسیدن به شهروندان ، باعث سقوط ج.ا به دست مردم در کوتاه مدت شود. این پشتیبانی همانگونه که مسلما بیشتر مردم واقعا اگاه ایران و هم ما از چندین ماه پیش ان را توصیه میکردیم و خواهان انجام ان بودیم بدین طریق انجام میشود که در عرض یک هفته تمام نیرو های سرکوبگر سپاه وبسیج در پادگان هایشان بمباران میشوند تا دیر یا زود تسلیم مردم شوند. به احتمال زیاد خانه های فرماندهان سپاه هم بمباران میشود تا اینکه یا مجبور شوند همشان به تدریج اعلام بی طرفی بکنند و یا متواری شوند. در این مرحله که تمام نیرو های نظامی یا تار و پود شده اند و یا با مردم همراه شده اند، مردم به صدا و سیما و بیت خامنه ای  ودیگر ساختمان های دولتی حمله میکنند و همه این خائنین را دستگیر میکنند و کار تمام میشود. البته متاسفانه نیروی هوایی امریکا چون نمیتواند ریسک کند تمام پایگاه های موشکی را هم خواهد زد. در همین جا به ان سربازان وظیفه نگون بختی که مجبورند در این پایگاه ها و یا هر پادگان دیگری پاس بدهند و یا خدمت کنند توصیه میشود به محض خبر شنیدن حمله هوایی فرار کنند و اگر فرمانده ای خواست جلویشان را بگیرد بدون درنگ به او شلیک کنند. این توصیه به پاسداران و بسیجیان پست فطرت وخائن هم میشود.
تاریخ این حمله نظامی در 5 تا 6 ماه اینده خواهد بود.
تنها دو موضوع میتوانند از این حمله نظامی جلو گیری کنند: یکی اینکه ج.ا از همین حالا به تکاپو بیفتد و فورا با خفت کامل قراردادهای توفق کامل غنی سازی اورانیوم را سریعا امضا کرده و نظارت کامل را بر فعالیت های اتمی اش بپذیرد، که این هم فقط سقوطش را ممکن است چند ماهی، یکی دو سال به تاخیر بیاندازد. چونکه با باز شدن پای ناظران اتمی به ایران ج.ا دستش در سرکوب بسیار محدود میشود و مردم دوباره شروع به تظاهرات وغیره میکنند و ج.ا مجبور میشود که دوباره به منظور سرکوب دوباره مردم قراداد اتمی را به هم بزند که دنبالش حمله نظامی 100% مشروعیت پیدا میکند و حتما انجام میشود و ج.ا در ان صورت هم سرنوشتش نابودی خواهد بود. بدون در دست داشتن برگ اتمی ج.ا هیچ کاره است و باید این جوری یا ان جوری برگ اتمی را تحویل دهد و این به معنای مرگ حتمی اش میباشد. دوم اینکه اسرائیل به منظور کمک به ابقای ج.ا دوباره خود خواهی و لوس بازی کند و سر خود مثلا دو سه ماه دیگر تاسیسات اتمی را بمباران کند. مسلما این به نفع ج.ا میباشد و علاوه بر الودگی اتمی که بسیار خطرناک است و کشته شدن بسیاری از مردم، جمهوری اسلامی موضعش محکمتر هم میشود و مردم را به بهانه های مختلف بیشتر سرکوب میکند و حتی خطر تجزیه ایران و یا اشغال قسمتی از خاک کشورمان به وسیله اعراب محتمل است.  بنابر این ما باید امیدوار باشیم که در سفری که وزیر دفاع اسرائیل به امریکا میکند دولت امریکا بتواند اسرائیل را قانع کند دست از این خودخواهی ها و لوس بازی هایش بردارد و صبر کند تا امریکا با پشتیبانی از قیام مردم ایران کار ج.ا را یکسره کند.
در اینجا ایرانیان شریف باید توجه داشته باشند که کشور ما الان به  دست یک مشت اشغال گر بیوطن اداره میشود (حرفهای سردمداران ج.ا مانند: نصف ایران برود بهتر است تا بنی صدر بماند و یا ایران باید فدای اسلام بشود و تمام اعمال ضد ایرانی ج.ا در طی این 32 سال، گواه این موضوع است). هم چنین ما الان در واقع مستعمره دو کشور پست فطرت سود جوی  چین و روسیه هستیم. بنابر این کمک خواستن از کشوری که در بسیاری از موارد در طول تارخ به ازاد شدن ملت ها از دست دیکتاتورها (مانند المان از دست هیتلر، عراق از دست صدام، افغانستان از دست طالبان، پایان دادن به جنگ یوگسلاوی و نجات دادن بوسنی ها از قتل عام شدن و اخیرا حمایت از مردم لیبی) کمک کرده است، نباید برای ما مسئله ای باشد. اگر از خیال استقلال موهومی در بیاییم و واقعیت گرا باشیم این کمک را میپذیریم زیرا با سقوط ج.ا نه تنها مردم ایران 100% مشکلاتشان حل مشود بلکه امریکا هم 90% از مشکلاتش در جهان حل میشود. بنابراین امریکا نباید منتی بر سر ملت ایران برای انجام این کار بگذارد زیرا علاوه بر دلایل بالا، امریکا به خاطر بیش از 50 سال جلوگیری از استقرار دمکراسی در ایران یک دین بزرگی به مردم ایران مدیون است وای دینش را میتواند با این عمل ادا کند.
مردم ایران می توانند صبر کنند و تا ان زمان خود را مخفیانه سازماندهی کنند تا از هرج و مرج زیاد در حین سرنگونی ج.ا بتوانند جلوگیری کنند. از نظر حرکت جهانی هم میتوانند با تهیه یک پتیشن و امضای انبوه خود ترجیحا از طریق اینترنت، موافقت خود را از پشتیبانی نظامی امریکا به منظور سرنگونی ج.ا اعلام کنند. این خیلی اثر گذار است.
اما توصیه به پاسداران و بسیجیان پست فطرت و سرتا پا خائن وبی وجدان: اگر میخواهید از سوی مردم بخشیده شوید بیایید و انقلابی در خود ایجاد کنید و اسلحه را به سوی فرماندهان خود بگیرید. یعنی شورش کنید. بدانید که اگر وضع همینجور بماند بسیاری از شما ها در 5 ماه دیگر زنده نخواهید بود. همین حالا وصیت خود را بنویسید. اما اگر شورش کنید مسلما تلفاتی خواهد بود اما کشته شدن در راه براندازی ج.ا گناهان شما را پاک میکند و اگر نجنبید و شورش نکنید در هر حال سرنوشتتان مرگ زیر بمب خواهد بود. برای شورش هم با این وقت و فرصت کمی که مانده تنها چیزی که احتیاج دارید تعیین یک وقت معین برای شورش است که انهم با اجازه ملت شریف ایران ساعت 10 صبح روز یکم شهریور امسال تعیین میشود. روش کار هم بدین صورت است که راس این ساعت در این روز پاسدارن و و سربازانی که میخواهند به بردگی خود ازچنگال حکومت ج.ا پایان دهند باید با هجوم به دفتر فرماندهانشان یا انها را دستگیر و در صورت مقاومت کردن به انها شلیک کنند. با از بین بردن تعداد معدودی خائن  در هر پادگانی که هنوز مقابل شورشیان ازادی خواه مقاومت میکنند و پشتیبانی مردم خبر شورش اتوماتیک پخش میشود ومقاومت هنوز خائنان نظامی در طول چند روز وچند شب  کاملا در هم میشکند. سپس احتمالا این نظامیان ازادی خواه باید با حمله به فدائیان خامنه ای اخرین مانع را که همان دستگیری خامنه ای و خانواده اش میباشد از میان بردارند. والسلام، کابوس 32 ساله تمام.
در پایان کسانی که میخواهند تهمت احمد چلبی بودن  واین جور چیز ها بزنند باید بدانند که ما خواهان اشغال کشور به وسیله نیروهای بیگانه نیستیم. تمام کوشش خود را هم میکنیم که راهکارهایی را پیشنهاد کنیم تا شهروندان در حین عملیات ازاد سازی از شر حکومت اسلامی اسیبی بهشان نرسد. پودر شدن سپاهیان و بسیجیان خائن هم بخش اعظم مردم را نارحت نمیکند زیرا مردم اینان را به حق به چشم خائنان دزد غارتگر و قاتل نگاه میکنند. همچنین چه ما بخواهیم یا نخواهیم دیر یا زود با پافشاری ج.ا بر روی برنامه اتمیشان بمب باران خواهیم شد و کوچکترین توان جلوگیری از ان را هم نداریم . حال بیایند برخی از هموطنان بگویند امریکا جرات ندارد وما چنین وچنان میکنیم.

۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

برای جلوگیری از حمله اسرائیل به کشورمان از امریکا بخواهیم با پشتیبانی نظامی مردم ایران را در سرنگونی ج.ا کمک کند.

حتما میدانید و دیده اید وشنیده اید که یکی از طرق خاموش کردن اتش سوزی های جنگلی اینست که در فاصله یی دور از محل اتش سوزی یک اتش سوزی عمدی ایجاد میکنند و  با سوختن درختها وخاموش کردن اتش یک شیار خالی از درخت بوجود میاورند که وقتی که اتش به این شیار رسید به علت موجود نبودن چوب درختها خاموش شود وبقیه جنگل حفظ شود. اگر حمله اسرائیل به ایران در شهریور امسال واقعیت داشته باشد ،از انجایی که قدرت دفاعی رژیم ضدمیهنی ج. ا عملا صفر میباشد، میتوان بخوبی به این نتیجه رسید که اسرائیل هر نوع و در هرمقیاس بمبارانی که بخواهد میتواند به راحتی روی کشور ما انجام دهد.
اگر ما بتوانیم امریکا و ناتو را که خودشان هم مجبورا باید به نفع اسرائیل وارد این جنگ شوند و برایشان هزینه مالی بزرگی دارد، به  این قانع کنیم که برای جلوگیری از حمله اسرائیل به یاری مردم ایران بشتابند و نقش اتش نشانی را بازی کنند مسلما توانسته ایم کار تاریخی ای انجام دهیم. این نقش بدین صورت است که نیروی هوایی ناتو با هدف دادن بیت رهبری و دیگر مراکز دولتی و هم چنین مراکز فرماندهی سپاه و خانه های فرماندهان سپاه و همچنین پادگان های سپاه پاسداران بویژه پادگانهای سرکوبگر مانند ثاراله در تهران نظام.ج.ا را با قیام مردم سرنگون کند. در اینجا بهانه از دست نتانیاهوی دیوانه هم گرفته میشود که پایش را توی یک کفش کرده که ایران رابمباران کند. زیرا همه جهان میداند که هر رژیم دیگری به غیر از ج.ا در ایران خواهان محو اسرائیل نیست که این را اسرائیل بهانه و در بوق وکرنا کرده است. ما و تمام کارشناسان نظامی هم میدانند که رژیم های دیکتاتوری از قماش ج.ا و قذافی و سوریه که فقط هنرشان جنایت روی مردم کشورشان میباشد حواسشان جمع است و زمانی که یک قدرت جهانی بهشان حمله میکند کوچکترین دفاعی از خود نمیکنند و به دنبال التماس کردن ودنبال سوراخ موش گشتن میافتند. نمونه اش عراق و لیبی که نه توانستند ونه جرات کردند حتی یک گلوله به سوی ناوگان امریکا وناتو شلیک کنند. در مورد ج.ا هم این اصل صادق است و در صورت وقوع چنین حمله ای برای کمک به قیام مردم از سوی ناتو، همه هارت و پورت سردمدارن ج.ا  فروکش میکند و همه به فکر فرار میافتند و خلاصه در عرض یک هفته تهران سقوط میکند وبه دست مردم میافتد واین قطعا پایان ج.ا خواهد بود.
به زودی یک پتیشن در مورد درخواست از ناتو برای بکار بردن این روش تهیه میشود که امید است ایرانیان عزیز با امضای گسترده ان باعث شوند که این خواسته مردم ایران به گوش کشور های دمکرات غرب برسد و شاید سیاست انان را در این جهت شکل دهد که هم به نفع مردم ایران است وهم به نفع خودشان.
پرسش: ایرانیان عزیز، ایا با تهیه کردن یک پتیشن در این باره موافق هستید و ایا کلا با ایده ذکر شده در بالا موافق هستید؟

۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

خاک کشورمان در خطر است، بیایید کاری بکنیم!

همانطور که میدانید یکی از کارشناسان بسیار معتبر مسایل خاورمیانه به نام «رابرت بائر» گفته است که اسرائیل میخواهد در شهریور امسال به تاسیسات اتمی ایران حمله کند. از انجایی که این حمله دقیقا باید پیش از تشکیل مجمع عمومی سازمان ملل که در ان در باره کشور مستقل فلسطین رای گیری میشود انجام شود، میتوان مطمئن بود که اسرائیل حتما این حمله را خواهد کرد تا افکار را از مسئله فلسطین منحرف و تشکیل این جلسه را احتمالا مختل کند. در اینجا اسرائیل میخواهد با یک تیر دو نشان بزند. هم با بمباران ایران به ارزوی چندین ساله اش برسد و درسی به کشور های منطقه بدهد که دنبال بمب اتمی نروند وهم جلسه سازمان ملل در مورد فلسطین را که شانس خوبی برای به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین در ان وجود دارد بی معنی و یا کنسل کند. در اینجا ایران دوبله قرباانی میشود. یکی قربانی دعوای فلسطین واسرائیل ویکی قربانی بمباران و جنگ با پی امد کشته شدن هزاران شهروند و از همه بدتر الودگی رادیو اکتیوی.
در اینجا اسرائیل حتما از امکانات عربستان برای حمله به ایران استفاده میکند وحتما عربستان مزدی هم برای این کارش میخواهد. پس از بمباران که کشور ایران را به یک کشور کاملا بی دفاع تبدیل میکند به احتمال زیاد عربستان به بهانه دخالت جمهوری اسلامی در امور کشور های منطقه و در خطر بودن «خاک» کشورهای عربی  مانند بحرین از سوی ج.ا به خوزستان حمله میکند و خوزستان را به راحتی اشغال میکند و بعد از اشغال با پخش کردن میلیاردها دلار پول بین مردم این استان یک رفراندوم  نمایشی وتقلبی هم برگزار میکند و مردم این استان هم مثلا رای به الحاق به عربستان میدهند. اخوندهای پست فطرت هم که در این میان ایران را به یک افغانستان طالبانی دوم تمام عیارتبدیل کرده اند برای ادامه حکومت ننگین  زیر قرارداد تجزیه را هم امضا میکنند و به همین سادگی بخش مهمی از کشور ما از دستمان میرود.
حالا باید ببینیم که اکثر  شهروندان که در خواب خرگوشی فرو رفته اند و با وجود همه مشکلات به اصل مطلب بی توجه شده اند، این خطر را درمیایبند و تکانی به خودشان میدهند یا نه؟  ایرانیان عزیز باید توجه داشته باشند که اگر الان از بیکار شدن و یا بی خانمان شدن و بی پول شدن واهمه دارند و اعتصاب سراسر ی نامحدود که ج.ا را از پای در میاورد  را اجرا نمیکنند، مسلما 6 ماه دیگر 1 سال دیگر دو سال دیگر چند سال دیگر با از دست رفتن خوزستان و درامد نفت و استمرار حکومت ملا وپاسدار؛ مسلما هم بی خانمان وهم گرسنه وهم بی کار یشوند. پس از همین امروز تک تک مان اعتصاب را انجام دهیم بدون اینکه  فکر کنیم اگر دیگران نکردند انموقع چی؟ بلکه با این امید که اگر من اعتصاب کردم شاید همکار من اداره من و کم کم همه از اعتصاب کنندگان یاد بگیرند واین اعتصاب شکل بگیرد. هر کاری که در ان پایداری  وتداوم بکار برود به پیروزی منتهی میشود.

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

حرکت همگانی: «بز» به مجلس بفرستیم.

 برای اینکه به بحث بیهوده و توهین امیز شرکت در انتخابات بله یا نه پایان دهیم، بیایید خودمان فعال شویم و بلایی سر نظام بیاوریم که دیگر دنبال این خیمه شب بازی ها نرود. امید است پیشنهاد زیر مورد توجه شهروندان قرار گیرد و ان را مجدا انجام دهند:  ما میاییم و انتخابات مجلس شورای اسلامی را «بز به مجلس فرستادن» مینامیم. واقعا با معذرت از حیوان بی ازار بز، این انتخابات چیزی غیر از این هم نیست. اما وظیفه ما:  بیایید هر روز که از خانه بیرون میرویم و یا در هر فرصت دیگری، روی یک کاغذ واژه «بز» را نوشته و کف کوچه و خیابان وپیاده رو پخش کنیم. هر چه تعداد این کاغذها بیشتر باشد اثرش هم بیشتر خواهد بود. این یک نوع شعار و اظهار نفرت از نظام هم میباشد که بدون خطر دائما میشود ان را اجرا کرد. میتوان تصور کرد که مردم کم کم  به این روش بی خطر و اثر شگفت ان اعتقاد پیدا میکنند و برای روز انتخابات هم برنامه ای در همین حول وهوش تدارک میبینند و روز انتخابات ان را به اجرا میگذارند. (تظاهرات سریع یک دقیقه ای با نوشتن شعار و پر کردن شهر با کاغذ های شعار نویسی شده)
البته باید توجه داشت که به احتمال زیاد این انتخابات خود به خود اصلا انجام نخواهد شد به دو دلیل: 1. ممکن است نظام تا ان موقع ساقط شده باشد. 2. همانگونه  که یک کارشناس معتبر امریکایی  خبر داده است اسرائیل در ماه سپتامبر میلادی امسال به ایران حمله خواهد کرد و پس از ان معلوم نیست که  دیگر کشورمان در اخر امسال چه وضعی داشته باشد. 

۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

پس از برکناری جمهوری اسلامی چه نوع حکومتی را میخواهید؟

اگر مردم ایران همین الان به گونه ای (مثلا نظر سنجی) بتوانند مشخص کنند که چه حکومتی را در اینده میخواهند، مسلما مدعیان گوناگونی که الان وجود دارند یا به این نظر مردم توجه میکنند و ان گروه هایی از اپوزیسیون که پشتیبانی جامعه را ندارند کنار میکشند و یا حداقل اپوزیسیونی که  فرم حکومت مقبولتر را ارائه میکند میتواند اسانتر در مقابل زیاده خواهی های این مدعیان بایستد.
شکلهای مطرح حکومت پس از جمهوری اسلامی  اینها میباشند: 1/ جمهوری دمکراتیک پارلمانی. (نمونه اش کشورهای  اروپا). 2/ پادشاهی پارلمانی. (انچه اقای رضا پهلوی در نظر دارد). 3/ حکومت مجاهدین خلقی. (ان چیزی که خانم و اقای مریم و مسعود رجوی در نظر دارند). 4/ حکومت کمونیستی.
در پایان پرسش میشود که ایا مایل هستید کار براندازی رژیم اسلامی را سازمان مجاهدین خلق برای شما انجام دهد و یا گروه های دیگر اپوزیسیون در خارج از ایران؟ به گفتاری دیگر اعتماد تان به سازمان مجاهدین خلق ایران چه اندازه میباشد؟

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

یک حساب سرانگشتی

اگر جمهوری اسلامی شرش از سر مردم ایران کنده شود درامد های زیر حتما و یا به احتمال زیاد به بودجه کشور اضافه خواهد شد:
در امد های حتمی: // در حوزه نفت و گاز سالیانه حدود 100 میلیارد دلار در امد اضافی از حوزه های نفت و گاز مشترک با عرب های همسایه که الان توسط عرب ها از این حوزه ها برداشت میشود  و توسط ما نه. // رد یابی و مصادره پول دزدی سردمداران رژیم و سپاه و اقا زاده هایشان که حداقل 500 میلیارد دالار میشود. // وارد کردن تکنولوژی که باعث  استفاده بهینه از منابع نفتی و گازی میشود که خودش سالانه 50 میلیارد دلار درامد اضافه میاورد. // از همه مهمتر ورود تکنولوژی و صنایع تولیدی پیشرفته که با بالا رفتن تولید و صادرات غیرنفتی سالانه 100 ها میلیارد دلار به درامد کشور اضافه میشود.
در امد های  ممکن دیگر: // گرفتن خسارت جنگی از عراق که 1000 میلیارد دلار براورد شده است. // تلاش برای پس گرفتن وام ها  و حاتم بخشی های ج.ا به کشورهای افریقایی وامریکای جنوبی و حماس ولبنان که حداقل 50 میلیارد دالار میشود. //تلاش برای پس گرفتن سهم 50% از منابع دریای خزر که سالانه حداقل 50 میلیارد دلار میشود بعلاوه سهم خورده شده تا کنون که حداقل 500 میلیارد دلار میشود. // تلاش برای پس گرفتن پولهای دزدی شده توسط ترکیه حدااقل ان 20 میلیار دلاری که خودشون با تمسخر تو تلویزیون نشان دادند.
حال چگونه از شر رژیم خلاص شویم؟ اعتصاب پاسخ است. اعتصاب  ممکن نیست، از کار بی کار میشویم؟! نه اینها بی اتحادی و ترس بیهوده است. چرا؟ زیرا اگر همه اعتصاب کنند که رژیم همه را نمی تواند از کار بیکار کند. اجاره خانه باید بدهی؟ خوب وقتی نتوانستی بدهی و بعلت بیکاری و بی پولی همه مردم مستاجر دیگری هم پیدا نشد خوب به احتمال زیاد با اجاره کمتر هم صاحب خانه بیرونت نمیکند. خوراک و اذوقه چی میشود؟ خوب این همه جنسی را که  دسته دزدهای همه کاره یعنی سپاه وارد میکند باید فروخته شود. اگر پولی تو دست مردم نباشه مجبورند قیمت جنس ها را پایین بیاورند و یا جنس ها را مجانی بین مردم پخش کنند. البته با اعتصاب مسلما زندگی مقداری سخت تر میشود اما بگوییم 1 سال گرسنگی کشیدن و بعد به رفاه کامل رسیدن بهتر است یا همین جوری گیج بودن و بی عمل نشستن و منتظر رسیدن وضعیت کره شمالی شدن؟ البته اگر یک دولت منتخب با رای مردم در خارج تشکیل شود این کار اعتصاب بسیار راحت تر میشود و مردم پشت گرمی پیدا میکنند و ان هایی هم که مزدور هستند و یا بسیار محتاط هستند ترس ورشان میدارد و به اعتصاب کنندکان می پیوندند. پس اصل مطلب اینست که ترس از بیکار شدن نداشته باشید. چون این عملا به دلایل ذکر شده در بالا در سطح گسترده ممکن نیست و اگر که هم وضع همین جوری پیش برود همه یکی پس از دیگری در هر صورت در اینده دیر یا زود از کار بیکار خواهند شد.
. خلاصه با به درک واصل شدن ج.ا در همان سال اول مطمئنا در امد مردم حداقل 3 برابر خواهد شد. پس پیش به سوی اعتصاب همگانی با شراکت بیش ار 2/3 کارمندان و کارگران و دیگر شاغلان کشور.

۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

در طرح زیر تو خودت رهبر هستی!

خلاصه طرح زیر اینست که مردم از طریق رای و نظر سنجی یک «پکیج و بسته دستور کار» تصویب میکنند و بعدش نمایندگان خود را با این شرط که این «پکیج» را بدون چون وچرا انجام دهند، انتخاب میکنند وبه کار میگمارند.
تنها کاری که مردم باید بکنند با دو کلیک در لینک زیر پشتیبانی خود را از این طرح اعلام کنند.
لینک پشتیبانی و تصویب «پکیج»:  http://computerezoghali.webs.com/
ایا این با یک تیر چند هدف زدن نیست؟ مردم خودشان قوه مقننه میشوند ولی یک قوه اجرائیه هم انتخاب میکنند که تدارکات چی خودشان است. عینا خ.ر و رئیس جمهور هایش بویژه خاتمی و ا.ن تا چند ماه پیش. فرقش اینست که در اینجا نه یک دیکتاتور و نه یک رئیس جمهور واقعا منتخب مانند کشور های دمکرات که 4 سال میتواند اشتباه وخرابکاری هم بکند، رهبر است بلکه واقعا تک تک مردم که قانون و فرمان خودشان را از طریق رای دادن دائما تعیین و تصویب میکنند و میدهند دست نمایندگان تدارکات چی خودشان وانها موظفند این فرمان ها را دقیقا اجرا کنند.
واقعا این طرح باید در این شرایط فعلی و روحیه ای که مردم ایران دارند بهترین طرح باشد زیرا هر گونه  بهانه دو دستگی و تشتتی را از هر گروه و مرامی میگیرد. برای سرنگونی ج.ا هم به بیشتر از این احتیاج نداریم. البته گروه تدارکات چی منتخب ما حال چه از ایرانیانی که هم اکنون مقیم کشور هستند و چه از انهایی که در خارج مقیمند باید پس از انتخاب اقامتشان در خارج از کشور باشد تا از زندان و ترور واز این قبیل در امان باشند.

در اینجا از خوانندگانی که در برابر تاریخ ایران و اینده کشورشان احساس مسئولیت میکنند درخواست میشود تنها به خواندن این مقاله بسنده نکنند و چنانچه پیشنهاد داده شده را مفید وراهگشا میدانند، در اشاعه و پخش شدن هر چه گسترده تر ان به عنوان یک وظیفه ملی بکوشند.
تنها کاری که واقعا لازم است هر ایرانی انجام دهد زدن دو سه تا کلیک برای رای دادن است و با این کار خود میتواند تاریخ را تغییر دهد. برای موفق شدن در سطح سیاست احتیاج به نماینده میباشد. یک یا چند نفر اگر بتوانند ثابت کنند که نماینده مثلا 10000 نفر هستند در کشور های دمکرات غرب بسیار کارهای سیاسی بزرگتری میتوانند انجام دهند تا اینکه مثلا 3 میلیون بیایند تظاهرات کنند که این بیشتر خوراکی است برای شبکه های تلویزیونی خبری.
و اما ما چگونه میتوانیم این نماینده و یا گروه نماینده را جدا بعد از 32 سال انتخاب کنیم. تا به حال اپوزیسیون خاج از کشور هر کار کرده در این رابطه واقعا نتوانسته نتیجه ملموسی به دست بدهد و دائم دور خودش میچرخد. حالا ما مردم ایران چرا بیاییم دائم به امید اینها بنشینیم و یا حتی از روی ناچاری امید به انتخاب بین بد و بدتر در انتخابات جمهوری اسلامی داشته باشیم که ان نمایش هم دور اخرش را دو سال پیش انجام داد. حتی اگر خون هم گریه کنیم نه این اپوزسیون واقعا بی بخار خارج میتوااند یک کار درست وحسابی ای ارائه دهد و نه مردم ایران مردمی هستند ککه اتحاد داشته باشند و بتوانند یک صدا و متحد یک خواسته خودشان را بروز دهند و این اپوزیسیون خارج را لاقل اینجوری به حرکتی مجبور کنند.
راه چاره ای که بسیار عجیب است ولی با توجه به این مشکلات جامعه ایرانی میتواند تنها راه حل باقیمانده محسوب شود اینست : که ما مردم ایران یک ««بسته دستور کار»» تهیه کنیم و همه از طریق رای دادن روی ان اجماع کنیم واعلام کنیم که هر کسی که میخواهد ما را نمایندگی کند اول باید بیاید و خودش را متعهد به اجرای بدون چون وچرای این بسته کند تا ما کاندیداتور شدنش را برای نمایندگی خود قبول کنیم و بعدش ما این چنین کاندید هایی را میگذاریم تو لیست انتخابات و هر کدام که بیشتر رای اوردند این وظیفه را بهشان محول میکنیم. یعنی میتوانند دولت قانونی در خارج تشکیل دهند و ماهم ازشان حمایت خواهیم کرد چون میدانیم همان چیزی را انجام میدهند که ما میخواهیم.
در اینجا این وبسایت به نام وبسایت کامپیوتر ذغالی به شما معرفی میشود که دقیقا در ان همین موضوع به مرحله اجرا در امده است و با درخواست رای دادن از شما خواسته است که این «بسته دستور کار» را با رای خود تصویب کنید تا این اولین مرحله مهم برای برگزاری مرحله دوم یعنی پیدا شدن داوطلب هایی که این شرایط را قبول کنند را پشت سر بگذاریم. مرحله دومش هم مطمئنا راحت تر قابل اجرا خواهد بود. البته همه خوانندگان گرامی میدانند که اگر تعداد شرکت کنندگان این رای گیری کم باشد کسی به ان توجهی نمیکند ولی اگر تعداد زیاد و بسیار زیاد باشد اصلا محال است که یک گروهی که میخواهد اپوزیسیون تشکیل دهد به ان بی اعتنایی کند. پس بنابر این فقط به این اکتفا نکنید که خودتان بروید یک رای بدهید بلکه از هر راهی که خودتان میدانید دیگران را هم تشویق کنید که این کار ساده را برای میهنشان انجام دهند.
اگر بخواهیم وضع فعلی خودمان را در قالب صنعت ساختمان سازی بیان کنیم میتوانیم بگوییم که: ما مردم ایران میخواهیم ساختمان جمهوری اسلامی را که یک ساختمان بسیار بدقواره ای وسط یک پارک زیباست تخریب کنیم و این ساختمان دیوارهای بسیار ضخیمی دارد وما هم کلنگ درست وحسابی ای نداریم. بنابر این ما برای تخریب این ساختمان احتیاج به مهندس نداریم بلکه احتیاج به یک کلنگ بسیار قوی و چند تا عمله پر زور داریم. با انتخاب دولت قانونی خودمان برای وارد شدن در جامعه جهانی این کلنگ را که ابزار دستمان است بدست اورده ایم و عمله ها همان اعضای این دولت هستند که باید کلنگ را به حرکت دراورند وبرای اینکه اینها کلنگ را همان جور به حرکت دراورند که ما میخواهیم باید که انها انتخاب شده ما باشند وبه دستور ما که همان کلنگ زدن است عمل کنند. ما برای خراب کردن ساختمان ج.ا احتیاج به مهندسی نداریم که حتی بلد نیست کلنگ را در دستش بگیرد و اینها همان اپوزیسیون بی خاصیت فعلی هستند که باید به دستشان یک کلنگ داد و گفت مهندسی بی مهندسی فعلا راه چاره کلنگ زدن است و اگر هم کلنگ زدن را در شان خودت نمیبینی برو کنار بذار لااقل ما چند تا عمله را بیاوریم که انها این کار را انجام دهند.
در اینجا مشاهده میکنیم که با این روش یک جا چندین مانع شکل گیری دولت ملی منتخب را از بین میبریم. اختلاف اپوزیسیونی که با هم نمیتواند کنار بیاید حل میشود چون دیگر نباید تئوری و راه حل ارائه دهند و سر ان دعوایشانبشود بلکه ما راه خل را گذاشته ایم جلوی پایشان و وظیفه انجامش را به عهده شان گذاشته ایم. دیگر اینکه این دعوایشان که من بهترم یا تو هم از بین میرود زیرا بهتر انست که رای بیشتری میاورد. از اسب نخوت هم باید بیایند پایین زیرا اگر انها کاندید نشوند ما هر که را که ایرانی باشد وبگوید که من میخواهم و میتوانم این وظیفه را انجام دهم انتخابش میکنیم حالا میخواهد کارگر باشد مهندس باشد و یا نابغه. اپوزیسیون پر نخوت وبی هنر هم برود کشکش رابسابد.
دیگر احتیاجی به گفتن دوباره نیست که اگر با این روش ما بتوانیم یک گروه نماینده خودمان به عنوان یک دولت منتخب قانونی به جامعه جهانی بفرستیم بیش از 90% کار سرنگونی ج.ا را انجام داده ایم. فقط تصور کنید که این دولتملی مستقر در خارج با درخواست و اخطار و تهدید و ابرو بردن دولت های ریا کار موجب شود که در امد نفتی ج. ا قطع شود و بهتر از ان اینکه نفت صادر شود ولی پول ان به خزانه این دولت ملی منتخب در خارج واریز شود و همان مستضعفانی که بسیجی و پاسدار میشوند واین رژیم را حفظ میکنند متوجه شوند که اگر این رژیم ساقط شود صد ها میلیارد دلار میاید توی کشور و بین مردم پخش میشود. مسلم است که خودشان میافتند به جان فرماندهانشان و بعدش هم میگویند ای مردم غلط کردیم بیایید ما را مجازات کنید ولی ما را از این وضع هم نجات دهید.






۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

اگر این پیشنهاد را نپذیرید و جمهوری اسلامی سر جای خود بماند، دیگرتقصیر از خودتان است!

در اینجا از خوانندگانی که در برابر تاریخ ایران و اینده کشورشان احساس مسئولیت میکنند درخواست میشود تنها به خواندن این مقاله بسنده نکنند و چنانچه پیشنهاد داده شده را مفید وراهگشا میدانند، در اشاعه و پخش شدن هر چه گسترده تر ان به عنوان یک وظیفه ملی بکوشند.
تنها کاری که واقعا لازم است هر ایرانی انجام دهد زدن دو سه تا کلیک برای رای دادن است و با این کار خود میتواند تاریخ را تغییر دهد.  برای موفق شدن در سطح سیاست احتیاج به نماینده میباشد. یک یا چند نفر اگر بتوانند ثابت کنند که نماینده مثلا 10000 نفر هستند در کشور های دمکرات غرب بسیار کارهای سیاسی بزرگتری میتوانند انجام دهند تا اینکه مثلا 3 میلیون بیایند تظاهرات کنند که این بیشتر خوراکی است برای شبکه های تلویزیونی خبری.
 و اما ما چگونه میتوانیم این نماینده و یا گروه نماینده را جدا بعد از 32 سال انتخاب کنیم. تا به حال اپوزیسیون خاج از کشور هر کار کرده در این رابطه واقعا نتوانسته نتیجه ملموسی به دست بدهد و دائم دور خودش میچرخد. حالا ما مردم ایران چرا بیاییم دائم به امید اینها بنشینیم و یا حتی از روی ناچاری امید به انتخاب بین بد و بدتر در انتخابات جمهوری اسلامی داشته باشیم که ان نمایش هم دور اخرش را دو سال پیش انجام داد. حتی اگر خون هم گریه کنیم نه این اپوزسیون واقعا بی بخار خارج میتوااند یک کار درست وحسابی ای ارائه دهد و نه مردم ایران مردمی هستند ککه اتحاد داشته باشند و بتوانند یک صدا و متحد یک خواسته خودشان را بروز دهند و این اپوزیسیون خارج را لاقل اینجوری به حرکتی مجبور کنند.
راه چاره ای که بسیار عجیب است ولی با توجه به این مشکلات جامعه ایرانی میتواند تنها راه حل باقیمانده محسوب شود اینست : که ما مردم ایران یک ««بسته دستور کار»» تهیه کنیم  و همه از طریق رای دادن روی ان اجماع کنیم واعلام کنیم که هر کسی که میخواهد ما را نمایندگی کند اول باید بیاید و خودش را متعهد به اجرای بدون چون وچرای این بسته کند تا ما کاندیداتور شدنش را برای نمایندگی خود قبول کنیم و بعدش ما این چنین کاندید هایی را میگذاریم تو لیست انتخابات و هر کدام که بیشتر رای اوردند این وظیفه را بهشان محول میکنیم. یعنی میتوانند دولت قانونی در خارج تشکیل دهند و ماهم ازشان حمایت خواهیم کرد چون میدانیم همان چیزی را انجام میدهند که ما میخواهیم.
در اینجا این وبسایت به نام وبسایت کامپیوتر ذغالی به شما معرفی میشود که دقیقا در ان همین موضوع به مرحله اجرا در امده است و با درخواست رای دادن از شما خواسته است که این «بسته دستور کار» را با رای خود تصویب کنید تا این اولین مرحله مهم برای برگزاری مرحله دوم یعنی پیدا شدن داوطلب هایی که این شرایط را قبول کنند را پشت سر بگذاریم. مرحله دومش هم مطمئنا راحت تر قابل اجرا خواهد بود. البته همه خوانندگان گرامی میدانند که اگر تعداد شرکت کنندگان این رای گیری کم باشد کسی به ان توجهی نمیکند ولی اگر تعداد زیاد و بسیار زیاد باشد اصلا محال است که یک گروهی که میخواهد اپوزیسیون تشکیل دهد به ان بی اعتنایی کند. پس بنابر این فقط به این اکتفا نکنید که خودتان بروید یک رای بدهید بلکه از هر راهی که خودتان میدانید دیگران را هم تشویق کنید که این کار ساده را برای میهنشان انجام دهند.
 اگر بخواهیم وضع فعلی خودمان را در قالب صنعت ساختمان سازی بیان کنیم میتوانیم بگوییم که: ما مردم ایران میخواهیم ساختمان جمهوری اسلامی را که یک ساختمان بسیار بدقواره ای وسط یک پارک زیباست تخریب کنیم و این ساختمان دیوارهای بسیار ضخیمی دارد وما هم کلنگ درست وحسابی ای نداریم. بنابر این ما برای تخریب این ساختمان احتیاج به مهندس نداریم بلکه احتیاج به یک کلنگ بسیار قوی و چند تا عمله پر زور داریم. با انتخاب دولت قانونی خودمان برای وارد شدن در جامعه جهانی این کلنگ را که ابزار دستمان است بدست اورده ایم و عمله ها همان اعضای این دولت هستند که باید کلنگ را به حرکت دراورند وبرای اینکه اینها کلنگ را همان جور به حرکت دراورند که ما میخواهیم باید که انها انتخاب شده ما باشند وبه دستور ما که همان کلنگ زدن است عمل کنند. ما  برای خراب کردن ساختمان ج.ا  احتیاج به مهندسی نداریم که حتی بلد نیست کلنگ را در دستش بگیرد و اینها همان اپوزیسیون بی خاصیت فعلی هستند که باید  به دستشان یک کلنگ داد و گفت مهندسی بی مهندسی فعلا راه چاره کلنگ زدن است و اگر هم کلنگ زدن را در شان خودت نمیبینی برو کنار بذار لااقل ما چند تا عمله را بیاوریم که انها این کار را انجام دهند.
در اینجا مشاهده میکنیم که با این روش یک جا چندین مانع شکل گیری دولت ملی منتخب را از بین میبریم. اختلاف اپوزیسیونی که با هم نمیتواند کنار بیاید حل میشود چون دیگر نباید تئوری و راه حل ارائه دهند و سر ان دعوایشانبشود بلکه ما راه خل را گذاشته ایم جلوی پایشان و وظیفه انجامش را به عهده شان گذاشته ایم. دیگر اینکه این دعوایشان که من بهترم یا تو هم از بین میرود زیرا بهتر انست که رای بیشتری میاورد. از اسب نخوت هم باید بیایند پایین زیرا اگر انها کاندید نشوند ما هر که را که ایرانی باشد وبگوید که من میخواهم و میتوانم این وظیفه را انجام دهم انتخابش میکنیم حالا میخواهد کارگر باشد مهندس باشد و یا نابغه. اپوزیسیون پر نخوت وبی هنر هم برود کشکش رابسابد.
دیگر احتیاجی به گفتن دوباره نیست که اگر با این روش ما بتوانیم یک گروه نماینده خودمان به عنوان یک دولت منتخب قانونی به جامعه جهانی بفرستیم بیش از 90% کار سرنگونی ج.ا را انجام داده ایم. فقط تصور کنید که این دولتملی مستقر در خارج با درخواست و اخطار و تهدید و ابرو بردن دولت های ریا کار موجب شود که در امد نفتی ج. ا قطع شود و بهتر از ان اینکه نفت صادر شود ولی پول ان به خزانه این دولت  ملی منتخب در خارج واریز شود و همان مستضعفانی که  بسیجی و پاسدار میشوند واین رژیم را حفظ میکنند متوجه شوند که اگر این رژیم ساقط شود صد ها میلیارد دلار میاید توی کشور و بین مردم پخش میشود. مسلم است که خودشان میافتند به جان فرماندهانشان و بعدش هم میگویند ای مردم غلط کردیم بیایید ما را مجازات کنید ولی ما را از این وضع هم نجات دهید.
لینک انتخابات و رای گیری:
  http://computerezoghali.webs.com/

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

راه پیمایی های در پیش رو (22 خرداد و ....) را موثرتر کنیم. (یک روش ساده)!


 مسلما شهروندان خودشان تصمیم گرفته اند که چگونه تظاهرات را برگذارکنند. اما از انجایی که حتما نظام با همان روش های سرکوب خودش شدیدا دوباره وارد عمل میشود، ما  سعی میکنیم با یک ترفند غافل گیرش کنیم و به احتمال زیاد با روشی نوظهوراثرگذاری بیشتری کرده باشیم.
پیشنهاد ایینست که علاوه بر انکه طبق برنامه در مسیر های تعیین شده حالا چه با شعار، چه بدون شعار راهپیمایی میکنیم؛ هر شهروند یک برگ کاغذ با خودش بردارد ( تا کند در جیب بگذارد یا زیر پیرهنش پنهان کند و...) و یک عدد ماژیک و یا خودکار هم با خودش بردارد و تا جایی که میتواند به مسیر راهپیمایی نزدیک شود و روی کاغذ شعار ( مرگ بر خامنه ای) را بنویسد و در مسیر راهپیمایی یا نزدیکترین محل به ان کف پیاده رو، خیابان رها کند. خلاصه در پایان راهپیمایی صحبتها علاوه در مورد خود راهپیمایی در مورد این هم باشد که یک برگ کاغذ واحتمالا یک ماژیک و خودکار امروز حروم خامنه ای کردیم. بنابراین اگر راهپیمایی سکوت مجبور شدیم انجام دهیم حداقل فریاد خود را به صورت نوشتاری در مسیر راهپیمایی پخش کرده باشیم. انهایی هم که میترسند مستقیما خطر کنند وبه مسیر راهپیمایی بروند حداقل بیایند هر چه نزدیکتر به مسیر راهپیمایی و این عمل را انجام دهند. بنابر این شاید دوباره میلیونها مردم بتوانند به خیابان بیایند وهر چند نتوانند تجمع میلیونی برگزار کنند اما با به جا گذاشتن میلیونها برگ کاغذ شعارنویسی شده از خود در خیابانها حضور خود را در خیابانها انجام داده باشند و همچنین شعار و رای خود را هم به طریق دیگری داده باشند. بابا نا سلامتی سواد داریم یک برگ کاغذ هم که مفلسمان نمیکند. هر روشی را هم باید بالاخره یک زمانی شروع وامتحان کرد. از دو سال به این طرف ما هیچ نواوری ای در برگزاری راهپیمای ها ندیده ایم. البته با رعایت نکات ایمنی فیلمبرداری هم فراموش نشود.

راه پیمایی های در پیش رو (22 خرداد و ....) را موثرتر کنیم. (یک روش ساده)!

 مسلما شهروندان خودشان تصمیم گرفته اند که چگونه تظاهرات را برگذارکنند. اما از انجایی که حتما نظام با همان روش های سرکوب خودش شدیدا دوباره وارد عمل میشود، ما  سعی میکنیم با یک ترفند غافل گیرش کنیم و به احتمال زیاد با روشی نوظهوراثرگذاری بیشتری کرده باشیم.
پیشنهاد ایینست که علاوه بر انکه طبق برنامه در مسیر های تعیین شده حالا چه با شعار، چه بدون شعار راهپیمایی میکنیم؛ هر شهروند یک برگ کاغذ با خودش بردارد ( تا کند در جیب بگذارد یا زیر پیرهنش پنهان کند و...) و یک عدد ماژیک و یا خودکار هم با خودش بردارد و تا جایی که میتواند به مسیر راهپیمایی نزدیک شود و روی کاغذ شعار ( مرگ بر خامنه ای) را بنویسد و در مسیر راهپیمایی یا نزدیکترین محل به ان کف پیاده رو، خیابان رها کند. خلاصه در پایان راهپیمایی صحبتها علاوه در مورد خود راهپیمایی در مورد این هم باشد که یک برگ کاغذ واحتمالا یک ماژیک و خودکار امروز حروم خامنه ای کردیم. بنابراین اگر راهپیمایی سکوت مجبور شدیم انجام دهیم حداقل فریاد خود را به صورت نوشتاری در مسیر راهپیمایی پخش کرده باشیم. انهایی هم که میترسند مستقیما خطر کنند وبه مسیر راهپیمایی بروند حداقل بیایند هر چه نزدیکتر به مسیر راهپیمایی و این عمل را انجام دهند. بنابر این شاید دوباره میلیونها مردم بتوانند به خیابان بیایند وهر چند نتوانند تجمع میلیونی برگزار کنند اما با به جا گذاشتن میلیونها برگ کاغذ شعارنویسی شده از خود در خیابانها حضور خود را در خیابانها انجام داده باشند و همچنین شعار و رای خود را هم به طریق دیگری داده باشند. بابا نا سلامتی سواد داریم یک برگ کاغذ هم که مفلسمان نمیکند. هر روشی را هم باید بالاخره یک زمانی شروع وامتحان کرد. از دو سال به این طرف ما هیچ نواوری ای در برگزاری راهپیمای ها ندیده ایم. البته با رعایت نکات ایمنی فیلمبرداری هم فراموش نشود.

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

راهپیمایی 22 خرداد فقط به سود نظام میباشد.

البته نظام مانند گذشته با تمام قوا سعی میکند از شکل گیری ان جلوگیری کند. اما 90% از مردم هم که دریافته اند این راه پیمایی ها اصولا به سقوط ج.ا نمی انجامد خود به خود شرکت نخواهند کرد. از سوی دیگر این راهپیمایی به درخواست شورای هماهنگی راه سبز امید انجام میشود که خود این شورا در این میان یک شورای مشکوک وبسیار بی اعتبار شده است که دیکتاتورانه یک تصمیم هایی را میگیرد و این تصمیم ها وفراخوان هایش هم فاصله زیادی با خواسته اصلی مردم که همان نابودی ج.ا میباشد دارد. طریقه ای هم که برای راهپیمایی یعنی راهپیمایی سکوت تعیین کرده است واقعا بچگانه ومسخره است. ایا مردم دو سال پیش راهپیمایی سکوت چند میلیونی نکردند. ایا نظام در طول دو سال با بکار بردن هر گونه جنایتی تظاهرات را سرکوب نکرده است؟ دوم خواهان ازادی موسوی و کروبی شدن هم واقعا خواسته ایست که خون شهیدان این دو سال را واقعا بی حرمت میکند. مردم برای سقوط ج.ا و دمکراسی شهید دادند ونه به خاطر اقایان موسوی وکروبی. در اینجا البته باید یاداوری شود که اقایان موسوی و کروبی دو شخصیتی بودند که با اینکه میگفتند خواستار بقای نظام هستند ولی هر دو شان این را از روی مصلحت میگفتند و در حقیقت میخواستند یک کار ناممکنی را انجام دهند وان نابودی این حکومت مافیایی پاسداران و خامنه ای و ا.ن با پشتیبانی مردم و یا عقب راندن ان  تا حد یک حکومت تشریفاتی با حمایت توده مردم بود. اثبات ان هم یکی اینکه سازش نکردند و انواع خطر ها و سختی ها را به جان خریدند. اثبات دیگر انکه ا.ن گفته بود که اقا مرا رئیس جمهور کرد زیرا میدانستند اگر موسوی بیاید بساط ولایت فقیه را بر میچیند. اگر یکه حرف راست هم ا.ن در عمرش زده باشد همین بوده است. اما موسوی و کروبی دست به کار غیر ممکنی زده بودند و خودشان هم اینرا میدانستد. و خامنه ای هم میدانست که چه خطری تهدیدش میکند و مسلم بود که چیزی را که تاج و تختش را تهدید میکند قبول نخواهد کرد بویژه که همه ابزار سرکوب را هم در اختیار داشت.  اما وضع موجود که اقایان کروبی و موسوی در حبس خانگی هستند  فعلا هم برای انها بهتر است وهم برای جنبش. برای انها بهتر از این جهت که دیگر نباید زیر توهین و اذیت و فحاشی اراذل واوباش لباس شخصی وغیره برنامه هایی مثل برنامه های قبل از حبس شان را از جمله اعلامیه دادن و بازدید از خانواده شهدا انجام دهند و دوما فعلا در همان خانه هایشان در حبس حداقل جانشان در امان است و نظام هم به احتمال زیاد دست به کشتن انها نمیزند زیرا از مراسم تشیع جنازه انها وحشت بزرگی دارد. برای جنبش از این جهت بهتر است زیرا  دیر یا زود به دنبال پیدا کردن رهبری دیگر انهم در خارج از کشور خواهد افتاد. مگر فردی که در داخل کشور باشد میتواند کوچکترین اقدام و یا هماهنگی ای برای براندازی این نظام جنایتکار بکند؟ اقای موسوی هم نمیتوانست و کسی که نمیتواند لیدر باشد ولی مردم فکر کنند که میتواند و یا از او این را بخواهند بدتر دسترسی به هدف را مشکلتر میکند و انرژی مردم را هدر میدهد. پس مردم باید دنبال یک رهبری برانداز در خارج باشند و هزاران نفر ایرانی که در خارج فعالیت سیاسی دارند خیلی بهتر و باسوادتر و صادق تر، بهتر از موسوی میتوانند وظیفه براندازی نظام را به عهده بگیرند. البته  شرط اینست که مردم ایران  دست از موسوی بردارند واعتماد خودشان را به هم میهنان لایق مقیم خارج به گونه ای گسترده اعلام کنند. زمانی که ج.ا سرنگون شد نه تنها مهندس موسوی و اقای کروبی ازاد خواهند شد بلکه همه زندانیان سیاسی زجر کشیده دیگرهم.
خلاصه راه نجات اینست که دور شورای سبز امید را کلا خط بکشیم و دنبال یک الترناتیو برانداز در خارج بگردیم و به ان رای بدهیم وحمایت گسترده از ان بکنیم. به جای تظاهرات هم که اول به خاطر دزدین هدف اصلی ان به وسیله شورای هماهنگی راه سبز و اصلاح طلبان جاه  طلب دیگر در خارج و دوم به خاطر سرکوب شدید وخونین روز به روز از بزرگی واثرشان کاسته میشود، عملیات دیگری مانند اعتصابات سراسری و یا تظاهرات روز رستاخیزی که به وسیله گروه عقاب ایران دارد تدارک میشود را در نظر داشته باشند. برای روزهای در پیش رو هم مانند 22 خرداد و یا 25 خرداد پیشنهاد میشود که خیلی ساده بیایید به خیابانهای اصلی  محله تان و روی یک برگه کاغذ بنویسید « مرگ بر خامنه ای» و کف خیابان و پیاده رو رها کرده و بعد راحت برگردید خانه یتان . (انصافا هر کسی فقط یک برگ کاغذ بنویسد و رها کند). این کار هم فال است وهم تماشا. ضربه اش به نظام هم از تظاهراتی مانند اسفند که مردم در خیابان نه تنها تجمعی نمیتوانستند بکنند بلکه همین جوری هم باتوم میخوردند مسلما بیشتر است. زیرا اولا انبوه جمعیت را نشان میدهد و خواسته مردم هم روی کاغذ نوشته میشود و در مکان عمومی جلوی چشم همه قرار میگیرد. دوما میلیون ها کاغذ را باید سپورها و بسیجی ها و دیگر اراذل انتظامی از کف خیابان جمع کنند و دائم جلوی چششمشان باید ببینند که مردم به اربابشان چه گفته اند. از همه جالبتر مردم میتوانند با دیدن عکس العمل وفیلم شدن این اراذل اندکی تفریح هم بکنند.
یک کامپیوتر ذغالی ایران دوست پیدا کرده ام که با توجه به این وضع سردرگمی و بی اتحادی مردم یک راه حل واقعا تاریخی وکاملا تازه پیشنهاد کرده است. در مقاله بعدی راه حل این کامپیوتر ذغالی را خواهم نوشت. خواهشم از هم میهنانی که به وبلاگ و وبسایت اشنایی دارند ، پاسخ بفرمایند که ایا سیستم وبلاگی از نوع مثلا ورد پرس و بلاگر وجود دارد که قابلیت کلیک خوردن بالایی مثلا 1000 کلیک در ساعت را داشته باشد؟ برای ارائه این طرح به چنین وبلاگی نیاز دارم.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

بهترین راه در شرایط فعلی برای پایین کشیدن جمهوری اسلامی

 به احتمال بسیار زیاد راه پیشنهادی زیر شاید تنها راه ممکن باشد و ان شرکت فعال برای انتخاب یک دولت الترناتیو و بدیل در خارج از کشور میباشد. ایرانیان مقیم خارج که به راحتی میتوانند در چنین انتخاباتی شرکت کنند و ایرانیان مقیم کشور تنها راه ممکن برایشان از طریق اینترت میباشد که انهم ممکن است اشکالات زیادی در مرحله عملی اش بوجود اید. اگر که ایرانیان مقیم ایران توانستند که شرکت کنند که چه بهتر ولی اگر نتوانستند باید از هر طریق ممکن پشتیبانی خود را از چنین دولتی در صورت انتخاب نشان دهند. دو سازمان یکی به نام «نهاد مردمی» و دیگری به نام «شبکه سکولارهای سبز» دراین زمینه فعالیت میکنند. بویژه نهاد مردمی الان هدف مشخصی دارد. از ایرانیان بویژه مقیم کشور تقاضا میشود که فعالیت این سازمان را بررسی کنند وبا عضو شدن و یا هر گونه فعالیت دیگری که خود میدانند باعث انجام گرفتن هدف این سازمان که انتخاب و تشکیل یک شورای گذار موقت میباشد، شوند.
بویژه ایرانیان مقیم کشور نباید اجازه دهند که فکرشان از هدف اصلی منحرف شود. به ایرانیان مقیم خارج هم نباید الرژی داشته باشند. این هم وطنان اکثرشان فعالان سیاسی ضد رژیم بوده اند و بسیاری هم برای کار مقیم خارج شده اند. بسیاری هم از همین دو سال پیش از ترس زندان وشکنجه به خارج گریخته اند. بنابر این رای انها نموداری از رای مردم ازادی خواه درون ایران میباشد. و ایرانیان درون ایران باید در هر فرصتی به جهان نشان دهند که انها با رای ایرانیان مقیم خارج در مورد کشورشان موافق میباشند. از کراوات و طرز رفتار برخی از انان هم نترسید. مطمئن باشید انها با اینکه از وطن دور بوده اند به اندازه شما دلسوز ایران میباشند و به علت زندگی کردن در کشور های دمکرات فکرشان هم بازتر از برخی از ایرانیان میباشد که دسترسی به اطلاعات ازاد ندارند و یا فقر مالی  باعث فقر فرهنگی برخی از انها  شده است. البته در بین ایرانیان مقیم خارج افراد سودجو و بیوجدان هم هستند ولی اکثریت ایرانیانی هستند که دلسوز کشور و سرنوشت ان میباشند. فرق انها با ایرانیان مقیم ایران در این است که انها میتوانند فعالیت سیاسی ازادانه داشته باشند و به این دلیل براندازی ج.ا  تنها با انتخاب و واگذاری نمایندگی ایرانیان درسطح جهانی به یک ارگان (دولت الترناتیو) مقیم خارج امکان پذیر است. فقط یک نمونه از کارهایی که این دولت الترناتیو میتواند انجام دهد ذکر میشود: فرض کنید که این دولت الترناتیو انتخاب شد و از سوی کشورهای جهان به رسمیت شناخته شد و در اجلاس سازمان ملل به جای ا.ن ، رئیس این دولت الترناتیو به عنوان نماینده ایران سخنرانی کند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

قانون اساسی چه زمانی باید نوشته شود؟

احتیاجی به این نیست که تذکر بدهیم نوشتن قانون اساسی توسط هر گروه سیاسی در خارج کار اشتباهی است و مایه تمسخر گروه نویسنده شده ونشانه ای از بی اطلاعی و درک غلط مطالب از سوی انان می باشد. حتی یک دولت الترناتیو منتخب ایرانیان در خارج از کشور نمیتواند ونباید قانون اساسی ای بنویسد. بنابراین قانون اساسی تنها میتواند بوسیله نمایند گان منتخب مردم پس از سرنگونی ج.ا و استقرار دولت منتخب نوشته شود. اما پرسش بسیار مهم اینست که مجلس موسسان کی باید تشکیل شود و چه شرایطی باید بر کشور حکمفرما باشد. در رفراندوم ج.ا. خمینی اصرار کرد که تند و سریع قانون اساسی را به رفراندوم بگذارند چون حیله گیری که او بود میدانست که هر چه وقت بیشتر بگذرد مردم اگاه تر میشوند و به این موضوع پی خواهند برد که رای دادن به ان قانون اساسی چه تبعاتی برایشان خواهد داشت. اینکه مردم چرا ان زمان به ان قانون رای دادند هم یکی به دلیل نا اگاهی بود و دیگری اعتماد به اخوند های حیله گر و دیگری تبلیغات وسیع و هم چنین جوگیر شدن مردم بود. البته یک عامل مهم دیگر هم میتواند وجود داشته باشد وان اینکه مردم متوجه شده بودند که این اخوندان با ان قشر گرسنه و حریصی را که به عنوان پاسدار و غیره به کار گماشته بودند، بارها جنایتکارتر و خونخوارتر از رژیم شاه هستند و اگر با شاه میشد شوخی کرد با اینها نمیتوان شوخی کرد زیرا سر ضرب کار ادم به اعدام میکشد. بنابراین مردم خود را برای یک استبداد بدتر اماده کرده بودند و میدانستند که رای ندادنشان هم به قانون اساسی باعث تغییر قانون اساسی و یا کنار رفتن اخوندان نمیشود.
بنابر این میبینیم که اصرار از طرف هر رژیم تازه به قدرت رسیده ای برای رفراندوم قانون اساسی میتواند نشانه ان باشد که یک چیزی باید به مردم انداخته شود. ولی مشکلات بزرگتر و مهم تری در برگزاری رفراندوم زود رس وجود دارد. از جمله بویژه مردمی که از زیر یک حکومت استبدادی بیرون امده اند حتما درک کامل و درستی از دمکراسی ندارند و این موضوع حتی در مورد منتخبان شان هم صدق میکند. دوما مردم عادی نمیتوانند کاملا از قانونی سر دربیاورند که به گونه ای پیچیده و حقوقی از سوی حقوقدانان نوشته شده است. بنابر این انسان چگونه میتوان قانونی را رد کند ویا ان را قبول کند که ان را نفهمیده است. سوم وضع کشور یکی دو سال مسلما وضع عادی نخواهد بود و ممکن است مردم دوباره از سوی قدرت طلبان گول زده شوند که به قانون اساسی رای دهید که ارامش به کشور بازگردد.
بنابر این توصیه میشود پس از سرنگونی ج.ا حقوقدانان به وضع و تصحیح قوانین مدنی وجزایی تا حد ممکن با رعایت منشور حقوق بشر بپردازند. با همین قوانین کشور به راحتی اداره خواهد شد. قانون اساسی هم پس از گذشت چند سال زمانی که مردم کمی در دمکراسی زندگی کردند و مطالعه بیشتر کردند و هم چنین شرایط ویژه ایران مانند موضوع ملیت ها کمی جا افتاد و وضعیت در جو دمکراسی بررسی و ازمایش شد، میتواند تصویب شود. مردم هم میتوانند مثلا از وکیلان و کار شناان نماینده هایی را انتخاب کنند و وظیفه بررسی و رای دادن به قانون اساسی را به انان بسپارند. اما مردم باید حتما روی یک « شاه اصل» توجه کنند و اگر این اصل در قانون اساسی نبود ان را رد کنند وان شاه اصل باید این باشد که مفاد قانون اساسی باید هر زمان بنا بر خواست مستقیم اکثریت مردم که در رای گیری تبلور می یابد قابل تغییر باشد.
برای اداره کشور بدون قانون اساسی در ابتدا علاوه بر وضع قوانین مدنی وجزایی مسلما یک قانون اساسی سبک برای بوجود امدن دولت و ارگانهای حکومتی هم باید وضع شود. در اینجا توصیه میشود که به چند اصل توجه شود. یکی برای جلوگیری از شکل گیری استبداد بهتر است که قدرت دست قسمت شورایی حکومت یعنی مجلس باشد. دوم فاصله های زمانی رای گیری ها بسیار کوتاه مثلا هر 6 ماه یکبار باشد تا گروه های قدرت طلب دیکتاتوری فرصت نکنند که مثلا در طول 4 سال گروه های خودی تشکیل بدهند و یا با گرفتن امکانات تبلیغاتی مردم را برای انتخابات بعدی بفریبند. سوم کنترل روی اسلحه و نیروهای انتظامی باید یک جورایی مستقیما دست مردم باشد. این را ما میدانیم که بویژه در کشور ما تا که یک گروهی مسلسل واسلحه دستشان امد تحریک میشوند که بنای دیکتاتوری و چپاول مردم را راه بیاندازند.
خلاصه اینکه دولت دمکراتیک اینده باید اولیت را روی بهبود اقتصاد وایجاد شغل های تولیدی و قوی کردن ارتش بویژه نیروی هوایی بگذارد و نه نوشتن قانون اساسی چنین وچنان.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

ایا برای سرنگونی ج.ا باید هزینه جانی داد؟

اولا باید به این موضوع توجه داشت که با سلاح هایی که نیروهای نظامی یک رژیم در دنیای امروز در اختیار دارند  پیروزی با دست خالی از سوی مردم کاری غیر ممکن است. ما ملاحظه کردیم که مثلا در سوریه نیروهای نظامی حتی رو در رو با مردم مواجه نمیشوند بلکه در مسیر راه پیمایی از روی پشت بام ها مردم را به رگبار میبندند. مسلم است که اینگونه مبارزه که تنها راه ممکن مبارزه مردم اسیر اینگونه دیکتاتور ها میباشد، نمیتواند بر قدرت نظامی حکومت پیروز شود. اینکه روی این بتوان حساب کرد که نیروهای انتظامی به مردم بپیوندند هم، تکیه بر  احتمال بسیار ضعیفی میباشد که روی ان اصلا نمیشود حساب کرد. مثلا پاسداری که وقتیکه اسلحه گرم دستش نیست با چنان شور وعشقی مردم را میزند به احتمال زیاد وقتی که مسلسل دستش دادند از همان پشت بام مثل اب خوردن مردم را به رگبار میبندد. تنها در یک صورت امکان پیروزی مردم از این راه وجود دارد وان اینکه ده ها میلیون نفر مصمم و یکپارچه بدون ترس ار کشته شدن به قصد قیام به خیابان ها بریزند. انگاه به احتمال زیاد نیروهای نظامی ترس ورشان میدارد که حتی اگر تمام فشنگ هایمان را هم تمام کنیم باز جمعیت به ما میرسد و ما را تکه تکه میکند. در ان هنگام ممکن است که این نیروها اسلحه را بر زمین بگذارند وتسلیم مردم شوند. اما ما میدانیم که در عمل هیچگاه اینچنین جمعیتی به خیابان نمیاید بویژه زمانی که قیام اعلام شده باشد. هر چند که همه میدانند تنها امید موفقیتشان امدن همگی شان است اما از ترس اینکه مجروح و کشته شوند همه در خانه هایشان پنهان میشوند وحتی ممکن است که چند روز برای خرید ودیگر امور روز مره هم از خانه بیرون نیایند. در اینجا هر کسی میگوید که من چرا جانم را از دست بدهم دیگران هستند وبالاخره یک روزی  رژیم یک جوری سرنگون میشود ویا اگر که من رفتم دیگران نیامدند چی وبسیاری از این فکرها که همه ریشه در غریزه انسانی دارند که از مرگ و درد میترسد. بنابراین مردم را تشویق به اینگونه قیام کردن نه نتیجه ای میدهد ونه پیروزی ای در پی خواهد داشت. البته اگر یک دولت منتخب در خارج زمینه های اینچنین قیامی را اماده کند و مردم حداقل گوش و نگاهشان به یک دستور و مرجع واحد باشد امکان پیروزی اینچنین قیامی وجود دارد. این دولت در تبعید میتواند با اخذ مشروعیت از جامعه جهانی مقدمات قطع مهمترین برگ برنده نظام یعنی در امد نفت را فراهم کند واین باعث نارضایتی بزرگ در میان همان نظامیان خواهد شد وانها خودشان اماده قیام بر ضد نظام میشوند. در ضمن دولت در تبعید با اعلام تشویق و تهدید باعث میشود که نظامیان اگر که حتی همه بر ضد نظام نشوند حداقل دو دسته شوند و در روز قیام مردم با پشتیبانی مردم مسلما گروه مخالف نظام در نیروهای نظامی دست بالا را خواهند گرفت و مثلا اسلحه را به روی فرماندهان خود خواهند کشید و یا با نیروهای موافق نظام در گیر خواهند شد و چون نیروهای موافق ترس هم برشان داشته مسلما براحتی شکست میخورند ویا دسته دسته تسلیم مشوند. اگر که قدرت تخیل خوبی هم داشته باشیم که در جهان امروز ما میبینیم که خیلی از این تخلیلات واقعا به حقیقت میپیوندند، میتوانیم امید داشته باشیم که دولت در تبعید با مطرح کردن وجود سود دو جانبه برای ملت ایران وکشورهای غربی در صورت سقوط ج.ا ، میتواند انها را  ترغیب به حمایت نظامی این کشورها از قیام مردم ایران بکند. این حمایت هم میتواند در قالب  حمله هوایی محدود به بیت خامنه ای و پایگاه های فرماندهی سپاه بتدریج و بدون اسیب رسیدن به مردم انجام گیرد. مسلما با زدن هر کدام از این هدف ها فرار و ریزش نیروهای نظامی و تمایل انها به تسلیم به مردم چنان شدت میگیرد که ممکن است بدون شلیک گلوله ای قدرت وفرماندهی نظامی به دست مردم و دولت در تبعید بیافتد. این حملات هوایی لزوما نباید به وسیله نیروهای هوایی مثلا ناتو انجام شود. دولت  ملی در تبعید میتواند چنان فشاری بر کشورهای غربی وارد کند که انها حاضر به فروش جنگنده های پیشرفته به این دولت شوند که در ابتدا با استفاده از پشتیبانی ناتو خلبنان ایرانی فراری اولا وظیفه بمباران های ذکر شده در بالا و سرنگونی ج.ا را برعهده میگیرند و دوما در اینده این جنگنده ها هسته اولیه نیروی هوایی مدرن  ایران دمکراتیک را تشکیل خواهند داد.
البته متاسفانه خاک کشور ما بواسطه حکومت غارتگر و بیوطن ج.ا و ضعف مصنوعی نظامی ما مورد طمع کشورهای همسایه بویژه کشورهای عربی واقع شده است. البته امریکا هم اینجور که پیداست حاضر شده است در ازای باز ماندن شیرنفت ، خاک ما را به عنوان هدیه به کشورهای عربی تقدیم کند و اشغال خوزستان و تقسیم ان بین کشور های عربی قدم اول در این راه است. بنابراین مردم باید به خود بیایند واگر این خطر واقعا جدی شد دیگر فکر جان وعافیت شان رانکنند و قیام میلیونی را حتی با دادن هزاران کشته اغاز کنند. زیرا اگر چه  برای بسیاری از ایرانیان خاک کشورشان عملا چندان ارزشی ندارد و بابت از دست رفتن خاک کشورشان کمتر از از دست رفتن پولشان ناراحت میشوند، اما برای همان پولشان هم که شده باید این قیام را بکنند زیرا از دست رفتن خوزستان یعنی از دست رفتن کل در امد ما و زیر تحریم و حکومت اخوندی هیچ تولید درامد افزای دیگری هم نخواهیم داشت. در نتیجه کشور ما با حکومت اخوندی و بدون درامد نفت به کشوری مانند افغانستان زمان طالبان با همان درامد وهمان وضع تبدیل خواهد شد.
 اما در شرایطی که امروز در ان هستیم وظیفه ما حرکت های خرد کننده قابل اجرا بدون خطر جانی  میباشد. بویژه ایرانیان مقیم کشورمان باید از راه پیمایی وفعالیت های سیاسی تا انجا که مقدور است پرهیز کنند. زیرا ج.ا متخصص سرکوب این دو نوع حرکت است و برای ما جز نا امیدی و انحراف از هدف اصلی و مشغول شدن به اعتراض و التماس از جانیان حکومت اسلامی فایده ای نخواهد داشت. ما باید طرح هایی مانند «کاغذ نویسی» هماهنگ و تظاهری را با جدیت و پشتکاری انجام دهید. دوستان این طرح بچه بازی و بی اثر نیست. انجام درست این طرح اتحاد ما را نشان میدهد، رای و صدای ما را به گوش جهانیان میرساند، سردمداران نظام را کلافه و گنگ میکند، میتواند وسیله خبررسانی بدون سانسور وقطع شدن، شود و میتواند حتی با بازتاب جهانی  با زیر تاثیر گذاشتن افکار جهانی مانع برخی از توطئه های خانمانسوز جهانی بر ضد ما شود.
پس مردم ما باید 1.بگونه ای خستگی ناپذیر مبارزاتی از این قسم را انجام دهند، 2. انتخابات دولت در تبعید را که بوسیله سکولارهای سبز در اینده نزدیک انجام خواهد شد جدی بگیرند و از ان دولت منتخب پشتیبانی کند. 3. فعلا جان خود را به خطر نیاندازند زیرا امید است که ایرانیان مقیم خارج  و دولت ملی در تبعید، جواب مسلسل وچماق کشی جمهوری اسلامی بر روی مردم ایرا ن را با بمب های هدایت شونده بدهند. 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

پیشنهاد 1 یا 2 ساعت ماندن در خانه ها روزهای جمعه هر هفته به نشانه رای منفی به جمهوری اسلامی

جهان فراموش کار است و اگر ما راهی پیدا نکنیم که صدایمان را بلند کنیم، مطمئنا سردمداران نظام میتوانند مانند 32 سال گذشته افکار مار را منحرف کنند و خلاصه ما را بازی بدهند و به حکومت جنایت گرانه وچپاولگرانه خودشان ادامه دهند. چند وقت دیگر انتخابات مجلس را برگزار میکنند وشاید 2 سال دیگر هم انتخابات ریاست جمهوری. بعید نیست که دستگاه رعب وتبلیغات نظام در صورت نبودن یک راهکار مردم پسند و الترناتیو، این برنامه ها را هم دوباره با موفقیت اجرا کند و مردم را دوباره تحقیر و مسخره کند.
 بیایید حداقل یک برنامه ای را قبول کنیم که بدون کمترین ریسکی بتوانیم ان را اجرا کنیم و جلوی این شعبده بازی های نظام رابگیریم و شاید از این برنامه بشود برای سرنگونی نظام هم استفاده برد.
یکی از معدود برنامه هایی که میتواند بدون کمترین ریسکی اجرا شود اینست که مردم جمعه ها( روز تعطیل) یکی دو ساعت در خانه هایشان بمانند و خیابان و پیاده روهای شهر را کاملا خالی بگذارند. مسلما این تغییر چشم گیر در سطح جهانی جلب توجه خواهد کرد و تبلیغات نظام را مبنی بر مردمی بودنش خنثی میکند. توجه داشته باشید که این برنامه اگر واقعا همه فراگیر انجام شود میتواند هر زمان به عنوان رای شما مورد استفاده قرا بگیرد. اما اگر جدی گرفته نشود و نا هماهنگ برگزار شود مسلما هیچ فایده ای ندارد. این طرح، طرح هخایی و شهرام همایونی نیست زیرا یکی از انها اصلا قابل اجرا نبود و ان دیگری قابلیت همگانی شدن را نداشت. اگر که مردم همت کنند و این برنامه را متحدانه شروع کنند، میتوان هر نیرنگی را که نظام برای لوث کردن و یا قبضه کردن این برنامه بکار ببرد، با اقداماتی دیگر خنثی کرد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

خانم کلینتون! امیدواریم روزی بتوانید بدون ترس نام خلیج فارس را بر زبان بیاورید.

و این زمانی میسر میشود که سیاست امریکا از سیاست فعلی عرب پرستی وضد ایرانی گذر کند و با کمک به مردم ایران برای سرنگونی ج.ا و ایجاد دمکراسی پایدار در ایران، نقش در خور ایران را به کشور ما روا دارد.
خانم کلینتون هر چند ماهی یکبار به گشت وگذار در کشور های عربی میپردازد و دائم در مصاحبه هایش میگوید که ایران تهدیدی برای منطقه است و جلوی ایران باید گرفته شود. در اینجا پیشنهاد میشود که ایرانیان گرامی در صفحه فیسبوک فارسی وزارت خارجه امریکا (روبرو کلیک فرمایید):  http://www.facebook.com/USAdarFarsi   نظرات خودشان را نسبت به سیاستهای امریکا در باره ایران با کامنت گذاشتن ابراز کنند. حیف است که ما ایرانیان از این موقعیت خوب استفاده نکنیم. ما میتوانیم با عضویت در این صفحه و ابراز نظر های خودمان به احتمال زیاد روی سیاست های امریکا به نفع مردم ایران تاثیر بگذاریم.
 خانم کلینتون؛ فعلا ما  با توجه به وضع شما لزوما نمیخواهیم که به جای خلیج فارس خلیج «ارابه ای» یا خلیج «عرعری» نگویید، اما خواهش مطرح شده در زیر را که فکر نمیکنیم خواهش ناممکنی باشد، اجرا بفرمایید:
اولین خواهش ما از شما اینست که نام زیبای ایران را برای نامیدن کشور ما زیر حکومت اشغالگر ایران یعنی ج.ا به کار نبرید.  مثلا بگویید جمهوری اسلامی یا بهتر از ان رژیم اشغالگر ج.ا.
خانم کلینتون ما میدانیم که شما برای باز نگه داشتن شیر نفت اعراب خلیج فارس این همه مجیز اینها را میگویید. عربستان سعودی جمهوری اسلامی را تهدید به حمله نظامی کرده است. چنانچه این کشور به تهدیدش عمل کند و به خاک ایران، مانند حمله عراق در ان زمان به ایران؛ حمله کند موضع امریکا چه خواهد بود. ایا در نهایت به اشغال خاک ایران رضایت میدهد؟ ایا این باجی است که باید به عربها برای باز نگه داشتن شیر نفت به انها بدهید؟ ما هنوز از شما موضع مشخصی که ایا دولت امریکا خواهان سرنگونی ج.ا و برقراری دمکراسی در ایران میباشد یا نه، ندیده ایم. چگونه دائم از خطر ایران حرف میزنید اما نمیگویید که این مردم ایران هستند که اینقدر خطرناک هستند یا دولت اشغالگر کشورشان واگر این دولت اشغالگر موجب این خطر است ایا امریکا باید اقدام به سرنگونی این رژیم بکند یا سیاست 32 سال گذشته خود را ادامه دهد که فقط به ضرر مردم ایران ومنافع ملیشان تمام شده است؟  چرا در مورد دزدی کشورهای عربی همسایه از منابع مشترک گازی ونفتی سخنی نمیگویید؟ ایا اگر این سیاست 32 سال تو سری زدن به ایرانیان از طرق مختلف (ایجاد جنگ، کمک به ابقای ج.ا، تحریم ها و  اَ لَس(=غیره) نمیبود، هیچگاه این کشور ها جرئت میکردند ایران را اینگونه تهدید کنند و منابعش را اینگونه وقیحانه بدزدند؟